قیمت 19,000 تومان

اشتراک 0دیدگاه 457 بازدید

 دیوان اوحدی مراغه ای

موسیقی شعر در دیوان اوحدی مراغه ای

فصل اول:  شعر و موسیقی

1-1  ارتباط شعر و موسیقی……………………………….9

1-2   موسیقی شعر …………………………12

1-3   موسیقی شعر اشعار اوحدی مراغه ای ……………14

فصل دوم: موسیقی  بیرونی اشعار اوحدی مراغه ای

2-1 موسیقی بیرونی اوحدی مراغه ای ……………………19

2-2  تاثیر وزن بر شعر…………..20

2-3  اوزان به کار رفته در اشعار اوحدی مراغه ای ….21

2-4  شواهد اوزان به ترتیب بسامد……25

2-4-1 اوزان دوری یا متناوب……………….32

2-4-2 اوزان کم کاربرد…………33

2-5 وزن رباعی……………35

2-6 بحور به کار رفته در اشعار اوحدی مراغه ای ……….36

2-7 اختیارات شاعری…….38

فصل سوم: موسیقی کناری اشعار اوحدی مراغه ای

3-1 موسیقی کناری……………..41

3-1-1 قافیه……41

3-1-2  قافیه و انواع آن در اشعار اوحدی مراغه ای ………..42

3-1-2-1 قافیه بدیعی……….49

3-1-2-2 قافیه متوازی….51

3-1-2-3 قافیه میانی…………..51

3-1-2-4 همسانی قافیه و ردیف………….52

3-1-2-5 تکرار قافیه………….54

3-1-2-5-1 ردالقافیه…………55

3-1-3 عیوب قافیه……….57

3-1-4 ردیف…..61

3-1-4-1 ردیف در دیوان اوحدی مراغه ای ……………63

3-1-4-2  کاربرد ردیف در اشعار اوحدی مراغه ای ……63

3-1-4-3 انواع ردیف در اشعار اوحدی……….65

3-1-4-4 ردیف آغازی………..70

3-1-4-5 ردیف میانی…….72

3-1-4-6 ردیف از نظر کوتاهی و بلندی………………..72

3-1-4-7 ردیف از نظر موسیقایی و بلاغی………….74

3-1-4-7-1تکرار در ردیف…………74

3-1-4-7-2 ردیف و واج آرایی……..75

3-1-4-7-3 تناسب در ردیف………………76

3-1-4-7-4 ردیف و تضاد…76

3-1-5 هنجارگریزی ردیف……..77

فصل چهارم: موسیقی درونی اشعار اوحدی مراغه ای

4-1 موسیقی درونی……81

4-2 موسیقی درونی در اشعار اوحدی مراغه ای………..81

4-2-1 تکرار………………………….. 81

4-2-1-1 تکرار کلمه…………………………..81

4-2-1-1-1 رد العجز علی الصدر……82

4-2-1-2تکرار حروف یا آهنگ کلام………………83

4-2-1-3 تکرار واج یا واج واج آرایی….84

4-2-2جناس…………..84

4-2-2-1 جناس اشتقاق…………………….85

4-2-2-2 جناس شبه اشتقاق ………­………….85

4-2-2-3 جناس تام………..86

4-2-2-4  جناس خط یا مصحف………….87

4-2-2-5 جناس زاید یا افزایشی…………………87

4-2-2-6 جناس قلب………..88

4-2-2-7 جناس لاحق…….89

4-2-2-8  جناس مضارع……….89

4-2-2-9 جناس مرکب……….90

4-2-2-10جناس ناقص یا محرّف……..90

فصل پنجم: موسیقی معنوی اشعار اوحدی مراغه ای

5-1 موسیقی معنوی……………….93

5-2 موسیقی معنوی در اشعار اوحدی مراغه ای ……..93

5-2-1 ارسال المثل (تمثیل)….93

5-2-2 استخدام…………95

5-2-3 ایهام (توریه)…….96

5-2-3-1 ایهام تناسب………………97

5-2-3-2 ایهام تضاد………………..98

5-2-4 تجاهل العارف……….98

5-2-5 تجرید………….99

5-2-6 تضاد (طباق)……..100

5-2-7 تلمیح………101

5-2-8 تنسیق الصفات………114

5-2-9 جمع……….115

5-2-9-1 جمع با تفریق………..115

5-2-9-2 جمع با تقسیم…..116

5-2-10 حسن تعلیل………117

5-2-11 حسن مطلع……….117

5-2-12 حسن مقطع…..118

5-2-13 سیاقة الاعداد (اعداد)…….118

5-2-14 سوال و جواب………..119

5-2-15 لف و نشر…….120

5-2-16 مراعات النظیر……121

نتیجه گیری……………………..123

فهرست منابع…….124

دیوان اوحدی مراغه ای

موسیقی در دیوان اوحدی مراغه ای

چکیده:

موسیقی شعر از عوامل موثر و مهمی است که به شکل گیری ساختار شعر و تاثیرگذاری آن کمک می کند. شعر اساساً وسیله بیان و آیینه انعکاس احساسات درونی هر شاعر است که ابزار بیان این عواطف و احساسات، موسیقی شعر است و اوحدی مراغه ای برای تبیین عواطف، افکار، اندیشه­ها و علایق و سلایق خود، از عوامل تاثیر گذاری موسیقی بهره گرفته است.

در این رساله که هرچند گامی است کوچک برای آشنایی هر چه بهتر با عواطف، افکار و سبک اشعار اوحدی؛ کوشش شده است که موسیقی اشعار وی، از لحاظ موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی (وزن، قافیه و ردیف و نیز انواع آرایه­های لفظی و معنوی) که هر کدام به نوعی در شکل گیری و تاثیرگذاری موسیقی شعر و نایل شدن شاعر به اهداف خود؛ یعنی نفوذ در دل­ها و تحریک عواطف و احساسات، کمک می کنند؛ مورد بررسی و تبیین قرار گیرد.

در اشعار اوحدی اوزان مختلف و مستعمل عروضی و بهره­گیری از اوزان نادر و اختیارات شاعری قابل توجه است؛ انواع قافیه و ردیف در آن ایفای نقش دارند. در آرایه­های لفظی (انواع جناس­ها، ردالعجز، تکرار و…) گوشنواز می­باشد، شگردهای هنری معنوی شاعر، مانند (ایهام، تلمیح، تضاد، مراعات نظیر و…) با هنرمندی در اشعار اوحدی مراغه ای به کار گرفته شده­اند.

 

کلید واژه ها:

موسیقی شعر، اوحدی، دیوان اشعار، اوحدی مراغه ای

 

ارتباط شعر و موسیقی

شعر در هر دوره­ای با وزن و موسیقی، ملازم بوده و کلام ناموزون در هیچ زمانی در مقایسه با شعر مورد پسند نبوده است. شعر نغمه درون شاعر است که با هنر بیان خود و ریختن آن در قالب کلمات موزون، باعث بیداری این موسیقی و نغمه درونی در دیگران می شود؛ به عبارتی دیگر، شعر«ساختار کلامی خاص موسیقایی است که در قالب خاصی ارائه شده و ریشه در احساس و اندیشه شاعرانه دارد» (زیادی، 1380: 128).

شعر و موسیقی پیوند قدیم و دیرینه­ای دارند و از زمان های قدیم میان بشر اولیه رواج داشته است. بشر اولیه هنگام کار کلماتی متناسب با احوال خود ادا می کردند که آن کلمات را جادویی می پنداشتند و مرتب با صدای ابزار و فریاد قطع می شد و همین امر سبب پیدایش ترانه­های ابتدایی شد(ملاح، 1385: 94 و 95). «ولتر، شعر­ را موسیقی روحهای حساس می خواند»­ (خواجه نصیر الدین طوسی،­1369:­8). شکسپیر(Shakespeare) می گوید: «شعر آن موسیقی است که هر کس در درون خود دارد» (زرین کوب، 1351: 47) و پیداست در نظر این بزرگان نیز شعر و موسیقی ملازم یکدیگرند.

زیبایی شعر بیشتر از نثر است؛ زیرا تاثیری که در روح و جان شنونده ایجاد می کند و لذتی که از خواندن کلام دارای ریتم و وزن در خواننده ایجاد می شود نثر نمی تواند انجام دهد؛ روح نهفته در شعر و موسیقی که در آن است، باعث دل انگیزی سخن و برانگیختن عواطف و شور و هیجان درونی خواننده می شود.

اگر دو نوشته را در نظر بگیریم که از لحاظ مضمون و محتوا یکسان بوده، ولی یکی موزون و دیگری به زبانی ساده و بدون وزن و آهنگ باشد، در مقام مقایسه کلامی که موزون بوده به مراتب تاثیرگذارتر و دلنشین تر خواهد بود.

همه هنرها از درون انسان سرچشمه گرفته و برای بیان مقصودی خلق شده است، هدف مشترک شعر و موسیقی نیز برانگیختن عواطف و احساسات درونی و تاثیر گذاری در نفوس انسان­ها­ست. «موسیقی هم مانند شعر و نقاشی و دیگر هنرهای زیبا نمودار جلوه های زندگی است، غم ها و شادی ها، ناکامی ها … و دیگر جلوه های زندگی جوهر خود را به موسیقی می دهند، از این روی موسیقی، زبان احساس و ترجمان دل است» (عبدالقادر مراغی، 1344: 13).

«شعر، نخستین تجلی ذوقی و ادبی هر قوم و ملت است که شعور الهامی مرموزی آن را هدایت می کند و کلامی است هنرمندانه که دربردارندة اندیشه نو، آمیخته با خیال آفرینی و شور و احساس است» (البرز، 1381: 47).

هنر در هر دوره‌ای مورد پسند مردم بوده و بشر ذاتاً از دیدن و شنیدن هر اثر هنری لذت می‌برد، شعر و موسیقی نیز جزو این هنرهاست، دربارة پیوند و ارتباط شعر و موسیقی می‌توان گفت: «موسیقی و شعر و نقاشی توأمان‌اند؛ موسیقی وزنی است بی‌سخن؛ شعر سخنی است موزون و نقاشی شعری است بی زبان» (گلی، بلاغت فارسی، 1387: 111).

از زمانی که شعر به عنوان هنری والا در میان مردم رواج پیدا کرد، شعرا به دلیل توانایی و طبع موزون خود، مورد ستایش عامه مردم و بخصوص پادشاهان قرار گرفتند، سلاطین، شاعران چیره و توانا را که با هنر خود، باعث دمیدن روح زندگی در کالبد هر افسرده­ای می شدند، برای دربار خود به عنوان  طبیب روح برگزیدند.

شعر به خودی خود به خاطر موزون بودن در نفوس تاثیرگذار است. اگر آهنگی دلکش بنوازند و شعر را با آوازی خوش بخوانند، اثرش چند برابر می شود؛ زیرا آهنگ و آواز خوش هر یک جادویی دیگر است که در رگ جان ها نفوذ می کند و تار دل­ها را می لرزاند و به هیجان می آورد (کامگار پارسی، 1372: 15).

درباره تاثیر شعر و موسیقی داستان نصر بن احمد سامانی که در چهار مقاله ذکر شده، نمونة بارزی است. رودکی برای ترغیب نصربن احمد برای بازگشت به بخارا شعری با مضمون (بوی جوی مولیان آید همی) سرود و زمانی که امیر صبوح کرده بود با صدای چنگ خواند و آنقدر در امیر تاثیر گذار شد که وی بدون موزه به اسب نشست و به بخارا برگشت:

بــوی  جــوی  مــولـیــان  آیــد  همـی                     بــوی  یــار  مهــربــان  آیـــد  هـمـی

ریـــگ  آمــــوی  و  درشــتــی  راه  او                     زیـر  پـایــم  پــرنیـــان  آیـــد هــمی

( نظامی عروضی سمرقندی، 1388: 54 )

وزن از عوامل مهمی است که به استحکام رابطه شعر و موسیقی کمک شایانی می کند« وزن که عبارت است از وجود نوعی نظم در اصوات کلام به سبب  تاثیر خیال انگیزی که دارد حتی نزد منطقی­ها هم جزو ماهیت شعر است، بعلاوه چون شکل و قالبی معین به کلام می بخشد، تناسبی در آن به وجود می آورد که موجب التذاذ است، مخصوصاً که شاید وجود این قالب تا حدی نیز کمک باشد جهت فهم و ضبط معنی» (زرین کوب، ­1372: 105).

قافیه و ردیف و صنایع لفظی ومعنوی از جمله جناس، تکریر، مراعات نظیر، واج آرایی، تنسیق الصفات، ردالعجز علی الصدر، تضاد وسایر عناصر موسیقی زا، به نوبه خود در استحکام رابطه آن دو موثر است.

 

موسیقی بیرونی

منظور از موسیقی بیرونی شعر وزن عروضی آن است. نظام خاصی که در یک مجموعه آوایی به لحاظ کوتاهی و بلندی مصوت ها و ترکیب صامت ها و مصوت ها وجود دارد (شفیعی کدکنی، 1376: 9).

شعر و وزن پیوند عمیق و جدایی ناپذیر دارند. وزن به درک بهتر مفهوم شعر کمک می کند و مهم ترین عاملی است که نظم را از نثر جدا می کند؛ زیرا اگر وزن را از شعر جدا کنیم در واقع فرقی با نثر نخوهد داشت. «در واقع نظم کلام موزونی است و نثر کلامی است که نویسنده این حالت را در بیان آن لازم نمی داند» (مسگرنژاد، 1378: 14).

در کتاب معیار الاشعار وزن چنین تعریف شده است: «وزن هیأتی است تابع نظام ترتیب و حرکات و سکنات و تناسب آن در عدد و مقدار که نفس از ادراک آن هیأت لذتی مخصوص یابد که آن را در این موضع، ذوق خوانند» (خواجه نصیر الدین طوسی، 1369:­22)؛ همچنین در کتاب وزن شعر فارسی، در تعریف وزن آمده است: «وزن نوعی از تناسب است، تناسب کیفیتی است حاصل از ادراک وحدتی در میان اجزا متعدد، تناسب اگر در مکان واقع شود، آن را قرینه می خوانند و اگر در زمان واقع شد وزن خوانده می شود» (ناتل خانلری، 1373:­24)، بنابراین می توان گفت وزن نوعی توالی و هماهنگی است که میان اصوات شعر وجود دارد.

وزن به شعر نظم و هماهنگی خاصی می بخشد و باعث می شود خواننده از شعر لذت ببرد « هر چه این تناسب بیشتر باشد وزن دلپذیرتر است و بیشتر احساس می شود» (شفیعی کدکنی، 1376: 40).مهم ترین عاملی که شعر و موسیقی را به هم پیوند می دهد، ریتم یا وزن است.

هجاهای کوتاه و بلندی که به طور متوالی در کلام به کار می رود، باعث ایجاد موسیقی گوشنوازی در شعر می شود و وزن آن را ایجاد می کند. وزن از ارکان موسیقی شعر است و یکی از مهم ترین راه های دست یابی به زیبایی اثر شاعر تحلیل وزن شعر اوست (حسینی، 1371: 5). وزن تا به آن اندازه در زیبایی و تاثیر بخشی شعر نقش دارد که دکتر شفیعی آن را پس از عاطفه از مهم ترین و موثرترین نیروها در شعر محسوب می کند. سخن منثور هر قدر مخیل باشد، زمانی بر روح ها تاثیر می گذارد و زبان دل و احساسات می شود که با وزن همراه باشد (وحیدیان کامیار، 1369: 5).

وزن در زبان فارسی به سه دسته تقسیم می شود: وزن عروضی(از لحاظ کوتاهی و بلندی هجاها)، نیمایی (آزاد) و سپید (شاملویی). وزن زبان فارسی از نوع اوزان کمی است؛ یعنی بر اساس کوتاهی و بلندی هجاهاست. اگر چه زبان عربی نیز دارای وزن کمی است، ولی هر زبانی وزن خاص خود را می طلبد و نمی توان آن را به دیگری تعمیم داد. «وزن ظرف اندیشه شاعر است، ظرفی که (از صفای می و لطافت جام/ به هم آمیخته است جام و مدام…) از مظروف بازش نمی توان شناخت» (خرمشاهی، 1373 :550).

هر چند عنصر اصلی موسیقی شعر را صدا تشکیل می دهد، ولی روح آن وزن است و با دمیدن به واژه ها نقش تعیین کننده­ای در انگیختن خیال که برجسته ترین شاخصه شعر است ایفا می کند (البرز، 1381: 174). «وزن در حقیقت موسیقی متن شعر است و اگر با مضمون ناهماهنگ باشد این دوگانگی به شعر لطمه می زند و اثر نامطلوبی در گوش شنونده می گذارد» (وحیدیان کامیار،­1370: 120)، بنابراین وزن و محتوای شعر باید با یکدیگر همسویی و هم خوانی داشته باشند.

 

 موسیقی کناری

موسیقی کناری که شامل قافیه و ردیف است، عبارت است از تناسب های حاصل از تکرار واژگان در پایان مصراع یا بیت هاست. ردیف و قافیه به عنوان موسیقی کناری، یکی از عوامل تاثیر گذار شعر هستند که شاعر بخش مهمی از عواطف و اندیشه های خود را به کمک آن ها  بیان می کند و نقش مهمی در موسیقایی، خوش آهنگی و  گوشنوازی آن دارند، هر اندازه میزان کلمات یا حروف مشترک آن­ها بیشتر باشد، موسیقی شعر بیشتر است. «یکی از نقشهای ردیف در ایجاد موسیقی شعر جذب کلماتی است که با آنها در صامت و مصوت همسانی داشته باشد» (محسنی، 1382:­51).

موسیقی کناری مركز ثقل ذوق هنري و زيبايي شناختي شاعر و ارزش موسيقايي شعر است؛ در عين حال، به سبب تكرار و تاكيد، تجلي گاه عواطف و احساسات شاعر نيز هست. «تکرار در زیبا شناسی هنر از مسایل اساسی است؛ کورسوی ستاره ها و بال زدن پرندگان به سبب تکرار و تناوب است که زیباست. صداهای غیر موسیقایی و نامنظم را که در آن تناوب و تکرار نیست باعث شکنجه روح می دانند، حال آنکه صدای قطرات باران که متناوباً تکرار می شود، آرام بخش است» (ابوحمزه، 1385: 217).

 

قافیه و انواع آن در اشعار اوحدی

قافیه به عنوان بخشی از موسیقی کناری در تاثیرگذاری، زیبایی و موسیقایی اشعار اوحدی نقش چشمگیری داشته است، وی به مقوله قافیه و اهمیت حضور آن در شعر توجه خاصی داشته و از انواع قافیه­ها برای دلنشین کردن و افزایش تاثیر کلام خود بهره برده است.

انواع قافیه به اعتبار حرکت و سکون حرف روی به دو قسمت تقسیم می شود:

الف- قافیه مطلق

ب- قافیه مقید

1- قافیه مطلق: «آن است که حرف روی متحرک باشد و آن را قافیه موصول نیز خوانند».(شاه حسینی،1368: 174). مانند(جانم و می رنجانم) در بیت زیر:

 

قــراری  چــون  نــدارد جــانم  اینــجــا دل  خــود  را  چــه  می رنجـانـم  اینجــا

(ص 72،ب13)

و یا (راهش و ماهش) در این بیت:

بــر آستـان در او کسی کــه راهـش هست قبـــول و منـزلـت آفتــاب و ماهش هست

(ص 8،ب9)

2-  قافیه مقید: :«آن است که حرف روی در کلمه قافیه ساکن باشد» (مسگرنژاد، 1378: 281) مانند (نگار و یار) در این بیت:

شـب و روز مـونس مـن غم آن نگــار بـادا  سـر مـن بــر آسـتـان سـر کـوی یـار بادا

(ص­73،ب1)

و یا کلمات(وصال و حال) در بیت زیر:

مستــان خواب را خبـری از وصـال نیست دل مـرده را سماع نبـاشد چـو حـال نیست

(ص­10،ب23)

انواع قافیه مطلق:

الف) مطلق مجرد: زمانی است که حرف روی به واسطه پیوستن به حرف وصل متحرک باشد، مانند کلمات (خبرم و اثرم) در این بیت:

مـن کشتـه عشقـم خبـرم هـیچ مپــرسیـد               گـم شـد اثـر مـن اثـرم هیـچ مپــرسـیــد

(ص 217،ب17)

و یا کلمات( دارم و می آرم) دراین بیت:

 

گـر گنـاهی کـردم و دارم خـداونـدا ببخش             چـون گنـه را عذر می آرم خداونـدا ببخش

(ص 27،ب22)

کلمات(مقامم و بکامم) در این بیت:

یـارب امسـال  بـدان رکن و مقـامم برسان               کـام من دیـدن کعبه است و بکامم برسـان

(ص 48،ب4)

«اگر قافیه حرف یا حروف دیگری از حروف قافیه را داشته باشد کلمه مطلق را به آن اضافه کنند و گویند مطلق به تاسیس و دخیل، مطلق به قید، مطلق به ردف و…» (شاه حسینی، 1368: 175).

ب) مطلق به تاسیس و دخیل: مانند کلمات(حالتی و ضلالتی) در بیت زیر:

او را کـه در سمـاع سخـن نیسـت حـالتی                فـریـاد و رقـص او نبــود جــز ضلالـتی

(ص377،ب15)

یا کلمات ( عبارتشان و غارتشان) در این بیت:

بــه   ادب   دیــده ام   عـبــارتــشــان                 نشــدم  بــی ادب  بـه  غــارتـشــان

(ص 672،ب1)

کلمات(نهایتی و بغایتی) در بیت زیر:

جــان را سـتـیـزه تــو نــدارد نهـایتـی                خـوبـان جفــا کننــد ولی تـا بغــایتـی

(ص 378،ب4)

ج) مطلق به ردف مفرد: مانند کلمات (گوشت و هوشت) در این بیت:

دیگـر آن حلقـه و آن دانه در درگـوشـت              کـه ببیند که نبخشـد دل و دین و هوشت

(ص­127،ب11)

یا (کنارم و قرارم) دراین بیت:

مکن از بـرم جدایی مرو از کنارم امشب                     کـه نمی شکیبد از تو دل بی قرارم امشب

(ص 94،ب3)

یا کلمات(راهش و ماهش) در بیت زیر:

بر آستان در او کسی که راهـش هسـت                      قبـول و منـزلت آفتاب و مـاهش هست

(ص 8،ب9)

د)مطلق به ردف مرکب: شامل ردف اصلی(الف، و، ی) و حرف ساکن غیر مدی بلافاصله بعد از ردف اصلی است، مانند کلمات (داشتم و بگذاشتم) در این بیت:

پیـشتــر از عــاشقی عــافیتی داشــتم                      بر تو چو عاشق شدم آن همه بگذاشتم

(ص262،ب2)

یا کلمات( نداشتن و گذاشتن) در بیت زیر:

جـانـا غـم مــا نــداشـتـن تــا کــی؟                      مــا  را  بــه جـفـا گذاشــتن  تــا کی؟

(ص394،ب21)

کلمات(نشناخته ای و ساخته ای)در بیت زیر:

بـر بـرگ گل آن سـه خال کانداخته ای                      هنـدو  بچگانـنـد  و تــو  نشناخـتـه ای

دیـدی کـه بـه بـوی مـردمی آمـده اند                      بـر گـوشــه چـشم جــایشان ساخته ای

(ص 452، بب11و12 )

ه) مطلق به حرف قید: قید حرف ساکن غیر مدی است که بدون فاصله قبل از روی قرار گیرد، مانند (خفتم و جفتم) در این بیت:

شــب دوشینـه در ســودای او خفـتم                       از آن امــروز بـا تیمـار و غم جفتم

(ص262،ب20)

کلمات (مستی و بستی) در ابیات زیر:

در عشــق تـو از ســر بنـهادم هستــی                      زین پس مـن و شـوریـدگی و سـرمستی

بـا روی تـو حالی و حدیثی که مـراست                     در نـامــه نبشـتم کــه زبـانـم بســتــی

(ص452،بب17و18)

یا کلمات (دستم و هستم) در این بیت:

نمــودی رخ، ربـــودی دل ز دسـتـم                       کنــون هستم بــدان صــورت کـه هستم

(ص458،ب14)

 

انواع قافیه مقید:

1)مقید مجرد: هر گاه قافیه مقید با هیچ یک از حروف دیگر همراه نبود آن را مقید مجرد خوانند.

مانند کلمات(ختن و من) در بیت زیر:

تخـت شـاهی دارد آن تــرک خـتـن                       کـی کـنـد رغـبـت بـه درویشی چـو مـن

(ص 308،ب7)

یا کلمات(زار و بار) در این بیت:

چمن ز باد خزان زرد و زار خواهد ماند                    درخت گل همه بی برگ و بار خواهد ماند

(ص­13،ب16)

کلمات(سخت و بخت) در این بیت:

 

در آن ایــام کـز مـن دور شـد بخـت                          سـراسـر کـار مـن بـی نـور شـد سخت

(ص455،ب6)

2) مقید به تاسیس و دخیل:  مانند کلمات (ملامت و قیامت) در بیت زیر:

مردم شهرم به می خوردن ملامت می کنند                   ساقیا می ده، بهل، کایشان قیامت می کنند

(ص 196،ب5)

یا کلمات (نهایت و غایت) در این بیت:

بـاز پیونـد که دوری به نهـایـت برسیـد                      چـاره درد دلـم کـن که به غـایت برسید

(ص217،ب1)

کلمات (عادت و ارادت) در این بیت:

تـا بــدانی کـه رسـم و عـادت چیـست؟                   اولــیــن پـــایـة ارادت چــیـسـت؟

(ص 656،ب14)

3) مقید به ردف مفرد: «ردف اصلی(الف، واو،ی) ساکن را گویند که پیش از حرف روی واقع شود بی واسطه حرف متحرکی» (شاه حسینی، 1368: 149).  مانند کلمات (راه و پناه) در این بیت:

راه گـم کـردم چه باشد گر به راه آری مرا                  رحمتی بـر من کنی ونـدر پنـاه آری مرا

(ص1،ب1)

 

موسیقی درونی

مدار موسیقی بر تنوع و تکرار استوار است، هر یک از جلوه های تنوع و تکرار که از نوع موسیقی بیرونی و کناری نباشد در حیطه این نوع موسیقی قرار دارد، این قلمرو موسیقی شعر، مهم ترین قلمرو موسیقی است و استواری  مبانی جمال شناسی بسیاری از شاهکارهای ادبی، در این نوع از موسیقی نهفته است (شفیعی، 1376: 392). «تکرار، ریشة وزن و قافیه، ریشة شکل ظاهری شعر موزون و حتی گاهی غیر موزون، ریشة موسیقی شعر و گاهی حتی اساس سمبول است» (براهنی،1371: 108).

 موسیقی درونی اشعار اوحدی

اوحدی از جمله شاعرانی است که به مقولة موسیقی شعر در دیوان خود توجه خاصی دارد و در اشعار وی چشمگیر است، وی برای زیبایی و افزایش تاثیر موسیقایی اشعارش از انواع تکرارها، جناس (تام،مرکب، ناقص و…) و سایر صنایع لفظی با هنرمندی تمام بهره برده است، مثال:

تکرار

تکرار«در لغت واگردانیدن باشد؛ و در اصطلاح آن است که شاعر لفظی را مکرر گرداند»(واعظ کاشفی،1369: 92). اوحدی مراغه ای به عنوان شاعری هنرمند و توانا از این صنعت بدیعی در اشعار خود بهره برده است، تکرار در میان ابیات باعث زیبایی و موسیقایی شعر هایش شده است.تنوع پراکندگی تکرار در دیوان اوحدی به جنبه موسیقی آفرینی و هنری شدن اشعار وی کمک شایانی کرده است:

 

تکرار کلمه

تکرار در میان ابیات:

دل یاران، تـو نگـفتی کـه بــسوزد بــر یار؟          ما خود آن یار ندیدیم که بر یار بسوخت

(ص97،ب1)

دل مست و دیده مست و تن بی قرار مست           جانی زبون چه کنـد بـا سـه چـار مست؟

(ص110،ب19)

ز سـود من، نپنــدارم تـرا هـرگز زیان دارد         که سود تست سود من، زیان من زیان تو

(ص337،ب22)

تکرار در نیم مصراع اول بیت:

بیـا بیـا کــه ز مهــرت بجــان همی گــردم         به بـوی وصــل تو گرد جهـان همی گردم

(ص267،ب19)

غـم  روز  هجــر  تـو بگـویم  یکـان یکـان        اگـر  در  کـف  اوفتـد  شبی  محرمی  مرا

(ص81،ب10)

ســالـــهــا  یـــار  یـــار  مــی گــفـتــم          خــود  بتحـقـیـق  یـــار  خــود  بــودم

(ص270،ب3)

تکرار درنیم مصراع دوم بیت:

ای نـرگــس تـو فتنــه و در فتنــه خوابهــا          زلــف تـو حلقه حلقه و در حلــقه تـابـها

(ص88،ب14)

تکرار در هر دو نیم مصراع:

رقیب آن دید­­­و­­با­­من­­گفت: هی!هی! ­چیست این­ عادت ­     در­آن­­حال­­ای ­مسلمانان کرا­ غم دارد­ از ­هی­هی؟ (ص371،ب8)

اوحدی مراغه ای

جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های زبان و ادبیات فارسی کلیک کنید.

نمونه ای از منابع و مآخذ:

  1. 1-قرآن کریم
  2. 2-آذر بیگدلی، لطفعلی بیگ: آتشکده آذر، با مقدمه و فهرست و تعلیقات سیّد جعفر شهیدی، موسسه نشر کتاب، 1337.
  3. 3-آشوری، داریوش: شعر و اندیشه، مرکز، چاپ اول، 1373.
  4. 4- آق اولی، عبدالحسین: دررالادب، دار الهجره، بی تا.
  5. 5- اقبال آشتیانی، عباس: تاریخ مغول، امیر کبیر، جلد اول، چاپ دوم، 1341.
  6. 6- البرز، پرویز: گامی در قلمرو شعر و موسیقی، آن، چاپ اول،1381.
  7. 7- اوحدی مراغه­ای، اوحد الدین: دیوان اوحدی مراغه­ای، تصحیح امیر احمد اشرفی، پیشرو، چاپ اول، 1362.
  8. 8———————: کلیات اوحدی اصفهانی، تصحیح سعید نفیسی، امیر کبیر،چاپ دوم،1375.
  9.  9- بایزید بسطامی، طیفوربن عیسی: دفتر روشنایی، از میراث عرفانی بایزید بسطامی، گردآورنده محمدبن علی سهلگی، ترجمه محمد رضا شفیعی کدکنی، سخن، تهران، 1384.
  10. 10- براهنی، رضا: طلا در مس، نویسنده، چاپ اول، 1371.

موسیقی شعر در دیوان اوحدی مراغه ای

مشخصات اصلی
رشته زبان و ادبیات فارسی
گرایش زبان و ادبیات فارسی
تعداد صفحات 132 صفحه
منبع فارسی دارد
منبع لاتین دارد
حجم 330 kb
فرمت فایل ورد (Word)
موارد استفاده پایان نامه (جهت داشتن منبع معتبر داخلی و خارجی ) ، پروپوزال ، مقاله ، تحقیق

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “موسیقی شعر در دیوان اوحدی مراغه ای”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید