قیمت 19,000 تومان

اشتراک 0دیدگاه 71 بازدید

سلامت روان

مباني نظری سلامت روانی و وضعيت رواني…………………………………………………………………………………….

2-3-1- تعاريف سلامت روان ……………………………………………………………………………………

2-3-2- تاریخچه بهداشت روانی……………………………………………………………………………….

2-3-3- تعاریفی چند از بهداشت روانی……………………………………………………………………….

2-3-4- اصول سلامت روانی ……………………………………………………………………………………

2-3-5- انجمن ملي بهداشت رواني…………………………………………………………………………………

2-3-6- تاريخچه بهداشت رواني در ايران ………………………………………………………………

2-3-7- دستاوردها…………………………………………………………………………………………….

2-3-8- ضرورت سلامت روانی……………………………………………………………………………

2-3-9- مشخصه‌هاي سلامت روان و شخصيت سالم………………………………………………..

2-3-10- مفهوم سلامت روان شناختي يا سلامت روان………………………………………………………

2-3-11- مفهوم سلامت روان در نظريه هاي روانکاوي ………………………………………………

2-3-12- افراد سالم از نظر رواني …………………………………………………………………………

2-3-13- مفهوم سلامت روانی در نظريه هاي شناختي……………………………………………………

 

مبانی نظری سلامت روانی و وضعیت روانی

مباني نظری وضعيت رواني

 تعاريف سلامت روانی

تأمين سلامتي اقشار مختلف جامعه يكي از مهمترين مسائل اساسي هر كشوري است كه مي بايد آن را از سه ديدگاه جسمي، رواني و اجتماعي مورد توجه قرار داد. طبق آمارهاي منتشر شده از طرف سازمان جهاني بهداشت(WHO) حداقل 52 ميليون نفر از مردم جهان در سنين مختلف از بيماري هاي شديد رواني همچون اسكيزوفرنيا، 150 ميليون نفر اختلالات خفيف رواني، 120 ميليون نفر از عقب ماندگي ذهني، 50 ميليون نفر از صرع و 30 ميليون نفر از ابتلا به دمانس رنج مي برند و طبق همين گزارشات ميزان شيوع اختلالات رواني در كشورهاي در حال توسعه رو به افزايش است. در حالي كه در برنامه ريزي هاي توسعه اجتماعي و اقتصادي اين كشورها، پايين ترين اولويت به آنها داده مي شود(جدیدی، 1389).

پروفسور آراسته معيار ايده آل در سلامت روان را تكامل رواني مي داند و انسان كامل را انسان ايده آل مي داند و معتقد است كه انسان كامل فردي است كه وحدت عمل و نظر دارد و نيروهاي دروني را با هم هماهنگ كرده و از لحاظ بيروني نفعش با نفع خود يكنواخت باشد (كاپلان سادوك، 1998؛ ترجمه پورافکاری، 1369).

از سوي ديگر فرويد سلامتي را يك افسانه ايده آل مي داند. كورت اسلر[1] معتقد است كه نمي توان بهنجاري را به دست آورد چرا كه فرد سالم بايستي به طور كامل از خودش، افكارش و از احساساتش آگاه باشد. ملاني كلاين[2] بر اين اعتقاد است كه بهنجاري با منش قوي مشخص مي شود و توانايي كنار آمدن با هيجانات متعارض، قابليت تجربه لذت بردن، تعارض و توانايي عشق ورزيدن. اتورانك بهنجاري را توانايي عشق ورزيدن بدون ترس، گناه و اضطراب و همچنين مسئوليت پذيري براي اعمال مشخص خود فرد مي داند.

اريك اريكسون بهنجاري را توانايي غلبه بر دوره هاي زندگي مي داند، اعتماد در مقابل بي اعتمادي، خودمختاري در مقابل شرم و شك، ابتكار در برابر احساس گناه، جديت در مقابل حقارت، هويت در مقابل سر در گمي نقش، صميميت در مقابل خود مشغولي و انزوا، مولد بودن در برابر بي حاصلي و مرحله انسجام و كمال در مقابل يأس و انزوا مي داند(گنجي، 1376).

سلامت روانی از نظر ميلاني فر(1373) عبارت است از اينكه فرد چه احساسي نسبت به خود دنياي اطراف، محل زندگي، اطرافيان مخصوصاً ‌با توجه به مسئوليتي كه در مقابل ديگران دارد. چگونگي سازش وي با در آمد خود و تفاوت موقعيت مكاني و زماني خويشتن(ابراهیم پور، 1390).

علم سلامت روانی شاخه‌اي از علم بهداشت است كه با پيشگيري از اختلال هاي رواني و حفظ شيوه هاي بهينه زندگي و بهداشت عاطفي سروكار دارد. علم سلامت روانی فرايند هميشگي است كه از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه مي‌يابد اين علم با چهار هدف شكوفايي توان بالقوه، شادكامي، رشد و تحولي هماهنگ، و زندگي مؤثر و كارآمد سعي مي‌كند از طريق آموزش به كاركنان بهداشت رواني، پيشگيري، درمان اختلال هاي رواني و حفظ و تداوم بهداشت رواني در اشخاص سالم شرايطي ايجاد كند كه شهروندان جامعه بتوانند در خانه، مدرسه، جامعه، محيط هاي كاري و نهايتاً با خويش سازگار شوند (حسن شاهي، 1386).

در اساسنامه سازمان بهداشت مصوب سال 1948 آمده است: «سلامت عبارت است از رفاه كامل جسمي، رواني و اجتماعي و نه فقط نبودن بيماري و ناتواني» (امیریان، 1380).

سلامت روان عبارت از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذيرش واقعيتهاي اجتماعي و قدرت سازگاري با آنها، ارضاء نيازهاي خويشتن به طور متعاون و شكوفايي استعدادهاي فطري خويش مي باشد (حاجي آقاجاني و اسدي نوقابي؛ 1378: 16).

 

اصول سلامت روانی

مشكل است بگوئيم يك شخص از لحاظ رواني سالم و طبيعي است زيرا ميزان آن بر حسب تمدن، جامعه، زمان، مكان، فرهنگ و انتظارات هر جامعه تفاوت دارد. اما براي به سلامت روانی انسان مي‌توان اصولي را به شرح ذيل مدنظر قرار داد(سالاری، 1392).

مشخصات شخصي كه از لحاظ رواني سالم است:

– آنچه را كه هست قبول كند و بداند كه زندگي مطلوب و دلخواه خيالي بيش نيست و هميشه يك نوع ناتمامي و نقص در همه جا وجود خواهد داشت.

– به انجام يك كار معتقد است و پر توقع نيست و هميشه راهي را انتخاب مي كند كه مي‌داند در آن راه امكان عملي شدن يك منظور بيشتر از راه هاي ديگر است.

– شخص سالم از استقلال فردي خود آگاه است. امكانات، خواست ها، اميال و هدف هاي خود را مي‌داند و كيفيت و واقعيت وجود خويش و محيطش را درك كرده است و خود را با واقعيت هم‌آهنگ مي‌كند.

– در برابر پيش‌آمدها و وقايع معمولي روزانه احساس قدرت مي‌كند و زندگي را زيبا و سالم مي‌بيند. هر چند كه ممكن است در مقابل مشكلات و وقايع سخت، شخص احساس ناتواني بكند.

– از زندگي بيشتر راضي است و اظهار خوشي مي‌كند و كمتر ناراضي و دلگير است.

– مي‌تواند مناسبات دوستانه و صميمانه با ديگران برقرار سازد كه هم خود از اين دوستي احساس رضايت كند و هم طرف مقابلش از دوستي او برخوردار باشد.

– شخص سالم عهده‌دار زندگي خويشتن است و انتظار ندارد كه ديگران زندگي راحت و خوبي براي او تأمين بكنند.

– خود و ديگران را دوست دارد و از محبت كردن به آنها لذت مي‌برد.

– به ماهيت وجود خود پي‌مي‌برد و از تأثير رفتار خود روي ديگران آگاه است.

– در موارد به خصوص و حاد حق دارد كه خشمگين و عصباني شود.

– هم در ميان جمع احساست خوشي مي‌كند و هم در تنهايي.

– ديگران را تحقير نمي‌كند و براي خود مزيت اضافي تأمل نمي‌شود.

– قبول دارد كه كشمكش ها و ناسازگاري ها هميشه وجود خواهد داشت، بايد به هر صورتي با ناسازگاري ها و كشمكش ها مقابله كند.

– شخص سالم بذله‌گويي دارد كه اغلب با آگاهي و خوش خلقي همراه است و از فرصت‌هاي عادي براي شادي و دور بودن از غصه و نگراني استفاده مي‌كند.

– آشفتگي و ناراحتي هايش را به نحوي ظاهر مي‌كند كه قابل قبول جامعه‌اي كه در آن زندگي مي كند باشد.

– تأثير و آشفتگي خود را مهار مي كند كه باعث ناراحتي اطرافيان نشود و در بدترين شرايط با حقايق روبرو شده و از مبارزه با مشكلات، خصوصاً هنگامي كه از گرفتاري به سوي موفقيت پيش مي‌رود لذت مي‌برد.

– با ديگران خوب تماس مي‌گيرد، خود را به ديگران مي فهماند و دوستان مخصوص را انتخاب شده دارد.

– خود مختار، متكي به خود و مستقل، آرام و روشن‌بين است.

– از موقعيت جديد احساس رضايت و لذت دارد.

– بردباري و مهارتي كه فرد براي مسائل بروز مي‌دهد و يا به عبارت ديگر احساس اين كه از عهده وضيفه محوله بر‌مي‌آيد.

– مسائل را در مركز قرار مي‌دهد، نه اين كه خود را در مركز قرار دهد يعني كاركردن روي مسئله نه روي خود(حاجي آقا جاني، اسدي نوقابي، 1378: 25).

 

ضرورت سلامت روانی

سلامتي يك امر اساسي و مهم در زندگي انسان است. بر اساس آمارهاي موجود نيمي از مرگ و ميرها در نتيجه رفتارها و روش‌هاي غلط زندگي است. در قرون گذشته انسان‌ها بيش‌تر به خاطر بيماري‌هاي ميكروبي و عدم بهداشت جسماني و يا حوادث طبيعي مي‌مردند ولي امروزه مرگ‌ها اغلب در نتيجه روش‌هاي غلط زندگي است. مثال‌هايي آشنا در اين مورد شامل بيماري سرطان ريه به خاطر استفاده از سيگار، مرگ‌هاي ناشي از استفاده از غذاهاي نامناسب و يا عدم فعاليت هاي جسماني، بيماريهاي ناشي از تماس با مواد سمي و شيميايي، هم چنين آتش‌سوزي، تصادفات رانندگي و … مي‌باشد(سالاری، 1392).

خانواده نقش مهمي در تأمين بهداشت رواني افراد دارد. در ذيل نقش خانواده از سه جنبه بررسي مي‌شود:

الف) نقش خانواده در سلامت روانی: پايه‌هاي رشد رواني اجتماعي كودكان، احساس ايمني و ارضاي عاطفي آنان در سال هاي اوليه كودكي پي ريزي مي‌گردد، زيرا تفاهم، سازگاري و محبت موجود در محيط خانواده‌، در تقويت حس اعتماد به نفس و پرورش نيروي سازنده در كودكان و نوجوانان بسيار حائز اهميت است. در يك خانواده عادي، والدين ضمن همبستگي و احترام متقابل نسبت به يكديگر در برخورد با فرزندان، روش هماهنگ و يكسان را در پيش مي‌گيرند و در نتيجه، فرزندان احساس مي‌كنند كه رابطه والدين، صميمي است، زيرا كودك و نوجوان بايد والدين خود را منبع شادي، امنيت عاطفي، ارضاي خاطر جسمي و رواني دانسته و آنان را پناهگاه خويش بدانند (ابراهیم پور، 1390).

بي‌توجهي والدين به سالم سازي محيط رواني – اجتماعي و فقدان روابط مناسب در بيشتر موارد، كودكان و نوجوانان را با كمبودهاي عاطفي مواجه مي‌سازد. لذا ريشه رفتارهاي نابهنجار كودكان و نوجوانان، انحرافات و بزهكاري ها را بايد در سنين اوليه كودكي و در ميان خانواده جستجو كرد، به همين دليل براي شناخت علت ناسازگاري هاي كودكان و نوجوانان و پيدايش اختلال هاي رفتاري، بيش از هر چيز آگاهي از وضعيت خانواده آنان ضرورت دارد.

به طور كلي اصولي كه بايد پدر و مادر، به عنوان والدين كودك و نوجوان، هميشه در نظر داشته باشند، عبارتند از: هماهنگي در انضباط و تربيت كودكان و نوجوانان، يگانگي در انتظار و توقع از آنان با توجه به تفاوت هاي فردي و محدوديتهاي موجود و جلوگيري از وقوع مسائلي كه موجب ايجاد هيجان ناخوشايند در كودك و نوجوان مي‌گردد (گنجي، 1376).

 

ب) نقش خانواده در پيش‌گيري از پيدايش اختلالات جسمي و رواني در كودكان: توجه والدين، بخصوص مادران به نكات و دستورالعملهاي زير مي‌تواند در حفظ سلامتي آنان و سلامت جسمي و سلامت روانی در كودكان آنها كاملاً مؤثر واقع گردد (گنجی، 1376).

1- مراجعه به پزشك به طور منظم، در تمام دوران بارداري و انجام آزمايشهاي پزشكي، كمك بزرگي در پيش‌بيني ضايعات احتمالي مي‌كند.

2- مادران بايد در جلوگيري از بيماري هاي مسري بويژه سرخجه در سه ماهه اوليه دوران بارداري بسيار بكوشند. همچنين ابتلاء والدين به بيماري سيفليس در كودك نارسايي هاي هوش ايجاد مي‌كند.

3- اعتياد والدين به مشروبات الكلي از عوامل موثر در عقب ماندگي ذهني است. بخصوص مادران بايد از استعمال مواد مخدر و دخانيات خودداري كنند.

4-  مسمومیت های دوران بارداري و وارد شدن ضربه بر شكم مادر، به خصوص در ماه هاي آخر بارداري موجب عقب ماندگي ذهني مي‌گردد.

5- با توجه به زيان هاي جبران ناپذير اشعه ايكس و راديواكتيو، مادران بايد از انجام آزمايش هاي راديولوژي به ويژه در ماه هاي اوليه بارداري خودداري كنند (مگر در صورت نياز مبرم و تحت نظر پزشك).

6- مادران با رژيم غذايي مناسب و كافي مي‌توانند از ايجاد ناهنجارها جلوگيري كنند، زيرا سوء تغذيه و كمبود ويتامين هاي ضروري ممكن است موجب ايجاد عقب ماندگي ذهني گردد.

7- مادران در تأمين بهداشت جسم و روان بكوشند و حتي الامكان اضطراب و پريشاني به خود راه ندهند، زيرا اضطرابها و هيجانات ناگهاني و مستمر در دوران بارداري، موجب ايجاد تغييرات در غدد داخلي مي‌شود و باعث عقب ماندگي و ركود ذهني در كودك مي‌گردد.

8- پدران نيز مسئووليت ايجاد تسهيلات لازم، به خصوص فراهم كردن آرامش رواني و عاطفي مادر را به عهده دارند.

9- مراجعه به مراكز مشاوره ژنتيكي براي افرادي كه مي‌خواهند ازدواج كنند بويژه در موارد ازدواج خويشاوندي و يا بالا بودن سن مادر و خانواده‌هايي كه داراي يك فرزند عقب مانده يا معلول هستند از ضروريات است(کریم پور، 1389).

 

جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های روانشناسی کلیک کنید.

نمونه ای از منابع

  • صفوي، امان ا… (1376). كليات روش ها و فنون تدريس، تهران: انتشارات معاصر.
  • شعاري نژاد، علي اكبر (1386). روان شناسي رشد، چاپ پنجم، تهران: اطلاعات.
  • قائمی، ع(1380). خانواده ونقش بنیادی آن، تهران: انتشارات سازمان ملی جوانان، چاپ دوم.
  •  قاسم زاده، حبیب الله(1378). شناخت و عاطفه: جنبه های بالینی و اجتماعی، تهران: انتشارات فرهنگان.
  • فراهاني محمد نقي و كرمي نوري رضا(1383). روان شناسي سال سوم ادبيات و علوم انساني، شركت چاپ و نشر كتاب هاي درسي ايران، تهران.
  • گنجي، حمزه (1376). بهداشت رواني، تهران: نشر ارسباران.
  • لطف آبادي، حسين(1379). روان شناسي رشد كاربردي نوجواني و جواني، چاپ سوم، تهران: سازمان ملي جوانان.
  • كاپلان، هارولد و سادوك، بنيامين(1994). خلاصه روانپزشكي: علوم رفتاري- روانپزشكي باليني، ترجمه نصرت الله پور افكاري(1379)، تهران: انتشارات شهرآب.
  • كديور، پروين (1382). روان شناسي تربيتي، تهران: انتشارات سمت.
  • كاپلان، هارولد و سادوك، بنيامين (1998). خلاصه روان پزشكي (ترجمه نصرت ا… پور افكاري)، جلد اول، موسسه تحقيقاتي انتشاراتي ذوقي، 1369.
  • گلشن فومني، محمد رسول (1382). جامعه شناسي آموزش و پرورش، نشر شيفته، تهران.
  • گنجي، حمزه(1376). روان شناسي سال سوم ادبيات و علوم انساني، شركت چاپ و نشر كتاب هاي درسي ايران، تهران.
  • گنجی، حمزه (1376). بهداشت روانی، تهران: انتشارات ارسباران .
  • لطف آبادي، حسين(1380). عواطف و هويت نوجوانان و جوانان، تهران: انتشارات نسل سوم.
  • شعاری نژاد، علی اکبر(1368). مبانی روانشناختی تربیت، تهران، موسسه مطالعه فرهنگی وابسته به آموزش عالی، چاپ دوم.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مبانی نظری سلامت روان و وضعیت روانی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید