قیمت 19,000 تومان

اشتراک 0دیدگاه 72 بازدید

امیدواری

امیدواری …………………………………………………………………………………………………………………………….

2-3-1-رشد امیدواری………………………………………………………………………………………………….

2-3-2-امید درمانی …………………………………………………………………………………………………….

2-3-3-خوش بینی………………………………………………………………………………………………………

2-3-4- خوش بینی سرشتی یا گرایشی ……………………………………………………………………..

2-3-5- سبک تبیینی خوش بینانه …………………………………………………………………………….

2-3-6-رشد خوش بینی ……………………………………………………………………………………………..

2-3-7-باز آموزی اسنادی …………………………………………………………………………………………..

2-3-8- خطاهای ادراکی مثبت …………………………………………………………………………………..

2-3-9-خود فریبی………………………………………………………………………………………………………

2-3-10-انکار و واپس رانی ………………………………………………………………………………………..

2-3-11-توجه انتخابی و فراموشی مطلوب ………………………………………………………………..

2-3-12- نادیده گرفتن ناتوانی ………………………………………………………………………………….

2-3-13-خود انگاره منفی …………………………………………………………………………………………

2-3-14-رشد خطاهای ادراکی مثبت ………………………………………………………………………..

2-3-15-اصلاح خطاهای ادراکی مثبت ……………………………………………………………………..

2-3-16-خوش بینی،امیدواری و سلامت روان …………………………………………………………..

2-3-17-پایه­های عصبی زیستی خوش­بینی و امیدواری ……………………………………………

2-3-18-عصب زیست شناسی بدبینی ……………………………………………………………………….

2-3-19- عصب زیست شناسی رفتار هدفمند خوش بینانه………………………………………….

2-3-20- عصب زیست شناسی تعامل اجتماعی خوش بینانه……………………………………….

2-4-رابطه معنویت و امیدواری ……………………………………………………………………………………….

2-5- رابطه معنویت و سلامت روان ………………………………………………………………………………….

2-6-رابطه امیدواری و سلامت روان ………………………………………………………………………………..

خلاصه

منابع

امیدواری و خوش بینی – ادبیات و مبانی نظری

امیدواری

تا پايان دهه 1970 خوش بيني يک کمبود رواني و نشانه ناپختگي يا ضعف منش تلقي مي شد، در حالي که ارزيابي متوازن و بي طرفانه از امیدواری هاي آينده فرد نشانه اي از سلامت رواني، پختگي و نيرومندي به حساب مي آمد (پيترسن[1]، 2000) اين ديدگاه منفي خوش بيني در اثر ولتر (1759، به نقل از پیترسن ،2000) آنجا که دکتر پانگلاس ساده لوحانه اصرار مي ورزد که ما در بهترين جهان ممکن زندگي مي کنيم، پولياناي پورتر (1913،به نقل از پیترسن،2000) که بدبختي را جشن گرفت، و تحليل زيگموند فرويد (1928،به نقل از پیترسن،2000) از مذهب به عنوان خطاي ادراکي خوش بينانه به چشم مي خورد.

گفته فرويد(1928،به نقل از پیترسن،2000)  در کتاب آينده یک پندار داير بر اينکه اعتقاد به خالق مهربان پدرگونه که اگر غرايز پرخاشگرانه و جنسي مان را کنترل کنيم در جهان ديگر ما را پاداش خواهد داد، يک خطاي ادراکي اساسي براي تمدن بود. بدون اين خطاهاي ادراکي مردم اغوا مي شدند غرايز پرخاشگرانه جنسي خود را به نمايش بگذارند. اما اين خطاي ادراکي خوش بينانه ارزش پيدا کرد و انکار واقعيت غرايز جنسي و پرخاشگري را موجب شد.

از طريق فرايند روان تحليلي، افراد مي توانستند نسبت به دفاع هاي گوناگون، مصالحه هاي روان رنجورانه و خطاهاي ادراکي خوش بينانه بينش پيدا کنند و بدين ترتيب بين نياز به ارضاي تکانش هاي جنسي و پرخاشگري و نياز به رفتار کردن به شيوه جامعه پسند تعادل برقرار کنند. هدف تحليل ، رسيدن به سطحي از پختگي رواني بود که در آن شخص مي توانست واقعيت را به روشني ببيند و خطاهاي ادراکي خوش بينانه را کنار بزند.

در اواخر دهه 1970 روان شناسان شناختي به انبوهي از داده هاي پژوهشي دست يافته بودند که توسط ماتلين واستانگ(1978،به نقل از پیترسن،2000) در کتابي با عنوان اصل پوليانا ترکيب شده بود و نشان مي داد که فرايندهاي تفکر مردم خوش بينانه است. بنابراين، بيشتر مردم چيزهاي مثبت را زودتر از چيزهاي منفي به ياد مي آوردند. آنان در زبان گفتاري و نوشتاري از واژه هاي مثبت بيشتر از واژه هاي منفي استفاده مي کردند و خود را مثبت تر از ديگران ارزيابي مي کردند. تنها استثنا در اين مورد افراد مضطرب و افسرده است که خود را به شيوه واقع بينانه تر يا بدبينانه مي بينند.

تايگر (1979،به نقل از پیترسن،2000) در اثر خود (خوش بيني، زيست شناسي اميد) استدلال مي کند که توان انديشيدن به شيوه خوش بينانه يکي از ويژگي هاي نوع است که به طور طبيعي انتخاب شده و به هنگام پرورش توان تعمق در مورد آينده تکامل يافته است. آن دسته از افراد گونه انسان که نسبت به آينده خود واقع بين يا بدبين بودند و خطر، بيماري و مرگ را گريز ناپذير مي ديد، براي اقدام هاي لازم جهت ادامه حيات برانگيخته نمي شد. برعکس، همتايان خوش بينشان براي تلاش براي ادامه حيات برانگيخته مي شدند زيرا فکر مي کردند که کارها به نفع آنها ادامه خواهد يافت.

در روان­شناسي مثبت سه سنت پژوهش، بر چگونگي و چرايي ديدگاه مثبت انسان نسبت به جهان نور قابل ملاحظه­اي تابانده اند. اين سنت­ها بر خطاهاي ادراکي مثبت و خودفريبي، خوش بيني، و اميد تأکيد دارند(اشنایدر و لوپز[2]،2002).

امیدواری را که سازه اي بسيار نزديک به خوش بيني است، اشنايدر و لوپز (2002) به دو مؤلفه مفهوم سازي کرده اند: توانايي طراحي گذرگاه هايي به سوي هدف هاي مطلوب به رغم موانع موجود، و عامل انگيزش براي استفاده از اين گذرگاه ها. امیدواری مجموع اين دو مؤلفه است. طبق اين مفهوم سازي، امیدواری هنگامي نيرومند است که هدف هاي ارزشمندي را دربرگيرد و با داشتن موانع چالش انگيز ولي نه برطرف نشدني، احتمال دستيابي به آنها در ميان مدت وجود داشته باشد.

جايي که ما به رسيدن به هدف ها اطمينان داريم، اميدواري غير ضروري است. جايي که مطمئن هستيم به هدف نخواهيم رسيد، در اين صورت نوميد مي شويم. طبق اين مفهوم سازي، هيجان هاي مثبت و منفي محصول جنبي تفکر هدفمند اميدواري و نا اميدي هستند.

نظريه اشنايدر و لوپز(2002) در مورد فرايند تجربه کردن اميد در يک وضعيت خاص مطرح است. در هر موقعيتي که هدف ارزشمند دنبال مي شود، رفتار هدفمند و اميدبخش به وسيله تعامل موارد زير تعيين مي شود:

  • ميزاني که به بازده يا به هدف ارزش داده مي شود.
  • تفکرات در مورد گذرگاه هاي ممکن به سوي هدف ها و انتظارات مرتبط و اينکه در دستيابي به بازده يا هدف چقدر مؤثرند.
  • تفکرات در مورد منابع شخصي و اينکه فرد در پيگيري گذرگاه ها به سوي هدف تا چه اندازه مؤثر خواهد بود.

هر يک از عوامل بالا به دو دسته تفکر که از تجارب گذشته به موقعيت فعلي آورده شده اند استوارند:

  • تفکر درباره گذرگاه ها به سوي هدف ها براساس درس هاي تحولي در روابط همبستگي و علّت و معلولي.
  • تفکر در مورد منابع مبتني بر درس هاي تحولي در مورد خود به عنوان عوامل به وجود آورنده يا حلقه هاي علي رويدادها.

رفتار هدفمند از طريق تعامل با افکار فعلي و بلند مدت مربوط به گذرگاه هاي معطوف به سوي هدف ها، و نقش کارگزاري فردي در نيل به اين هدف ها؛ و ميزان ارزشگذاري به هدف هاي جاري تأثير مي گذارد(اشنایدر و لوپز،2002).

گروه اشنايدر براي اندازه گيري جنبه هاي مختلف اميد يک رشته مقياس تدوين کرده اند .مقياس اميد سرشتي بزرگسالان و مقياس اميد حالت، سنجه هاي کوتاه خودگزارشي صفت و حالت اميد براي بزرگسالان هستند. مقياس اميد کودکان براي کودکان دبستاني و مقياس اميد کودکان خردسال براي کودکان پيش دبستاني ساخته شده اند. تمام اين مقياس هاي خودگزارشي و مشاهده اي علاوه بر نمره هاي مربوط به کارگزاري اميدوارانه و گذرگاه هاي اميدوارانه، نمره هاي کلي اميد را هم به دست مي دهند.

علاوه بر اين مقياس ها، يک مقياس اميد حيطه خاص بزرگسالان نيز تهيه شده است که اميد را در حيطه هاي مشخص زير: اجتماعي تحصيلي، خانوادگي، روابط رومانتيک، فعاليت هاي شغلي و فراغت، مي سنجد. در مورد همه اين مقياس ها اطلاعات مربوط به پايايي وروايي موجود است(اشنایدر و لوپز،2002).

 

رابطه امیدواری و سلامت روان

مفهوم امیدواری بر مبناي رويکرد روانشناسي مثبت شکل گرفته است. اين رويکرد به جاي تمرکز صرف بر ضعف هاي انسان، توانمندي­هاي انسان را مورد توجه قرار مي دهد. آثار سودمند سازه هاي مثبت همچون امیدواری بر سلامت جسماني و رواني در تحقيقات گوناگون تاييد شده است. در اين ميان مفهوم امیدواری توجه فزاينده اي را به خود اختصاص داده است (اشنايدر، 2000). امیدواری يک هيجان انفعالي نيست که تنها در لحظات تاريک زندگي پديدار شود، بلکه فرآيندي شناختي است که افراد از طريق آن، فعالانه اهداف خويش را دنبال مي کنند.

پس از طرح نظريه امیدواری از جانب اشنايدر و همکاران (2002) و ساخت مقياسي براي اندازه­گيري آن، حجم وسيعي از بررسي ها به مطالعه رابطه امیدواری با ديگر متغيرها از جمله سلامت روان پرداختند. به عنوان مثال تحقيقات مختلف نشان داده اند که اميد و عاطفه مثبت ، با امیدواری و احساس خود ارزشمندي همبستگي مثبت دارند. از نظر اشنايدر (2000) غم و خلق پايين با عدم دستيابي به اهداف مرتبط است. امیدواری پايين مي­تواند سطح پايين سلامت رواني را پيش بيني نمايد(اليوت، ويتي، هافمن،1991؛به نقل از اشنایدر ،2000).

علاء الديني، کجباف و مولوي (1386) نشان دادند برنامه درماني مبتني بر امیدواری موجب افزايش سلامت روان گرديد. طبق نتايج، بدکارکردي اجتماعي و افسردگي در آزمودني ها، کاهش يافت. بررسي عسگري و اشرف الدين (1389) نشان داد بين امیدواری و احساس ذهني بهزيستي ارتباط مثبت وجود دارد.

همچنين براساس پژوهشي که رابطه بين امیدواری و سلامت  جسمي و رواني را در بيماران اسکيزوفرن مورد بررسي قرار داده بود اين نتيجه به دست آمد که با افزايش امیدواری در بيماران اسکيزوفرن کيفيت زندگي و سلامت جسمي و رواني آنها به صورت مستقيم و مثبت افزايش پيدا مي­کند (کينگ، 1998).

کياني، پاکيزه، استواري و نمازي (1389) به بررسي اثر بخشي گروه درماني شناختي-رفتاري بر افزايش عزت نفس، کاهش نااميدي و رابطه کاهش نااميدي با افزايش عزت نفس پرداختند. گروه آزمايش هشت جلسه 90 دقيقه اي، مورد مداخله قرار گرفتند. نتايج نشان داد که گروه درماني شناختي-رفتاري بر کاهش نااميدي، افزايش عزت نفس کلي و سطوح عزت نفس خانوادگي و تحصيلي بيماران موثر بوده است. علاوه بر اين افزايش عزت نفس با کاهش نااميدي رابطه مستقيم و معکوس دارد.

تفاوت معناداري در نمرات عزت نفس سطح اجتماعي ديده نشد. بر اساس اين مطالعه محققان معتقدند که گروه درماني شناختي-فتاري مي تواند موجب کاهش نا اميدي و افزايش عزت نفس در سطوح کلي، خانوادگي و تحصيلي شود اما افزايش عزت نفس اجتماعي را به همراه ندارد. بنابراين لزوم توجه به حمايت هاي گسترده تر اجتماعي براي اين بيماران را ياد آور مي شود.

جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های روانشناسی کلیک کنید.

نمونه ای فهرست منابع و مأخذ

  • آزاد، پرهام. (1382). الفباي آگاهي. تهران : بيدگل، چاپ اول.
  • آزاد، پرهام. (1384). روانشناسي شرق و غرب. تهران.
  • اژدري فرد، سيما.، قاضي، قاسم. و نوراني پور، رحمت اله. (1389). بررسي تاثير آموزش عرفان و معنويت بر سلامت روان دانش آموزان، فصلنامه انديشه هاي تازه در علوم تربيتي; 52(18):105-127.
  • الیس، آلبرت،هارپر، رابرت.(1380).زندگی عاقلانه.(ترجمه مهرداد فیروز بخت.تهران:رسا. (تاریخ انتشار به زبان اصلی 1975).
  • براندن، نيکلاس. (1379). رمز خويشتن يابي. (ترجمه جمال هاشمي. تهران : سهامي. (تاريخ انتشار به زبان اصلي، 1999).
  • بهرامي احسان، هادي.، و تاشک، آناهيتا. (1383). ابعاد رابطه ميان جهت گيري مذهبي و سلامت رواني و ارزيابي مقياس جهت گيري مذهبي، مجله روان شناسي و علوم تربيتي. 34 (2). 41-63.
  • بهرامي دشتکي، هاجر.، عليزاده، حميد. غباري بناب، باقر، و کرمي، ابوالفضل. (1385). اثربخشي آموزش معنويت به شيوه گروهي بر کاهش افسردگي در دانشجويان، تازه ها و پژوهشهاي مشاوره. 19 (5). 49-72.
  • بيجاري، هانيه.، قنبري هاشم آبادي، بهرام علي. و آقامحمديان شعرباف، حميدرضا. (1388). بررسي اثر بخشي گروه درماني مبتني بر رويكرد اميد درماني بر افزايش ميزان اميد به زندگي زنان مبتلا به سرطان پستان، مطالعات تربيتي و روان شناسي; 10(1):172-184.
  • حسينيان، الهه.، سوداني، منصور. و مهرابي زاده هنرمند، مهناز. (1388). اثربخشي معني درماني گروهي بر اميد به زندگي بيماران سرطاني، مجله علوم رفتاري، 3(4):287-292.

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “امیدواری و خوش بینی – ادبیات و مبانی نظری”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید