قیمت 19,000 تومان
شیخ فخر الدین عراقی
زندگینامه شیخ فخر الدین عراقی
نگاهی به زندگی شیخ فخر الدین عراقی ………………………………………………………………………
الف – تولد و کودکی ………………………………………………………………………………………………………..
ب – جوانی ………………………………………………………………………………………………………………………
ج- استادان و مسافرت ها …………………………………………………………………………………………………
د – مذهب شیخ فخر الدین عراقی …………………………………………………………………………………………………………….
ه – عرفان شیخ فخر الدین عراقی ………………………………………………………………………………………………………………
و – جایگاه و منزلت عراقی در کاروان ادب پارسی ……………………………………………………………
ز – وفات عراقی ……………………………………………………………………………………………………………….
ح – آثار شیخ فخر الدین عراقی …………………………………………………………………………………………………………………
تاثیر پذیری عراقی از دیگر شاعران ………………………………………………………………………………………….
الف – سوانح العشاق غزالی ……………………………………………………………………………………………….
ب- حدیقه سنایی ……………………………………………………………………………………………………………
ج- تاثیر عطار بر عراقی …………………………………………………………………………………………………….
تاثیر گذاری شیخ فخر الدین عراقی بر دیگر شاعران …………………………………………………………………………………………
الف – تضمین ها و اقتباس های لفظی …………………………………………………………………………….
ب- همانندی در وزن و قافیه و ردیف ……………………………………………………………………………..
ج- اقتباس ها …………………………………………………………………………………………………………………..
سبک ادبی شیخ فخر الدین عراقی ……………………………………………………………………………………………………………………
دستور مندی زبان عراقی ………………………………………………………………………………………………………..
شیوه ی واژه گزینی عراقی ………………………………………………………………………………………………………
قافیه و ردیف های فعلی ………………………………………………………………………………………………………….
تراکم فعل در زبان عراقی ………………………………………………………………………………………………………..
نقش برخی عناصر موسیقی افزای در آثار شیخ فخر الدین عراقی
منابع شیخ فخر الدین عراقی
نگاهی به زندگی شیخ فخر الدین عراقی
الف- تولّد و کودکی
عراقی از شاعران بنام و از پیشگامان غزلسرایی عرفانی است. در تاریخ ادبیات صفا درمورد نام و نسب او آمدهاست:« شیخ فخرالدّین ابراهیم بن بزرجمهر بن عبدالغفار همدانی فراهانی معروف به عراقی، از مشایخ بزرگ و از شاعران و عارفان بلندمرتبهی ایران در قرن هفتم هجری است.» (صفا، 1369: 563)
در مورد نام ونسب ومولد او، اتفاق نظر وجود دارد؛« حمدالله مستوفی نام و نسب او را «فخرالدین ابراهیم بن بوذرجمهر بن عبدالغفار الجوالقی » ونویسندهی مقدمهی دیوان او، یعنی یکی از مریدان قریب العهد وی، «فخرالمله والدین ابراهیم ابن بزرجمهر المشتهر بعراقی » نوشتهاند. فصیح خوافی در ذیل حوادث 686 هجری « شیخ فخرالمله والدین عراقی الشاعر الهمدانی الفراهانی» آورده است. (همان:569)
زادگاه شیخ فخر الدین عراقی را حمدالله مستوفی و نیز نویسندهی مقدمهی دیوانش، کمجان، نوشتهاند؛ این شهر، امروزه ،کمیجان، نام دارد ومرکز شهرستان کمیجان دراستان مرکزی است و جمعیتی بالغ بر سی و نه هزار نفر دارد. خود شیخ فخر الدین عراقی نیز در آثار و اشعارش، به زادگاه خود، اشاره کرده است؛ از جمله، در قصیدهای در مدح شیخ حمیدالدین احمد الواعظ، میگوید:
آخر ای جان، غریب شهر توام | خود نپرسی غریـب حیران را | |
جز عراقی که نیـست امیدش | تا ببیند وصال کمجان را |
(شیخ فخر الدین عراقی ،1335: 67)
همچنین
یا رب این بوی چنین خوش زگلستان آید | یا زباغ ارم و روضهی رضوان آید؟ | |
یاصبا بوی سر زلف نگاری آوردآید؟ | یا خود این بوی ز خاک خوش کمجان |
(شیخ فخر الدین عراقی ،1335: 78)
« اما وجه انتسابش به «جوالقی» که حمدالله ذکر کرده، دانسته نشده است … و بعید نیست که این نسبت «جوالقی» مربوط به همان عبدالغفار باشد که حمدالله، نسبت جوالقی را بعد از نام او آورده است.» (صفا ، 1369: 569)
خاندان عراقی، خاندانی دانشمند بودهاند. در مقدمهی دیوانش عنوان شده « آبا واجداد او جدّاً فوق جدٍّ علما و افاضل بودهاند.»و ابراهیم، در این خانواده، در سال 610 هجری، به دنیا آمده است. نویسندهی مقدمهی دیوانش، وفات او را به سال 688 هجری قمری، دانسته است و سنّ او را در آن سال، 78 سال، نوشته است؛ بدینترتیب، ولادت اوباید در سال 610 هجری اتفاق افتادهباشد.
بدیع الزمان فروزانفر، مؤلف کتاب تاریخ ادبیّات ایران، سال تولّد وی را 600 هجری قمری، دانسته است. (فروزانفر،1372: 390)
شیخ فخر الدین عراقی ، در کمیجان، متولد شد و دوران کودکی را در همانجا گذراند. در مقدمهی دیوانش دربارهی رویداد تولد او چنین آوردهاند: « و در آن مدت که از کتم عدم به صحرای رحم مادر آمد قرب یک ماه پیشتر پدرش در واقعه چنان دید که امیرالمؤمنین، علی ابن ابی طالب، علیه السلام، با جمعی از ابرار در باغی، مجتمع بودند و او آنجا ایستاده بود؛ شخصی بیامد و طفلی بیاورد و در نظر امیرالمؤمنین، بر زمین نهاد. امیرالمؤمنین، آن طفل را برداشت و او را پیش خود خواند و در کنار او نهاد و فرمود: « بستان عراقی ما را و نیکو محافظت نمای که جهانگیر خواهد بودن» از خرّمی که به وی رسید، از خواب درآمد. گفت: که چون شیخ فخر الدین عراقی ، در وجود آمد در چهره ی او نظر کردم صورت همان طفل دیدم که امیرالمؤمنین به من داده بود.» (عراقی،1388: 2)بدینترتیب عراقی، به دنیا آمد و کودک نوپا از پنج سالگی به مکتب فرستاده شد. کلّ قرآن کریم را در مدت نه ماه حفظ کرد. گویند که آوازی حزین داشت و شبها با سوز، کلام خدا را میخواند و میگریست وشنوندگان را به وجد میآورد. حتی از کودکی گروهی از کودکان هممکتبیاش مرید اوگشتند و پس از فراغت از مکتب، به دنبال او روان میشدند و تا شب با او زمان سپری میکردند.
در هشت سالگی به خاطر قرائت دلنشین قرآن، در همدان، مشهور شد و بعد از نماز عصر، مستمعین زیادی برای شنیدن صدای زیبای او، در مسجد، جمع میشدند و حتی گروهی یهودی، به ارادت، بر دست او مسلمان شدند.
ب- جوانی
در شرح احوال او به اغراق گفتهاند که چون به سنّ هفده رسید بر جملهی علوم، از منقول و معقول، مطلع شده بود و مستعید گشته تا چنان شد که در شهر همدان، در مدرسه شهرستان، به افادت و دیگران در خدمتش به استفادت، مشغول بودند.
دکتر صفا در تاریخ ادبیات، این ادّعا را با تردید مینگرد و مینویسد: گمان نمیرود که عراقی به چنین جامعیتی در علوم وفنون رسیده باشد.»(صفا،69: 571) وتدریس کتبی، چون تفسیر و اشارات ابن سینا و حاوی رازی و منطق و نجوم را ترک نموده باشد.« و مراد جامع دیوان عراقی و نویسندهی مقدمهی آن، از برشمردن این کتابها، بیشتر، نشان دادن این نکته است که چگونه عراقی از حوزهی درس و بحث و فحص، قدم در عالم تجرد گذاشت.»(همان: 571)عراقی، مسند بحث و علم را رها کرد در شرح این ماوقع نوشتهاند:
«جمعی قلندران، های وهوی زنان از مجلس دررفتند و این غزل، به آواز خوش و به اصول هرچه تمامتر بخواندند:
ما رخت ز مسجد به خرابات کشیدیـم
در کوی مغان در صف عشـاق نشستیم گردل بزند کوس شرف شاید ازین پس از زهد و مقامـات گذشتیم که بسیـار |
|
خط بر ورق زهد و کرامات کشـیدیم
جام از کف رندان خرابـات کشیدیـم چون رایت دولت به سماوات کشیـدیـم کاس تعب از زهد و مقامات کشیـدیم |
چون قلندران، به آهنگ ایشان این غزل برگرفتند، اضطرابی در درون شیخ، مستولی گشت، نظر کرد در میان قلندران، پسری دید که در حسن بی نظیر بود و در دل عاشقان دلپذیر. جمالی که اگر نقاش چین، طرّه ی او بدیدی متحیّر گشتی بار دیگر شهباز، نظرکرد ومرغ دلش، در دام عشق افتاد و آتش هوا، خرمن عطش بسوخت. دست کرد و جامه از تن بهدرکرد و عمامه از سر فروگرفت و بدان قلندران داد و این غزل آغاز کرد:
چه خوش باشد که دلدارم تو باشی
زشـادی در همـه عالــم نـگـنـجم |
|
ندیـم و مـونس و یارم تـو باشی
اگر یک لحظه غمخوارم تو باشی
|
(شیخ فخر الدین عراقی ،35: 266)
چون زمانی گذشت، قلندران از همدان، راه اصفهان گرفتند. چون غایب شدند شوق، غالب شد، حال شیخ دگرگون گشت ، کتاب ها را دور انداخت ، از تفسیر کبیر، نسیان کثیر حاصل شد . نحو را محو کرد ، اشارات را فشارات خواند ،معالم التنزیل، اسرارالتأویل نمود؛ حاوی حل ساخت؛ جامع الدقایق لامع الحقایق گشت؛ روضه المنجمین نزهه العاشقین بار داد؛ زبان قال به لسان حال مبدّل گشت؛ ذوفنون مجنون شد؛ حاصل القال بعد المقال، مجردوار در عقب اصحاب، روان شد، دو میل راه برفت ، بدیشان رسید واین غزل آغاز کرد.»
پسرا ره قلندر بزن ار حریف مایی | که دراز ودور دیدم سر کوی پارسایی |
(شیخ فخر الدین عراقی ،1335: 245)
قلندران چون او را بدیدند خرّمی ها کردند، درحال او را بنشاندند و موی و ابروی او را فروتراشیدند و همرنگ خود ساختند و شیخ فخرالدین در صحبت قلندران، طوفکنان، عراق عجم را زیر قدم آورد.» (همان: 4-5)
این داستان که در اکثر مآخذ ذکر شده است، علت ترک تدریس و آغاز صوفیگری عراقی، ذکر شده است؛ اما دکتر صفا، آن را جعلی میداند ومینویسد:
ازجمله غزلهای بسیار فصیح و زیبای عراقی است که قاعدتاً نبایست درآغاز جوانی و اوایل عهد شاعری و در مدرسه، سروده شده باشد و علاوه بر این شاعر در آن از«خانقاه» اظهار ملامت کرده است نه از «مدرسه»:
- کم خانقه گرفتم سر مصلحی ندارم قدح شراب پرکن به من آر، چند پایی
وبه آسانی میتوان فهمید که همین غزل زیبای فصیح، با مطلعی که شاعر در آن، راه قلندری را میجوید، بعد از رواج و انتشار در میان خانقاهیان منشاء جعل چنین داستانی که دیده ایم شده و در آن دامان فخرالدین به عشق پسری جمیل که در میان قلندران همدان، فرض شده بود، آلوده گردیده است. به هرحال این واقعه را کسانی که به بیان احوال عراقی پرداخته اند، نوشته اند و در این مورد نیز میبینیم که مانند همهی مشایخ بزرگ تصوف، واقعهای از وقایع را، علت تغییر حال وی دانسته اند و با آب وتاب در کتب، ثبت کرده اند؛ به همان صورت که در احوال کسانی از قبیل سنایی و عطار و مولوی و نظایر آنان می بینیم. اما واقعه درست یا نادرست و حقیقی یا ساختگی، هر چه باشد ما را به یک حقیقت، رهنمون میکند و آن اینکه عراقی، در آغاز امر، سرگرم تعلیم و تعلّم علوم بود؛سپس رخت از مدرسه به خانقاه کشید . این تغییر حال در اوان شباب بدو دست داد و بعد از آن به شرحی که همگی صاحبان تراجم، نوشته اند گویا با چند سال فاصله از ایران به هندوستان رفت و در مولتان به خانقاه شیخ بهاءالدین زکریای مولتانی (565– 666هجری قمری) مؤسّس سلسلهی سهروردیان مولتان، راه جست.(صفا،1369: 574)
جهت مشاهده و دانلود بررسی استعاره و نماد در غزلیات شیخ فخرالدین عراقی کلیک کنید.
جایگاه و منزلت عراقی درکاروان ادب پارسی
شیخ فخر الدین عراقی بدون تردید، یکی از بزرگترین و هنرمندترین شاعران عارف مسلک ادب فارسی در قرن هفتم است؛ وی شاعری است که از نظر تاریخی، در دورهای زندگی میکند که با بزرگترین قطبهای ادب فارسی، یعنی حضرت مولوی ( متوفی 672 هجری قمری) و جناب شیخ اجلّ سعدی ( متوفی 690 هجری قمری ) معاشر یا معاصر است. ( صیادکوه،1383: 290) چندی بعد ، خورشید درخشان ادب فارسی، حافظ نیز با تابش درخشان خود، جهان ادب را روشن میکند. عراقی، در چنین برههای از تاریخ، وارد دنیای ادب فارسی میشود.
« در چنین شرایط دشواری، عراقی با زبانی سخت و روان، که با چاشنی اندیشههای بلند و والای عرفانی، طعم و حلاوتی یافته است، عرض اندام میکند و نه تنها در معرض و کشور خود، جایگاه رفیعی به دست میآورد که شهرت و معروفیّت وی تا سوریه، قونیه، مولتان، مصر و… نیز پراکنده میشود؛ به گونهای که نام عراقی برای همیشه در کنار یا در صدر غزلسرایان عاشق یا عارفان عاشق غزلسرا نقش میبندد.» ( همان: 291)
ز- وفات شیخ فخر الدین عراقی
وفات عراقی را فصیح خوافی، در محرم سال 686 هجری و نویسنده ی مقدمه ی دیوانش، هشتم ذی القعده سال 688 هجری نوشته اند:
«عراقی را بعد از وفات، در پشت مزار محی الدین بن العربی، واقع در دامنه ی جبل صالحیه دمشق، به خاک سپردند و پسرش، کبیرالدین، نیز که در سال 700 هجری قمری در دمشق درگذشت، در جوار پدر، مدفون گردید.» (صفا، 1369 : 576)
ح- آثار شیخ فخر الدین عراقی
- دیوان اشعار؛ شامل غزلیّات، رباعیّات، قصاید، ترکیبات، ترجیعات ، مثلّثات، عشاق نامه یا ده نامه، لمعات، اصطلاحات. با ابیات وقطعات پراکندهای، که از او نقل شده، حدود پنج هزار بیت است که این دیوان به کوشش مرحوم نفیسی، با مقدمهای به چاپ رسیده است.
- عشاقنامه یا دهنامه عراقی: که آمیختهای است از مثنوی و غزل؛ مجموعاً شامل 1063 بیت است. این منظومه را به نام شمس الدین محمد صاحب دیوان جوینی، وزیر اباقا و سلطان احمد تگودار ساخته است و شامل ده فصل وهر فصل، مشتمل بر مثنوی و غزل، به همان بحر خفیف مخبون مقصور یا محذوف، یعنی وزن حدیقه الحقیقه سنایی غزنوی، میباشد و در هر یک از فصول دهگانه و مقدمه و خاتمهی منظومه، شاعر، مبحثی از مباحث عرفانی را مطرح کرده و آن را همراه با تمثیل وحکایات به پایان رسانده است.
این روش عراقی، بعداً منشاء ایجاد منظومههایی به نام دهنامه گردید؛ مثل دهنامهی اوحدی و عشاق نامهی عبید زاکانی و دهنامه یا روضه المحبین عماد شیرازی و دهنامهی عماد فقیه کرمانی- اگر چه این آخری شیوه ی خاص دیگری دارد. (همان:577)
- لمعات: «به نثر و نظم فارسی است که به ظنّ غالب، در قونیه بعد از حضور در مجالس درس صدرالدین قونیوی و متأثر از سوانح العشاق امام احمد غزالی در مراتب عشق، تألیف کرده است و موضوع آن، عرفان و سیر و سلوک عارفانه است. بعدها چند تن از عرفای بزرگ، بر این کتاب شرح نوشتهاند که از آن میان شرح جامی، با عنوان اشعّه اللّمعات، از همه مشهورتر است.» (عراقی،88: 23)
- اصطلاحات صوفیه: که شرح بعضی از اصطلاحات دیوان عراقی است و در انتساب آن به عراقی، تردید وجود دارد
نقش برخی عناصر موسیقی افزای در آثار شیخ فخر الدین عراقی
شیخ فخر الدین عراقی ، از شاعرانی است که به موضوع موسیقی در شعر و استفاده از عناصر موسیقایی توجه نشان داده است و سعی کرده از راههای مختلف، موسیقی کلام خود را افزایش دهد و به ویژه، در غزلیّات از موسیقی کناری، بسیار بهره جسته است.
تاکی کشم جفای تو، این نیز بگذرد | بسیار شد بلای تو این نیز بگذرد(غزل69) |
عراقی البته از راههای دیگری، همچون آوردن جناسهای گوناگون، آرایهی ترصیع، آرایهی تکرار و نغمهی حروف یا واج آرایی نیز موسیقی کلام خود را تقویت کرده است:
می روان کن ساقیا دم روان خواهیم کرد بهر یک جرعه میت این دم روان خواهیم کرد
دردیی درده کزین جا درد سر خواهیم برد
کاروان عمر ازین منـزل روان شـد ناگهی |
ساغری پر کن که عزم آن جهان خواهیم کرد
چون روان شدکاروان ما هم روان خواهیمکرد |
(غزل 76)
تکرار صامتهای «ی» و «ن» در بیت اول و تکرار صامتهای «د» و«ر» در بیتهای بعد موسیقی درونی را دوچندان کرده است.
در بارهی میزان استفاده عراقی، از عناصر علم بدیع، میتوان گفت که وی تمایل زیادی در بهکار گرفتن آرایههای سخن، از خود نشان نداده است و خود را به تکلّف نینداخته است.اغلب موارد،تا آن جا که طبیعت کلام ایجاب میکند از آرایههایی همچون مراعات نظیر، تضاد، تلمیح، اقتباس و همآوایی بین حروف وکلمات استفاده میکند. بعضی از غزلهای او علیرغم سادگی وزیبایی و ادبیّت،در ساختمان آنها، صنایع فراوانی به چشم نمیخورد؛ برای نمونه:
بـود آیـا که خـرامـان زدرم باز آیـی
نظری کنکه به جان آمدم از دل تنگی گفته بودی که بیایم چو به جان آیی تو بس که سودای سر زلف تو پختم به خیـال |
گـره از کـار فـرو بـستـهی ما بگشایی
گذری کن که خیـالی شدم از تنهایی من به جان آمدم اینک تو چرا می نـایی؟ عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی |
همه عالم به تو می بینم واین نیست عجب به که بینم که تویی چشم مرا بینـایی
پیش از این گردگری در دل من میگنجید جز تو را نیـست در دل من گنجـایـی
جز تـو اندر نظرم هیچ کسی می نـایـد وین عجبترکه توخودروی به کس ننمایی
گفتی از لب بدهم کام عراقی روزی | وقـت آن اسـت که آن وعده وفا فرمایی |
(عراقی ،88: 288)
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های زبان و ادبیات فارسی کلیک کنید.
نمونه ای از فهرست منابع و مآخذ
- آهنی ، غلامحسین ، (1360) . معانی و بیان ، چاپ دوم، تهران : بنیاد قرآن.
- اکرمی ، محمدرضا ، (1390) . تحلیل استعاره در غزل های بیدل دهلوی ، تهران : نشر مرکز.
- تجلیل ، جلیل ، ( 1386) . معانی و بیان ، تهران : مرکز نشر دانشگاهی .
- رجایی ، محمد خلیل ، (1372) . معالم البلاغه ، شیراز: دانشگاه شیراز.
- روتون،ک.ک،(1385).اسطوره، ترجمه ی ابوالقاسم اسماعیل پور،تهران: مرکز.
- زریاب خویی ، عباس ، ( 1368) . آیینه ی جام ، تهران : نشر علمی .
- ساسانی ، فرهاد ، (1383) . استعاره مبنای تفکر و ابزار زیبایی آفرینی ، تهران.
- سجادی ، سید جعفر، (1362). فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی ، تهران: کتابخانه ی طهوری.
- سید حسینی، رضا،(1384). مکتبهای ادبی ،تهران : نگاه.
- شفیعی کدکنی، محمدرضا،( 1387). صور خیال در شعر فارسی، تهران: انتشارات آگاه.
- …
- …
زندگینامه شیخ فخر الدین عراقی
رشته | زبان و ادبیات فارسی |
گرایش | زبان و ادبیات فارسی |
تعداد صفحات | 25 صفحه |
منبع فارسی | دارد |
منبع لاتین | دارد |
حجم | 60 kb |
فرمت فایل | ورد (Word) |
موارد استفاده | پایان نامه (جهت داشتن منبع معتبر داخلی و خارجی ) ، پروپوزال ، مقاله ، تحقیق |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.