قیمت 19,000 تومان
کیفرشناسی نو
تعداد صفحات: 80 صفحه
فهرست
فصل اول- مبنای سیاسی کیفرشناسی نو 7
گفتار اول- مفهوم شناسی 8
بند اول- مفهوم شناسی نئولیبرالیسم(نومحافظه کاری) 9
بند دوم- مفهوم شناسی کیفرشناسی نو 13
گفتار دوم- از رفاه گرایی کیفری تا عوام گرایی کیفری 16
بند اول- رفاه گرایی کیفری 16
بند دوم- عوام گرایی کیفری 20
الف- رسانه های عمومی و عوام گرایی کیفری 21
ب- سیاسی شدن جرم و عوام گرایی کیفری 23
گفتار سوم- سیاست های عوام گرایانه ی کیفرشناسی نو 25
بند اول- قوانین سه ضربه 25
بند دوم- تسامح صفر 27
فصل دوم- مبانی حقوقی کیفرشناسی نو 30
گفتار اول- بهنجاری جرم 31
گفتار دوم- عقلانیت ابزاری(شکلی) 35
گفتار سوم- مبنای سرکوب گری گزینشی و بازدارندگی کیفرشناسی نو 37
بند اول- سیاست های سرکوب گرانه ی کیفرشناسی نو 38
الف- مجازات های معین 38
1- سیستم مجازات دهی احتمالی 39
2- مجازات دهی معین احتیاطی 39
3- خطوط راهنمای مجازات دهی 40
ب- مجازات های اجباری 41
ج- محدود سازی معامله اتهامی و آزادی مشروط 42
د- ناتوان سازی گزینشی 44
بند دوم- سیاست های غیرسرکوبگرانه ی کیفرشناسی نو برای مجرمان کم خطر 49
الف- زندان های شوک آور 50
ب- تعلیق و آزادی مشروط فشرده 52
فصل سوم – مبنای اجتماعی کیفرشناسی نو 54
گفتار اول- ظهور طبقات فرودست و مجرمان پرخطر 55
گفتار دوم- سیاست های کیفرشناسی نو در واکنش به مجرمان پرخطر و طبقات فرودست 62
بند اول- سیاست های کیفرشناسی نو در برخورد با مجرمان پرخطر 62
الف-. قانون کاشف محکومین جنسی 62
ب- ایجاد زندان های فوق امنیتی.. 63
ج- بازداشت پیشگیرانه 65
بند دوم- سیاستهای کیفرشناسی نو در پاسخ گروهی به طبقات فرودست: نیم رخ سازی 67
الف- نیم رخ حاملین مواد مخدر 68
ب- نیم رخ مهاجرین 69
ج- نیم رخ نژادی 70
فهرست منابع 77
مفهوم شناسی کیفرشناسی نو
عرضهی دیدگاههای متعدد در باب پدیدهی مجرمانه و علت بروز آن، جرم شناسی را به بازاری داغ، برای ارائهی نظریات و مکاتب مختلف، تبدیل کرده است. در این بازار، هر یک از این دیدگاه ها با در اختیار داشتن غرفه ای خاص، پدیدهی مجرمانه را با اتکا بر نقاط تمرکز متفاوت، تیبین میکنند. آن هنگام که این نظریات در عمل به کارگرفته شد، نتایجی ناموفق به بار آمد که محققین را در ارائهی تحلیل موشکافانه از جرم، مأیوس ساخت؛ کاوش ها موفقیت آمیز نبوده و هر یک عیوب فراوانی با خود به همراه داشت. آخرینِ آن ها که بر قابلیت تغییر مجرمان و درمان پذیری آن ها تاکید داشت، نیز در مهار پدیدهی جرم، خاطرهی اثر صفردرمان را از خود برجای گذاشت.
این شرایط مایوس کننده، برخی از محققین را به چاره ای دیگر در رابطه با جرم واداشت که بیشتر با واقعیت های موجود همخوانی داشته باشد؛ واقعیت هایی که نشان میداد، همواره پدیدهی مجرمانه در جامعه وجود دارد و تئوریهای جرم شناسی را در ارائهی تحلیلی دقیق به گونه ای که بتوان جلوی وقوع آن را گرفت، ناتوان ساخته است.
به همین دلیل، کیفرشناسی نو، توجیهات ساختاری و غیرساختاری[1] دربارهی پدیدهی مجرمانه را به دست فراموشی میسپرد. در واقع، رویکردهای علت شناختی، علاوه بر این که نتوانستهاند توضیحی قانع کننده دربارهی جرم ارائه دهند، کارکردی ناموفق در مبارزه با جرم و محو آن را نشان دادند که نمیتوان به آسانی از کنار آن عبور کرد؛ با وجود اختصاص هزینههای فروان، نرخ جرایم هر روزه در حال افزایش است و محدودیت منابع مورد استفادهی نظام عدالت کیفری کار را مشکلتر میسازد [2].
این موارد مستلزم ارائهی راه حل جدیدی است که کیفرشناسی نو آن را در داشتن نگاهی فنی به جرم میداند؛ بدین ترتیب که به جای این که برای حذف معلول (جرم) به تلاش های بیسرانجام برای کشف علت وقوع جرم، ادامه دهد، به گونه ای برجرم مدیریت میکند که فراوانی وقوع آن، در محدودهای قابل تحمل برای جامعه، حفظ شود. در این معنای جدید، به جرم صرف نظر از جنبهی اخلاقی آن مینگرد که به محض وقوع، نظام عدالت کیفری با محاسبات آماری در پی مدیریت آن بر میآید[3].
این کیفرشناسان از توجه به عامل انسانی جرم نیز غافل نماندهاند و تغییراتی در آن به وجود آورده اند. از نگاه آنان، تاکنون در تمامی تحلیلهای ارائه شده، مجرم به عنوان یک شخص، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرارگرفته است؛ در واقع، جرم شناسی های علت شناسی، نگاهی فردمدار نسبت به مجرم داشته اند. حال آن که در کیفرشناسی نو، این مسئله به گونه ای متفاوت مورد توجه است؛ یعنی، ملاحظات شخصی و فردی شده جای خود را به ملاحظات آماری گروهها میدهد و مجرم به عنوان عضوی از یک زیرمجموعه تلقی میشود[4].
ادامه کیفرشناسی نو
این تغییر موضع از قالب فردی به گروهی نسبت به مجرم، به دلیل اهدافی است که کیفرشناسی نو سرلوحهی خود قرار داده است. چرا که، هم منابع نظام عدالت کیفری محدود است؛ و هم هزینههای برخورد فردی با مجرمان هنگفت است. این دو مسئله، ایجاب میکند که نظام عدالت کیفری با اتخاذ شیوهای مناسب، این منابع و بودجه ها را به گونه ای مدیریت کند که هم کاهش جرم و هم صرفه جویی در هزینه ها محقق گردد.
تحقق مطلوب مدیریت مقتضی این است که مجرمان به دسته هایی که بر حسب خطرناکی از هم جدا شده اند، تقسیم شوند و در هر دسته اقداماتی متناسب با آن وضعیت، انجام گیرد. گنجاندن این معیار به عنوان وجه تمایز، نیز ریشه در تحقیقاتی[5] داشت که از وجود مجرمانی خبر میداد که از حیث تعداد در اقلیت، اما از حیث میزان جرایم ارتکابی – مخصوصاً از نوع جرایم شدید- در اکثریت هستند.
در واقع، براساس این تحقیقات، در جامعه دو دسته مجرم وجود دارد: دستهی اول مجرمانی هستند که معیارهای مشارکت، شدت، مدت و تکرار در رفتارهای مجرمانه را در سطوح پایینی دارا هستند. این معیارها موجب میشود که این مجرمان، کمخطر تلقی شوند. دستهی دوم، مجرمانی هستند که معیارهای مذکور را در سطوح بالا دارا هستند؛ یعنی افرادی که شدیدترین جرایم را انجام می دهند، طولانی ترین مدت درگیری در رفتار مجرمانه دارند و بیش ترین تعداد جرایم را مرتکب میشوند. وجود این ویژگی ها به فرد عنوان خطرناکی میدهد. نتیجهی این جداسازی، خلق مفهوم “مجرم پرخطر”[6]، برای دستهی دوم میباشد[7].
بدین ترتیب، کیفرشناسی نو، تولید جدیدی با نام مجرم پرخطر را به ویترین محصولات خود اضافه کرده است. این تولید جدید، برخلاف مفاهیم مشابه خود- مجرم به عادت، مجرم بالفطره و…- متضمن معنایی علت شناسانه از جرم نیست؛ در عوض، این مفهوم پرده ای را به تصویر میکشد که بازیگران آن، گروهی کوچک و قابل تشخیص از مجرمان اند که کیفرشناسی نو به دنبال شناسایی و مدیریت آن ها است[8].
مسئولیت ارتکاب اکثریت جرایم در جامعه به عنوان ویژگی بارز و جدید این گروه، کیفرشناسان را برآن داشته است که از تمامی امکانات موجود بهره گیرند تا بتوانند این اقلیت خطرناک ولی به راحتی قابل تمییز[9]، را شناسایی کنند. شناسایی و جداسازی مجرمان پرخطر از کم خطر این حسن را خواهد داشت که بتوان از تکنیک هایی که در رابطه با هر گروه، بالاترین کارایی را داشته باشد، استفاده کرد تا از ارتکاب جرم دوباره توسط آن ها جلوگیری شود.
اینک که مفهوم دولت نئولیبرال و کیفرشناسی نو توضیح داده شد، مناسب است مبنای سیاسی کیفرشناسی نو یعنی نومحافظه کاری که رویکردی عوام گرایانه است، را واکاوی کنیم.[10] این موضوع در گفتار بعدی مورد بررسی قرار میگیرد.
مبنای سرکوب گری گزینشی و بازدارندگی کیفرشناسی نو
در گفتارهای قبلی گفته شد کیفرشناسی نو رویکردی عوام گراست که با توجه به افکار عمومی سیاست گذاری می کند. از سوی دیگر، جنبه ی مدیریتی آن مقتضی است که در سیاست گذاری به گونه ای گزینشی عمل کند طوری که متناسب با میزان خطری که هر دسته از مجرمان با خود دارد، سیاست هایی متفاوت اتخاذ کند؛ برای دستهی مجرمان پرخطر از سیاستهای ناتوان کننده استفاده کند تا خطر آن ها را خنثی و از آسیب رسانی بالقوهی آنها جلوگیری کند و برای مجرمانی که خطر کمتری دارند از مجازات های جایگزین حبس که حالتی بینابینی دارند، بهره جوید.
بنابراین، یکی دیگر از مبانی حقوقی کیفرشناسی نو سرکوب گری گزینشی برای مجرمان پرخطر و کنترل و نظارت بر مجرمان کم خطر است. مبنای سیاست سرکوب گری گزینشی برای مجرمان پرخطر بازدارندگی[1] است. هدف این است که با سرکوب مجرمان پرخطر، هم خود آنان برای مدت طولانی تری ناتوان از ارتکاب جرایم دیگر شده و بدین ترتیب از ارتکاب بعدی جرم بازداشته شوند و هم بزه کاران بالقوه مرعوب شده و از ارتکاب جرم در آینده بازداشته شوند.
پیش شرط بهره گیری از سیاست های ناتوان کننده، ایجاد تغییراتی در سیستمهای تعیین کنندهو تحمیل کنندهی مجازات است به گونه ای که از سیاستهای تنبیهی و ناتوان کننده پشتیبانی کند. این تغییرات موجب گردیده که اختیار قضات در تعیین مجازات های سبک از آنان سلب شود. مانند این که با معین کردن میزان مجازات ها و تعیین مجازات های با حداقل اجباری و الزام قضات به رعایت آن حداقل ها، مانع تعیین مجازات های سبک شود و بدین طریق مجازات ها متحدالشکل هم گردند. هم چنین، نهادهایی که در سیستم اصلاح و درمانی در کنار مجازاتهای نامعین به مجازات نکردن مجرمان کمک میکرد، را با محدودیت مواجه ساخته است.
در ذیل ابتدا به این سیستم ها و سپس به سیاست های سرکوب گر و نظارتی کیفرشناسی نو اشاره میشود.
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های حقوق کلیک کنید.
نمونه ای از فهرست منابع
- پاک نهاد، امير، “سیاست جنايي ریسک مدار”، انتشارات میزان، چاپ اول، 1388
- تونری، مایکل، کیفرهای اجتماع محور در ایالات متحدهی آمریکا، ترجمهی مینا صدیق فر، مجلهی حقوقی دادگستری، شماره 64، پاییز 1387
- جلالی ورنامخواستی، مصطفی، “ارزیابی خطر جرم در نظام عدالت کیفری”، فصلنامه حقوقی گواه، شماره 11، زمستان 1386
- رسن، جفری،”نگاهی به سیاست تسامح صفر”، ترجمهی جلال الدین قیاسی، مجله فقه و حقوق، سال اول ، بهار 1384
- روحی، زهره، “بازبینی تجربه های نئولیبرالیسم: ریشه ها و پیامدها”، (تخلیص بر)،”تاریخ مختصر نئولیبرالیسم”نوشتهی دیوید هاروی، ترجمهی محمود عبدرالله زاده، مجلهی جهان کتاب، سال دوازدهم، شماره 9،1386
- زاهدی مازندرانی، محمدجواد، “ظهور و افول دولت رفاه”، فصل نامه تامین اجتماعی، سال دوم، شمارهی سوم،1379
- سیف، احمد، “نئولیبرالیسم”، 2008، قابل دسترسی در ketabnak.com
- شیرخانی، محمدعلی، ارغوانی، فریبرز، یزدان شناس، زکیه، “بحران اقتصادي 2009-2007 و تضعيف كار ويژه دولت رفاه در ايالات متحده آمريكا”، پژوهش نامه علوم سیاسی، شماره 23، تابستان 1390
- طالبی، ابوالقاسم، “زندان ها در ایالات متحده”، ماهنامه اصلاح و تربیت، سال هفتم، شماره 72، فروردین 1387
- …
- …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.