قیمت 19,000 تومان
گذری بر احوال شيخ كمال خجندی – زندگینامه كمال خجندی
شيخ كمال خجندی
گذري بر احوال شيخ كمال خجندی
2-1- گذری یر احوال كمال خجندی ……………………………………………………………………………
2-1-1- كمال خجندی در تذكرهها و ساير كتب………………………………………………..
2-1-2- زمان ولادت شيخ كمال خجندی …………………………………………………………………….
2-1-3- خانواده و نزديكان ………………………………………………………………………………………….
2-1-4- دوران زندگاني شيخ كمال خجندی ……………………………………………………………….
2-1-5- سال وفات شيخ كمال خجندی ……………………………………………………………………….
2-1-6- شيوهي طريقت كمال خجندی……………………………………………………………………….
2-2- چند ويژگي بارز در شعر كمال خجندی………………………………………………………………
2-2-1- چند ویژگی اجنماعی………………………………………………………………………………………
2-2-1-1- كمال و مكتب رند و زهدستيزي…………………………………………………………………
2-2-1-2- تمثيل و ضربالمثل در شعر كمال الدین خجندی ……………………………………………….
2-2-1- جايگاه رقيب در شعر در شعر كمال خجندی …………………………………………………
2-2-2- دو صنعت مهم در شعر کمال………………………………………………………………………….
2-2-2-1- كمال و صنعت سؤال و جواب……………………………………………………………………..
2-2-2-2- حرفءگرايي و آرايشهاي واكي در شعر كمال الدین خجندی ………………………………
2-3- تاثير پذيري شعر كمال از ديگر شاعران و تاثير گذاري شعر او بر آنها…………………..
2-3-1- كمال و فردوسي……………………………………………………………………………………………..
2-3-2- كمال و سنايي………………………………………………………………………………………………..
2-3-3- كمال و انوري………………………………………………………………………………………………….
2-3-4- كمال و نظامي………………………………………………………………………………………………..
2-3-5- كمال و مولانا………………………………………………………………………………………………….
2-3-6- كمال و همام تبريزي………………………………………………………………………………………
2-3-7- كمال و حسن دهلوي……………………………………………………………………………………..
2-3-8– كمال و حافظ……………………………………………………………………………………………….
2-3-9- كمال و شاه نعمتاللّهولي………………………………………………………………………………..
2-3-10- كمال و جامي……………………………………………………………………………………………….
2-4-كمال و سعدي و شهر شيراز…………………………………………………………………………………
2-5-سخني چند در مورد سعدي
منابع جهت مطالعه بیشتر
كيفيت غزل كمال خجندی
كمال خجندی در دايرهي سير غزل فارسي از جمله شاعران گروه تلفيق به شمار ميآيد. غزلهاي او آميزهاي از عشق و عرفان است. در غزل او تشبيهات و تصاوير زيبا، استعارههاي بديع، ايهامهاي پرجاذبه و تمثيلهاي جذابي وجود دارد و در عين حال زبانش ساده است و سادگي غزل سعدي را به ياد ميآورد بخصوص كه وي بيش از همه تحت تأثير سعدي است و گاه حتي عين عبارتهاي سعدي را در شعر خود به كار ميبرد.
كمال خجندی دوامدهندهي سبك سهل و ممتنع است. سخنهاي شيرين، عبارتهاي ريخته، تعبيرهاي خلقي، الفاظ زيبا، كلمههاي متناسب، تشبيه و استعارههاي نادر، تجنيس و مبالغههاي دلفريب، ضربالمثل و مقال و تعبيرهاي شيرهدار مردمي را چنان ماهرانه به كار ميبرد كه شعر او را در نهايت نمكين و خوشآهنگ ميگرداند. (افصح زاده، 1375: 131)
افصحزاده همچنين لطف سخن، عمق معني، دقت در مضمون آفريني و خوشآهنگي را از خصوصيتهاي عمدهي شعر كمال خجندی برميشمرد. (همان، 85)
سيد محمد حسيني در مقالهاي با عنوان «تلميح و ايهام در شعر كمال خجندي» ضمن اشاره به حجم بالاي غزلهاي كمال، محتوا و بار هنري اين غزلها را در مقايسه با غزلهاي سعدي، حافظ و مولانا چندان نغز و گرانبار نميداند امّا، معتقد است در ديوان كمال خجندی غزلهايي يافت ميشود، كه برخي از ابيات آنها بسيار زيبا و دلانگيز است. (حسيني،1377: 65)
كمال خجندی يکي از شاعران و عارفان بزرگ سدهي هشتم هجري است که در مورد زندگاني و اوضاع و احوال او اطلاعات چنداني در دسترس نيست. اطلاعاتي که تذکرهها در مورد اين شاعر به دست ميدهند، نيز بسيار اندک و ناقص و متناقض است. در اين فصل سعي بر آن است که به بررسي اوضاع و احوال اين شاعر پرداخته شود. براي اين امر ابتدا سخنان جامي در نفحاتالانس که نزديکترين فرد به زمانهي زندگي کمال بوده را بيان ميکنيم سپس باتوجه به ديگر تذکرهها و کتب به بيان مطالبي که در مورد زندگاني كمال خجندی ، اطلاع تازهاي علاوه بر سخن جامي بهدست ميدهد، ميپردازيم.
کمالالدین خجندی در تذکرهها و ساير کتب
جامي که نزديکترين تذکرهنويس به روزگار زندگاني شيخ كمال خجندی است درمورد او چنين ميگويد:
«وي بسيار بزرگ بوده است اشتغال وي به شعر و تکلّف درآن ستر تلبيس را بوده باشد که مغلوب باطن نشود و از رعايت مشورت عبوديت بازماند چنان که خود گويد:
اين تکلفهاي من در شعر من | کلّميني يا حميراي من است |
(جامي ،609:1370)
جامي پس از اين مطلب حکايتي در مورد شيخ كمال خجندی ميآورد که در جاي خود بدان اشاره خواهد شد. دولتشاه سمرقندي نيز مانند جامي سخناني درمورد احوال کمال آورده است و بعد از آن در مورد خجند مولد شيخ چنين مينويسد:
«مولد و منشأ شيخ خجند بود و از بزرگان آن ديار است. خجند را در صور اقاليم عروس عالم گفتهاند ولايتي نزه و وسيع و دلگشاي است و فواکهي که در آن ولايت حاصل ميشود به تحفه به اقاليم برند.»(دولتشاه،1382: )
زمان ولادت شيخ كمال خجندی
هيچکدام از تذکرهنويسان به زمان ولادت شيخ اشارهاي نکردهاند. دکتر صفا بنابر قرايني ولادت او را اوايل قرن هشتم هجري حدس زده و چنين گفته است: «شيخ کمالالدين خجندي معروف به شيخ کمال از مشاهير عرفا و شعراي قرن هشتم است ولادت او در اوايل قرن هشتم در خجند ماوراءالنهر اتفاق افتاد. » (صفا،1132:1369) وي در نوشتههاي پاورقي همين صفحه در توضيحات شمارهي 1 چنين نوشته است: « وي در يکجا به نماز صد سالهي خود اشاره ميکند و ميگويد:
چو ديدم قبله ي روي تو صد ساله نماز خود | به محراب دو ابرويت قضا کردم قضا کردم |
و چون وفاتش چنانکه خواهيم ديد در حدود سال 803 اتّفاق افتاده پس قاعدتاً بايد در اوايل قرن هشتم متولد شده باشد حتي اگر تعبير نماز صد سالهي او را از تعبيرات مبالغهآميز تصور کنيم .» (صفا،1369: 1131و1132)
خانواده و نزديکان
در هيچيک از منابع در مورد پدر و مادر، خانواده و نزديکان كمال خجندی سخني به ميان نيامده است همين قدر گفتهاند که خجنديالاصل بودهاند کمال خود نيز در هيچکدام از اشعارش اشارهاي به خانواده يا نزديکانش ندارد.
دوران زندگاني شيخ كمال خجندی
بنابر آنچه از تذکرهها و کتب دريافت ميشود، کمال دوران کودکي و جواني خود را در زادگاهش خجند گذرانيده است. گويا در آغاز ميانسالي به سفر حج رفته پس از بازگشت از سفر حج چون آب و هواي شهر تبريز را خوش يافته است در آن شهر رحل اقامت افکنده و ساکن شده، و تا آخر عمر همانجا مانده است. در ميان تذکرهنويسان فقط حافظ حسين کربلايي تبريزي نويسندهي کتاب «روضاتالجنان» در مورد زندگاني کمال نظر متفاوتي دارد و برخلاف ديگر نويسندگان که در مورد کيفيت زندگاني کمال در زادگاهش سخني به ميان نياوردهاند، اندکي درمورد زندگاني کمال در زادگاهش سخن گفته است:.
او در خجند با رياضات و مجاهده روزگار ميگذرانيد و او را در اين هنگام حالات غريب روي مينمود، و پدرش را همين يک پسر بوده و عزم کدخدا (= داماد)کردن وي را داشته است چندان رغبتي به آن نبوده است، تا اينکه بهسبب ابرام و الحاح پدر راضي شده و دختري را به نکاح وي در آوردهاند، تا در شب زفاف به رسم معهود پيش زوجهي خود رفته، دختر از روي ناز گفته آن طرف رو، حضرت شيخ همان لحظه کفش پوشيده از آن خانه بيرون آمده است و از خجند قطع نظر کرده و به همراه خادمي شيخ محمد نام رو به دشت قبچاق نهاده است. (کربلايي تبريزي ،1344: 500)
اعلاخان افصحزاده در کتاب خود «كمال خجندی استاد غزل» بُه نقل از استاد صدرالدين عيني، که يکي از محققان بزرگ علوم ادبي تاجيکستان است ميگويد: «ظاهراً کمال در مکتب خط و سواد اول علمهاي ضروري و قرآن را از آن خود کرده بعد به مدرسه ميآيد و براي تکميل دانش خود به شهر هاي ديگر مشهور آسياي ميانه -سمرقند، تاشکند و خوارزم-رفته در محضر استادان وقت علوم معمول زمان خود را فرا ميگيرد » (افصحزاده، 11:1375)
گويا بيتي از يک غزل كمال خجندی ، استاد عيني را بر عقيدهي خود پابرجا داشته است که به اقامت کمال در سمرقند نيز اشاره کند:«.هرچند از نوشتههاي تذکرهنويسان غير از خجند در کدام شهرهاي آسياي ميانه زندگاني کردن او معلوم نشود هم ما از يک بيت او در سمرقند هم زندگاني کردنش رامعين کرده ميتوانيم او در مقطع يک غزلش که با رديف ،تا به کي، گفته است، ميگويد:
گوييام هر دم که بيرون شو ز شهر ما کمال | اين سمر قنديگريها باخجندي تا به کي |
(همان)
شيوهي طريقت كمال خجندی
جامي در نفحاتالانس به خواجه عبيداللّه نامي اشاره ميکند که شيخ کمال در شهر چاچ در خدمت وي بوده است و از قول پدر خود نقل ميکند که:
عليالدوام به رياضات و مجاهدات مشغول بود خدمت خواجه عبيداللّه ادام اللّه بقائه که وي چند گاه در شاش ميبودهاند. ميگفت وي در آن مدت حيواني نميخورد يکبار از وي التماس کرديم که چه شود که طعامي که درآن گوشت باشد خورده شود مرا گاوي بود به غايت خوب و فربه خدمت شيخ بود به طيبت فرمود که هرگاه که تو گاو خود را بکشي ما گوشت بخوريم من بيآنکه وي را وقوف باشد گاو را بکشتم واز آن طعامي مهيا ساختم به جهت خاطر من از آن گوشت بخورد.» (جامي،609:1370)
امّا اين خواجه عبيدالّله کيست و طريفتش چيست؟ جامي در مورد خواجه عبيداللّه چنين ميگويد:
امروز مظهر آيات و مجمع کرامات و ولايات طبقهي خواجگان و رابطهي التيام و واسطهي انتظام سلسلهي شريفهي ايشان قدساللّه تعالي حضرت خواجگان مخلصان نيازمندان ايشانند اميدواري چنان است که به برکت التيام و انتظام اين سلسله الي يومالقيام امتداد يابد (جامي،1370: 410)
جامي علاوه بر خواجه عبيداللّه به شيخ زينالدين خوافي نيز اشاره ميکند که كمال خجندی در تبريز در خدمت وي بوده است. «خدمت شيخ زينالدين خوافي –رحمه اللّه –ميگفته است، که در وقت تحصيل علوم به خدمت وي رسيده ميشد.» (جامي،1370: 610) ايرج گلسرخي در مقدمّهاي که بر ديوان کمال خجندي نوشتهاند، در مورد سلسلهي خواجگان چنين ميگويد:
پيروان اين سلسله بخصوص دههها قبل از کمال خجندي سخت فراوان بودهاند. در دوران او با توجه به فراواني سلسلههاي «صوفيه» در ماوراءالنهر و خوارزم آنچه که «ترکستان »ناميده ميشود باز« خواجگان» قدرتي فراوان داشتند. کمي بعد ميبينيم «خواجگان» که نام ديگر سلسلهي«نقشبنديه» شده بود منسوب است، به خواجه بهاءالدين نقشبند درگذشته به سال 791که نسبت تعليم او به خواجه عبدالخالق غجدواني از او به شيخ ابوالحسن خرقاني ميرسد و به دليل آنکه تمام مشايخ آن سلسله عنوان «خواجه» داشتند آن سلسله به طريقت خواجگان مشهور شده است. در قرن نهم مشايخ بزرگي از ايشان صاحب خرقه بودند، مانند خواجه محمد پارسا و خواجه ابونصر پارسا که گوبا كمال خجندی پس از سفر مدينه از آنها دل ميبرد. (گلسرخي، 41:1374)
گلسرخي در مورد نقشبنديان نيز ميگويد:
نقشبنديان بر مذهب سنت هستند و بعداً به چندين شعبه تقسيم شدند و گروههاي اصلي ايشان عبارت بودند از: ملامتيه»، «اهل سنت جماعت» که ملتزم به اجراي تمام الزامات شرعي بودند و گروه کوچکتري که شيعهي دوازده امامي بودند ( همان)
كمال خجندی احترام ويژهاي براي اهل تصوف از جمله صوفيان سدههاي نخستين قائل است و بارها از آنان ياد کرده است. در غزلي به پنج تن از اين صوفيه اشاره ميکند:
نخل مدني، ثمر برآورد | پهلوي رطب شکر برآورد | |
آمد حسني دگر به بصره | نخلش رطبي دگر برآورد | |
در دجله برفت پير بغداد | دريا عوضش گهر برآورد | |
ساقي بشکست جام و جامي | ز آن جام لطيفتر برآورد | |
از روزنه آفتاب تبريز | در خانه برفت و در برآورد | |
رومي به زمين روم زد نقب | وز خاک خجند سربرآورد |
(كمال خجندی ، 1375: 141)
امّا کمال احوالات پيچيدهاي دارد. با اينکه تذکرهنويسان به بزرگاني اشاره کردهاند که کمال در خدمت آنان بوده است و از محضر آنان بهره ميجسته، امّا، ابياتي در ديوان او يافت ميشود، که نشان ميدهد او هم مانند حافظ پيرو پير و مراد خاصي نبوده است:
خلق گويندکه بي پير مبر رنج کمال | سالخورده مي امروز به از صد پيرم |
(كمال خجندی ، 1375: 291)
چند ويژگي بارز در شعر كمال خجندی
در شعر کمال برخي از مقولهها بسيار پررنگ جلوه کرده است ، که نشان دهندهي ذهن و زبان شاعر است در اين بخش به برخي از اين مقولهها ميپردازيم، تا ذهن و زبان شاعر بيشتر شناخته شود….
كمال خجندی
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های زبان و ادبیات فارسی کلیک کنید.
نمونه ای از منابع و مِأخذ جهت مطالعه بیشتر
- – احمدي، احمد. (1366). «سعدي وحسن وقبح افعال». گردآوري کمسيون ملِي يونسکو، ذکر جميل سعدي چاپ دوم .ج1 تهران: وزارت ارشاد اسلامي.
- – اکبري، منوچهر. (1379). «استقبال در شعر فارسي و اهميت شعر بابا فغاني از نظر استقبال». مجلهي دانشکدهي علوم انساني، تهران: دانشگاه تهران.
- – افصحزاده، اعلاخان. (1375). کمال خجندي استاد غزل. دوشنبه: دفتر نشر فرهنگ نياکان.
- – انوري ابيوردي، اوحدالدين علي ابن اسحاق. (1372). ديوان انوري، به کوشش: مدرس رضوي. تهران: علمي فرهنگي.
- – انوري، حسن. (1370). گزيدهي غزلهاي سعدي. تهران: علمي.
- – بهرامي، جواد (1391). .بررسي صنايع معنوي بديع در غزلهاي کمال خجندي،پاياننامه. سيستان و بلوچستان: دانشگاه سيستان و بلوچستان.
- – بيهقي، ابوالفضل. (1388). تاريخ بيهقي، مقدمه، تصحيح، تعليقات، توضيحات و فهرستها: محمدجعفر ياحقي، مهدي سيدي، ج، .1. تهران: سخن.
- – تجليل، جليل. (1375). «جمال کمندي در شعر کمال خجندي». تبريز: مجمع بزرگداشت کمال خجندي.
- – جامي، نورالدين ابن عبدالرحمان. (1379). بهارستان، مقدمه و تصحيح اعلاخان افصحزاده، محمدجان عمراف، ابوبکر ظهورالدين. نهران: ميراث مکتوب.
- – ____________________. (بيتا)،ديوان جامي به کوشش هاشم رضي. تهران: پيروز.
- …
- …
شيخ كمال خجندی (کمالالدین خجندی)
رشته | زبان و ادبیات فارسی |
گرایش | زبان و ادبیات فارسی |
تعداد صفحات | 37 صفحه |
منبع فارسی | دارد |
منبع لاتین | دارد |
حجم | 120 kb |
فرمت فایل | ورد (Word) |
موارد استفاده | پایان نامه (جهت داشتن منبع معتبر داخلی و خارجی ) ، پروپوزال ، مقاله ، تحقیق |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.