قیمت 9,900 تومان

اشتراک 0دیدگاه 2 بازدید

 

مقدمه

اهمیت و جایگاه معلم در آموزش و پرورش

خصوصیات و صفات معلم

مهارتهای حرفه­ای معلمان

مهارتهای معلم در تدریس

حیطه­­های مهارتی کار معلم

صلاحیت حرفه­ای معلم

صلاحیت معلمی و نظام تربیتی

انواع صلاحیتهای معلمان

تربیت معلم و آموزشهای ضمن خدمت

نقش معلم در فرایند یاددهی – یادگیری

عوامل موثر در تدریس

نقش معلمان در تدریس

ویژگیهای شاگردان و تاثیر آن در فرایند تدریس

تاثیر برنامه و ساخت نظام آموزشی در فرایند تدریس

تاثیر فضا و تجهیزات آموزشی در فرایند تدریس

آموزش و پرورش دوره راهنمایی

اهمیت دوره راهنمایی

ویژگیهای دانش­آموزان دوره راهنمایی

اهداف دوره راهنمایی

روشهای آموزش و پرورش دوره راهنمایی

راهبردهای تدریس از دیدگاه مکاتب مختلف

انواع روشهای نوین تدریس

انواع الگوهای تدریس

روشهای تدریس در فرایند یاددهی- یادگیری

ویژگیهای روشهای جدید تدریس

گستره­ی آموزش و پرورش نوین

آموزش و پرورش و توسعه

تربیت معلم حرفه­ای و توسعه

نتیجه­گیری

پیشینه تحقیق

منابع

اهمیت و جایگاه معلم در آموزش و پرورش

 

اهمیت و جایگاه معلم در آموزش و پرورش

یكی ازنهادهای مهم آموزش و پرورش هر جامعه سازمانی است كه در آن معلمان مورد نیاز دوره های مختلف تحصیلی تربیت می شوند، زیرا محصول این نوع سازمان ها معلمانی هستند كه نقطه آغاز هر تحول آموزشی و پرورشی اند و قادرند با دانش و مهارتی كه كسب كرده اند چهره سازمان آموزشی را دگرگون سازند و فضای مدارس را به فضای محبت، رشد و بالندگی روح افزا و لذت بخش مبدل كنند و با انتقال عناصر فرهنگی به نسل نوخاسته و اعمال روش های مناسب تربیتی، موجبات رشد شخصیت كودكان و نوجوانان را فراهم سازند. نظر به اهمیت نقش معلمان و اعتبار و ارزشی كه بر آن متصور است، سرمایه گذاری به منظور تربیت و تامین این ركن مهم تعلیم و تربیت، بهترین و سودمندترین نوع  سرمایه گذاری است.

گسترش این قبیل سازمان ها مهمترین وظیفه مدیران عالی آموزش و پرورش و مدیران رده بالای كشور است، چرا كه به قول ژان پیاژه زیباترین اصلاح و بازسازی آموزش و پرورش در صورتی كه معلم به تعداد كافی و با كیفیت دراختیار نباشد با شكست روبرو خواهد شد. در آموزش و پرورش نقش نیروی انسانی مهم است و معلم از مهمترین عوامل موثر در رشد و توسعه كیفی و محتوایی تعلیم و تربیت به شمار می آید، زیرا تربیت انسان نتیجه یك جریان متقابل دو جانبه و بالاخره حاصل عمل مربی و عكس العمل شاگرد است.با توجه به همین اهمیت و جایگاه آموزش و پرورش در بین نهادهای مختلف جامعه می توان اذعان كرد، مهمترین نهاد اثرگذار در تربیت و تامین نیروی انسانی می باشد و معلم به عنوان مدرس و مربی می تواند نقش حساس و كلیدی در این رابطه داشته باشد تا نیروی انسانی كارآمد وخلاق برای جامعه تربیت نماید، به این ترتیب زمینه مناسب جهت رشد جامعه در تمامی ابعاد آن فراهم می آید.

مهمترین عواملی كه می توانند معلم را در رسیدن به اهداف عالی تربیت نیروی انسانی (تعلیم وتربیت) یاری رسانند فهرست وار به شرح زیر می باشد:

  • 1- بهره مند شدن از آن ویژگی های روانی، عقیدتی و اخلاقی كه با رسالت معلم و مربی تناسب داشته باشد و نفوذ آنها را در جامعه به عنوان الگوی مطلوب و سرمشق آرمانی زندگی انسان ها بتوان تایید كرد.
  • 2- کسب دانش و اطلاعات كافی درحد لازم برای اشتغال به تدریس در هر رشته و هر مقطع تحصیلی.
  • 3- كسب مهارت ها و آمادگی فنی برای به كار گرفتن روش مطلوب عرضه و انتقال اطلاعات و مهارت ها به صورتی كه كلاس درس آموختن و یادگیری را برای آموزنده سهل و آسان كند و محیط مدرسه نوجوانان را به ارزش های تربیتی زمان سوق دهد.
  • 4- آشنایی كامل او به روش های تدریس جهت ارائه یك تدریس موثر.
  • 5- آشنایی با اصول روان شناسی تربیتی و اصل تشویق و تنبیه در امر یادگیری.
  • 6- آگاهی كامل به شیوه های مختلف ارزشیابی جهت حصول اطمینان از بازده موفق فعالیت های آموزشی.
  • 7- توجه به شأن و كرامت انسان ها در تدریس و ساختن انسان های توانمند، خلاق و متعهد تا در آینده جامعه با كار و تلاش فرزندان خود به جایگاه اصلی خویش برد.

بنابراین معلم می تواند با برخورداری از عوامل فوق و دیگر عوامل تاثیرگذار در روند آموزشی نسبت به تربیت نیروی انسانی در سطح جامعه همت گمارد و بدون شك سعادت هر جامعه بستگی مستقیم به تلاش و همت معلمان آن جامعه دارد. امیدواریم با تلاش بی وقفه و آگاهی كامل از نقش خود از عهده ایفای وظیفه محوله برآیند.توفیق یا شکست برنامه­ها و فعالیتهای آموزشی و پرورشی هر نظام و کشوری به معلمان آن بستگی دارد.

به عبارت دیگرمهمترین وسیله رسیدن جامعه به غایات و هدفهای آموزش و پرورش معلم دانا وتواناست. با توجه به این امر است که اهمیت کار و مقام معلم و تأثیر عمیق آن در عزت و ذلت و پیشرفت و انحطاط جامعه روشن می­شود. در حقیقت رهبری نسل آینده هر جامعه به دست معلمان آن جامعه است. روی این اصل است که حتی در جوامع ابتدایی معلم دارای ارزش ومقام قابل احترام بوده است. نحوه تفکر و نوع جهان بینی معلمان یک قوم و ملت در چگونگی و نوع تفکر، سیادت و شقاوت آن قوم تأثیرکلی و غیر قابل انکار دارد.

مثلاً در قرون وسطی که آموزش و پرورش در اروپا بیشتر در کلیساها و دیرها انجام می­گرفت، اربابان کلیسا نظر می­دادند که خرد دانای مطلق نیست، بنابراین باید تابع ایمان و در خدمت آن باشد، در نتیجه هدف آموزش و پرورش را اطاعت محض و کورکورانه از دستورات کلیسا، و منظور از زندگی در دنیا را نیز آماده شدن برای روز رستاخیز و زندگانی اخروی می­دانستند. چنین تفکر و آموزش و پرورش متناسب با آن، باعث انجماد و رکود فکری و عدم پیشرفت علمی و صنعتی شد.

بعد از آنکه سبوی سیطره اربابان کلیسا با سنگ تجددخواهی و بشر دوستی و روشنفکری شکست و فکر بشر از زندان هزار ساله قرون وسطی آزاد شد، باز هم ظهور دانشمندان و مربیان روشن­بین و ترقی خواه باعث پیشرفت سریع علم و صنعت و ترقی جامعه اروپا شد.با اندک توجه به تاریخ انقلابات و پیشرفتهای ملتها، نقش اساسی معلم در ایجاد این انقلابات کاملاً روشن می­شود. در جهان مترقی امروز هم تمام ملتهای پیشرفته به آموزش و پرورش و تربیت معلم و رفاه حال او توجه کامل دارند، چه به نقش معلم، که بعد از دانش­آموز رکن اساسی آموزش و پرورش است،در چگونگی پیشرفت و نحوه تفکر ملت کاملاً آگاهی دارند.

البته تنها ملت­های پیشرفته زمان ما نیستند که به تأثیر فوق العاده معلم و آموزش و پرورش در تعین سرنوشت نسلهای آینده و پیشرفت نسل فعلی متوجه­اند، بلکه از زمانهای قدیم ملتهای بیدار، زمامداران عاقل، علما و حکما به این امر اساسی و مهم توجه داشته­اند.مثلا،درایران و روم باستان، بزرگان در انتخاب معلم لایق و پاکدامن از نجیب زادگان و اشخاص با استعداد، توجه زیادی داشتند و سعی می­کردند  پاکدامن­ترین اشخاص را مأمور آموزش و پرورش فرزندان خود کنند، زیرا که به نقش معلم و تعلیمات او در سازندگی انسانها و ایجاد تغییرات در آنان واقف بودند.

به این ترتیب، اهمیت مقام معلم و تأثیر او در پیشرفت یا انحطاط جامعه معلوم می­شود. پس، هر ملتی که دارای معلمان شایسته و مجربی باشد، بهتر می­تواند هدفهای مورد نظر خود را به وسیله مراکز آموزشی تأمین کند. بنابراین، باید در انتخاب و تربیت معلم، نهایت دقت و توجه مبذول شود، تا اجرای برنامه­های آموزشی و پرورشی به طرز صحیح و مطلوب عملی شود (تقی پور ظهير،1387، ص56).

چنانچه خواهيم ديد مدرسه هدف خود را ازجامعه مي گيرد و يكي از وظايف مدرسه آشنا ساختن افراد به فرهنگ جامعه است‏‏،بر این اساس معلم بهتر ریشه و اساس هدفهای تربیتی را درک کند و با وضع  صحیح­تری شاگردان را به امور فرهنگی آشنا سازد، باید مطالعاتی عمیق و اساسی درباره­ فرهنگ جامعه داشته باشد. تهیه برنامه­ تعلیماتی و انتخاب مواد مفید و لازم کار مدرسه و معلم است. اطلاعات فرهنگی معلم او را در انتخاب مواد مناسب و یاد دادن آنها به شاگردان در فرهنگهای مختلف فرق می­کند.در یک جامعه معلم به منزله­ دیکتاتوری است که باید فرمان او بدون چون و چرا اجرا گردد و همه چیز تابع تمایلات، فهم، اطلاعات و تجربیات او است.

در صورتی که در اجتماع دیگر معلم فقط وظیفه­ راهنمایی را بعهده دارد و خود مانند سایر شاگردان عضو کلاس است. در چنین اجتماعی معلم در تنظیم برنامه انتخاب کتاب، اتخاذ روش یا روشهای معین در تدریس، و تعیین هدفهای تربیتی از شاگردان کمک می­گیرد. روی این زمینه اگر معلم آشنا به فرهنگ جامعه نباشد نمی تواند طرز کار و روابط خود را با شاگردان آن طوری که از او انتظار می­رود تعیین نماید.

در هر جامعه منبع قدرت و منشأ افکار و عقاید اموری خاص می­باشند. در جامعه­ای علم و منطق هادی و راهنمای افراد در رفتار و عقاید و افکار آنهاست، در جامعه­ دیگر آداب و رسوم و سنتهای گذشته حاکم بر اعمال و افکار می­باشند، در یک اجتماع عقاید دینی به طور مؤثر نفوذ دارند و در جامعه­ی دیگر هر یک از این عوامل در حد خود در افکار و نظریات و عادات مردم تأثیر دارد. بنابراین معلم باید کاملاً به وضع فرهنگی و اجتماعی آشنا باشد تا بهتر بتواند وظیفه­ی تربیتی خود را انجام دهد.

مدرسه مانند سایر مؤسسات اجتماعی هدف، طرز عمل، وظیفه و روش کار خود را از جامعه می­گیرد، اما در عین حال اثری خاص در زندگی اجتماعی یک ملت دارد. اصولاً زندگی اجتماعی ما مرکز تأثیر و تأثر مؤسسات یا نهادهای اجتماعی است. در جامعه، حیات اجتماعی، مظاهر و جلوه­های خاصی از خود ظاهر می­سازد. عواملی مانند موقعیت جغرافیایی، اعتقادات و آداب دینی، عادات و رسوم، شکل حکومت، طرز تولید، سوابق تاریخی و مؤسسات تربیتی در یکدیگر تأثیر می­کنند و در هر اجتماعی به صورتی خاص جلوه­گر می شوند. در میان مؤسسات اجتماعی، مؤسسات تربیتی نقشی خاص بعهده دارند و مدرسه یک مؤسسه­ اجتماعی است که برای اجرای امور تربیتی جامعه بوجود آمده است. امور تربیتی برای ادامه­ حیات اجتماعی جامعه، حفظ و وحدت آن، اصلاح و پیشرفت آن، انتقال و توسعه­ی ارزشها و اعتقادات آن جامعه و تأمین احتیاجات اجتماعی آن ضروری و لازم هستند.

میراث فرهنگ جامعه، جنبه­های مختلف فرهنگی آن، ارزشها و عقاید اجتماعی و احتیاجات جامعه، اساس برنامه دبیرستانها یا تعلیم و تربیت متوسطه را تشکیل می­دهند.تجربیات دانش­آموزان در مدرسه، فعالیتهای مختلف فرهنگی آنان، مطالب درسی و هدفهای تربیتی مدارس متوسطه همه باید با فلسفه­ اجتماعی              جامعه ای که مدرسه در آن تأسیس شده است سازش داشته باشد. آنهایی که در تهیه­ برنامه و تجدیدنظر و تغییر در آن اقدام می­کنند باید اطلاعات وسیعی درباره­ جامعه و جنبه­های مختلف فرهنگی آن داشته باشند. هر جامعه در حد خود منحصر، ودارای خصوصیات معینی است که کاملاً با خصوصیات جوامع دیگر فرق دارد (شریعتمداری،1380، ص35).

نقش معلم و مدرس به بیان ساده، تسهیل یادگیری است و به توزیع اطلاعات محدود نمیشود.به جزشیوه انتقال شفاهی اطلاعات از یادداشتهای مدرس به جزوه دانشجو، بی آنکه تبادل ذهنی در این میان انجام گیرد، راههای کارآمدتر و مؤثرتری برای تعلیم و تعلم وجود دارد. تسهیل یادگیری مسئولیتهای گسترده­ای را به عهده مدرس می­گذارد. اساسی ترین این مسئولیتها آن است که مدرس در رشته، زمینه و تخصص خود، آگاهی و آمادگی کافی احراز کند. درس یا درسهای مورد تدریس مدرس باید از نظر جایگاهشان در مجموعه دانش و در ارتباط با سایر علوم بخوبی روشن و قابل فهم باشند.

اهداف عینی باید بدقت معین شده باشند تا مدرس را در انتخاب محتوا و تجارب یادگیری رهنمون شوند. مدرس مسئولیت ارزیابی میزان کامیابی دانشجو در تحقق اهداف عینی دوره را نیز به عهده دارد. به طور کلی، مدرس باید در طول دوره­ آموزش و در جهت افزایش دانش دانشجو مسئولیت ارائه اطلاعات لازم به وی را بپذیرد. امکانات، وسایل کمک آموزشی و وسایل طراحی شده برای موفقیت یک برنامه آموزشی ضرورت بسیار دارد و بدون مدرسان آزموده و مطلع از فرایند تدریس و رشته تخصصی مربوط هیچ برنامه آموزشی نمی­تواند کاملاً موفق باشد.

در هر سطح و سازمانی رهبر آموزشی یعنی مدرس، عنصر اصلی کارآیی برنامه­های آموزشی است. این کتاب بر توان و تبحّر تخصصی که همان دانش و مهارتهای مورد نیاز مدرسان برای انجام مؤثر وظایف آموزشی آنهاست، تأکید فراروان دارد.صلاحیت فنی یا اطلاع کامل از موضوع تدریس و صلاحیت فردی، دو حیطه مهارتی دیگرند که در معادله آموزش – یادگیری بطور مساوی حائز اهمیتند.این تواناییها به انضمام صلاحیت تخصصی برای تدریس مؤثر ، هماهنگی و تعادل لازم را ایجاد می­کنند. هر سه این مهارتها مانند پایه­های یک کرسی برای حفظ و پیشبرد اهداف ضرورت دارند (میری، 1387، ص4).

 

خصوصیات و صفات معلم

1- ویژگیهای شخصی معلم

الف) برخورداری از سلامت جسمی روانی

کسی که عهده دار شغل مشكل و طاقت فرسای معلمی می­شود باید از نظر جسمانی سالم و قوی و از نظر روانی و عاطفی متعادل باشد،در غیر این صورت ممکن است با کوچکترین اشتباه و خطای شاگردان یا با یک عمل بیجا و نابهنگام آنان، که اغلب اوقات بدون آگاهی و قصد معینی صورت می­گیرد به شدت عصبانی شود و از شیوه عدل و انصاف عدول کند و در نتیجه آموزش و پرورش از مجرای صحیح خود خارج شود. بدیهی است که معلم افسرده، مضطرب، مأیوس، ستیزه جو و تندخو نمی تواند نشاط، امنیت خاطر و ثبات را در کلاس درس و محیط آموزشی و پرورشی به وجود آورد.

ب- پایبندی به ارزشها و اصول انسانی و اجتماعی

یکی از هدفهای مهم پذیرفته شده در هر نظام آموزش و پرورش این است که ارزشهای معنوی، اخلاقی و اجتماعی را به کودکان و نسل آینده انتقال دهد. لازمه راهبرد و نیل به این هدف به اعتقاد و ایمام معلم به این ارزشها بستگی دارد. به عبارت دیگر، میزان پایبندی و اعتقاد معلم به ارزشهای جامعه در رفتار و گفتار و کردار وی منعکس می­شود،ازطرفی چون جامعه معلم را نماینده خود در انتقال و تعلیم ارزشها و معتقدات و اصول انسانی و اجتماعی به نوباوگان خویش می­داند، توقع و انتظارش از معلم در رعایت این اصول بیش از کسان دیگر است … همه مردم، حتی خود معلمان آرزو دارند که سرمشق و الگوی فرزندان آنان نمونه برازنده­ای از انسانیت و عضو شایسته­ای در اجتماع باشد. این است که انتظار دارند معلم به صفات عالی انسانی مانند راستگویی، وظيفه  شناسي، پاکدامنی و تقوی، شهامت، شجاعت، و عدالت آراسته گردد.

مطالعاتی که در بیشتر کشورها درباره ویژگیهای شخصی معلمان انجام گرفته­اند گویای این واقعیت هستند: افرادی که « معلمی» را به عنوان حرفه برای خود انتخاب می­کنند، دارای ثبات عاطفی و توانایی سازگاری بیشتر با مردم هستند. معلمان بیش از صاحبان سایر مشاغل روی برقراری مناسبات شخصی ، کمک کردن به دیگران، کار کردن با مردم و « بودن» با آنان تأکید می­کنند، و غالباً افراد « اجتماعی» می­باشند و به ارزشهای معنوی و اخلاقی جامعه پایبندی بیشتری از خود نشان می­دهند. همچنین مطالعات نشان می­دهند دانشجویانی که قصد معلم شدن دارند گرایش بیشتری به مذهب و تدین دارند، و در امور و مسائل سیاسی محافظه­کارتر از دیگران هستند.

پ) برخورداری از استعدادها و قوای ذهنی نسبتاً خوب

طبیعت کار معلمی ایجاب می­کند که او در درجه اول حافظه قوی داشته باشد تا بتواند هم معرفت و دانش بشری را، که در واقع ابزار اصلی و اساسی کار وی است، کسب کند، و هم جریانات و امور مربوط به کلاس و شاگردان را به خاطر بسپارد و به موقع به یاد آورد. معلمی که در چند جلسه اول کلاس بتواند اسامی شاگردان خود را یاد بگیرد و آنان را به اسم بخواند، با این کار می­تواند اطمینان و اعتماد شاگردان را به گفته­های خود نیز جلب کند، و در نظر کودکان فرد توانا و با ارزش و مسلط به کار خود جلوه­گر شود. معلمانی که تکالیفی را برای روزهای بعد تعیین می­کنند، سپس در اثر ضعف حافظه از یاد می­برند، در نظر کودکان به فراموشکاری معروف می­شوند و بسا که همین امر از نظر یادگیری مطالب و انجام دادن تکالیف پیامد تربیتی نامطلوبی داشته باشد. بنابراین، حافظه بزرگترین سرمایه معلم و مهمترین استعدادی است که معلم را در تدریس خوب و کسب دانش یاری می­کند.

معلم علاوه بر داشتن حافظه خوب و وفادار ، باید از هوش نسبتاً خوبی نیز برخوردار باشد. چه با توجه به این تعریف هوش که عبارات از استعداد درک معانی مجرد و سازش با محیط و موقعیت جدید و حل مشكلات زندگی است، معلم هر لحظه با موقعیتی جدید و مشکلی تازه در کلاس درس و محیط پرورشی روبروست. داشتن هوش نسبتاً قوی او را توانا می­کند که بهترین و مناسبترین راه حل مشکل را پیدا کند. مسلم است معلم با هوش از استعدادهای تخیل، تصور، تداعی، تجزید، تعمیم، حکم، و استدلال بهره کافی خواهد داشت و این استعدادها او را در عرضه و بیان موضوع به شاگردان که دارای افکار، عواطف و احساسات متفاوتی هستند، و در تجزیه و تحلیل مسائل و مشکلات بیشتر یاری می­کنند.

علاوه بر این استعدادهای یادشده معلم را توانا می کنند به اینکه مقتضیات زمان و مکان را به خوبی دریابند و متناسب با آن، عکس العمل از خود نشان دهد. با توجه به اهمیت نقش استعدادها و قوای ذهنی معلم در پیشرفت و توفیق برنامه­های آموزشی و پرورشی است که در کشورهای مترقی از کسانی که داوطلب شغل معلمی هستند تست هوش و سایر استعدادها به عمل می­آیند و کسانی در گزینش پذیرفته می­شوند که بالاترین نمرات یا نمرات قابل قبولی را کسب کرده باشند.

 

ویژگیهای حرفه­ای و فنی معلم

معلم از یک طرف رابط و واسطه­ای است میان فرهنگ موجود و یادگیرندگان و از طرف دیگر تسهیل کننده و یا فراهم آورنده موجبات یادگیری آنان است. چنین معلمی برای اینکه در کار خود موفق باشد و بتواند در تحقق هدفهای آموزش و پرورش چه در زمینه رشد معرفت و انتقال میراث تمدنی و چه در سایر زمینه­ها مانند اقتصادی و اجتماعی، نقش خود را به طور مؤثری ایفا کند باید « اهل علم» و «صاحب معرفت و دانش» و دارای مهارتهایی باشد بطور کلی در این مورد می­توان به دو نوع معلومات اشاره کرد:

الف) معلومات عمومی که به اطلاعات اجمالی و کلی معلم درباره معرفت و دانش بشری مربوط است که جنبه تخصصی ندارند، ب) معلومات فنی و حرفه­ای که به کار معلمی و تدریس او مربوط است که به شرح مختصر هر یک از آنها پرداخته می شود.

الف) معلومات عمومی معلمان

منظور از معلومات عمومی معلم داشتن اطلاعات اجمالی درباره علوم طبیعی، اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی، ادبی و هنر، فرهنگ موروثی و غیره است، داشتن اطلاعات عمومی برای معلم از این لحاظ اهمیت دارد که او را در رهبری نسل جوان وآشنا کردن آنان با مقتضیات زمان، درک احتیاجات جامعه توانا می­سازد. از طرف دیگر اطلاعات عمومی معلم را مجهز می­سازد تا در انتقال دانش و میراث تمدنی و تدریس و اجرای آن قسمت از برنامه آموزشگاه که مواد و مطالب درسی نامیده می­شوند، توفیق یابد. لازمه این کار ، داشتن تحصیلات وسیع و جامع است که یک قسمت از آن از طریق تحصیل رسمی در مراکز تربیت معلم و دانشکده­های علوم تربیتی به دست می­آید، لکن قسمت اعظم آن از طریق داشتن عشق و علاقه به مطالعه کتب و مجلات مختلف حاصل می شود.

متاسفانه معلمانی که معلومات سطحی دارند معمولاً خود را زندانی نوشته­های کتاب درسی می­یابند و توانایی بیرون آمدن از آن را ندارند چنین معلمان در کلاس درس جرأت و اعتماد خود را از دست می­دهند، قدرت تطبیق موضوع را با نیازها، علایق ، و سطح معلومات دانش آموزان ندارند، نمی­توانند محیطی در کلاس درس به وجود آورند که محرک رشد قوای ذهنی دانش­آموزان باشد، بیشتر اوقات به سؤالات دانش­آموزان یا جواب نمی­دهند و یا جوابها عمیق و برانگیزنده نیستند، کلاس درس این قبیل معلمان شور و هیجان لازم را ندارد، سرانجام، دانش­آموزان توانایی به کار بستن معلومات فراگرفته از کتاب را در زندگی روزانه پیدا نمی کنند.

ب) معلومات فنی و حرفه­ای معلمان

معلومات فنی و حرفه­ای معلم را می­توان تحت عنوان 1) معلومات تخصصی 2) معلومات حرفه­ای مورد مطالعه قرار داد.

  1. معلومات تخصصی: غرض از معلومات تخصصی این است که معلم باید در رشته­ای که تدریس می­کند مانند ادبیات، علوم، زبان خارجی، و غیره اطلاعات نسبتاً جامع و کافی داشته باشد و به اصطلاح به مواد و مطالب درسی مسلط باشد. پر مایگی و دانایی معلم در رشته تدریس خود از چند لحاظ حائز اهمیت ویژه­ای است: اول اینکه دانش­آموز معلم خود را داناترین و برازنده­ترین مردمان می­داند. بنابراین، معلم با فراگرفتن معلومات لازم و کافی راجع به مباحث و مطالبی که تدریس می­کند این اعتماد و اطمینان دانش­آموز را نسبت به خود برای همیشه جلب و حفظ می­کند. دیگر اینکه اگر معلم درباره موضوع و مطالب مورد تدریس اطلاعات و معلومات کافی برای ارائه در کلاس نداشته باشد، سعی می­کند محیط کلاس را به صورتی درآورد که دانش­آموزان امکان و مجال پرسش درباره موضوع را پیدا نکنند، و احتمالاً در مقابل سؤال دانش­آموزان، برای پوشاندن عیب و نقص خود به روشها و شیوه­های نامطلوبی متوسل شود که نتیجه آنها، در هر حال از نظر تربیتی نه تنها پسندیده نباشد بلکه آموزش و پرورش را از مسیر اصلی خود خارج سازد.

هرگاه معلم در رشته­ای که تدریس می­کند اطلاعات کافی و روشنی نداشته باشد، طبیعی است که در بیان و انتقال آن به دیگران نیز با مشکلاتی مواجه خواهد شد. بدیهی است که تسلط به یک رشته از معرفت، مستلزم داشتن تحصیلات کافی در آن رشته، و یا مطالعه و تحقیق است، تا شخص بتواند میان مطالب آن رشته پیوستگی و ارتباط منطقی برقرار کند. بنابراین، مراکز تربیت معلم و دانشکده­های علوم تربیتی باید سعی کنند راه و روش کسب معلومات و مهارتهای مربوط به آن را یاد دهند و عادات مطالعه را در دانشجویان به وجود آورند. فارغ  التحصيلان ( معلمان) نیز باید، از طریق مطالعه دائمی کتب، مجلات، و جزوات مربوط به رشته تحصیلی و تدریس خود ، و شرکت در سخنرانیهای علمی و سمینارها و   کلاس هاي کوتاه مدت و یا دراز مدت باز آموزی و کار آموزي ، روز به روز بر اطلاعات خود بیفزایند تا بتوانند در کلاس درس با اطمینان خاطر و اعتماد به نفس تدریس کنند.

از طرف دیگر، معلم باید متناسب با پیشرفت زمان، معلومات خود را توسعه دهد و از یافته­های جدید رشته تحصیلی و تدریس خود مطلع شود اگر معلم تنها به مطالب زمان تحصیل خود قناعت کند، و یا تنها به نوشته­های کتب مورد تدریس خود توجه نماید، معلومات او متناسب زمان پیشرفت نخواهد کرد. در نتیجه دانش­آموزان او نیز مطالب علمی و اجتماعی زمان را درک نکرده، از تحولات اوضاع و احوال بی خبر خواهند ماند. همچنین، باید توجه کرد، دنیایی که امروز معلم در آن تدریس می­کند، از هر لحاظ ، چه از نظر وسایل زندگی، چه از نظر افزایش اطلاعات و علوم، با دنیایی که در آن تحصیل می­کرده است، تفاوت کلی دارد.

هر روز دری تازه از معلومات و اکتشافات به روی بشر باز می­شود و انسان کنجکاو و متفکر در شناختن پدیده­های طبیعی و رفع مشکلات زندگی و تأمین حوائج خود به پیشرفتهای قابل توجهی نائل  می­شود.علاوه ­برآن، افزایش معلومات عمومی و تخصصی معلمان سبب اعتلای شخصیت آنان نیز می­شود. فراوان دیده شده است، مخصوصاً در محیط­های فرهنگی و علمی و آموزشی، معلمانی که به یکی از فنون و معرفت بشری احاطه دارند، در مقایسه با سایر همکاران، همیشه مورد توجه و احترام خاص دانش­آموزان و دیگران می­باشند و همین تسلط علمی و یا فنی عامل مهم پیشرفت و ضامن موفقیت وی می­شود.

  1. معلومات حرفه­ای:داشتن معلومات عمومی از یک طرف، و اطلاعات لازم و کافی در رشته و موضوع تدریس از طرف دیگر، برای یک معلم خوب و شایسته لازم است، اما کافی نیست. معلم علاوه بر شایستگی عقلانی و صلاحیت علمی، نه تنها باید دارای اطلاعات و نگرشهای تربیتی لازم باشد، بلکه باید بتواند آنها را در عرصه عمل یعنی در آموختن و هدایت کردن به مورد اجرا بگذارد. به این مناسبت است که در اکثر کشورها آموزش و پرورش معلم، به ویژه در نیم قرن اخیراز اهمیت خاصی برخوردار است.

 

صلاحیت حرفه­ای معلم

صلاحیت حرفه­ای را می­توان به شیوه­های گوناگون تبیین کرد، سه زمینه اصلی نقش حرفه­ای مدرس  برنامه ریزی درسی، ارائه دروس وارزشیابی و امتحان تأکید دارد. اثربخشی مدرس در این سه زمینه را تا حد زیادی، دانش و درک وی از نظریه و عمل فرایند آموزش و یادگیری تعیین خواهد کرد.

عنصر اصلی برنامه­ریزی درسی ، محتوای درس است. تشخیص مهارتها و دانشی که فراگیر باید کسب کند مطلبی نیست که بتوان بسهولت از آن گذشت.پژوهشگران آموزشی و دانشمندان برای پاسخ به این سؤال که: «چه عناصر و مهارتهای علمی مناسب گنجانیده شدن در برنامه درسی است»، رویه­های نظام­مندی به وجود آورده­اند. از آنجا که معمولاً امر تعیین محتوای درسی به هنگام تدوین برنامه درسی دورها مدرسه انجام می­گیرد، اغلب مدرسان بویژه گروه تازه کارتر، در فرایند تعیین محتوای درس درگیر نمی­شوند. با این وجود، آنان در بازبینی و به روز کردن محتوا مخصوصاً در مورد موضوعاتی که محتوایشان دستخوش تغییرات سریع است، بکرّات با محتوای درس نیز سر وکار خواهند یافت.

بعد از تحلیل موضوع درسی و تعیین دانش و مهارتهای مربوط به آن، میزان مطلب مورد نیاز برای یک دوره­ خاص معین می­شود. فرایند انتخاب بر اساس عواملی نظیر اهدافی که در سطح مورد نظر باید برآورده شود، و نیز سابقه و تجارب فراگیران انجام می­شود.

بعد از انتخاب محتوای لازم برای کل دورها برنامه مورد نظر، برنامه­ریز آموزشی به طور مستقیم به ریز واحدها و درسهایی که باید در هر کلاس به فراگیران آموزش داده شود، می­پردازد و درباره­ی اهداف مشخصی که باید در طول دوره معین تحقق یابد، فعالیتهای منجر به تحقق آن هدف و خط مشیهای لازم برای ارزشیابی میزان فراگیری دانشجویان تصمیم­گیری می­کند.

مدرس پس از تدوین برنامه دوره­ی تدریس و تهیه ریز برنامه تک تک درسها، باید برنامه درسی خود را پیاده کند. تسهیل امر یادگیری دانشجویان اساسی­ترین وظیفه مدرس است و این وظیفه را می­توان با شیوه­های معمول در دانشگاهها مانند سخنرانی[1] ، نمایش فیلم و اسلاید و یا تعیین مطالب خواندنی برای دانشجویان انجام داد. از روشهای دیگر آموزش می­توان از نظارت بر کار دانشجویان در حین انجام یک کار آزمایشگاهی، نمایش فیلم، تهیه نمودار و یا ترتیب دادن فعالیتهای دیگری که برای ارتقای توان علمی دانشجویان در زمینه مربوط به درس طراحی شده­ است، نام برد. مدرس به هنگام هدایت فرایند یادگیری دانشجویان می­تواند از روشهای مختلف رسانه­ای و کمک آموزشی نیز استفاده کند. به تعبیر مک گیچی[2]: «تدریس دانشگاهی اهداف بسیار مهمی را دنبال می­کند که یکی از آنها می­تواند بالابردن انگیزه و توان دانشجویان برای تداوم یادگیری بعد از ترک دانشگاه باشد».

افراد خصوصیات ذاتی و رفتارهای اکتسابی متفاوتی دارند. هرگز نمی­توان دو فرد کاملاً همانند یافت. خصوصیات فردی مدرسان و دانشجویان و نبود نتایج قابل پیش­بینی و مطلق در فرایند آموزش، آموزش را به فرایندی دشوار، پیچیده و در عین حال جالب مبدل می­کند. مدرسان نیز خصوصیات ذاتی و الگوهای رفتاری خاص خود را دارند که بر عملکرد آنها و عملکرد شاگردانشان تأثیر می­گذارد. خصوصیات فردی  هرکس نحوه تلقی و برداشت دیگران از او را تعیین می­کنند. ویژگیهای جسمانی افراد قابل رؤیت است؛ با این حال بین قد، وزن، رنگ پوست و یا جنسیت مدرس و اثربخشی او رابطه اندکی وجود دارد.

ویژگیهای روان­شناختی و احساسی به طور مستقیم بر اثربخشی تدریس تأثیر می­گذارند، ولی متغیرهای بسیار زیادی در این زمینه وجود دارند که حتی تفاوتهای بسیار اندک در اثر بخشی را هم نشان می­دهند. نگرش یا طرز فکر هر مدرسی درباره افراد، اشیاء و رویدادها احساسات و عقاید خاصی دارد. رفتار یا اشارات فرد معمولاً بر نگرش مثبت یا منفی او دلالت دارد. نگرشهایی که معمولاً در رفتار انسان تجلی می­کند از تجارب زندگی و تعامل با دیگران نشأت می­گیرد. وقتی فرد به سن بلوغ می­رسد ایجاد تغییر در نگرش او بسیار دشوار است.

افراد واجد شرایط نگرش های مثبت، در مقایسه با دارندگان نگرشهای منفی معمولاً مدرسان کار آمدتری هستند. مثال بارز نوع نگرش یا طرز فکر یک مدرس که در اثربخشی آموزشی او اثر می­گذارد احساس مدرس نسبت به دانشجویان و فرایند یادگیری است. مدرسانی که برای جلب توجه و تحت تأثیر قرار دادن دانشجویان موقعیت خود را به رخ آنها می­کشند [3] نیازهای فراخودی دارند که مانع اثربخشی تدریس آنها می­شود. نگرش مدرس مبنی بر توجه کردن و اهمیت دادن به دانشجویان باید به نوعی ابراز شود. دانشجویان مایلند تحت نظر مدرسی درس بیاموزند که به دانشجویان خود و موضوع درس علاقه­مند است.

مدرسی که نسبت به تدریس نگرش مثبتی دارد نوعی پیام تقویت کننده را به دانشجویان خود انتقال می­دهد که خود این پیام در یادگیری آنها تأثیر مثبت دارد. تشویق و چشمداشت، عوامل تقویت کننده یادگیری به حساب می­آیند. رفتار چنین مدرسی به شیوه­ای است که دانشجویان پیشاپیش نسبت به فرهیختاری خود احساس آگاهی پیدا می­کنند. دانشجو این گونه می­اندیشد مه « مطمئناً می­توانم، چون شما باور دارید که من می­توانم» ، «من تا به انجام رساندن کار به تلاشم ادامه خواهم داد چون شما مرا مجاب کرده­اید که من قادر به انجام آن هستم». مدرسانی که کار خود یا سازمانی را که در آن اشتغال دارند، دوست ندارند، غالباً در کلاس درس نگرش منفی نشان می­دهند. داشتن چنین نگرشی در فضای یادگیری، در نهایت، یادگیری و نگرش دانشجویان را نیز تحت تأثیر قرار می­دهد. نقش مدرس، تعامل و همکاری او با دانشجویان در فرایند رشد و یادگیری تمایلی نداشته باشد، به نوعی دچار تناقض گویی شده است.

تواناییهای عقلانی. مدرس باید بخواند، بنویسد، استدلال کند، استنتاج کند، حلّال مشکل باشد، محاسبه کند، جمع­بندی کند، درباره­ی مفاهیم توضیحی ارائه دهد و بتواند تصمیمات عاقلانه بگیرد و این کارها در واقع از وظایف مغز است و موجب می­شود مدرس در بهره­گیری از نهادها برای انتقال مفاهیم و ایجاد ارتباط با افراد، اشیاء و آراء بسهولت عمل کند. لازمه ­کار یک مدرس کارآمد برقراری ارتباط مناسب است. میزان درک افرادی که به تدریس تمایل دارند باید بالاتر از حد معمول باشد. اصطلاحات گوناگونی چون هوش، شناخت و ادراک، در تبیین تواناییهای عقلانی لازم برای یک مدرس مورد استفاده قرار می­گیرد. مدرس، علاوه بر اینکه باید روان و واضح سخن گوید، باید دارای نوعی توان فکری برای ادای مطالب درسی نیز باشد.

خلاقیت. در حالی که در نظریه­ها و پژوهشهای اخیر خلاقیت بخشی از عملکرد عقلی فرد به حساب می­آید، جا دارد که از خلاقیت در ارتباط با نقش مدرس به طور جداگانه بحث شود. خلاقیت و ابتکار ویژگیهایی هستند که به کمک آنها می­توان مدرس خوب و بد را از هم تشخیص داد. خلاقیتها و ایده­آلهای نو با ایجاد راهبردها و راهکارهای جدید، به انجام موفقیت آمیز کار منتهی می­شوند. یک مدرس خلاق برای تبیین و مجسم کردن مطالب درسی خود تدابیری می­اندیشد تا به کمک آنها، مطالب درسی را به شکل زنده و پویا ارائه دهد. مدرسان ضعیف غالباً بدون توجه به موضوع درس، روش واحدی را در تدریس به کار می­گیرند. در حالی که اگر یک روش برای یک کلاس کارآمد باشد ممکن است برای سایر دروس هیچ­گونه کارآیی نداشته باشد.

مدرسان کارآمد به کوچکترین نشانه­هایی از سردرگمی، عدم درک یا خستگی و بی علاقگی دانشجویان آگاهی دارند و می­توانند در جهت حل مشکل به نحوی در روش تدریس خود تغییراتی ایجاد کنند. بدیهی­ترین دلیل ضرورت تغییر در روشهای آموزشی در درسها و کلاسهای مختلف آن است که افراد از نظر تجربه، روش یادگیری و گنجایش ادارکی متفاوتند. سرعت یادگیری دانشجویان در موضوعات مختلف به میزان زیادی به توان تطابق آنها با الگوی یادگیری مورد استفاده در روش مدرس بستگی دارد. این ارتباط میان مدرس و دانشجو، باید دو طرفه باشد و مدرس برای تطابق با شرایط یادگیری دانشجو، روش تدریس خود را تغییر دهد. فهم اصول یادگیری به مدرس خلاق و مبتکر امکان می­دهد تا وسایل کمک آموزشی لازم را برای مجسم ساختن اصول مورد تدریس خود طراحی کند؛ برای روشن کردن مفاهیم از جریانات و اتفاقات جاری مثال بیاورد و یا روشهای مؤثرتری را برای سنجش میزان پیشرفت و فراگیری هر یک از دانشجویان به کار گیرد.

مهارتهای اجتماعی (بین فردی)[4]. قابلیت برقراری ارتباط مناسب با دانشجویان، مدیران، والدین، کارفرمایان و رهبران اجتماعی از ضروریات کار هر مدرس است. مثلی است که می­گویند» « پیشه معلمان پرورش و  آماده سازی انسانهاست» . ارتباط اجتماعی مطلوب، یادگیری بهتر را تضمین نمی­کند ولی به تحقيق ثابت شده است که احساس منفی دانشجویان نسبت به مدرس، خود، موجب کاهش میزان یادگیری دانشجویان می­شود. دانشجویی که بترسد و یا عصبانی و نگران باشد نمی­تواند خوب یاد بگیرد.

تسلط، اعتماد به نفس و تلقی مثبت مدرس از خود، عامل اصلی و مؤثر در محیط یادگیری است. شخصیت افراد مجموعه­ای از خصایص شخصی، اجتماعی و روانی آنهاست . بعضی از این عوامل شخصیتی، جنبه ارثی دارند، در حالی که بعضی دیگر از تربیت محیطی و تجارب دوران زندگی حاصل می­شوند. مدرسان به عنوان افراد بزرگسال به آسانی قادر به ایجاد تغییر در خود نیستند، با این حال آگاهی آنان از شخصیت و رفتارهایی که در یادگیری تأثیر منفی دارد می­تواند سودمند باشد. داشتن تلقی منفی از خود، غالباً در قالب ریشخند، گرفتن حالت تدافعی، اهانت به دیگران، خصومت، درون­گرایی و تندروی نسبت به دانشجویان ظاهر می­شود. این رفتارهای منفی مدرس ، با ایجاد ارتباط مشخص و مناسب با دانشجویان منافات دارد.

 

نمونه ای از منابع

  • 35- کیامنش، علیرضا.(1377).مقایسه عملکرد ریاضی دانش­آموزان سال سوم راهنمایی در دو مطالعه
    بین­المللی و بررسی محتوای آموزشی ریاضی در برنامه­های درسی، سومین کنفرانس آموزشی ریاضی ایران، کرمان.
  • 36-کریمی، عبدالعظیم.(1384).بررسی نتایج مطالعه بین المللی پیشرفت سواد خواندن (Pirls)2001. فصلنامه تعلیم و تربیت. شماره 1. ناشر پژوهشکده تعلیم و تربیت.
  • 37- گویا ، زهرا.(1381).توسعه حرفه ای معلمان ریاضی:یک ضروروت. چکیده مقالات دومین کنفرانس آموزشی ریاضی. کرمانشاه.
  • 38- گانيه، آر. ام، لسلي‌جي،والتردبليو. ويگر،(1384).اصول طراحي آموزشي،ترجمه: خديجه علي آبادي، تهران، نشر دانا.
  • 39- معتمدی، محمدتقی.(1387).الگوهای نوین تدریس،انتشارات رشد اندیشه، چاپ اول.
  • 40- ملکی،حسن،(1380).صلاحیتهای حرفه معلمی،انتشارات مدرسه ،چاپ دوم.
  • 41- ملكي،حسن.(1385).بررسي فاصله نظر وعمل در برنامه ريزي درسي ايران ،قلمرو برنامه درسي ايران،انتشارات سمت.
  • 42- ميلر،دبليو.آر وميلرماري اف.(1387).راهنماي تدريس در دانشگاهها.ترجمه:ويدا ميري.انتشارات سمت.چاپ سوم.
  • 43-  مبشر،منوچهر.(1376).بررسي دانش نظري  معلمان علوم ورياضي.پژوهشكده تعليم وتربيت.
  • 44- مهرمحمدي، محمود (1378). گزارش تحليلي از پنجمين كنفرانس بين‌المللي يونسكو. پژوهش در مسائل تعليم و تربيت، انجمن ايراني تعليم و تربيت.
  • 45- مرزوقی، رحمت­الله و همکاران.(1385).کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش ضمن خدمت معلمان ابتدایی: رویکردی نو به آموزش حرفه­ای معلمان. مجموعه مقالات همایش نوآوری در برنامه­های درسی دوره ابتدایی دانشگاه شیراز اسفند ماه.
  • 46- مرعشی،علی­اکبر.(1374). بررسی مهارتهای شغلی معلمان دوره ابتدایی. مرکز تحقیقات آموزشی وزارت آموزش و پرورش.
  • 47- نادری، عزت الله. سیف نراقی. مریم.(1389).فراهم سازی طرح تحقیق. انتشارات روان.
  • 48- نادری، عزت الله. سیف نراقی،مریم.(1389).روشهای تحقیق و چگونگی ارزشیابی آن در علوم انسانی.نشر ارسباران.
  • 49- نوروزی، داریوش،آقازاده، احمد. عزت خواه، کریم.(1386).روشها و فنون تدریس. انتشارات دانشگاه پیام نور.چاپ پنجم.
  • 50- وکیلیان، منوچهر.(1386).روشها و فنون تدریس. انتشارات دانشگاه پیام نور.چاپ سوم.
  • 51- ولی­پور، احمد.(1388).میزان آگاهی معلمان دوره راهنمایی و مرتبط از مبانی برنامه­ریزی درسی و اصول یادگیری. پایان­نامه دوره دکتری برنامه­ریزی درسی. دانشگاه علوم و تحقیقات تهران.
  • 52- یوسفیان، هوشنگ.(1387).مقایسه مهارتهای حرفه ای معلمان دوره راهنمایی شرکت کننده در جشنواره الگوهای برتر تدریس با سایر معلمان استان مازندران در سال تحصیلی 1387 مرکز تحقیقات آموزش و پرورش استان مازندران.

 

 

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “اهمیت و جایگاه معلم در آموزش و پرورش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید