قیمت 19,000 تومان
نخبه پروری سياسی ، نخبه سیاسی
مفهوم نخبه پروری سياسی ، نخبه سیاسی
نخبه سیاسی
مبانی نظری؛ مفاهیم ودیدگاه ها
2-1) مقدمه.
2-2) تعاریف نخبه .
2-3) تعریف نخبه از نظر پاره تو.
2-4) نظریات نخبه گرایی..
2-5) مفهوم نخبه پروري سياسي – نخبه سیاسی ..
2-5-1) نخبگان سنتی..
2-5-2) نخبگان تکنوکرات…
2-5-3) نخبگان مالکیت…
2-5-4) نخبگان خارق العاده یا کاریزمایی..
2-5-5) نخبگان ایدئولوژیکی..
2-5-6) نخبگان سمبلیک….
2-6) نخبه سیاسی از نظر دیدگاه های مختلف….
2-7) نخبه در تعریف عام و خاص…..
2-8) نخبه گرایی؛ رو در رو با دموکراسی..
2-9) نخبگان سیاسی یا نخبه سیاسی از نگاه مفهومی..
2-10) نظریه نخبه سیاسی ..
2-10-1) نظریه پردازان نخبه سیاسی گائتانا موسکا
2-10-2) نظر ویلفردوپاره تو درباره نخبه سیاسی.
2-10-3) نظر روبرت میشلز درباره نخبه سیاسی.
2-11) نقد حکومت نخبگان.
2-12) حکومت کنندگان و حکومت شوندگان.
2-12-1) تاملي بر ديدگاه هاي تئوري نخبگان.
2-12-2) ايتاليا; مهد تئوري نخبگان.
2-12-3) نخبه گرايان کلاسيک….
2-12-4) تئوري جديد نخبگان.
2-13) حکومت…
2-14) انواع حکومت…
2-15) حکومت و دولت…
2-16) حکومت و حکومت-ملت…
2-17) حکومت و جامعه مدنی..
2-18) انسان علیه حکومت…
2-19) نظریه های کارکرد حکومت…
2-20) آنارشیسم یا هرج و مرج گرایی..
2-21) مارکسیسم.
2-22) پلورالیسم یا کثرت گرایی..
2-23) پست مدرنیسم.
2-24) استقلال حکومت (نهادگرایی)
2-25) نظریات مشروعیت حکومت…
2-26) مشروعیت الهی..
2-27) قدرت منطقی-قانونی..
2-28) واژه شناسی..
2-29) تاریخچه.
2-30) جوامع پیشا تاریخی فاقد حکومت…
2-31) دوره نو سنگی..
2-32) حکومت در اوراسیای باستان.
2-33) حکومت در یونان باستان.
2-34) حکومت فئودال.
2-35) حکومت مدرن.
2-36) » حكومت « مفهوم اوليه.
2-37) هويت ملي و تاريخ نگارى..
2-38) ايران پس از اسلام.
2-39) خیزش فضایی جغرافیایی ایران.
2-40) مفهوم هویت…
2-41) هويت ايران در دنياى مدرن.
2-42) بايدها و نبايدهاي نخبگان سياسي از منظر مقام معظم رهبري……..
منابع…..
مقدمه
ازآنجائی که پژوهش حاضر تاثیر نقش گفتمان سیاسی بر جغرافیای سیاسی ایران را به تحلیل می کشاند در این فصل مبانی نظری وتئوری های موجود حول محور موضوع مورد بحث، آورده می شود. نظریه ها در پی کشف حقیقت وقراردادن آن در حیطه عمل وتجربه است تا بتوان صحت وسقم آن را مشخص نمود، چرا که نظروعمل مکمل یکدیگرند. هرچند برخی تعاریف بر نظری یا عملی بودن صرف آن تاکید دارند، امروزه چه درعلوم ریاضی وچه در علوم انسانی ثابت شده که بین نظریه وعمل کردن تحت تاثیر فعالیت ذهن پیوستگی وجوددارد، وسازماندهی آن به صورت فکر وفعالیت صورت یک امرنظری را پیدا می کند، واین خود ضرورت ارتباط با آن عمل مواجه سازد. نظریه همیشه کمی ناراست و انطباق آنبا واقعیت حتمی نیست. (پاپلی یزدی وابراهیمی، 1387، 12)
در این گفتار ابتداءتعریف نخبه سیاسی وانواع تعاریف مختلف آورده می شود. سپس بحث هایی در ارتباط با حکومت، ملت، هویت ملی، نخبگان سیاسی(نخبه سیاسی) در انواع حکومت هاونحوه تاثیرگذاری در حکومت های مختلف و. . مطرح خواهد شد. در ادامه موضوع اصلی پژوهش با رویکردی به جغرافیای سیاسی وموضوعات ودیدگاه های موجود بحث خواهدشد.
تعاریف نخبه
مي توان نخبه سياسي را چنين تعريف كرد: «نخبه سياسي» به شخصي اطلاق مي شود كه پديده هاي سياسي را در دو سطح داخلي و بين المللي بررسي كند با نگاه آينده نگرانه، حوادث سياسي را پيش بيني و در بالاترين سطح مورد نظر، راهكاري جهت مديريت هوشمندانه وقايع به منظور ارتقاي زندگي بشري ارائه دهد.
در چنين راهبردي، نخبه سياسي بايد المان هاي تاريخي، جغرافيايي، فرهنگي، زباني و اجتماعي ايران رابشناسدوبدانيددولت- ملتي مانندايران چه مشخصات داخلي، منطقه اي و جهاني دارند.
اينكه توانايي و امكانات ايران براي توسعه داخلي و نقش آفريني درسطح منطقه و جهان تا چه حد است با شناخت دقيق از موجوديت ملت ايران؛ نخبه، علم سياست مي تواند برنامه و چشم اندازي واقع گرايانه جهت پايداري همراه با قوت و قدرت ايران ارائه دهد.
براين اساس در حوزه حكومت بررسي نظام سياسي ايران و شناخت دقيق حاكميت موردنظر است. فهميدن ارتباط ديني، تاريخي و اجتماعي حاكميت با ملت ايران و شناختن منابع واقعي قدرت ما را به تحليل مناسبتري هدايت مي كند. آنچه در مورد قدرت مدنظر است درك درست مولفه هاي قدرت در دنياي جديد براساس منابع طبيعي و انساني آن است. درنظر داشتن قدرت سخت و گذر از آن به سوي قدرت نرم، توجه به علم، فناوري، آگاهي علمي و قدرت ابزار سازي كليدي ترين موضوعات مورد طرح براي دانش پژوهان سياست در حوزه قدرت هستند و پرواضح است تعليم نخبگان سياسي منطبق بر ويژگيهاي فوق بايد توسط نخبگان متعهد صورت پذيرد. (محمود عباسزاده مشكيني1388، 30)
مفهوم نخبه پروري سياسي
ويلفردوپارتو، از صاحب نظران علوم سياسي غرب طبقه نخبه را به دو دسته تقسيم مي كند: اول نخبگان سياسي يا حكومتي مركب از افرادي كه مستقيم يا غيرمستقيم سهم قابل ملاحظه اي در امور حكومت دارند. دوم نخبگان غيرحكومتي كه بقيه افراد را دربرمي گيرد.
واژه elite (نخبه) در قرن هفدهم براي توصيف كالاهايي با مرغوبيت خاص به كار مي رفت و بعدها كاربرد آن براي اشاره به گروه هاي اجتماعي برتر، مانند واحدهاي ضربت نظامي يا مراتب عالي تر اشرافيت هم تعميم يافت. اما براي اولين بار در قرن 19 بود كه نخبه گرايي به عنوان يك مكتب فكري در علم سياست و جامعه شناسي سياسي با انديشه هاي اشخاصي چون: پاره تو و موسكا مطرح شد و به تدريج رواج پيدا كرد و امروزه نخبه گرايي يكي از الگوهاي رايج در جامعه شناسي سياسي و از شاخصه هاي تاثيرگذار بر فرآيند تصميم سازي و راهبردي در حكومت ها به شمار مي آيد.
در ايران طيف نخبگان معمولا به دايره اي از خواص اطلاق مي شده كه الزاما از تخصص هاي علمي نيز برخوردار نبوده اند. اما اين مفهوم با پيروزي انقلاب اسلامي و اصلاح ساختار حكومت و مشي سياسي در معناي واقعي خود تفسير شد و بكارگيري نخبگان مورد توجه واقع شد.
آنچه مبرهن است تحقق مشاركت واقعي نخبگان در فرآيندهاي تصميم سازي سياسي بدون «نخبه پروري سياسي» ميسر نمي شود و لذا اين مهم همواره در بيانات امام خميني (ره) و مقام معظم رهبري (مدظله) مورد تاكيد فراوان بوده و هست
مي توان نخبه سياسي را چنين تعريف كرد: «نخبه سياسي» به شخصي اطلاق مي شود كه پديده هاي سياسي را در دو سطح داخلي و بين المللي بررسي كند با نگاه آينده نگرانه، حوادث سياسي را پيش بيني و در بالاترين سطح مورد نظر، راهكاري جهت مديريت هوشمندانه وقايع به منظور ارتقاي زندگي بشري ارائه دهد.
در تعاریف جدید، اصطلاح نخبه و عملکرد آن، به صورت بی طرفانه و بدون توجه به بار سیاسی و ایدئولوژیک آن مورد ارزیابی قرار می گیرد. و بالاخره در حالی که امروزه در جوامع صنعتی غربی، نخبگان سیاسی به مثابه گروهی رسمی که قانوناً برگزیده شده اند، تعریف و تبیین می شوند، گروه نخبه در کشورهای در حال توسعه از جمله در ایران، هنوز با تعاریف پاره تو و موسکا همسویی بیشتری دارند. به عبارت دیگر باید پذیرفت که در تعریف گروه نخبه شرایط اقتصادی و اجتماعی خاص جوامع تاثیر تعیین کننده ای دارند. مفهوم نخبه مورد نظر جامعه شناسی غربی تطابقی با کارگزاران و دولتمردان کشورهای حهان سوم از جمله ایران ندارد.
نخبه سیاسی از نظر دیدگاه های مختلف
بررسی این موضوع با نگاه جامعه شناسی سیاسی فرهنگی، باید به زمینه ای كه در آن این واقعه رخ داده است، توجه كرد و بر اساس مبانی و ویژگی های فرهنگی محیط پیرامونی آن تحلیل مناسبی را ارائه داد. البته مبنا قرار دادن جامعه شناسی «فرهنگی» كه در آن برای فرهنگها و بومهای مختلف استقلال نسبی در توصیف قائل است، از سر ناچاری عدم تطابق فضای عمومی جامعه علمی با اصول علمی نویسنده است.
برای بررسی این واقعه سیاسی باید مفاهیم را با توجه به اندیشه حكومت اسلامی «ولایت فقیه» و تاریخ خوانی مبتنی با این اندیشه باز تعریف كنیم. نخبه سیاسی كیست؟ جایگاه او در حكومت كجاست؟ وظیفه او در حكومت اسلامی چیست؟ رابطه نخبه با ولی زمان و حاكم شرع چیست؟چه رابطه ای با عموم مردم دارد؟ودر ابتدا باید گفت منظور ازنخبه سیاسی كسی است كه در مجال سیاسی خویش دارای مسئولیت است. نخبگان سیاسی عموم سیاست ورزان در حاكمیت و مسئولین سیاسی واقتصادی می باشند.
در تبیین مفهوم نخبه باید به این نكته اشاره كرد كه در اندیشه اسلامی با توجه به آنكه حق و تكلیف كاملاً با یكدیگر ممزوج و آمیخته است، نخبه كسی است كه توان و استعدادش او را مكلف می سازد كه نقش و جایگاهی بالاتر از عموم مردم در راستای رسیدن به اهداف حكومت اسلامی ایفا نماید. چرا که این عمل سعادت دنیوی و اخروی را برای او رقم خواهد زد.
در جامعه شناسی سیاسی اسلامی بر خلاف جامعه شناسی سیاسی شایع كه در آن تأمین منافع شخصی یا گروهی تعیین كننده كنش سیاسی بازیگران است، انجام وظیفه و ادای تكلیف چرایی و چگونگی كنش سیاسی را معین می نماید. نكته ای كه لازم به ذكر است ساز و كار تشخیص تكلیف و وظیفه می باشد. براساس عقاید اسلامی، شخص مكلّف با تناسبی كه بین معیارهای عقیدتی و اندیشه ای و توانایی های شخصی و شرایط بیرونی برقرار می كند، دست به شناخت و انجام تكلیف می زند. یكی از مهمترین این معیارها «اهداف و مقاصد حكومت اسلامی» است. همچنین یكی دیگر از مهمترین این مقاصد اقامه عدالت و تحقق آزادی واقعی در جامعه جهانی است.
نخبه سیاسی از نگاه مفهومی
در اصطلاح لغوی، نخبه به معنای برگزیده و منتخب می باشد. در زبان عام قدیم، نخبه به گروه اندکی که جایگاه ویژهای از لحاظ آداب و سنن، مقام روحانی و رفاه اجتماعی کسب کرده بودند، اطلاق میشد. مقصود از ارزش نخبگی، تمام امتیازاتی بود که طبقه رهبری و حاکمه قبل و در شروع جامعه بورژوازی از آن بهره مند بودند. این گروه بالاترین موقعیتها را در جامعه داشتند و رهبری سیاسی نیز در اختیار همین طبقه قرار داشت.
در اصطلاح سیاسی و فلسفی، مفهوم نخبه، متحول شده و ساختار، وظیفه و عملکرد نخبگان سیاسی مورد توجه قرار گرفته است. قدرت این گروه، در یک نظام اجتماعی مبتنی بر قانون اساسی به عنوان اشتقاقی از حاکمیت و استقلال ملی توجیه و تعریف میگردد. امروزه نخبگان سیاسی به عنوان گروههای خاصی برگزیده می شوند و مشروعیت قانونی دارند. (دال، رابرت، ، 1364، ص77)
نظریه نخبگان سیاسی
نظریه نخبگان سیاسی – نخبه سیاسی در کشور ایتالیا، مطرح گشت، اوضاع و احوال این کشور در بین دو جنگ جهانی و نظام پارلمانی ضعیف آن، شرایط را برای طرح نظریه نخبگان سیاسی فراهم ساخت. با این حال مشکلات و مسائل فراوانی برای طرح این نظریه وجود داشت که این کار توسط نویسندهای ماهر یعنی گائتانو موسکا تنظیم و قالب بندی شد. در مقابل مارکسیستها مفهوم نخبگان را رد کرده و حکومت را از محدوده رهبران نخبه به سمت توده های مردم سوق دادهاند.
مفهوم نخبه در نظریه های سیاسی به این معناست که حکومت باید توسط بهترینها اداره گردد. در این رابطه ویلفردو پارهتو به حکومت خردمندان و کلیسا و مذاهب به انتخاب روحانیت اعلا و توماس کارلایل به قهرمانان و سوسیال داروینیست به قویترها تاکید داشتند. مهم ترین نظریه پردازان تئوری نخبگان سیاسی، گائتانو موسکا، ویلفردو پارهتو و روبرت میشلز می باشند. در این مقاله با توضیح و تحلیل رویکردهای این سه نظریه پرداز، جوهره و اصل تئوری نخبگان سیاسی توضیح داده می شود. (آرون، ریمون1354، ص23)
نظریه پردازان نخبه سیاسی گائتانا موسکا
گائتانو موسکا «Gaetano Mosca» یکی از معروف ترین مخالفان دموکراسی، جامعه شناس و عالم علم سیاست بود. مهم ترین کتاب و اثری که باعث معروفیت نگرش های او در ایتالیا شد، کتاب «عنصر علم سیاست» می باشد که در سال 1895 نگاشته است. او تلاش می کرد تا تمامی مشکلاتی را که در نیمه اول قرن بیستم میلادی در ایتالیا می دید، به آن کلیت دهد.
موضوع اصلی این رساله، تحلیل طبقات اصلی و عمده جامعه و نقش آن در مسائل سیاسی است. موسکا معتقد است که تمامی جوامع سیاسی و اجتماعات انسانی، چه جوامع توسعه یافته و چه جوامع عقب مانده از دو طبقه تشکیل شده است، طبقه حاکم و طبقهای که بر آنها حکم رانده می شود.
طبقه اول از نظر کمیت و تعداد معمولاً کم، ولی قدرت سیاسی بیشتری را در اختیار دارد و از تمامی مزایای آن از جمله رفاه، احترام و قدرت بهرهمند میشوند، در حالیکه طبقه دوم از نظر تعداد نسبت به طبقه اول بسیار بیشتر می باشند و نقش و جایگاه کمی در مسائل سیاسی دارند و به آن توده گفته میشودکه خود از طبقات گوناگونی تشکیل شدهاند که به طور قانونی یا غیرقانونی، اختیاری یا اجباری به حکومت تن در میدهند. از دید موسکا، لازمه ظهور تاریخ، وجود دو طبقه حاکمه و فرمانبردار میباشد.
نخبه سیاسی
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات و پیشینه تحقیق پایان نامه های جغرافیا کلیک کنید.
نمونه ای از منابع وماخذ
- 1- از بيانات مقام معظم رهبري (مدظله العالي)، 22/09/138
- 2- ازغندی، علیرضا، (1385) نخبگان سیاسی ایران بین دو انقلاب، تهران، نشرقومس،
- 3- آلموند، گابريل و. . (؛ 1376-71) چارچوبي نظري براي بررسي سياست تطبيقي، عليرضا طيب، مركز آموزش مديريت دولتي، .
- 4- امير طهماسبي، عبدالله، (1355) تاريخ شاهنشاهي رضاشاه، تهران، دانشگاه تهران، .
- 5- ريمون آرون. (1366) مراحل انديشه سياسي جامعه شناسي. جلد دوم.
- 6- كاظمي، (1376) عل ياصغر، بحران نوگرايي و فرهنگ سياسي در ايران معاصر، تهران، نشر قومس،
- 7-(2/6/1387.) درديدار رئيسجمهوری و اعضاى هيئت دولت
- 8_آرون، ریمون، (1354.) مراحل اساسی در اندیشه جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام، جلد دوم، انتشارات کتاب های جیبی،
- 9-ابتهاج، ابوالحسن، (1371) خاطرات، تهران، انتشارات علمي، ج 1
- 10-ابوالحمد، عبدالمجید (1377)، مبانی سیاست، تهران: طوس.
- 11-…
- 12-…
مفهوم نخبه پروری سياسی ، نخبه سیاسی
رشته | جغرافیا |
گرایش | جغرافیای سیاسی |
تعداد صفحات | 66 صفحه |
منبع فارسی | دارد |
منبع لاتین | دارد |
حجم | 150 kb |
فرمت فایل | ورد (Word) |
موارد استفاده | پایان نامه (جهت داشتن منبع معتبر داخلی و خارجی ) ، پروپوزال ، مقاله ، تحقیق |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.