قیمت 19,000 تومان
مهلت دادرسی مدنی
چکيده مهلت دادرسی مدنی
بيترديد مواعد و مهلتها در دادرسي مدني بهعنوان يکي از ارکان دادرسي مطرح بوده که عدم رعايت آن از سوي مخاطب، وي را با ضمانت اجراي معمولا سنگين مواجه ميسازد، لکن در عمل ممکن است مخاطب تحت شرايطي موفق به اقدام در مهلت قانوني نگردد؛ در چنين وضعي بحث تمديد مواعد و مهلتها مطرح ميگردد لذا قانونگذار در مواد 450،451،452و453 ق.آ.د.م بحث تمديد مواعد و مهلتها را مطرح و ضمن اشاره به انواع مواعد و مهلتهاي «قانوني» و «قضايي» قواعد و ضوابط حاکم بر تمديد آن را بيان نموده است.
در ماده451 ق.آ.د.م به تمديد مهلتهاي قانوني طرق شکايت از آراء پرداخته و ضمن بيان اصل عدم تمديد اين نوع از مهلتها، تمديد آن را در موارد مصرحه قانوني؛ يعني معاذيرموجه مندرج در ماده 306 ق.آ.د.م و موارد مندرج در مواد 337و338 ق.آ.د.م پذيرفته است و پيرامون مهلتهاي قانوني غير طرق شکايت از آراء نيز، ضمن پذيرش تمديد آن در صورت حدوث سهو يا خطا در اعلام مهلت، صرفا حدوث معاذير مندرج در ماده 306 ق.آ.د.م را موجب تمديد اين نوع از مهلتها دانسته است لکن نبايد چنين برداشت کرد که موارد مندرج در مواد 337و338 ق.آ.د.م موجب تمديد اين نوع از مهلت نميگردند و سکوت قانونگذار را بايد حمل بر مسامحه نمود.
در مواعد و مهلتهاي قضايي نيز موضوع تمديد در ماده 450 ق.آ.د.م مطرح گرديده اما قدري داراي ابهام است، زيرا قانونگذار پس از آنکه وقوع سهو يا خطا در اعلام موعد را بهعنوان يکي از موجبات تمديد اين نوع از مهلتها مطرح کرده به وجود مانع در انجام کار به نحوي که رفع آن خارج از توان مخاطب باشد، اشاره نموده که عنواني کلي و مبهم است؛ اما بايد گفت اين عنوان هم شامل معاذير مندرج در ماده 306 ق.آ.د.م و هم شامل موارد مندرج در مواد 337و338 ق.آ.د.م ميگردد.
واژگان کليدي : تمديد، عذرموجه، سهو، خطا، مانع ، مهلت دادرسی مدنی
فهرست مطالب مهلت دادرسی مدنی
عنوان صفحه
مقدمه مهلت دادرسی مدنی 1
1- کليات 5
1-1 . مفاهيم 5
1-1-1 . مفاهيم اصلي 6
1-1-1-1 . تمديد و تجديد، موعد و مهلت دادرسی مدنی
1-1-1-2 . مهلت يا موعد قضايي، مهلت يا موعد قانوني 8
1-1-2 . مفاهيم مرتبط 9
1-1-2-1 . عذر موجه 9
1-1-2-2 . حوادث قهريه 10
1-1-2-3 . سهو يا خطا 10
1-1-2-4 . مانع 11
1-2 . مصاديق مهلت دادرسی مدنی قانوني و قضايي 11
1-2-1 . مصاديق مهلتهاي قانوني 12
1-2-1-1 . مصاديق مهلتهاي قانوني تعيين شده بر اساس روز، هفته و ماه 12
1-2-1- 2 . تعيين مهلت قانوني بر اساس مراحل دادرسي 22
1-2-2 . مصاديق مهلتهاي قضايي 24
2 . تمديد مهلت هاي قانوني 26
2-1 . تمديد مهلتهاي قانوني طرق شکايت از آراء 26
2-1-1 . تمديد مهلتهاي قانوني طرق شکايت ازآراء در موارد عذر موجه 27
2-1-1-1 . موارد عذر موجه 28
2-1-1-1-1 . مرض مانع از حرکت 28
2-1-1-1-2 . فوت يکي از والدين يا همسر يا اولاد 30
2-1-1-1-3 . حوادث قهريه از قبيل سيل، زلزله و حريق 32
2-1-1-1-4 . توقيف يا حبس بودن 33
2-1-1-1-5 . عدم اطلاع از مفاد رأي 37
2-1-1-2 . ضوابط حاکم بر تمديد مهلتهاي قانوني طرق شکايت از آراء در موارد عذرموجه 38
2-1-1-2-1 . تعداد دفعات تمديد مهلت 39
2-1-1-2-2 . مبدأ مهلت تمديد شده 40
2-1-1-2-3 . محاسبه مهلت تمديد شده 40
2-1-1-2-4 . طول مهلت تمديد شده 43
2-1-2 . تمديد مهلتهاي قانوني شکايت از آراء درموارد تغيير وضعيت محکومعليه و زوال سمت نماينده 44
2-1-2-1 . تمديد مهلتهاي قانوني شکايت از آراء ناشي از تغيير وضعيت شخص محکومعليه 45
2-1-2-1- 1 . ورشکستگي محکومعليه 45
2-1-2-1-2 . حجر محکومعليه 49
2-1-2-1-3 . فوت محکومعليه 53
2-1-2-2 . تمديد مهلت هاي شکايت از آراء به لحاظ زوال سمت نماينده 58
2-1-2-2-1. اثر زوال سمت نماينده قانوني 65
2-1-2-2-2 . اثر زوال سمت نماينده قراردادي 66
2-2 . تمديد مهلتهاي قانوني در غير طرق شکايت از آراء 71
2-2-1 . معاذير موضوع ماده 306 ق.آ.د.م و موارد مندرج در مواد 337و338 ق.آ.د.م 72
2-2-1-1 . معاذير موضوع ماده 306 ق.آ.د.م 72
2-2-1-2 . حدوث موارد مندرج در مواد 337 و338 ق.آ.د.م 75
2-2-2 . وقوع سهو يا خطا در اعلام موعد 81
3 . تمديد مواعد و مهلتهاي قضايي 86
3-1 . موارد تمديد مواعد و مهلتهاي قضايي 87
3-1-1 . موارد تمديد الزامي مواعد يا مهلتهاي قضايي 87
3-1-1-1 . سهو يا خطا در اعلام موعد 88
3-1-1-2 . وجود مانع در انجام کار 91
3-1-2 . موارد اختيار دادگاه در تمديد مهلتهاي قضايي 94
3-1-2-1 . اختيار دادگاه در تمديد مهلت براي يکبار 94
3-1-2-2 . چگونگي اعمال اختيار دادگاه در تمديد مهلتهاي قضايي 97
3-2 . ضوابط حاکم بر تمديد مهلتها و مواعد قضايي و ضمانت اجراي آن 99
3-2-1 . ضوابط حاکم بر تمديد مهلتهاي قضايي 100
3-2-1-1 . تعداد دفعات تمديد مهلت 100
3-2-1-2 . مبدأ مهلت تمديد شده 101
3-2-1-3 . محاسبه مهلت تمديد شده 102
3-2-1-4 . طول مهلت تمديد شده 103
3-2-2 . ضمانت اجراي تمديد مواعد و مهلتهاي قضايي 106
مفاهيم اصلی مهلت دادرسی مدنی
تمديد و تجديد، موعد و مهلت دادرسی مدنی
تمديد “در لغت به معناي کشيدن، درازکردن و طولاني کردن مدت “[1]و “در اصطلاح حقوقي نيز به همين معنا بکار رفته است” [2]و تجديد در “لغت به معناي نو کردن، از سر گرفتن، از نو ساختن” [3]و در اصطلاح حقوقي نيز از معناي لغوي دور نيفتاده است ودر تعريف تجديد جلسه گفته شده است “دادگاه وقت رسيدگي را براي تاريخ معين، مقرر بدارد و جلسه رسيدگي را تشکيل بدهد، سپس بدون رسيدگي و يا بدون پايان بردن رسيدگي در آن جلسه، آن جلسه را تجديد کند”.[4] همچنان که ملاحظه ميگردد بهنظر ميرسد بين «تمديد» و «تجديد» تفاوت وجود دارد و نبايد اين دو واژه را مترادف دانست.
تمديد در جايي مطرح ميگردد که انقطاع وجود نداشته باشد و پيوستگي حفظ شده باشد لکن تجديد همراه با انقطاع و گسستگي است، اين برداشت با معناي لغوي هر دو واژه منطبق است. بايد دقت نمود به لحاظ شباهت و نزديکي معناي اين دو واژه جابجا بکار گرفته نشوند. بنابراين در جايي که مهلت منقضي شده باشد و دادگاه اقدام به تعيين مهلت ديگر مينمايد بايد گفت مهلت تجديدگرديده است لکن در جايي که قبل از انقضاي مهلت، مهلت ديگري تعيين گردد، اصطلاح صحيح «تمديد مهلت» خواهد بود.
همانطور که بيان خواهد شد، چنانچه موعد تعيين گردد و براساس ضوابط قانوني موعد ديگري در ادامه موعد اول تعيين گردد اگر حتي يک روز بين دو مهلت فاصله بيافتد از آنجايي که انقطاع و گسستگي در هر حال بين دو موعد وجود دارد اصطلاح صحيح تجديد موعد خواهد بود. لکن در جايي که زمان خاصي به عنوان موعد تعيين گردد بهعنوان مثال به کارشناس تا دهم اسفند ماه مهلت داده شود تا نظرخويش را تقديم دادگاه نمايد لکن قبل از فرارسيدن موعد کارشناس تقاضاي تجديد موعد را بنمايد و دادگاه ضمن موافقت با تقاضاي کارشناس به کارشناس مهلت ده روزه اعطا نمايد آيا بکار بردن اصطلاح تمديد مهلت صحيح است يا تجديد مهلت؟
ممکن است گفته شود مهلت اول به محض انقضاي موعد به اتمام ميرسد و مهلت جديد از روز بعد شروع ميگردد، بنابراين انقطاع حاصل است و اصطلاح صحيح «تجديدمهلت» خواهد بود. اما بايد گفت انقطاع در صورتي محقق ميگردد که بين مهلت اوليه و مهلت جديد حداقل يک روز فاصله باشد لذا چنانچه مهلت جديد بلافاصله از روز بعد از موعد اوليه شروع گردد چون انقطاع صورت نپذيرفته است نميتوان گفت مهلت تجديد گرديده است بلکه بايد گفت مهلت، تمديد يافته است.
در موارد مذکور براي يافتن پاسخ بايد درپي ضابطه بود و بهنظر ميرسد در اين مورد بايد داوري عرف را پذيرفت، از آنجايي که انقضاي مهلت در روز دهم اسفندماه و شروع مهلت جديد از روز يازدهم اسفند ماه عرفا انقطاع تلقي نميگردد لذا بهنظر ميرسد در اين مورد اصطلاح «تمديد مهلت» صحيحتر ميباشد. بنابراين اصطلاح «تمديد مهلت» با اصطلاح «تجديد مهلت» داراي تفاوت اساسي ميباشد و بکار بردن اصطلاح «تمديد موعد» صحيح نخواهد بود.
واژه موعد در لغت به معناي” زمان وعده و سررسيد”[5] و در اصطلاح حقوقي نيز از معناي لغوي دور نمانده و به معناي” سررسيد بکار رفته است.”[6] و مهلت نيز “در لغت به معناي زمان دادن”[7] و “در اصطلاح حقوقي به معناي موعد آمده است.”[8] و همچنين گفته شده است “در آيين دادرسي مدني موعد مدت زماني است که در طول آن عملي بايد انجام شود”.[9]
همانطور که ملاحظه ميگردد مهلت به طول زمان اطلاق ميگردد و موعد به زمان سررسيد، بنابراين اگر براي انجام امري تا تاريخ يکم اسفند ماه زمان تعيين گردد، به روز يکم اسفند ماه که همان سررسيد است موعد اطلاق ميگردد و به طول مدت، تا زمان سررسيد مهلت گفته ميشود.
لذا با اين وصف اصطلاح موعد و مهلت در مواد450،451و452 ق.آ.د.م در معناي دقيق خود بکار نرفته است و در موارد متعددي قانونگذار اين دو اصطلاح را جابجا بکار برده است به عنوان مثال ماده 450 ق.آ.د.م اشعار ميدارد: «مهلت دادن در مواعدي که از سوي دادگاه تعيين ميگردد، فقط براي يکبار مجاز خواهد بود، مگر در صورتي که در اعلام موعد سهو يا خطايي شده باشد يا متقاضي مهلت ثابت نمايد که عدم انجام کار مورد درخواست دادگاه به علت وجود مانعي بوده که رفع آن در توان او نبوده است.»
همچنانکه ملاحظه ميگردد اگر اصطلاح «مواعد» در معناي دقيق خود بکار رفته باشد بايد قائل بود که تجديد مهلت قضايي فقط اختصاص به مواردي دارد که براي اقدام مخاطب موعد خاصي تعيين شده باشد، زيرا موعد به معناي سررسيد ميباشد، از سوي ديگر بکاربردن لفظ مهلت دادن براي موعد صحيح نميباشد، مگر اينکه گفته شود پس از انقضاي موعد، زمان جديد براساس مهلت تعيين شده است و الا اگر موعد جديد تعيين گردد اصطلاح صحيح «تجديد موعد» ميباشد از سوي ديگر اگر بخواهيم لفظ «موعد» در ماده 450 ق.آ.د.م.«…در اعلام موعد سهو يا خطايي شده باشد…. » را در معناي دقيق آن بکار ببريم بايد قائل باشيم که «سهوياخطا» در فرضي از موجبات اعطاي مهلت يا تجديد موعد ميباشد که، زمان اعطايي بر اساس موعد تعيين شده باشد. حال آنکه چنين برداشتي از ماده صحيح نميباشد. بنابراين چارهاي جز اين نيست که گفته شود اصطلاحات «موعد» ، «مهلت» ، «مهلت دادن » و «تجديدمهلت» در موارد مذکور در معناي دقيق خود بکار نرفته است.
مهلت دادرسی مدنی
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های حقوق کلیک کنید.
فهرست منابع ومآخذ مهلت دادرسی مدنی
الف. کتابها
- 1- اسکيني، ربيعا.حقوق تجارت ورشکستگي و تصفيه امور ورشکستگي. انتشارات سمت، چاپ اول.
- 2- حبيبي، بهنام؛ رضايي،رضوان واسماعيلي،رحمت.قانون آيين دادرسي مدني در انديشه هاي قضايي، انتشارات جنگل جاودانه، چاپ اول.
- 3- شمس، عبدالله.آيين دادرسي مدني. جلد اول، انتشارات ميزان، چاپ دوم.
- 4- آيين دادرسي مدني. جلد دوم، انتشارات ميزان، چاپ اول.
- 5- آيين دادرسي مدني. جلد سوم، انتشارات دراک، چاپ دوم.
- 6-صدرزادهافشار،سيدمحسن.آييندادرسيمدنيوبازرگاني.جلددوم، انتشارات جهاد دانشگاهي، چاپ دوم.
- 7-صفايي،سيدحسين؛قاسمزاده،سيدمرتضي.حقوقمدنياشخاصومحجورين. انتشاراتسمت،چاپچهارم.
- 8- کاتوزيان، ناصر. قانون مدني در نظم حقوقي کنوني. نشردادگستر، چاپ پنجم.
- 9- کريم زاده، احمد. مقررات انتظامي قضات. انتشارات جنگلجاودانه، چاپ اول.
- 10- متيندفتري، احمد. آيين دادرسي مدني و بازرگاني. جلد دوم، انتشارات مجد، چاپ اول.
- 11-…
- 12-…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.