قیمت 19,000 تومان
اوقات فراغت
1-3-اوقات فراغت
1-3-1-تعریف اوقات فراغت
1-3-2-اهمیت و ضرورت اوقات فراغت
1-3-3- اوقات فراغت در دوران باستان
1-3-4- اوقات فراغت در قرون وسطی
1-3-5- اوقات فراغت و صنعتی شدن
1-3-6- تاریخچه اوقات فراغت در ایران
1-3-7-تعریف فراغت از منظر رویکردهای مختلف
1-3-8-کارکردهای اوقات فراغت
1-3-9-شاخصهای فراغت در دوران جدید
1-3-10- لزوم برنامه ریزی فرا دستگاهی برای غنی سازی اوقات فراغت
1-3-11- انواع شیوه های گذران اوقات فراغت
1-3-12- اوقات فراغت و نهادها و دستگاههای اجرایی متولی آن
1-3-13- الزامات برنامه ریزی اوقات فراغت
1-3-14- چالشهای برنامه ریزی اوقات فراغت
1-3-15- موانع و مشکلات موجود درگذران اوقات فراغت
1-3-16- آثار ارزشمندیاوقات فراغت بر اساس برنامه ریزی
1-3-17-متغیر های موثر بر شیوه های گذران اوقات فراغت
منابع
اوقات فراغت
تعریف اوقات فراغت
لغت loisir در فرانسه و لغت leisure در انگليسي را به فراغت يا فراغ ترجمه كردهاند. واژه پايهگذار فرهنگ لاروس، فراغت را «سرگرمي، تفريحات و فعاليتهاي ميداند كه به هنگام آسودگي از كار عادي با شوق و رغبت به سوي آنها روي ميآورند.» در لغتنامه ليتره زبانشناس معروف فرانسه آمده است: «فراغت عبارت است از فرصت و زماني كه پس از به انجام رساندن كار و شغل روزانه باقي ميماند.»
«فراغت مجموعهاي از اشتغالاتي است كه فرد كاملاً به رضايت خاطر خود يا براي استراحت يا براي تفريح يا به منظور توسعه اطلاعات يا آموزش غيرانتفاعي، مشاركت اجتماعي داوطلب نه بعد از آزاد شدن از الزامات شغلي، خانوادگي و اجتماعي به آن ميپردازد.»
اوقات فراغت به موجب تعريفي كه توسط گروه بينالمللي «جامعهشناس فراغت شده» چنين است: «فراغت عبارت از مجموعهاي از اشتغالات كه فرد كاملاً به رضايت خاطر خود يا براي استراحت يا براي تفريح، يا به منظور توسعه آگاهيها و يا فراگيري غيرانتفاعي، مشاركت اجتماعي داوطلبانه بعد از رهايي از الزامات شغلي، خانوادگي و اجتماعي به آن ميپردازد.» اوقات فراغت را نبايد تنها زماني براي تفريح و شادي و شادماني دانست زيرا علاوه بر تفريح صرف فعاليتها و سرگرميهايي ميشود كه مقداري از آن صرف تجديد قوا و قسمتي از آن به گسترش مش/اركت آزادانه در اجتماع و بقيه به امور فرهنگي و ذوقي و هنري اختصاص دارد كه اين قسمت از فعاليتهاي اوقات فراغت موجب رشد و شكفتگي و به كمال رساندن آن و به ظهور و شكوفايي پرورش استعدادهاي خلاقانه و توسعه و افزايش دانش و معلومات انسان ميشود.
در اولين تعريفي كه به ذهن ميرسد، فراغت در مقابل كار و تلاش براي بقا به كار ميرود و مفهومي فارغ يعني رها از كار، اجبار و الزام كه هر انساني به فراخور فرهنگ خود به آن ميپردازد. فراغت هم در مفهوم خود انواعي دارد كه بنا بر موقعيت تعريف ميشود و در مطالعات بسياري تيپگذران اين اوقات را با فرهنگ و جامعه شخصي ميسنجند و بلعكس فرهنگ انسانها را از روي نوع گذراندن اوقات فراغت.
فراغت در لغت معمولاً به آسايش، آسودگي، استراحت، بياعتنايي و وارستگي از كار، وقت آزاد كه به كارهاي غيراجباري و مبني بر انتخاب شخص پرداخته ميشود معني شده است و در تعريف كارسون (1979) در كتاب تفريح و فراغت پس از تعريف گوناگون آن را به چهار طبقه فرهنگي، ديني، فعاليتي و وقت آزاد اقدام نموده است. البته نبايد مفهوم فراغت با وقت آزاد اشتباه شود هر كس ميتواند وقت آزاد داشته باشد ولي نميتواند فراغت داشته باشد، وقت آزاد به نوعي خاص از جمع كردن زمان اشاره دارد در حالي كه فراغت به حالتي از بودن و شرايطي از آدمي كه كمتر به دست ميآيد، ميپردازد.
اوقات فراغت را مي توان چنين تعريف کرد: اوقات فراغت آن قسمت از زندگي آدمي است که در آن فرد فارغ از مسئوليتهاي اداري و خانوادگي (تامين معيشت، با خانواده بودن، دارو و درمان و …) به استراحت، تفريح، افزايش مهارت و شرکت در فعاليتهاي اجتماعي مي پردازد.
اهميت و ضرورت اوقات فراغت
اوقات فراغت را می توان مهمترين و دلپذيرترين اوقات بشر دانست. اين اوقات براي مؤمنان لحظه هاي نيايش با معبود، براي عالمان ساعات توفيق و تفكر و براي هنرمندان زمان ساختن و ابداع مي باشد. و در عين حال براي عده اي نيز اين اوقات بجاي فراغت، ملال آورترين لحظات است. وجود ضرب المثلهايي چون شيطان هميشه براي دستهاي خالي كار بدي مي يابد و بيكاري مادر بيماري است. ضرورت توجه به وقت فراغت و چگونگي گذران آن را يادآور مي شود. اهميت يافتن فراغت در جامعه امروز آنچنان محسوس و مملوس است كه با اندك توجهي به انتظارات و روحيات مردم مي توان به آن پي برد.
درخواستهاي مردم جهت ايجاد مؤسسات وامكاناتي كه به فراغت مربوط مي شود مثل پارك، كتابخانه، فضاي سبز، تنوع در برنامه هاي راديو و تلويزيون، ايجاد ميادين ورزشي و… و همينطور ابراز خستگي، فرسودگي و ضعف اعصاب از طرف مردم در زمان ما اهميت دوران ايام فراغت و توجه به آن را نشان مي دهد.
در گذشته، انسان در دامن طبيعت بود و با آن احساس يگانگي مي كرد. طبيعت پر از حيات و زندگي بود هيچ پديده بي محل و بي هدفي وجود نداشت. پديده هاي طبيعي همانند موجودات زندگي تصوي مي شوند و به آنها نقش انساني داده مي شد، گردش فصول، سال بارش باران ، وزش باد و طوفان تيجه فعل و انفعالات شيميايي و فيزيكي تلقي نمي گرديد؛ بلكه تمام اينها ذي شعور قلمداد مي شدند و فرمانبر خدا يا خدايان و يا الهههاي موثر در كار جهان پنداشته مي شدند. در چنين شرايط فرهنگي كه انسان خود را جزئي از طبيعت مي دانست، و همه چيز حكايت از هدف، جهت و حيات داشت انسان كمتر دچار احساس يأس و افسردگي مي شد.
اما امروزه انسان از طبيعت بريده و ديگر طبيعت آن موجود صاحب شعور، همراه و همگام با انسان نيست، تغيير ماه و فصل و سال ديگر داراي آن داستانها و اساطير نيست. تغيير جهان بيني گذشته كه همه چيز را هدف دار، زنده و در مجموعه مي ديد به جهان بيني امروز كه پديده ها را جدا و بريده و بي روح مي بيند، همراه با خود، خستگي ، دلزدگي و افسردگي را به همراه آورد.
زندگي انسان امروزي پيچيدگي بيشتري پيدا كرده است. يعني در پيچ و تاب زندگي صنعتي و اقتصادي، انسان محكوم به زندگي پر از شتاب و در نتيجه پر از نگراني و تشويق است. در جوامع صنعتي انسان بيش از هر زمان ديگر احتياج مبرم به آرامش فكر، استراحت جسم و شكوفايي استعداد خود دارد. كار روزانه انسان فعلي معمولاً مطابق با سليقه و ايده آل او نيست، در عين حال انجام وظيفه شغلي نمي تواند عزت نفس و احساس شخصيت را در او پديد آورد، در واقع اين انسان خود را پيچ و مهرهاي كم ارزش در دستگاه غول پيكر صنعتي مي داند كه تحمل اين وضع برايش سخت و ناگوار است.
از اين رو حاكميت نظام كار بر زندگي انسان جامعه صنعتي براي انديشمندان اين نگراني را ايجاد كرده است كه همزيستي انسان و ماشين سرانجام به بي روح شدن و ابزاري شدن انسان بيانجامد. بنابراين براي رهايي انسان از دام از خودبگانگي به طرح موضوع فراغت در مقابل كار مبادرت گرديد بدين معني كه افراد از ساعات غيركاري به عنوان فرصتي براي بازيافت خود و دريافت هويت معنوي خود استفاده نمايند.
از جهت ديگر لازمه فعاليت در بخش صنعت، تجديدقوا است. همانگونه كه اشاره گرديد هر اندازه تجديدقواي كارگران و كاركنان و مسئولين مطلوب تر باشد، مي توان انتظار داشت كه به همان اندازه، راندمان و بازدهي اقتصادي و آرامش رواني جامعه بيشتر شود. در نتيجه تنش ها استرس ها و نگراني ها در محيط كار و خانواده به همان نسبت كمتر مي گردد.
کارکرد های اوقات فراغت
دومازديه با توجه به گوناگوني معناي فراغت و فعاليتهاي فراغتي سه کارکرد براي اوقات فراغت برشمرده است:
الف) اولين هدف و کارکرد اوقات فراغت، استراحت و رفع خستگي است. فراغت اين فرصت را به آدمي ميدهد که خستگي کار را از تن خود بيرون کند، زيرا اين خستگي مطابق آهنگ طبيعي زيستشناسانهي انسان به وي تحميل ميشود.
ب) کارکرد ديگر اوقات فراغت تفريح و سرگرمي است. تفريح دنيايي تازه، چه واقعي و چه خيالي، در برابر آدمي ميگشايد که آدمي ميتواند از خستگي روزانهي ناشي از انجام دادن يک رشته فعاليت محدود و تکراري به سوي آن فرارکند.
ج) فراغت به فرد امکان رشد و شکوفايي ميدهد و براي فرد فرصتي فراهم ميکند تا کارهاي تکراري را که از سوي نهادهاي اجتماعي بر وي تحميل ميشود، پشت سر گذاشته و به حوزهاي پا گذارد که در آن نيروهاي آفرينندهاش، آزادانه بتوانند با ارزشهاي مسلط تمدنش به مخالفت برخيزند يا آنها را تقويت کنند.
فراغتـي که نتواند اين سه كاركرد را در هر زمان فراهم کند، فراغتي است که در جامعـهي امـروزين از حيـث نيـازهاي شـخصيـت انسان ناقص تلقي ميشود (دومازديه 1352).
علاوه بر کارکردهاي ياد شده، يکي از مهمترين کارکردهاي مربوط به اوقات فراغت رشد فکري و فرهنگي است. کارکرد فکري و فرهنگي تنها کارکردي است که با تمام کارکردهاي ديـگر اوقـات فـراغت، رابطهي متقابل و نزديک و تفكيكناپذير دارد (کوهـستانـي و خليلزاده 1378).
در یک نگاه کلی كاركردها را به 7 دسته تقسيم كردهاند که هر كدام را به طور اختصار شرح ميدهيم:
- كاركردهاي اجتماعي
- كاركردهاي كاهش آسيب اجتماعي
- كاركرد استراحت و تمدد قوا و ترميم خستگي
- كاركردهاي فردي
- كاركردهاي تفريح و فرحبخشي
- كاركردهاي تحصيلي
- كاركرد شكوفايي استعدادها
در چارچوب کارکردهای کلّی سه گانه ای که برای اوقات فراغت برشمردیم ، کارکردهای جزئی متنوّعی نیز قابل شناسایی اند که می توان هر کدام از آنها را سرفصلی برای فعالیت های اوقات فراغت (فوق برنامه) قرار داد، از جمله:…
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های معماری کلیک کنید.
نمونه ای از منابع و مأخذ
- 1) شارپلي ، جوليا (1380) ، گردشگري روستايي ، ترجمه رحمت الله منشي زاده و فاطمه نصيري، تهران، نشر منشي .
- 2) سرلك ، احمد (1380) ، «صنعت گردشگري و پنجاه سال برنامه ريزي در ايران» ماهنامه اطلاعات سياسي – اقتصادي ، شماره 157 – 158 .
- 3) بدري فر ، منصور (1376) جغرافياي انساني ايران ، انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ دوم .
- 4) منشي زاده ، رحمت الله و نصيري ، فاطمه (1380) ، گردشگري روستايي ، انتشارات منشي .
- 5) رضواني ، علي اصغر (1377) ، جغرافيا و صنعت توريسم ، انتشارات پيام نور ، چاپ دوم .
- 6) ابري (1378) ، جزو درسي كارگاه و برنامه ريزي روستايي گروه جغرافيا دانشگاه تهران .
- 7) شريت زاده ، ابوالقاسم و مرادنژاد ، همايون (1381) ، توسعه پايدار و توريسم روستايي ، ماه نامه اجتماعي اقتصادي جهان ، خرداد و تير ، شماره 250 – 251 .
- 8) زاهدي ، محمد (1382) شناخت گردشگري ، اصفهان ، انتشارات چهارباغ .
- 9) زاهدي ، شمس الدين (1382) ، تحليلي بر انواع توريسم و ارتباط آنها با يكديگر ، فصلنامه مطالعات جهانگردي ، انتشارات دانشگاه علامه طباطبائي ، ش 1 (تابستان 82)
- 10) پاپلي يزدي ، محمد حسين و سقايي ، مهدي (1388) گردشگري (ماهيت و مفاهيم) تهران ، انتشارات سمت
- 11) محمودي نژاد ، هادي (1387) برنامه ريزي اكوسيستم روستايي با تأكيد بر نواحي روستايي حاشيه رودخانه و سدها ، پايان نامه كارشناسي ارشد شهرسازي ، دانشكده هنر و معماري دانشگاه تربيت مدرس .
- 12) ميرطالبيان ، محمد حسن (1380) ، تأثير عوامل جغرافيايي منطقه اي در جذب توريست ، رساله ي دكتري ، دانشگاه آزاد اسلامي ، واحد علوم تحقيقات .
- 13) تونر ، تام (1376) ، شهر همچون چشم انداز ، نگرشي فراتر از فرانوگرايي ، ترجمه فرشاد نوروزيان، انتشارات شركت پردازش و برنامه ريزي .
- 14)…
- 15)…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.