قیمت 19,000 تومان

اشتراک 0دیدگاه 3 بازدید

مبانی نظری گبه در 200 صفحه خدمت شما عزیزان گردآوری شده است.

 ريشه‌يابي نام گبه:

كسي به تحقيق نمي داند كه نام گبه از كجا آمده و چه ريشه‌اي دارد و چرا گبه به‌اين نام معروف شده است، عده‌اي از زبانشناسان و نويسندگان معتقدند كه‌اين لغت به معني زمخت، ضخيم و سفت و چيزي شبيه به‌اينها بوده است، چون به فرشي گبه مي‌گويند كه خوابي بلند دارد و درشت بافته شده است.‌اين نوع زيرانداز توسط عشاير و براي مصارف شخصي بافته مي شده است. گبه زيراندازي بود براي جلوگيري از نفوذ سرماي زمين و خانوادة عشايري را از آن محافظت مي كرد. در تاريخ‌ايران براي اولين بار لغت گبه در گزارشي از استقبال شاه طهماسب صفوي از شاه همايون گوركاني، پادشاه هندوستان كه به علت سياسي و توطئه‌ها و خيانتهاي درباريان مجبور شده بود به‌ايران فرار كند، آمده است. شاه تهماسب صفوي به شاه همايون گوركاني پناه مي‌دهد و براي استقبال از او دستور مي دهد استقبال بي نظير و جانانه‌اي به عمل آورند، از‌اين رو مديران برنامه جشن استقبال كه سرپرستي آنان را محمدخان اشرف اوغلي بر عهده داشت، در سالنها از قاليچه‌هاي دو خوابة طلاباف، نمد تيكه كركي اُستر اطلس، گبه و سه قالي دوازده ذرعي كوشگاني(جوشقاني) پهن مي كنند و روي هفت رأس اسب جلهاي مخمل و اطلاس پوشانيده بودند و تنگ قصب بافي ابريشمي برجل مخمل منقش، تنگ سفيد برجل مخمل سرخ و تنگ سياه برجل مخمل سبز بكشند.

آشنايي و شناختي از گبه:

گبه نوعي فرش دست بافت است كه‌يك تا سه سانتيمتر خواب دارد، درشت بافت است و به تناسب چله پودهاي آن ضخيم است. اسكلت اصلي گبه تار و پود است. در گبه از پود زياد در هر رج استفاده مي شود و گاه تعداد آن از سه تا هشت پود در هر رج است. ريشة گبه را به‌اين علت بلند مي گيرند تا بين رج‌ها به سب استفادة زياد از پود كلفت فاصله‌اي‌ايجاد نشود. و براي پر گوشت بودن و ذرتي نبودن گبه از پرز بلند كمك مي گيرند. گبه بيشتر به روش «فارسي باف» بافته مي شود و گبه‌ها بر روي دارهاي افقي(زميني) بافته مي شود. گبه كلاً از تار و پود گرفته تا ريشه‌ها، از جنس پشم است و مهمترين آفت آن بيد است. گبه‌هاي مرغوب از جنس پشم بهاره مي‌باشند و پشمها توسط دست ريسيده مي شوند و به روش طبيعي و گياهي رنگ مي شوند و‌اينگونه رنگها در مقايسه با رنگهاي شيميايي بسيار با دوام و داراي ثبات و درخشندگي زيادي است. طرح گبه ذهني و هندسي مي باشد و به كمك قرينه بافي، طرحها و نقشهاي جذاب كه از محيط پيرامون و اطراف بافنده الهام گرفته شده است. واحد بسته بندي گبه بقچه مي باشد و در هر بسته 2 تا 4 تخته گبه گذاشته مي شود.

مبانی-نظری-گبه

استاندارد و اندازه گبه

گبه‌هايي كه‌ايلات و عشاير مي بافند به علت‌اينكه براي مصرف شخصي بود، از نظر ابعاد تابع هيچ گونه استانداردي نبود و طول و عرض آن بستگي به ميل و خواست بافندة گبه داشت و شايد بستگي به بزرگي چادر عشاير بافندة آن. گبه تقريباً در اندازه‌هاي مختلف بافته مي شود به ويژه در شرايطي كه‌اين فرش نيز به خانه‌هاي شهرنشينان وارد شده و همچون ديگر فرشها مورد استفاده قرار مي گيرد.

گبه به صورت چهارگوش‌يا كناره در اندازه‌هاي 2/5*1/5 و 200*100 و 250*150 و 3/5*2/5 و 1/5*2 بافته مي شود. اندازة گبه گاه به درخواست مشتري بستگي دارد و اگر مشتري اندازة‌گبه را تعيين نكند بافندة گبه خود به هر اندازه‌اي كه مايل بود گبه را مي بافد. اما امروزه با استقبال از آن و تقاضاي بازار، گبه در اندازه‌هاي استاندارد بافته مي شود.

 

طرح گبه:

طرح گبه بسيار ساده و هندسي بوده در ابتدا گبه‌ها بدون نقش و ساده بافته مي‌شده‌اند و گاه نيز از محيط اطراف الهام مي گرفتند. هرچه بافنده در ذهن خود داشته بر روي گبه پياده مي كرده، گبه‌هايي كه توسط عشاير بافته مي شد داراي طرحهاي ذهني بود و چون گبه مصرف شخصي داشت براي بافنده تنها آن چيزي را كه خود در ذهن داشت و هيچ قيد و بندي در انتخاب طرح وجود نداشت، خود بر روي گبه پياده مي كرد و طرحها از محيط اطراف خود بافنده گرفته مي شد و شايد آرزوها و خواسته‌هايشان را بر روي گبه پياده مي كردند. مثلاً نقش چادر، شايد آرزوي داشتن چادري بزرگتر و‌يا مأمن ثابت بود و نقش انسان نشانة داشتن خانواده و گل و بوته نشانة سرسبزي و نقش گوسفندان و گله و حتي سگ در پيش عشاير نشانه و نماد خاصي داشته است. گبه هنر اصيل ‌ايراني است كه شايد بتوان گفت: طرح و نقش آن، آنرا از ديگر دست بافتها متمايز مي سازد و اگرچه گاه همچون فرش از زحمت و مشقت كمتر برخوردار است، اما باز هم گبه در جاي خود هنر قابل تحسيني است.

 

رنگهاي مورد مصرف در گبه:

رنگهاي گبه در اوايل «خودرنگ»‌يعني رنگ طبيعي پشم بود، و چون گبه دست بافت عشايري بود و فقط خودشان از آن استفاده مي كردند بنابراين مي توان گفت: گبه دست بافتي منحصر به فرد بود كه عشاير اولين كساني بودند كه آن را مي بافتند و مورد مصرف قرار مي دادند، رنگها در ابتدا به صورت خود رنگ بوده و پشمها به رنگهاي طبيعي چون مشكي، سفيد، شيري، قهوه‌اي،‌يعني همان رنگي كه پشمهاي حيوانات به طور طبيعي به آن رنگ بودند مانند پشم شتر، بز، گوسفند و… اما با گذشت زمان و كوچ عشاير از جايي به جاي ديگر و دسترسي به رنگهاي گياهي و شناخت رنگدانه‌هاي گياهان و راهيابي گبه به خانه‌هاي شهرنشينان گبه از مصرف شخصي عشاير به مصرف شهرنشينان هم در آمد و از آن زمان گبه‌ها با رنگهاي متنوع گياهي و طبيعي رنگ شده و بافته مي شد و هر كدام از رنگهاي مورد مصرف نماد و نشانة چيزي بود، مثلاُ رنگ آبي نشانة‌ پاكي و زلالي و آسمان است و رنگ سبز نشانه سرسبزي و خرمي و به نوعي به معني بركت بوده چرا كه عشاير براي به دست آوردن و رسيدن به مراتع و آب مدام در حال كوچ هستند رنگ زرد نشانة‌طلا و خاك وطن است و حسن وطن دوستي نيز در نزد قشقايي‌ها شديد بوده است. به همين خاطر در گبه‌هاي خود به نشانة‌خاك وطن از رنگ زرد زياد استفاده مي كردند رنگ مشكي نشانة‌ مرگ و مير است و زماني در گبه رنگ مشكي استفاده مي شود كه كسي از اطرافيان و اقوام عمر خود را از دست داده باشد. رنگ سفيد نشانة‌ تولد و نو شدن در پيش قشقايي‌ها است و…

 

تقسيم بندي رنگ‌ها

لازم به ذكر است كه رنگهاي اصلي گبه، شامل رنگهاي قرمز، زرد و آبي است كه به صورت مثلث فرضي نمايش داده مي شود و از تركيب‌اين سه رنگ به صورت دو به دو رنگهايي به وجود مي‌ايد كه به آن رنگهاي فرعي مي گويند. با توجه به طيف نور خورشيد 7 رنگ حاصل مي شود. كه در واقع 3تاي آنها جزو رنگها اصلي است كه در بالا نام برده شده اند و حد فاصل هر رنگ اصلي تا رنگ اصلي ديگر رنگهايي كه حاصل مي شود رنگهاي ميانگين‌يا رنگهاي ثانويه‌يا فرعي ناميده مي شوند براي مثال:

1-از تركيب رنگ قرمز و آبي رنگ بنفش حاصل مي شود.

2-از تركيب رنگ قرمز با سبز، رنگ نارنجي به دست مي‌ايد.

3-از تركيب رنگ آبي با رنگ زرد، رنگ سبز حاصل مي شود.

در مواد رنگ زا با استفاده از دو رنگ خنثي سفيد و سياه، تمامي رنگهاي ديگر پديد مي‌ايد. رنگها به سه دسته تقسيم مي شوند كه عبارتند از رنگهاي گرم، سرد و خنثي.

1-رنگ گرم: در واقع از خانوادة رنگ قرمز است از نظر علمي گردش خون را سريع و تپش قلب را بالا مي برد و حالت هيجان و شوق در انسان‌ايجاد مي كند. بيشتر‌اين رنگها در خورشيد، مناطق كويري، آتش و… ديده مي شود.

2-رنگهاي سرد:رنگهايي كه متعلق به خانواده رنگهاي آبي است كه به رنگهاي سرد معروفند و از لحاظ علمي جريان خون را كند و حالت آرامش و سردي را در انسان به وجود مي آورد. مانند دريا، آسمان و مناظر زمستاني و… ديده مي شود.

3-رنگهاي خنثي: به رنگهايي اتلاق مي شود كه از تركيب رنگهاي سرد و گرم و‌يا انواع خاكستريها، سياه و سفيد تشكيل‌يافته اند.

تقسيم بندي كلي رنگها:

رنگها به طور كلي به دو گروه تقسيم مي شوند: رنگهاي آكروماتيك و رنگهاي كروماتيك.

1-رنگهاي آكروماتيك:رنگ آكروماتيك شامل رنگهاي سياه و سفيد و خاكستري است و انواع رنگ خاكستري از تركيب رنگ سياه و سفيد به وجود مي‌ايد كه به آنها رنگهاي خنثي هم مي گويند.

2-رنگهاي كروماتيك: رنگهاي كروماتيك شامل هر نوع رنگي كه از تركيب رنگهاي اصلي و فرعي به وجود مي‌ايد و حتي خود رنگهاي اصلي شامل رنگهاي كروماتيك مي باشند كه به مجموعة آنها رنگهاي سرد و گرم مي گويند.

روانشناسي رنگها در گبه:

رنگ زرد:رنگ زرد رنگ جواني، روشني و نور و نشان دانش و معرفت و شادي آفرين است و بيشتر پرتوهاي دريافتي را بازتاب مي دهد، ژرفا و عمق ندارد و جزو رنگهاي گرم محسوب مي شود.‌اين رنگ براي عشاير بسيار با اهميت است، به طور كه نشانة خاك سرزمين و وطن است.

رنگ آبي: رنگي است آرام و درونگرا، بيننده را به درون خود مي كشاند، به معناي‌ايمان است و سمبل جاويداني است. رنگ آبي هميشه سايه دار است و همواره فعل دارد و در تاريكي خودنمايي مي كند. آبي با روان انسان پيوند خورده است تا اعمال روح نفوذ مي كند و نشانة آرامش است رنگ آبي رنگ سرد است.

رنگ قرمز:رنگ قرمز رنگي گرم و داراي نيرويي برون گراست رنگ توان و فعاليت و رنگ تقويت كنندة قلب است. قرمز رنگ حق، پيكار و شهادت است و سمبل حيات و مبين هيجان و شورش است.

رنگ سبزه: رنگ اعتدال و سرد است، در آن آرامش وجود دارد در تركيب آن رنگ گرم و رنگ سرد زرد و آبي به نسبت برابر در هم تركيب شده است. رنگ سبز رنگ تفكر، صلح و طبيعت است.

رنگ نارنجي: رنگ جواني، نشاط، جشن و سرور است و جزو رنگهاي گرم محسوب مي شود.

رنگ بنفش:رنگ بنفش رنگي است كه نمايشگر بي خبري، بي اختياري، ظلم و دشواري است.‌اين رنگ مرموز و برانگيزانندة احساسات است در سطح وسيع حالت ترس را نشان مي دهد. اگر در رنگ بنفش ميزان رنگ قرمز بيشتر باشد و به سمت ارغواني متمايل گرددكه در طبيعت و مناظر اغلب به چشم مي خورد. در رنگ بنفش اگر ميزاني آبي آن بيشتر باشد(آبي بنفش) القاء كنندة تنهايي است. ناگفته نماند رنگ قرمز بنفش‌يا ارغواني رنگي است كه عشق‌يزداني و روحاني را در خود دارد.

 qashqai-gabbeh

توصيه براي پاك كردن لكه‌هاي گبه:

اگر سطح روي گبه لكه‌اي داشت بهتر است براي پاك كرد آن از گِل سرشوي و ساپوتين‌ها استفاده شود. زيرا‌اين نوع پاك كننده‌ها اثر نامطلوبي بر روي گبه باقي نمي گذارند و در عين حال بهترين پاك كنندگان سنتي هم به شمار مي‌ايند.

توصيه براي مبارزه با بيد و جلوگيري از بيدزدگي:

همان طور كه مي دانيد بيد‌ يكي از آفتهاي گبه به شمار مي‌آيد، بهترين كار براي جلوگيري از بيد خوردگي قرار دادن گبه در معرض هواي آزاد مي باشد. براي مبارزه با آفت بيد و نابودي بهتر است از نفتالين و كافور و‌يا محلول كافور استفاده كنيد و از موي بز در شيرازة گبه استفاده شود. عوامل نابودكننده گبه رطوبت، بيدزدگي و آتش است.

لوچه شدن:اگر‌يكي از گوشه‌هاي چهارگانة گبه نسبت به گوشه‌هاي ديگر آن تفاوت داشته باشد گبه لوچي دارد‌اين عيب در اثر شل شدن بيش از حد چله‌ها‌يا عدم دقت بافنده در زمان بريدن و جدا نمودن گبه از دار بوده و‌يا هنگام پايين آوردن گبه به وجود آمده است.

نكته:

علاوه بر عيوبي كه ذكر شد و علت‌ايجاد آن را بايداز مرحله تهيه مواد و دار و ابزار و نحوة چله كشي و بافت و انتخاب نقشه جستجو كرد، ممكن است پس از اتمام مراحل فوق عيب‌هايي هم در مراحل بعدي كار روي گبه به وجود‌ايد، از جمله در مرحله شستشوي گبه، داركشي، خشك كردن گبه در آفتاب و استفاده از داروهاي مختلف براي شستشو گبه و روگيري و پرداخت گبه‌ايجاد شود.

 

گبه در چه منطقه‌اي و توسط چه كساني بافته مي شد:

از نظر اصالت مي توان گفت:‌ايلات و عشاير استان فارس از اولين پيشقدمان گبه بافي به شمار مي‌ايند كه قدمت گبه بافي در استان فارس بيش از صد و پنجاه سال مي باشد.

زيباترين گبه‌ها را علاوه بر استان فارس، استانهاي بوشهر، كهكيلويه و بويراحمد توليد مي كردند.

استان فارس داراي سه گروه عشاير مي باشد:

1-عشاير‌ايل قشقايي

2-عشاير‌ايل خمسه

3-عشاير‌ايل ممسني

كه جز‌اين عشاير كه در استان فارس ساكن مي باشند عشاير بختياري هم گبه باف بوده اند.

 

عشاير ‌ايل قشقايي:

ايل قشقايي شامل 6 تيره و حدود 90 طايفه است:

1 و 2-‌ايل كشكولي (بزرگ و كوچك)

3-ايل شش بلوكي

4-ايل دره شوري

 

طايفة شش بلوكي:

پس از طايفه دره شوري طايفة شش بلوكي در گبه بافي مهارت زيادي دارند، گبه‌هاي تحت عنوان شورباخورلو‌اين طايفه بسيار معروف است. در اطراف شهرستان آباده ساكن مي باشند و جز گبه‌هاي تيره شورباخورلو، تيره هيبت لو و تيره دوقزلو از طايفه شش بلوكي در بافت گبه بسيار معروف مي باشند. در فصل سرما به منطقة فراشوند و دهستان دو جگال و منطقه ديرم و دشت پلنگ كه در كل قسمت جنوب غربي بخش فراشوند كوچ مي كنند.

و در فصل گرما به منطقة آباده و خسرو و شيرين و منطقه آس و پاس كوچ مي‌كنند.

طايفة فارسي مدان:

اين طايفه كه در گبه بافي پس از طايفه شش بلوكي قرار دارد و گبه‌هاي‌اين طايفه همانند طوايف ديگر معروفيت چنداني ندارد. دست بافتهاي ديگري در‌اين طايفه بافته مي شود اما گبه كه جزو‌يكي از دست بافتهاي‌اين طايفه مي باشد از معروفيت و مرغوبيت بالايي برخوردار نيست.

– قشلاق‌اين طايفه در اطراف برازجان و بوشهر همسايه و در جوار طايفة دره شويي مي باشند.

– در فصل‌ييلاق‌اين طايفه در اطراف آپادانا و قسمتهاي شرق‌ياسوج كوچ مي كنند.

 

مهمترين طرح و نقش گبه‌هاي عشايري:

همان طور كه در مباحث قبلي مطرح شد، جز قشقايي‌ها كه بافت گبه خاص آنها بود،‌ايلات خمسه و ممسني و عشاير‌ايل بختياري هم گبه بافي مي كنند و‌اينكار ديگر منحصر به‌ايل قشقايي نيست، علت آن هم‌اين است‌ايلات ديگر كه در جوار گبه بافان بوده اند گبه را از آنها فرا مي گرفتند. باز تأكيد مي شود اصالت گبه منحصر به‌ايل قشقايي است و همان سابقه‌اي را كه قشقايي‌ها در بافت گبه دارند بختياري در بافت خرسك داشته اند و شايد بتوان گفت كه علت ديگر آن ازدواج بين اقوام ترك زبان قشقايي با اقوام لر زبان بختياري بوده است، از‌اين رو گاه گبه در‌ايلات بختياري هم بافته مي شد و شايد زماني از طرح گبه براي بافت خرسك هم استفاده مي شد و بالعكس و…

مهمترين طرح و نقش كه در بين تمام‌ايلات و عشاير وجود داشت و از آن به فراواني استفاه مي نمودند طرح شير بود كه گاه به صورت تك شير،‌يا جفت شير و‌يا به صورت شيرخورشيد در گبه‌ها استفاده مي شد. و تنها طرح مشترك تمام كساني بود كه گبه باف بوده اند و شايد بتوان گفت طرح مشترك بين گبه و خرسك نيز بوده است. و طرح شير در دورة‌ ناصرالدين شاه به فراواني بافته مي شده و چون ناصرالدين شاه بنيان گذار شير و خورشيد در‌ايران بوده از‌اين رو گبه‌هاي نفيس بيشتر داراي طرح شير،‌يا شير خورشيد بوده‌اين گونه گبه‌هاي نفيس داراي ظرافت و زيبايي بسيار بوده عمدتاً براي خوانين بافته مي شده و بيشتر از چلة پشمي و از بهترين نوع پشم و مواد و نقشه و رنگ در‌اين گونه گبه‌ها استفاده مي شد. گبه‌ها با نقشهاي شير و شايد با نقشهاي گل گبه، حوض گبه، گبه خشتي و طرحهاي هندسي، همان طور كه گفته شد، بيشتر براي بزرگان و خوانين‌ايل و‌يا براي هديه به بزرگان‌ايلات ديگر و‌يا هديه به سردمداران مملكت بود. نقش فرش پرادنبه بختياري كه الهام گرفته از طرحهاي قشقايي و مقداري الهام گرفته از كوبيسم و نقشهاي كوبلن فرانسه است شايد بتواند دليلي باشد براي اثبات‌اين مطلب كه قشقايي‌ها و بختياري‌ها از طرح‌ها و نقشهاي‌يكديگر الهام مي گرفتند و در دست بافتهاي خود استفاده مي كردند.

بيشتر طرحهاي مورد استفاده از گبه ذهني و هندسي بود و الهام گرفته از طبيعت و محيط اطرافشان بود. در آرايش و اجزاء و اشياء در گبه‌ها بيشتر از طرح‌هاي حيوانات پيرامون و دور اطراف خود عشاير استفاده مي شود و هر حيوان سمبل و نماد خاص خود را دارد. و از حيوانات مثل جغد و گربه سياه و حيوانات افسانه‌اي مثل سيمرغ و اژدها در بافت گبه مرسوم نيست. مهمترين طرح و نقش گبه‌هاي عشاير قشقايي عبارتند از:

1-طرح شيري

2-طرح خشتي

3-حوض گبه

4-گل گبه

5-طرح‌ايلاتي

6-طرح درختي

7-طرح هندسي

8-طرح ابرش

9-طرح چهارفصل

گبه قشقایی و گبه عشایری

رنگهاي مورد مصرف عشاير‌ايل قشقايي در گبه‌ها:

چنانكه قبلاً ذكر شد، در‌ايل قشقايي بيشتر از رنگهاي گياهي استفاده مي شود. رنگها بيشتر از گياهاني چون پوست انار، پوست گردو، روناس، جاشير، سماق و… به دست مي‌ايد. بيشتر‌اين گياهان در منطقة فارس مي رويند و در دسترس عشاير‌ايل قشقايي هستند، و گاه از اسپرك و نيل هم براي رنگرزي خامه‌ها استفاده مي شود. از اسپرك به علت كم بودن و در دسترس نبودن كمتر استفاده مي شود و نيل به علت گران بودن از نوعي نيل شيميايي به نام‌اينديگو براي رنگرزي خامه‌ها استفاده مي‌شود.

رنگ قرمز ‌يكي از پر استفاده ترين رنگ در نزد عشاير‌ايل قشقايي است ‌اين رنگ به وفور در گبه‌ها دستبافتهاي آنها به كار مي رود. رنگ قرمز ‌يا لاكي كه در بين عشاير‌ايل قشقايي به گل گز شهرت دارد، بيشتر از گياه روناس بدست مي‌ايد. دومين رنگي كه استفادة زيادي در دستبافتهاي‌ايل قشقايي دارد رنگ زرد است كه از گياه اسپرك و جاشير بدست مي‌ايد. و رنگ ديگري كه در دستبافتهاي قشقاييها زياد ديده مي شود انواع رنگ آبي است كه از نيل شيميايي حاصل مي شود. انواع رنگهاي آبي با موتيو و آناليز كم رنگ و پررنگ حاصل از رنگرزي با‌اينديكو است. و رنگ زرد و نارنجي و قهوه‌اي از گياه جاشير حاصل مي شود. و براي بدست آوردن رنگ سبز روشن از گياه سماق استفاده مي كنند. و رنگ‌هاي قهوه‌اي تيره و روشن و رنگهاي كرم و نخودي و حتي سياه را از پوست انار و گردو به دست مي آورند.

 

مقايسه گبه‌هاي قديمي با گبه‌هاي جديد

گبه‌هايي كه توسط قشقايي‌ها در گذشته بافته مي شد به صورت خودرنگ بودند‌يعني پشمي كه از گوسفندان چيده مي شد بدون هيچ گونه تغيير رنگي، كه در بافت گبه مصرف مي شد… گبه‌ها در قديم به رنگ‌هاي خاكستري، سفيد، سياه بودند. و گاه به صورت شطرنجي و با رنگهاي خاكستري، سفيد و سياه بافته مي شد كه رويدادها و اتفاقات هر روزه براي شخص بافنده در آن منعكس مي شد، اگر آن روز براي شخص بافنده روز خوبي بود‌يكي از چهار خانه‌هاي گبه به رنگ سفيد و اگر آن روز براي بافنده روز بدي بود‌يكي از چهار خانه‌هاي گبه به رنگ سياه بود و گاه چند رنگ سفيد و‌يا سياه و‌يا‌يك در ميان سياه و سفيد در گبه مشاهده مي شد.

اما با گذشت زمان تغيير و تحولي كه در گبه رخ داد و گبه‌ها با رنگهاي گياهي كه از طبيعت اطراف گرفته مي شد، رنگ آميزي مي شدند. پشم گبه‌ها با دست ريسيده مي شد و بر روي دارهاي افقي و زميني بافته مي شد. و كسي جز عشاير گبه بافي نمي‌كردند. طرح گبه‌ها تماماً ذهني بود و به سبك هندسي و داراي حاشيه بودند. حاشيه طرح را محدود مي كرد و بيشتر طرح‌ها و نقشها به صورت قرينه در طول و عرض گبه تكرار مي شد. اما با گذشت زمان و استقبال بي نظير از گبه رنگهاي گياهي جاي خود را به رنگ‌هاي شيميايي داد و براي ريسندگي نيز به جاي پشم ريسي از ماشين ريسندگي استفاده شد. دقت و حساسيت در مورد مرغوبيت پشم نيز از بين رفت و طرح‌هاي قديمي جاي خود را به طرح‌هاي جديد داد گبه‌ها كمتر به روش ذهني بافته شد و به پيشنهاد بازار از طرح‌هاي جديد استفاده گرديد. گبه‌اي كه داراي حاشيه بود در طرح‌هاي جديد بدون حاشيه بافته مي شد. با تغيير و تحول در گبه، زيبايي اصيل آن كمتر شد و تصويرگرايي جاي طرح‌هاي قديم را گرفت و طرح‌ها به صورت كوبيسم درآمد.

امروزه طرح‌هاي گبه‌ها بيشتر به‌يك نقاشي شبيه هستند و در عين حال زيبايي خاص خود را دارند، اگرچه اصالت گبه‌هاي قديمي را ندارند اما بازار آن، هر چند كوتاه مدت، رونق فراواني‌يافت، ولي بزودي و با همان سرعت بازارش را از دست داد. چرا كه در زمان رونق بازار عوامل سودجو با سوءاستفاده از تقاضاي فراوان و به كار بردن مواد نامرغوب و پايين آمدن شديد كيفيت و دلايل ديگر، از رونق افتاد. به طور كلي دلايل ‌اين افول به شرح زير است:

1-اشباع شدن بازار و استفاده از مواد نامرغوب در گبه‌هايي كه به بازار عرضه مي‌شد.

2-از بين رفتن خلاقيت بافنده

3-حرص و طمع تجار

4-تحول جديد در طرح گبه ورود طرح كوبيسم كه جاي طرح‌هاي اصيل و قديمي را گرفت و…

گليم گبه(گچمه)

گليم گبه در اصطلاح محلي گچمه ناميده مي شود، كلاً دو نوع گليم تركيبي وجود دارد كه‌يكي گليم‌ايلاتي است و ديگري گليم گبه مي باشد. گليم گبه فرشي است كه توسط عشاير و روستائيان استان فارس و كهكيلويه و بوير احمد بافته مي شود. عشاير قشقايي و‌ايلات عرب در فارس و در منطقه فيروزآباد و سپيدار گليم گبه را بر روي دارهاي افقي(زميني) از جنس پشم مي بافند و گليم گبه همانند گبه در اندازه‌هاي متفاوتي بافته مي شود كه ابعاد معمولي گليم گبه 5/2 در 5/3 مي باشد. گليم گبه همانند گليم از سابقه ديرينه‌اي برخوردار است. به طوري كه قدمت گليم بافي را حدوداً 5000-3000 سال قبل از ميلاد مسيح تخمين زده اند.

گليم گبه فرشي است كه زمينة‌ آن به صورت گليم، طرحها و نقشها موجود در آن برجسته مي باشد. تفاوت طرح گليم گبه با گليم‌اين است كه علاوه بر استفاده از طرحهاي هندسي از طرحهاي منحني و گردان نيز استفاده مي شود ابزار بافت گليم گبه همانند ابزار بافت گبه مي باشد. به طوري كه دفتين‌يا كركيتي كه استفاده مي شود سبكتر از دفتيني است كه در گبه استفاده مي شود. رنگهاي كه‌ايلات و عشاير در بافت گليم گبه استفاده مي كنند رنگهاي تند و شاد است.

(ادامه متن در فایل)

خانه

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “گبه چیست؟ کامل ترین و مرجع ترین مطالب درباره گبه عشایری”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید