قیمت 19,000 تومان
کیفیت زندگی زناشویی چیست؟
کیفیت زندگی زناشویی
کیفیت زندگی
فصل دوم: مروری بر تحقیقات انجام شده
2-1 .موضعگيري هاي نظري در خصوص کیفیت زندگی زناشویی
2-1-1. تاریخچه کیفیت زندگی زناشویی..
2-1-2. تاریخچه کیفیت زندگی زناشویی..
2-1-3. اجزای تشکیل دهنده کيفيت زندگی زناشویی..
2-1-3-1. عشق
2-1-3-2. همدلی..
2-1-3-3. محبت…
2-1-3-4. صمیمیت
2-1-3-5. تعهد. 0
2-1-3-6. احساس مسئولیت…
2-1-3-7. وفاداری و جانبداری
2-1-3-8. اعتقاد و اعتماد.
2-1-4. عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی زناشویی ..
2-1-4-1. عوامل فردی
2-1-4-2. عوامل ارتباطی..
2-1-4-3. عوامل خارجی..
2-1-5. کیفیت زندگی زناشویی مطلوب…
2-1-6. کیفیت زندگی زناشویی نا مطلوب…
2-1-7. نظریههای کیفیت زندگی زناشویی ..
2-1-7-1. دیدگاه برادبوري
2-1-7-2. ديدگاه بيورز.
2-1-7-3. ديدگاه السون.
2-1-7-4. دیدگاه سه محوری تسنگ و مکدرموت
2-1-7-5. ديدگاه مک مستر.
2-1-7-6. ديدگاه فرايند کارکرد رابطه زناشویی..
2-2. موضعگیریهای نظری درخصوص مهارتهای هیجانی..
2- 2-1. تعریف مهارتهای هیجانی..
2-2-2. تعريف هيجان.
2-2-3. ابعاد هیجان.
2- 2-4. تاثیر مهارتهای هیجانی بر وضعيت روانشناختي..
2-2-5. تقویت مهارتهای هیجانی..
2-2-6. نظریههای مهارتهای هيجاني..
2-2-6-1. نظریه ماير و سالووي
2-2-6-2. رويكرد مختلط..
2-2-6-3. مدل مهارتهای هيجاني گلمن..
2-2-6-4. مدل مهارتهای هيجاني بار-آن.
2-3. موضعگیریهای نظری در خصوص امنیت عاطفی..
2-3-1. مفهوم امنیت…
2-3-2. مفهوم امنیت عاطفی..
2-3-3. عوامل تاثیرگذار بر امنیت عاطفی..
2-3-3-1. ویژگیهای شخصیتی
2-3-3-2. ارتباط..
2-3-3-3. حل تعارض…..
2-3-3-4. مسائل مالی..
2-3-3-5. فعالیت اوقات فراغت…
2-3-3-6. رابطه جنسی..
2-3-3-7. نقشهای مربوط به برابری زن و مرد.
2-3-4. دیدگاههای مطرح شده پیرامون امنیت عاطفی..
2-3-4-1. دیدگاه رشدی فارمن..
2-3-4-2. دیدگاه تركيبي وارينگ….
2-3-4-3. دیدگاه دلبستگي جانسون و ويفن..
2-3-4-4. ديدگاه تركيبي جسلسن..
2-3-4-5. ديدگاه تعاملي باگاروزي..
2-4. يافتههاي پژوهشي در قلمرو موضوع مورد بررسي..
منبع
تاریخچه کیفیت زندگی زناشويي
آنگونه كه از قديمي ترين قانون مدوّن و ساخته دست بشر يعني «قانون حمورابي» استنباط مي شود خانواده اساسي اجتماعي بوده و روابط بين زن و شوهر مورد توجه قرار گرفته است. روابط زن و شوهر در گذر سده ها و بر اساس فرهنگهاي زمانهاي مختلف، دگرگون شده است. در جامعه گذشته که داراي قواعد خشک و مستبدانه بود روابط مردم در قالب مافوق و زيردست برقرار بود، پدر خانه قدرت برتر به حساب مي آمد و مادر مطيع او و فرزندان مطيع هر دو بودند.
جامعه خوب و سازمان يافته بود و هر کس به نقش خود در جامعه واقف بود. اگر جامعه همان ساختار را حفظ مي کرد بسياري از مشکلات عمده ي امروزي به وجود نيامده بود. اما جامعه ايستا نيست و تغييرات وسيع آن منجر به طرح سوالات اساسي در زمينه پايه ساختار جامعه شده است (گي زيبر[1] 2005، به نقل از ياوری کرمانی، 1387).
چيزي كه در همه اعصار مورد پذيرش همگان بوده است اينست كه بدون شك ازدواج، از مهمترين و تاثيرگذارترين وقابع زندگي هر فرد محسوب ميشود. خصوصاً در فرهنگ عاطفي و اعتقادي ما ايرانيها ازدواج مرحلهاي حساستر و تعيينكنندهتر به حساب ميآيد، زيرا در قاموس فرهنگ جمعي ما، اين انتخاب و تصميم به سادگي فرهنگهاي ديگر قابل جبران و تكرار نيست. کیفیت زندگی زناشويي موضوعي محوري و كليديست كه هر زوج پس از سالهاي تثبيت ازدواج ناگزير با آن مواجه ميشوند.
اين سوال كليدي و تعيين كننده از آن جهت دغدغه جدي و ناگزير همگاني است كه تعادل زندگي انسان را نشانه ميرود. پس از آن تصميم بزرگ وسرنوشتساز، با آن همه سرمايهگذاري و تعهد مادي و معنوي و تغيير در سبك زندگي، به ناچار بايد پاسخ دهيم، آيا واقعاً ارزشش را داشته است؟ آيا اين معاملهاي منصفانه بوده؟ آيا چنين تغيير بزرگ و همه جانبهاي به بهترين شكل و به مناسبترين مقصد صورت پذيرفته است؟ آيا آنچه بايد ميشد، شده است (جديدي و جان بزرگي، 1388).
شايد تصور شود همه زوجها واقعاً با چنين پرسش هاي سهمگيني رو در رو نميشوند. نكته حائز اهميت اينكه مكانيزمهاي دفاعي ما آدمها كه وظيفه حراست از تعادل روحي و رواني ما را بر عهده دارند، اغلب به گونهاي عمل ميكنند تا ما به طور مستقيم و كاملا هوشيار در معرض پاسخگويي به سوالات تهديدكننده قرار نگيريم. اين مكانيزمهاي ناخودآگاه، به گونهاي در سيستم ما عمل مينمايند تا سوالات سخت و وحشتناك در لباسي ملايمتر و كمتر تهديدكننده با ما ملاقات كنند.
به دليل عملكرد همين مكانيزمهاي دفاعي حيات بخش است كه بحران عمومي پس از ازدواج همواره تهديدكننده و ويرانگر ظاهر نميشود، گرچه كاملاً واقعيت دارد. پاسخ اين سوال از آنجا مهم و تعيين كننده است كه ميتوان ريشه بسياري از معضلات و معماهاي پيچيده در روابط زن و شوهرها را در آن جستجو كرد. دركي كهآگاهانه يا ناخودآگاه زن و مرد از عشق موجود ميان خود و شريك يگانه و هميشگي زندگيشان دارند، ميتواند تاثيري عميق بر ساير شئون زندگي در روابط متقابل داشته باشد(جديدي و جان بزرگي، 1388).
بنابراين با توجه به تاثير عميقي كه کیفیت زندگی زناشويي بر جنبه هاي مختلف انساني دارد اين موضوع از ديرباز مورد توجه دانشمندان علوم انساني و علماي دين قرار گرفته است. از نظریه پردازانی که در دهه های اخیر به بررسی موضوع ارتباط بین زوجین و کیفیت زندگی زناشویی پرداخته اند می توان به اندیشمندانی همچون اليس(2004، 1989)[2]، وارينگ[3] (1980، 1983)، مک مستر[4]، فارمن[5]، برادبوري[6]، جانسون و ويفن[7] (2003)، تسنگ[8] و مک درموت[9]، جسلسن[10]، بيورز[11]، باگاروزي (2001) و السون[12] اشاره کرد.
تعاریف کیفیت زندگی زناشویی
برای روشن شدن مفهوم کیفیت زندگی زناشویی بهتر است ابتدا به توصیفی از مفهوم کیفیت زندگی بپردازیم. معمولاً کيفيت زندگي به شکل آشکار يا ضمني در نقطه مقابل کميت قرار ميگيرد که منظور از آن سالهاي عمر ميباشد که ممکن است عالي، رضايت آميز يا لذت بخش بوده يا نباشد (كينگ و هيندز[13]، 2003). کيفيت زندگي ميتواند با زمان تغيير يابد، و در شرايط خاصي به طور قابل توجهي نوسان داشته باشد. کيفيت زندگي مستلزم سعي در کم کردن فاصله بين انتظارات و آرزوها و آن چيزي است که واقعاً اتفاق ميافتد، يک زندگي کيفي و خوب، معمولاً به صورت خشنودي، رضايت، شادي، خرسندي و توانايي فايق آمدن بر مشکلات بروز ميکند. در واقع کيفيت زندگي به وسيله فرد ارزيابي و توصيف ميشود (لي[14]، 2006).
سازمان بهداشت جهاني کيفيت زندگي را “درک فرد از موقعيت خويش در زندگي، در متن فرهنگي و سيستمهاي ارزشي که فرد در آن زندگي ميکند، در رابطه با هدفها، انتظارات، استانداردها و علايق خود تعريف ميکند”. و اين تعريف ابعاد فيزيکي، روانشناختي، سطح استقلال، ارتباطات اجتماعي، ارتباط با محيط و معنويت را شامل ميشود (نوحی، عبدالکریمی، و رضاییان، ۱۳۸۹).
كيفيت زندگي از مهمترين مؤلفه هاي مفهوم كلي بهداشت محسوب مي گردد (پارك[15]،1995)، به گونه اي كه به عقيده هنکلیفت[16] و همکاران (1993) برای تعیین نیازهای حیطه سلامت و ارتقای سطح سلامتی افراد، کیفیت زندگی آن ها را مورد بررسی قرار می دهند. در واقع اهداف، انتظارات، معيارها و خواسته های فرد به میزان وسیعی بر وضعیت جسمانی، روانی، میزان استقلال، روابط اجتماعی و اعتقادات او تأثير گذار میباشد.
بنابراین بر اساس این تعریف جامع، کیفیت زندگی ارتباط نزديكي با وضعیت جسمی، روانی، اعتقادات شخصی، میزان خودکفایی، ارتباطات اجتماعی و محیط زیست دارد. به علاوه سلا[17] (1994)، سینسیا[18] (1998) و اِیزنک[19] (1998) نيز كيفيت زندگي را به صورت رضايت فرد از مجموع جنبه هاي زندگي از جمله جنبه هاي رواني، اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، معنوي و جنسي تعريف كرده اند.
تمامي پژوهشگران بر سه اصل در ارتباط با کيفيت زندگي اتفاق نظر دارند:
1ـ کيفيت زندگي يک ارزشيابي ذهني است و به، قضاوت افراد راجع به کيفيت زندگي بستگي دارد.
2ـ کيفيت زندگي يک ماهيت پويا و ديناميک است، بدين معنا که کيفيت زندگي فرآيندي وابسته به زمان بوده و تغييرات دروني و بيروني در آن دخالت دارد.
3ـ کيفيت زندگي يک مفهوم چند بعدي است و بايد از زوايا و ابعاد مختلف سنجيده شود. اين ابعاد، اجزاء اصلي تحقيقات مربوط به کيفيت زندگي را تشکيل ميدهند.
هورنکويست[20] (2003) کيفيت زندگي را بر اساس مطالعات خود و يافتههاي سايرين به عنوان نياز بيان شده و رضايت عملي در يک تعداد از ابعاد اصلي زندگي با تمرکز خاص بر احساس خوب بودن تعريف مينمايد (غلامعليان و احمدی، 1387).
يکي از حيطههاي بزرگ کيفيت زندگي، کیفیت زندگی زناشویی است. از مفاهيم بسياري از قبيل سازگاري، رضايت، شادماني، يکپارچگي و تعهد براي کیفیت زندگی زناشویی استفاده شده است (اليس، 2004). در مورد معناي هر يک از اين مفاهيم توافق وجود ندارد. علت آن به نبود يک نظريه واحد در مورد چيستي کيفيت زناشويي باز ميگردد (گلن[21]، 1990، به نقل از اليس، 2004).
کُل[22] و اسپانير (1976)، کيفيت زندگی زناشويي را به عنوان موفقيت و عملکرد يک ازدواج توصيف کردهاند. لارسون[23] و هولمان[24] (1994)، بيان کردند کیفیت زندگی زناشویی يک مفهوم پويا است زيرا ماهيت و کيفيت روابط ميان افراد در خلال زمان تغيير مييابد که اين مطلب امکان شناسايي عوامل تأثير گذار بر کيفيت يک رابطه را فراهم مينمايد. هر چند ممکن است که اين قبيل روابط پيچيده بوده و حاوي تعاملات ميان متغيرهاي بسيار باشند (غلامعليان و احمدی، 1387).
ادامه تعاریف کیفیت زندگی زناشویی
کیفیت زندگی زناشویی به احساس عينی از خشنودی، رضايت و لذت تجربه شده توسط زن و يا مرد برمیگردد، وقتی كه همه جنبههای مشترك زندگيشان را در نظر بگيرند (اليس،2004). کيفيت زندگی زناشويي را بيشتر به صورت نگرشها يا احساسات كلي فرد دربارة همسر و رابطهاش تعريف ميكنند. يعني کیفیت زندگی زناشویی يك پديدة درونفردي و يك برداشت فردي از همسر و رابطه است. چنين تعريفي از کیفیت زندگی زناشویی، نشانگر آن است كه کیفیت زندگی زناشویی يك مفهوم تكبعدي و بيانگر ارزيابي كلي فرد درباره همسر و رابطهاش است.
کیفیت زندگی زناشویی پيامد توافق زناشويي است و به صورت دروني احساس ميشود. اصطلاح توافق زناشويي، رابطة مناسب زن و شوهر را توصيف ميكند. در رابطه با توافق بالا، هر دو زوج، به گونهاي رفتار، تصور و ادارك ميكنند كه گويا نيازها و انتظارهايشان برآورده شده و چيزي وجود ندارد كه در روابطشان خلل ايجاد كند. در ازدواج بدون توافق زناشويي، مشكلات موجود ميان زوجين به حدي زياد است كه آنها را از احساس برآورده شدن نيازها و انتظارات باز ميدارد. اغلب زوجها، جايي بين اين دو انتها قرار دارند و زمينههايي از توافق و نبود توافق را تجربه ميكنند (مرادي، 1379).
کیفیت زندگی زناشویی متاثر از سازش بين انتظارات فرد از زندگي زناشويي و آنچه كه به طور واقعي در زندگياش تجربه مينمايد، ميباشد. اين سازش همواره با احساس خشنودي و لذت همراه است (گي زيبر[25] 2005، به نقل از ياوری کرمانی، 1387). بنابراین کیفیت زندگی زناشویی يك متغير نگرشي است و بنابراين از خصوصيات فردي زن و شوهر محسوب ميشود. طبق تعريف فوق، کیفیت زندگی زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذتبخشي است كه زن و شوهر از جنبههاي مختلف روابط زناشويي دارند (ياوری کرمانی،1387).
کیفیت زندگی زناشویی، يك مفهوم كلي است كه در وضعيت مطلوب روابط زناشويي احساس ميشود. از طرفي کيفيت زندگی زناشويي مطلوب زماني اتفاق ميافتد كه روابط زن و شوهر در تمامي حيطهها بهنجار گزارش شود. کيفيت زندگی زناشويي مطلوب حالتي است كه زن و شوهر از زندگي در كنار يكديگر و از با هم بودن احساس شادماني و رضايت مي كنند، اين احساس در دوره هاي مختلف زندگي متفاوت است. کیفیت زندگی زناشویی را نميتوان صرفاً بر اساس فشارهاي رواني بيروني تبيين كرد؛
زيرا تمامي ازدواجها دست كم با چند فشار رواني مواجه هستند. در بسياري از خانوادهها، فقر، تعدّد فرزندان و بيماري وجود داشته، اما در عين حال، موفق هستند و بسياري از ازدواجهايي كه هيچ كدام از اين موارد در آنها وجود نداشته، به شكست منتهي شده است. تفاوت ازدواجهاي شادكام و ناشاد را حداقل تا حدودي ميبايست در پرتو شيوهاي تبيين كرد كه طرفين به فشار رواني پاسخ ميدهند و يا با يكديگر ارتباط برقرار ميكنند (مرادي، 1379).
کیفیت زندگی زناشویی مطلوب وضعيتي است كه در آن زن و شوهر از ازدواج با يكديگر و با هم بودن، احساس شادماني و رضايت دارند (احمدي و همكاران، 1384). هلت ، کيفيت زندگی زناشويي را متاثر از توافق زناشويي دانسته كه رابطه مناسب بين زن و شوهر را توصيف ميكند. هنگامي كه زن و شوهر به ميزان قابل توجهي از برآورده شدن نيازها و انتظاراتشان در رابطه زناشويي رضايت داشته باشند، کيفيت زندگی زناشويي مطلوب را گزارش خواهند كرد (بنر[26] و هيل[27]، 2006).
طبق نظر آلوجا[28]، باريو[29] و گارسيا[30] (2005) ، کيفيت زندگی زناشويي عبارت است از برونداد ناشي از مجموعه اي از عوامل، نظير حل تعارض موفقيت آميز، يا موفقيت در فعالیت هاي مرتبط با شادكامي در فرايند ازدواج. در واقع، کیفیت زندگی زناشویی، يك ارزيابي كلي از وضع فعلي ارتباط ارائه مي دهد (غلامعليان و احمدي،1387).
جهت مشاهده و دانلود رضایت از زندگی (پیشینه تجربی و مبانی نظری) کلیک کنید .
جهت مشاهده و دانلود مهریه – مبانی نظری و پیشینه تحقیق مهریه کلیک کنید .
جهت مشاهده و دانلود نظریه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی استقلال زنان و رفتاری باروری کلیک کنید .
موضعگيری نظری درخصوص مهارتهای هیجانی
تعریف مهارتهای هیجانی
مهارتهای هیجانی شامل طبقه وسیعی از مهارتها میباشند از قبیل: توانایی در شناسایی هیجانات، ابراز هیجانات،همدلیکردن ومدیریت هیجانات چالشبرانگیز.به عبارت دیگر مهارتهای هیجانی شامل روشهای اکتسابی هرفرد برای شناسایی کردن،سازماندهی کردن وابراز هیجاناتش وهمچنین نحوه پاسخگویی او به هیجانات دیگران میباشد (کردوا، جی و وارن،2005).
تعريف هيجان
واژهاي که تحت عنوان هيجان به آن اشاره ميشود اصطلاحي است که روانشناسان و فلاسفه بيش از يک قرن درباره معناي دقيق آن به بحث و جدل پرداختهاند. درفرهنگ لغات انگليسي اکسفورد، معناي لغوي هيجان چنين ذکر شده است « هرتحريک يا اغتشاش در ذهن، احساس عاطفه، هر حالت ذهني قدرتمند يا تهييج شده».
لغت هيجان را براي اشاره به يک احساس، افکار، حالتهاي رواني و بيولوژيکي مختص آن و دامنهاي از تمايلات شخص براي عمل کردن براساس آن به کار ميبرند (مارشال ریو،1385).
ابعاد هيجان
هيجانها نوعاً واکنشهاي موقتي، انطباقي وبيولوژيک هستند که معمولاً (ولي نه ضرورتاً) توسط محرک بيروني به سرعت ايجاد ميشوند.
جايگاه اصلي تجلي هيجان چهره ميباشد. چهره يا صورت ميتواند شماري از هيجانات را نشان دهد. حالات چهرهاي براي هيجان تاحدودي ذاتياند. حالات چهره ممکن است هيجانات را بيان کند اما هدف واقعي آنها ممکن است ارتباط با ديگران باشد.ما ميتوانيم چهره خود را به خوبي کنترل کنيم.طوري که خيلي کم احساس واقعي به چهره نفوذ کندوحائزاهميت است که بدانيم صدا وصوت نافذتر ازچهره است و کمترکنترل ميشود.براي آگاهي ازاحساس واقعي افرادگوش دادن به صداي آنها ممکن است بهتر از تماشاي چهره آنان باشد.مردان به صدا توجه ميکننددرحالي که زنان به چهرهها نگاه ميکنند(بردباری، 1384).
تعدادي از نظريهپردازان چندين هيجان مشابه را در مجموعه واحدي جاي ميدهند اما جملگي آنان بر اين مطلب اتفاق نظر دارند که عنوان برخي از مهمترین هیجانها عبارتند از:
خشم:
بسياري از روشهاي کنترل اجتماعي بزرگسالان و خردسالان به اجتماعي کردن چگونگي واکنش خشم به موقعيتهاي مختلف مربوط است. نظريه روانکاوي اصطلاحات مختلفي را در اين زمينه به کار ميبرد که دربرگيرنده اشکال مختلف خشم است. مثلاً ساديسم، پرخاشگري، غريزه مرگ، تغيير تنفر، دشمني و امسال آن. روانشناسان آکادميک ضمن اظهارنظر در مورد هيجان عموماً اصطلاحات خشم و ترس را پايهاي براي تحليلهاي خود قرار دادهاند چنانکه الگوی اين هيجانها الگوی اصلي همه هيجانهاست.
شادي:
نتيجه تحقيقات اين است که خشم و شادي داراي نکات مشترک بيشتري هستند تا هيجان، خشم، ترس يا خشم واندوه.درهنگام خوشحالي جريان خون درسطح بدن افزايش مييابد و درحالت غم واندوه ونگراني کاهش مييابد (پلاچيک، 1385). خلاصه مطلب اينکه درهنگام شادي حالتهايي نظير لذت،آسودگي، خرسندي، سعادت،شوق،تفريح، احساس غرور، لذت جسماني، وجد، خشنودي و حالتهايي از اين قبيل… به انسان دست ميدهد (گلمن، 1383).
اندوه :
آثار ناشي ازکمبود ومحروميت را به طور کاملاً طبيعي ميتوان مشاهده کرد. اشکال مهم و پايدار اين آثار را ماليخوليا و يا روانپريشي ملالانگيز و تظاهرات طبيعي آنان را به نام حزن يا اندوه ناميدهاند اندوه با عشق و شادي تضادي ذاتي دارد. داروين در اين مورد ميگويد «تمامي حالات يک فرد خوشحال درست متضاد آن حالاتي است که يک فرد غمگين از خود بروز ميدهد» (پلاچيک، 1385). درهنگام اندوه حالتهايي نظير غصه، تأثر، عبوسي، ماليخوليا، دلسوزي به حال خود،احساس تنهايي و حالتهايي از اين قبيل…به انسان دست ميدهد (همان منبع)….
جهت مشاهده و دانلود طلاق زوجین قبل و بعد از زندگی مشترک کلیک کنید .
جهت مشاهده و دانلود خانواده و آسیب های خانواده کلیک کنید .
دیدگاههای مطرح شده پیرامون امنیت عاطفی
ديدگاه رشدي[1] فارمن[2]
طبق نظر فارمن در مورد امنیت عاطفی توانايي براي کسب امنیت عاطفی از طريق يك فرايند مطالبه كردن تسهیل ميشود. انتظارات مربوط به خود و رابطه و الگوهاي ويژه روابط اوليه منجر به شكل خاصي از درگير شدن با افراد و اشيا ميشود. توانايي براي تجربه امنیت عاطفی يك پديده رشدي است. البته امنیت عاطفی ويژگيهاي فوري نيز دارد كه كاملا بوسيله تواناييهاي اوليه مشخص نميشود. اما از پيش زمينههاي اوليه از طريق مجموعهاي از انفعالات ناشي ميشود. در هر مرحله از زندگي كودكي، تجربه با والدين و همسالان ساختارهاي زيربنايي كه توانايي رفتار صميمانه با بزرگسالان است را شكل ميدهد.
خودافشايي و امنیت عاطفی در بزرگسالي نتايج كيفي دوران كودكي هستند. هيچ چيز در كودكي بطور مستقيم اين توانايي ها را ايجاد نميکند اما رويكرد رشدي به ما اجازه ميدهد بين كودكي يا تجارب اوليه با همسالان و امنیت عاطفی در بزرگسالي ارتباط برقرار كنيم. يك ديدگاه رشدي همچنين جنبه هاي پيچيده صميميت رفتاري، هيجاني و انگيزش را در نظر مي گيرد (فارمن،2002؛ نقل از باگاروزی،1387).
فرد بزرگسال برای تجربه امنیت عاطفی بايد بتواند هيجانات شديد كه بخش غيرقابل تفكيك يك رابطه نزديك است را آزادانه در ميان بگذارد. سرانجام فرد بايد توانايي خودافشايي، تقابل بالغانه، حساسيت نسبت به احساسات ديگران و علاقه به خوب بودن ديگران را داشته باشد. هر يك از اين جنبه هاي امنیت عاطفی از تركيب تجارب خانوادگي و همسالان در مراحل اوليه رشد ناشي ميشود. كودك بايد نزديكي، تقابل و حل تعارض بين گروههاي همسال را نيز تمرين كند. ديدگاه رشدي از دو بعد توانايي تجربه امنیت عاطفی را بررسي مي كند:
الف) روابط اوليه و توانايي براي نزديكي: از نظر فارمن روابط در كودكي با سه جزء نزديكي، تعامل و نهايتاً محبت ارتباط دارد. اول: رابطه با مراقبين اوليه كه تاريخچه پاسخ دهي و در دسترس بودن منجر به انتظارات مثبت درباره تعاملات با ديگران ميشود. دوم: اين روابط زمينه اي براي يادگيري تعامل با همسر را آماده ميكند. سوم: از طريق يك تاريخچه مراقبت مسئولانه و حمايت براي استقلال كودك يك حس خود ارزشي را رشد ميدهد. اين ويژگيها احتمالاً زيربناي رفتارهايي است كه احتمالاً با الگوهاي بعدي مثل خود اطميناني ارتباط دارد. اين تجارب همچنين كودك را به پذيرش و انتظار انواع خاصي از واكنشها از سوي ديگران هدايت مي كند.
ب) حساسيت نسبت به طرد و روابط رمانتيك: شواهد تجربي نيز ارتباط اين رشد دلبستگي و نزديكي را نشان ميدهد. آنچه افراد از روابط قبلي ميآورند ممكن است روابط رمانتيك را تحت تاثير قرار دهد. براساس رويكردهاي بين فردي كلاسيك (باولبي، اريكسون، هورناي و ساليوان) يك راه كليدي براي بررسي تاثير روابط گذشته بر روابط رمانتيك بررسي اثر اين روابط روي انتظارات دريافت پذيرش و پرهيز از طرد است. بزرگسالي كه انتظارات دفاعي طرد را بعنوان نتيجه طرد از والدين يا همسالان رشد داده، نسبت به طرد همسرش حساس خواهد بود.
حساسيت نسبت به طرد يك فرايند شناختي- هيجاني است كه از تجربه طرد ناشي ميشود. بطور خلاصه حساسيت نسبت به طرد اين موضوع را مطرح ميكند كه افراد چگونه فكر كردن، احساس كردن و رفتار كردن در رابطه رمانتيك و تصميم گيري براي تداوم رابطه رمانتيك يا پايان آن را بر اساس تجارب اوليه انتخاب مي كنند (فارمن، 2002؛ نقل از باگاروزی، 1387).
[1] – Developmental
[2] – Furman .
جهت مشاهده و دانلود حل اختلاف – ادبیات، پیشینه تحقیق و مبانی نظری حل اختلاف کلیک کنید .
جهت مشاهده و دانلود مبانی نظری شناخت زن کلیک کنید .
کیفیت زندگی زناشویی
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های علوم اجتماعی کلیک کنید.
نمونه ای از فهرست منابع کیفیت زندگی زناشویی
- احتشام زاده، پروين؛ مكوندي، بهنام و باقري، اشرف.(1388). رابطه بخشودگي، کمال گرايي و صميميت با رضايت زناشويي در جانبازان و همسران آنها. يافته هاي نو در روان شناسي; 4(12):123-136.
- احمدي، خ، آزاد، ا، ملازمانی،م و دیگران. (1384). بررسي وضعيت ازدواج و سازگاري زناشويي در بين كاركنان سپاه. طب نظامي، 7(2)،141-152.
- اعتمادی، عذرا؛ نوابینژاد، شکوه؛ احمدی، سید احمد و فرزاد، ولیالله.(1385). بررسی اثربخشی زوجدرمانی شناختی- رفتاری بر صمیمیت زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر اصفهان. فصلنامه علمی-پژوهشی مطالعات روانشناختی. دوره 2 (1 و 2): 69-88 .
- آخرتی، محمود.(1386). بررسی و مقایسه عملکرد خانوادههای عادی و خانوادههای متقاضی طلاق. پایاننامه کارشناسی ارشد. تهران. دانشگاه تربیت معلم.
- باگاروزی، د(1387). زوج درمانی. ترجمه اندوز، ز و حمیدپور، ح. تهران، انتشارات: آسیم.
- برنشتاين، ف و برنشتاين، م.(1380). زناشويي درماني. ترجمه پور عابدي ناييني، ح و منشئي، غ. تهران: رشد.
- بشارت، محمدعلي.(1384). بررسي تاثير هوش هيجاني بر كيفيت روابط اجتماعي. مطالعات روانشناختي; 1(3-2):25-38.
- بک، آ.(1378). عشق هرگزکافی نیست. ترجمه قراچه داغی، م. تهران، انتشارات: آسیم.
کیفیت زندگی زناشویی چیست
تعریف کیفیت زندگی زناشویی
رشته | علوم اجتماعی |
گرایش | علوم اجتماعی |
تعداد صفحات | 73 صفحه |
منبع فارسی | دارد |
منبع لاتین | دارد |
حجم | 170 kb |
فرمت فایل | ورد (Word) |
موارد استفاده | پایان نامه (جهت داشتن منبع معتبر داخلی و خارجی ) ، پروپوزال ، مقاله ، تحقیق |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.