قیمت 19,000 تومان
جلب ثالث
در این پایان نامه قصد داریم تمامی مصادیق جلب ثالث را خدمت شما عزیزان در 100 صفحه ارائه دهیم . دقت داشته باشید که این نوشته تماما همراه با منابع لاتین و فارسی بوده است. امید است که شما عزیزان را در راستای ارتقای علمی کمک رسانده باشیم .
مقدمه 1
فصل اول: کلیات
مبحث اول : بررسی مفاهیم 5
گفتار اول : مفهوم وانواع دعوای طاری 5
بند اول : مفهوم دعوای طاری 5
بند دوم : انواع دعاوی طاری 6
گفتار دوم : مفهوم وانواع جلب ثالث 7
بند اول : مفهوم جلب ثالث 7
بند دوم : انواع جلب شخص ثالث 9
الف) جلب شخص ثالث اصلی 9
بند دوم : جلب ثالث تقویتی 13
مبحث دوم : سابقه ی قانونگذاری در زمینه دعوای جلب ثالث 20
گفتار اول : درقوانین قبل ازانقلاب اسلامی 20
بند اول : قانون اصول محاکمات حقوقی مصوب 1290 20
بند دوم : قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1318 20
گفتار دوم : درقوانین بعد ازانقلاب اسلامی 21
بند اول : قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1379 21
بند دوم : سایر قوانین 21
الف) قانون شورای حل اختلاف مصوب 1387 21
ب) قانون دیوان عدالت اداری مصوب 1392 22
فصل دوم: مبانی، شرایط وتشریفات اقامه دعوای جلب ثالث
مبحث اول: مبانی جلب شخص ثالث 24
گفتار اول : جلوگیری ازصدور احکام متعارض 24
گفتار دوم : صرفه جویی دروقت و هزینه ها 26
گفتار سوم : جلوگیری ازتکرار دعاوی 27
مبحث دوم :شرایط اقامه ی دعوای جلب ثالث 28
گفتار اول : شرایط عمومی اقامه ی دعوا 28
بند اول : نفع 28
بند دوم : سمت 30
بند سوم : اهلیت 32
گفتار دوم : شرایط اختصاصی اقامه ی دعوای جلب ثالث 32
بند اول : وجود دعوای اصلی 33
بند دوم : ارتباط دعوای اصلی و جلب ثالث 34
بند سوم : رعایت مهلت اقدام 36
الف : مرحله ی بدوی 36
ب) مرحله شکایت از رأی 43
1) درطرق شکایت عادی 43
اول : واخواهی 43
دوم : مرحله ی تجدیدنظر 45
2) درطرق شکایت فوق العاده 48
اول : فرجام و اعاده دادرسی 48
دوم : اعتراض شخص ثالث 49
مبحث سوم:تشریفات اقامه دعوای جلب ثالث ومرجع صالح دررسیدگی به دعوا 49
گفتار دوم : مرجع صالح دررسیدگی به دعوای جلب ثالث : 57
بند اول : ازحیث صلاحیت ذاتی 57
بند دوم : ازحیث صلاحیت محلی 59
فصل سوم: رسیدگی به دعوای جلب ثالث، صدور رأی واعتراض به آن
مبحث اول : ترتیب رسیدگی به دعوای جلب ثالث 62
گفتار اول : لزوم رسیدگی توأمان به دعوای اصلی وجلب ثالث 62
گفتار دوم : تفکیک دعوای جلب ثالث ازدعوای اصلی درشرایط خاص 63
گفتار سوم : تأثیر امور اتفاقی دعوای اصلی بردعوای جلب ثالث 68
بند اول : توقیف دادرسی 69
بند دوم: زوال دعوا یا دادرسی 69
گفتار چهارم : حقوق وتکالیف مجلوب ثالث : 70
بند دوم : مجلوب ثالث تقویتی 72
مبحث دوم : صدور رأی واعتراض نسبت به آن : 72
گفتار اول : صدور رأی نسبت به دعوای جلب ثالث 73
بند اول : صدورحکم 73
بند دوم : صدور قرارهای قاطع دعوا 76
گفتار دوم : شکایت ازرأی صادره دردعوای جلب ثالث 82
بند اول : شکایت به طرق عادی 82
بند دوم : شکایت به طرق فوق العاده 83
نتیجه گیری 89
فهرست منابع و مآخذ 92
الف) کتابها 92
ب) مقالات 95
ج) پایان نامه 96
مفهوم جلب شخص ثالث
جلب درلغت به معنای کشیدن و آوردن آمده است.[1]وثالث درلغت به معنای سوم، شخص سوم می باشد.[2]
«شخص ثالث به معنای شخص سوم است. چون غالباً دعاوی توسط یک شخص به طرفیت شخص دیگر مطرح می گردد، اصطلاحاً طرفین دعوا دوشخص تلقی می گردند واشخاص غیرازطرفین دعوا عرفاً”شخص ثالث “نامیده می شود. ممکن است دریک دعواخواهان حتی دهها نفر باشدو خوانده نیز دهها نفردیگر، اما در این صورت به عنوان مثال خواهان ردیف سوم یا خوانده ردیف دوم شخص ثالث محسوب نمی شود بلکه تمام خواهانها به عنوان یک شخص مجازی وتمام خواندگان نیز یک شخص دیگر مجازی تلقی می شوند.
به عبارت روشن ترخواهان یا خواهانها به عنوان شخص اول، خوانده یا خواندگان بعنوان شخص ثانی دعوا و اشخاص غیر از اینها شخص ثالث تلقی می شوندکه معنی اصطلاحی شخص ثالث بامعنی لغوی وعرفی آن اندکی فاصله گرفته است.»[3]
به عقیده برخی ازحقوقدانان هنگامی که دعوایی دریکی ازمحاکم مدنی مطرح می شود، جز خواهان وخوانده که نامشان دردادخواست آمده است،هرشخص دیگری نسبت به آن پرونده، بیگانه وبه اصطلاح قانونی «شخص ثالث» نامیده می شود.[4]
درتعریف اصطلاحی جلب ثالث چنین آمده است:«دعوایی ازدعاوی متفرع بر دعوای دیگر است که درآن هریک ازاصحاب دعوا در مراحل نخستین و پژوهش، می توانند ثالث را جلب به دعوا کنند،یعنی اورا طلب کنند و ثالث مذکور عنوان اصحاب دعوا را خواهد داشت و مجلوب ثالث نامیده می شود.»[5]
ماده135قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی وانقلاب در امور مدنی دراین خصوص مقرر می دارد: «هریک ازاصحاب دعوا که جلب شخص ثالثی را لازم بداند می تواند تاپایان جلسه اول دادرسی جهات و دلایل خودرا اظهار کرده وظرف سه روز پس ازجلسه با تقدیم دادخواست از دادگاه درخواست جلب او رابنماید. چه دعوا در مرحله نخستین باشدیا تجدیدنظر.»
باتوجه به ماده فوق شایدبتوان دعوای جلب ثالث راچنین تعریف نمود:هرگاه هریک ازطرفین دعوای اصلی حضور شخص سومی راکه ازاصحاب دعوا نمی باشد، در دعوای طرح شده لازم بدانند می توانند اقامه دعوای جلب ثالث نمایند. مثلاً«شخصی به اشتباه بدهی خودرا به غیربستانکارادانموده ودرنتیجه بستانکارواقعی علیه اوبه خواسته طلب مزبوراقامه دعوامی نمایدوخوانده، گیرنده وجه رادردعوابه عنوان ثالث جلب می کندتابه استرداد آن محکوم شود.»[6]
شخصی که دیگری رابه دعوا جلب می کند”جالب”وشخصی که به دعواجلب می شود”مجلوب ثالث” نامیده می شود.
«”جلب”دراین مبحث حقوقی با”دستور جلب”دادستان وبازپرس دراموجزایی که به موجب ورقه جلب انجام می پذیردکاملاً فرق دارد. درآنجابه دستور بازپرس یا دادیار شخص را به استناد برگ جلب صادره دستگیرکرده وبرخلاف میل خودش به محلی که احضارشده است می آورند. اما دراینجا مجلوب (خوانده)به موجب دادخواست حقوقی جلب می گردد وهیچکس نمی توانداورا دستگیر کند وی مختار است دردادگاه حاضر شود و به دفاع از خود اقدام کند.»[7]
لازم به ذکر است«تقسیم دعاوی واصحاب دعوا به اصلی و طاری از مستحدثات فرهنگ حقوقی است ودرفقه اسلامی دیده نمی شود.»[8]امافقه بااین تقسیم بندی مخالفتی نداردودرعمل آن راپذیرفته است.
انواع جلب شخص ثالث
جلب ثالث علیرغم عدم تقسیم آن توسط قانونگذار،به وسیله حقوقدانان به دودسته اصلی وتقویتی تقسیم شده است که درتوضیحات ذیل مشروحاً توضیح داده می شود.
جلب شخص ثالث اصلی
انگیزه جالب ازجلب ثالث متفاوت است، براساس همین انگیزه متفاوت جلب ثالث به دو دسته اصلی وتقویتی تقسیم می شود. جلب ثالث اصلی یا استقلالی زمانی روی می دهدکه یکی یاطرفین دعوای اصلی، ثالثی رابه دعوا فراخواند وخواستار محکومیت وی باشد. به عبارت دیگرجالب مستقیماً حقی علیه ثالث ادعا می نماید.گاهی جالب، خواهان دعوای اصلی است که مجلوب رابه دادرسی دعوت می نمایدتابه همراه خوانده دعوای اصلی محکوم شود.
به عنوان مثال«دردعاوی اسناد تجاری فرد ابتداعلیه صادرکننده سندتجاری دعوا مطرح می کند، اماهنگامی که متوجه می شود ازاو نمی تواند طلب خودرا وصول کند، ظهرنویس آن سندتجاری رابه دادرسی جلب می کندومحکومیت تضامنی آنهارا ازدادگاه می خواهد.»[9] و دربرخی مواردثالث جلب می شودتامستقلاً وبه تنهایی دربرابرجالب محکوم شود….
جلب ثالث تقویتی
هرگاه مجلوب جهت تقویت وحمایت ازموضع جالب به دعوافرا خوانده شود، چنین دعوایی راجلب ثالث تقویتی گویند که دراین نوع جلب، محکومیت مجلوب مدنظرجالب نمی باشدونقش مجلوب صرفاً حمایت ازجالب می باشد. جلب ثالث تقویتی همانند جلب ثالث اصلی می تواند ازجانب خواهان
ویا خوانده دعوای اصلی صورت گیرد. مثلاً: «فرض کنید شخصی نسبت به یک قطعه زمین درخواست تنظیم سندنموده وبرعلیه خوانده به طورغیابی حکم گرفته باشد. خوانده وقتی متوجه قضیه می شود می خواهدبه حکم اعتراض کندولی مدارک لازم را دراختیار ندارد چراکه زمین توسط یک بنیادخیریه دراختیار اوگذاشته شده است ولی هنوزمدارک لازم به اوتسلیم نگردیده است. بنابراین ضمن تقدیم دادخواست واخواهی تقاضای جلب ثالث هم می کند.»[1]
یکی ازاساتیدحقوق[2]تقسیم بندی متفاوتی از جلب ثالث بیان نموده است:«هنگامیکه ازجانب اصحاب دعوا، مستقیماًحقی علیه ثالث اقامه شود جلب ثالث اصلی گویند. اماهرگاه ثالث همراه باطرف مقابل محکوم شودتااعتبارامرقضاوت شده اورا دربرگیرد وزمانی که ثالث جلب می شود تاموضع جالب تقویت نماید جلب ثالث تقویتی صورت می گیرد……»
مبانی جلب شخص ثالث
دعوای جلب ثالث می تواندبه صورت مستقل هم اقامه شود. اماازآنجا که هدف قانونگذاراز وضع قوانین و مقررات آیین دادرسی مدنی تلاش در سروسامان دادن به وضعیت دادرسی و برقراری نظم و ترتیب در امر رسیدگی به دعاوی می باشد، درهمین راستا اقامه این دعوا را ضمن رسیدگی به دعوای اصلی پیش بینی نموده است تا دعاوی مرتبط توأمان رسیدگی شود. رسیدگی توأمان دعوای جلب ثالث واصلی نتایجی درپی دارد که هرکدام به اختصار بررسی می شود.
ترتیب رسیدگی به دعوای جلب ثالث
دراین مبحث به بیان مواردی که دررسیدگی توأمان به دعوای اصلی و جلب ثالث ممکن است ایجاد شود،پرداخته می شودوتاثیر عواملی که دعوای اصلی راتحت الشعاع قرارمی دهند،بردعوای جلب ثالث، بررسی می شود.
لزوم رسیدگی توأمان به دعوای اصلی وجلب ثالث
بنابه تصریح ماده17ق.آ.د.م لازم است که به دعوای جلب ثالث ودعوای اصلی رسیدگی توأمان صورت بگیرد. لزوم رسیدگی توأمان این دودعوا به علت وجود مزایایی ازجمله جلوگیری ازصدورآراء معارض، جلوگیری ازتکرار دعاوی وصرفه جویی درهزینه وزمان است.
به همین دلیل دردعاوی طاری اصلی بررسیدگی توأمان دعاوی است مگراینکه علتی باعث تفکیک دعاوی ازیکدیگرشود.لذا، بهتراست بدون وجود نص قانونی ازتفکیک دعوای اصلی وطاری امتناع نمود. مثلاً ماده99ق.آ.د.م مقررمی دارد: دادگاه می تواند جلسه دادرسی رابه درخواست ورضایت اصحاب دعوا فقط برای یکبار به تأخیربیندازد.
حال اگر اصحاب دعوای اصلی بخواهند جلسه رابه تأخیربیندازند اما اصحاب دعوای جلب جهت این امربه تراضی نرسند تکلیف چیست؟ باتوجه به اینکه به تأخیرانداختن جلسه دعوا حقوق اصحاب دعواست، می توان برای احقاق این حق دعوای اصلی وجلب ثالث را ازهم تفکیک نمود؟ درست است که فرض بیان شده بسیار نادراست اما وقوع آن غیرممکن نیست. به نظرمی رسد چون دراین دعاوی اصل بر رسیدگی توأمان دودعوا می باشد وتفکیک آن نیاز به نص قانونی دارد، چشم پوشی ازحق تصریح شده درماده99 بهتر می باشد.
حکم تمیزی دیوان عالی کشوربه شماره 2359مورخ13ربیع الاول1342مقررمی دارد:«به دعوای شخص ثالثی که به محاکمه جلب شده است تواماً رسیدگی کرده.ولی تخلف ازاین ترتیب موجب نقض حکم نیست.» حکم مذکور عدم رسیدگی توأم دعوای اصلی وطاری راموجب نقض حکم ندانسته است، اما به نظر می رسد بایدفرضی راکه رسیدگی توأمان موثردرصدور حکم می باشد رااز حکم تمیزی فوق مستثنی نمود.
تأثیر امور اتفاقی دعوای اصلی بردعوای جلب ثالث
دررسیدگی به هرپرونده ای ممکن است اموری بردادرسی عارض شود و دادرسی را بطوردائمی یا موقتاً متوقف نماید. سئوال قابل طرح این است که اگر دعوای جلب ثالث ضمن دعوای اصلی اقامه شده باشد، توقف دعوای اصلی چه تاثیری بر دعوای جلب ثالث خواهدداشت؟ از یک سو،دعوای جلب ثالث نسبت به دعوای اصلی جنبه طاری وعارضی داردوشایدبتوان گفت که منتفی شدن دعوای اصلی، دادگاه را از رسیدگی به دعوای جلب ثالث رها می کند. ازطرف دیگرباید توجه داشت که دعوای جلب ثالث دعوایی تمام عیاراست که بهصورت مستقل نیزمی توان به آن رسیدگی نمود.
همچنین «ازآنجایی که دعوای طاری ازحیث تشریفات اقامه هماننددعوای اصلی است، نه تنها انتفای رسیدگی به مورد اخیربرجریان رسیدگی به مورد نخست تاثیرندارد، بلکه همانندآن دعوامورد رسیدگی قرارگرفته وبرای دادگاه وطرفین حقوق وتکالیف آیین دادرسی خاصی ایجاد می کند.»[1]رویه دادگاهها دراین باره ثابت نیست. مثلاً شعبه سوم دیوان عالی کشوربه موجب دادنامه شماره 267-31/4/1372در پرونده ایی که ضمن دعوای اصلی، ورود ثالث صورت گرفته بود بامنتفی شدن دعوای اصلی، قرار رددعوای ورود ثالث را صادر نموده است:«… ازآنجا که دعوا به عنوان ورود ثالث اقامه شده و ازسنخ دعاوی طاری است وباوصف مردود اعلام شدن دعوای اصلی وانتفاء رسیدگی نسبت به آن، موجبی برای رسیدگی به دعوای طاری وجودنداردوازاین جهت موضوع مقتضی صدور قرار رددعوا بوده…» اگرچه موضوع دعوای این پرونده، اثرانتفاء رسیدگی به دعوای اصلی بر دعوای ورود ثالث است، ولی استدلال دیوان کلی بوده وبیان کننده این است که رسیدگی به دعاوی طاری فرع برامکان رسیدگی به دعوای اصلی است. جهت بررسی دقیق تر موضوع طواری مربوط به دعوای اصلی وتاثیرش بر دعوای جلب ثالث، بایستی مواردذیل راازهم تفکیک نمود:….
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های حقوق کلیک کنید.
نمونه ای از فهرست منابع و مآخذ
- 1) اباذری فومشی، منصور(1385). مجموعه نظرات مشورتی اداره حقوقی دادگستری(قوه قضاییه)، چاپ اول، انتشارات خط سوم.
- 2) احمدی، نعمت(1371). آیین دادرسی مدنی، چاپ اول، انتشارات اطلس.
- 3) اصغرزاده بناب، مصطفی(1389). مجموعه محشای آرای وحدت رویه حقوقی هیات عمومی دیوان عالی کشور1389-1323، چاپ سوم، انتشارات مجد.
- 4) افسران، قاسم و ابوذر علوی(1385). آیین دادرسی مدنی در آیینه نمودار، چاپ اول، انتشارات نگاه بینه.
- 5) بازگیر، یدالله(1384). تشریفات دادرسی مدنی درآئینه آراء دیوان عالی کشور، چاپ سوم، انتشارات فردوسی.
- 6) بخشی، عبدالله(1390). مبانی فقهی آیین دادرسی مدنی وتاثیر آن دررویه قضایی، جلد اول، چاپ اول، شرکت سهامی انتشار.
- 7) بهرامی، بهرام(1376). آیین دادرسی عملی حقوقی، بااصلاحات واضافات، چاپ سوم، روزنامه رسمی.
- 8) ————(1382). آیین دادرسی مدنی کاربردی، چاپ ششم، موسسه فرهنگی انتشارات نگاه بینه .
- 9) بهشتی، محمدجواد، نادر مردانی(1385). آیین دادرسی مدنی، جلددوم، تهران: نشرمیزان.
- 10) پوراستاد، مجید(1387). اصول وقواعد آیین دادرسی مدنی فراملی، چاپ اول، موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهردانش.
- 11)…
- 12)…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.