قیمت 19,000 تومان
شرط اجل
فصل دوم: معرفی شرط اجل
مبحث اول: معرفی شرط آجل در حقوق ایران
گفتار اول: تعریف شرط اجل
بند اول: تعریف اجل، ویژگیها و انواع آن
بند دوم: مفهوم شرط اجل
گفتار دوم: انواع شرط اجل
بند اول: شرط اجل تعلیقی، شرط اجل تأخیری و شرط اجل انفساخی
بند دوم: شرط اجل صریح و شرط اجل ضمنی
گفتار سوم: منابع پذیرش شرط اجل
گفتار چهارم: مبانی نظری پذیرش شرط اجل
گفتار پنجم: ماهیت شرط اجل
گفتار ششم: شرایط صحت شرط اجل
بند اول: قطعیت وقوع اجل
بند دوم: تعیین تاریخ دقیق اجل
گفتار هفتم: موارد سقوط اجل
بند اول: انصراف متعهد از شرط اجل
بند دوم: فوت متعهد
بند سوم: ورشکستگی مدیون
مبحث دوم: تعریف شرط اجل در کنوانسیون بیع بينالمللي کالا مصوب 1980
بخش دوم: تأثیر شرط اجل در عقد بیع
فصل اول: بررسی تأثیر شرط اجل بر حقوق قراردادی طرفین عقد بیع
مبحث اول: بررسی تأثیر شرط اجل بر حقوق قراردادی طرفین عقد بیع در حقوق ایران
گفتار اول: تأثیر شرط اجل در سقوط حق حبس
گفتار دوم: تأثیر شرط اجل در تعلیق مرور زمان
گفتار سوم: تأثیر شرط اجل بر عدم امکان تهاتر تعهد موجل
مبحث دوم: بررسی تأثیر شرط اجل بر حقوق قراردادی طرفین عقد بیع در کنوانسیون بیع
فصل دوم: بررسی تأثیر شرط اجل بر اجرای تعهدات قراردادی طرفین عقد بیع
مبحث اول: بررسی تأثیر شرط اجل بر اجرای تعهدات قراردادی طرفین عقد بیع در حقوق ایران
گفتار اول: تأثیر شرط اجل در به تأخیر افتادن امکان مطالبهی تعهدات قراردادی از سوی متعهد
گفتار دوم: تأثیر شرط اجل در به تأخیر انداختن امکان اجرای تعهدات قراردادی از سوی متعهد
مبحث دوم: بررسی تأثیر شرط اجل بر اجرای تعهدات قراردادی طرفین عقد بیع در کنوانسیون بیع بينالمللي کالا
منابع
معرفی شرط اجل در حقوق ایران
در این مبحث از رساله سعی محقق بر آن است که به معرفی شرط اجل بپردازد. از این رو، طی پنج قسمت ابتدا به بیان تعریف شرط اجل پرداخته ( قسمت نخست) و سپس در قسمت دوم به معرفی انواع و مصادیق مختلف شرط اجل پرداخته خواهد شد و در قسمت سوم به ماهیت این گونه شروط و در قسمت چهارم به منابع شرط اجل و در قسمت پنجم به مبانی شرط اجل و در قسمت ششم به شرایط صحت شرط اجل و در نهایت در قسمت هفتم به موارد سقوط شرط اجل در حقوق ایران اشاره خواهد شد.
تعریف شرط اجل
برای آنکه بتوانیم تعریفی دقیق از شرط اجل ارائه دهیم لازم است که در ابتدا به بیان و تبیین مفهوم اجل و تمییز آن از مفاهیم مشابه بپردازیم؛ چرا که عبارت “شرط اجل” یک عبارت مرکب است که از ترکیب دو کلمهی “شرط” و “اجل”، تشکیل یافته است؛ فلذا، ارائهی تعریفی دقیق از عبارت شرط اجل بدون شناخت نفس اجل ممکن نخواهد بود. شرط را در بخش نخست این رساله تعریف نمودیم و با تعریف اجل میتوان گام نهایی را در تبیین مفهوم شرط اجل برداشت.
مفهوم شرط اجل
در مباحث پیشین گفته شد که شروط در یک تقسیم بندی کلی بر دو نوع شروط تقییدی و شروط تعلیقی تقسیم میشوند. شروط تقییدی به آن دسته از شروطی اطلاق میشود که در خصوص نحوهی اجرای قرارداد و کم و کیف آن مورد پیشبینی طرفین قرارداد قرار میگیرد؛ اما شروط تعلیقی به آن دسته از شروطی گفته میشود که در خصوص وقوع یا عدم وقوع تعهدات قراردادی، مورد توافق طرفین قرارداد قرار میگیرد؛ به نحوی که تعهد تنها میتواند در صورت تحقق شرط معلق، محقق و به اجرا در آید.
به عبارت بهتر، شروط تقییدی به آن دسته از شروطی گفته میشود که یا آثار عقد را مقید میسازد، فیالمثل در عقد اجاره شرط میشود که مستأجر حق اجاره عین مستاجره را ندارد یا در هبه شرط میشود که متهب حق انتقال عین موهوبه را ندارد، و یا اجرای آن را به تأخیر میاندازد، فی المثل، ضمن عقد بیع شرط میشود که مبیع سه ماه بعد از انعقاد قرارداد بیع به تحویل خریدار داده شود یا در اجاره شرط میشود که اجاره بها در آخر مدت اجاره پرداخت گردد. اثر این گونه شروط آن است که درخواست اجرای تعهد تا قبل از فرا رسیدن مدت شرط شده امکان پذیر نخواهد بود. به عبارت دیگر، اصل تعهد به وجود آمده اما اجرای آن تا قبل از فرا رسیدن اجل ممکن نمیباشد.
اما شروط تعلیقی به آن دسته از شروطی گفته میشود که آثار عقد را منوط و معلق به وقوع یک حادثهی خارجی مینماید[1]. فیالمثل، در قرارداد بیع شرط میشود که حصول ملکیت خریدار منوط به فراهم شدن مقدمات مهاجرت فروشنده میباشد یا شرط حصول ملکیت متهب معلق به فوت واهب میباشد. اثر این گونه شروط آن است که تا معلق علیه واقع نگردد اصل تعهد ایجاد نشده و به تبع آن قابل اجرا نمیباشد. در مثال فوق تا مهاجرت بایع و فوت متهب، واقع نشود، ملکیت خریدار یا ملکیت متهب محقق نخواهد شد.
شروط تقییدی انواع متفاوتی دارد: شروط مربوط به مکان اجرای تعهدات قرارداد، شروط مربوط به پرداخت هزینههای اجرای تعهدات قراردادی، شروط مربوط به کمیت و کیفیت تعهدات قراردادی در زمرهی مهمترین شروط تقییدی میباشند. بر مصادیق فوق، شروط مربوط به زمان اجرای تعهدات قراردادی را نیز باید افزود.
از آنچه گفته شد به دست میآید که طرفین قرارداد میتوانند در خصوص زمان ایفای تعهدات قراردادی با یکدیگر تراضی نمایند و آن را به دلخواه خود انتخاب نمایند. در این خصوص نیز اصل حاکمیت اراده حاکم است و با مانع قانون امری یا نظم عمومی برخوردی ندارد. زمان اجرای تعهدات قراردادی ممکن است نسبت به زمان انعقاد قرارداد حال باشد یا موجل. شرطی که طی آن طرفین قرارداد پیشبینی میکنند که اجرای تعهد به تأخیر افتد و به زمان بعد موکول گردد را شرط اجل میگویند.
فلذا، در تعریف شرط اجل میتوان گفت: شرط اجل شرطی است که به موجب آن طرفین یک قرارداد در خصوص زمان اجرای تعهدات قراردادی با یکدیگر توافق میکنند و اجرای تعهد را به زمانی بعد از انعقاد قرارداد موکول مینمایند.
انواع شرط اجل
شرط اجل انواع متعددی دارد که میتوان از جهات متعدد آن را تقسیم بندی نمود. تقسم اجل از حیث اثری که بر تعهد دارد و از حیث منبع ایجاد کنندهی آن میتواند در بر دارندهی نکات قابل بحث باشد که در دو بند به آن پرداخته میشود.
شرط اجل تعلیقی، شرط اجل تأخیری و شرط اجل انفساخی
در ابتدا باید توجه داشت که شرط اجل میتواند در ایجاد تعهد، در اجرای تعهد و در زوال تعهد تأثیر گذار باشد. شرط اجل از نوع نخست را شرط اجل تعلیقی، شرط اجل از نوع دوم را شرط اجل تأخیری و شرط اجل از نوع سوم را شرط اجل انفساخی مینامند. بنابراین در یک تقسم بندی کلی از انواع شرط اجل میتوان این گونه شروط را بر سه قسم شرط اجل تعلیقی، شرط اجل تأخیری و شرط اجل انفساخی تقسیم نمود.
در شرط اجل تعلیقی نه تنها اجرای تعهد بلکه اساساً ایجاد تعهد نیز منوط به انقضای اجل شرط شده میباشد. این نوع شرط همان شرط تعلیقی است که در آن ممکن است اجل مدخلیت داشته باشد. فیالمثل، در ضمن یک عقد بیع معلق فروشنده بر خریدار شرط میکند که خانهی خود را به خریدار میفروشد به شرط آنکه پسرش تا سه ماه دیگر از خارج بیاید. بلاشک، این قرارداد، یک قرارداد معلق و شرط ضمن آن شرط اجل تعلیقی میباشد. اما در شروط تأخیری اصل تعهد با انعقاد قرارداد حاصل میشود، اما اجرای آن تا زمان انقضای اجل به تأخیر میافتد[2].
در اجل از نوع سوم، یعنی اجل انفساخی، این طور شرط میشود که با انقضای اجل، تعهدات طرفین قراردادی یا یکی از آنها از میان رفته و یا قرارداد منفسخ گردد. این نوع شرط، همان شرط فاسخ است که در حقوق قراردادها به تفصیل در مورد آن سخن گفته شده است. فیالمثل، در قرارداد کار فیمابین کارگر و کارفرما چنین پیشبینی میشود که کارگر در ظرف زمانی سه سال به استخدام کارفرما درآید به شرط آنکه تا زمان دو سال بعد از انعقاد عقد کار اگر کارگر پیشین کارفرما به کار خویش بازگشت قرارداد کار منعقد شده منفسخ گردد[3].
انفساخ قرارداد به این معنی است که عقد بدون اینکه نیازی به عمل حقوقی اضافهای باشد خود به خود از بین برود و حق انتخابی برای یکی از طرفین یا دادگاه برای انحلال یا ابقای عقد باقی نماند. هر چند که انفساخ قرارداد رویدادی قهری است، اما سبب انفساخ قراردادها خود بر دو گونه است: 1- انفساخ قهری یا قانونی[4] و انفساخ ارادی. همانطور که گفته شد انفساخ ارادی در صورتی است که طرفین قرارداد از ابتدا شرط کنند که با تحقق حادثهی خارجی، که گاهاً ممکن است در یک حد فاصل زمانی باشد، عقد منفسخ گردد. بنابراین قهری بودن انحلال یک قرارداد منافاتی با ارادی بودن سبب آن ندارد. به این گونه شروط که با تحقق آن عقد منفسخ میشود شرط فاسخ میگویند.
منابع پذیرش شرط اجل
وقتی سخن از منبع شرط اجل به میان میآید منظور بیان آن چیزی است که شرط اجل در آن به رسمیت شناخته شده و میتوان با استفاده و با استناد به آن، این نوع شرط را مورد پذیرش قرار داد. منابع شرط اجل را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد: منابع فقهی و منابع قانونی.
در فقه، فقها با استناد به حدیث نبوی “المومنون عند شروطهم الا ما احل حراما او حرم حلالا”، حکم به صحت شروط ضمن عقد، خصوصا شرط اجل، داده و آن را لازم الاجرا دانستهاند[1]. در قانون نیز مواد 10، 237 قانون مدنی به طور ضمنی و مادهی 394 همان قانون و مادهی 241 قانون تجارت به طور صریح حکم به صحت و نفوذ توافق بر سر شرط اجل میدهد.
در مادهی 10 قانون مدنی آمده: “قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نمودهاند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است”. همچنین مادهی 237 قانون مدنی اشعار میدارد: “هر گاه شرط ضمن عقد شرط فعل باشد اثباتا یا نفیا کسی که ملتزم به انجام شرط شده است باید آن را بجا بیاورد …” و در نهایت در مادهی 394 قانون مدنی میخوانیم: “مشتری باید ثمن را در موعد … که در عقد بیع مقرر شده است تأدیه نماید”. در مادهی 241 قانون تجارت نیز مقنن صریحاً شرط اجل را در خصوص تعهدات برواتی میپذیرد و بیان میکند: “برات ممکن است به روئیت باشد یا به وعدهی یک یا چند روز یا یک یا چند ماه از روئیت برات یا به وعدهی یک یا چند روز یا یک یا چند ماه از تاریخ برات. ممکن است پرداخت به روز معینی موکول شده باشد”.
مبانی نظری پذیرش شرط اجل
منظور از مبانی پذیرش شرط اجل، علل و توجیهات عقلانی است که ما را به پذیرش این گونه شروط متقاعد میسازد. در مقام بیان مبانی نظری شرط اجل میتوان به همان مبانی نظری پذیرش عقود و قراردادها اشاره کرد؛ چرا که شرط اجل نیز خود یک توافقی است که بر سر زمان اجرای تعهد صورت میپذیرد.
بنا بر آنچه گفته شد مبنای پذیرش شرط اجل همان اصل آزادی قراردادها[2] میباشد. این اصل در سطح وسیعتر آن توسط فلاسفهی قرن هفده و هجده، تحت عنوان اصل حاکمیت اراده مورد پذیرش قرار گرفته بود. به موجب این اصل، تنها ارادهی انسان است که میتواند وی را متعهد سازد. بعدها این اصل با آمدن مکاتب اجتماعی، همچون سوسیالیستها، کم رنگ شد و از رونق افتاد و جای خود را به اصل آزادی قراردادها داد. به موجب این اصل، انسانها آزاد هستند که با هر کس و تحت هر مفاد و شرایطی و در مورد هر موضوعی که میپسندند مبادرت به انعقاد قرارداد کنند و خود را متعهد سازند.
مادهی 10 قانون مدنی، بیان کنندهی اصل حاکمیت اراده است. بر طبق این ماده: ” قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نمودهاند در صورتی که خلاف صریح قانون نباشد نافذ است “. این ماده به طور کل در صدد بیان دو مطلب میباشد: اول آنکه، اراده به تنهایی برای انشای عقد و ایجاد التزام و الزام کافی است و دوم آنکه، ارادهی طرفین عقد در تعیین آثار عقد آزاد است.
در حقوق قراردادها دو عامل باعث محدویت ارادهی انسان میشود: 1- نظم عمومی[3] و 2- اخلاق حسنه[4]، یعنی آنچه اکثر افراد یک جامعه میپسندد. توافق بر خلاف این دو امر از نگاه قانون معتبر نبوده و موجب بطلان قرارداد میشود. از آنجایی که توافق بر اجل ایفای تعهد در زمرهی هیچ یک از این دو مورد نمیباشد، میتوان حکم به صحت این گونه شروط و توافقات داد.
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های حقوق کلیک کنید.
نمونه ای از فهرست منابع و مأخذ
- اخلاقی؛ بهروز و فرهاد امام، ترجمه و تحقیق اصول قراردادهای تجاری بينالمللي، انشارات شهر دانش، چ2، 1385.
- افتخاری؛ جواد، کلیات عقود و تعهدات، چ 1، تهران، انتشارات میزان، 1382.
- امامی؛ حسن، حقوق مدنی، ج 1، انتشارات اسماعیلیه، چ 22، 1388.
- انصاری؛ مسعود و محمد علی طاهری، ج 2، دانشنامهی حقوق خصوصی، انتشارات مهراب فکر، 1384.
- بهرامی احمدی؛ حمید، کلیات عقود و قراردادها، انتشارات میزان، چ 2، 1386.
- تنکابنی؛ محمد، تأسیسات در قواعد فقهی، انتشارات دارالعلم، 1382.
- جعفری لنگرودی؛ محمد جعفر، تعهدات، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چ 3، 1378.
- جعفری لنگرودی؛ محمد جعفر، تئوری الموازنه، انتشارات کتابخانه گنج دانش، 1381.
- جعفری لنگرودی؛ محمد جعفر، حقوق اموال، انتشارات کتابخانه گنج دانش، 1388.
- جعفری لنگرودی؛ محمد جعفر، فرهنگ عناصر شماری، انتشارات کتابخانهی گنج دانش، تهران، 1381.
- جعفری لنگرودی؛ محمد جعفر، مجموعه محشی قانون مدنی، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چ 3، 1387.
- جعفری لنگرودی؛ محمد جعفر، وسیط در ترمینولوژی حقوق، ج 1، انتشارات کتابخانه گنج دانش، چ 15، 1390.
- جمعی از نویسندگان، تفسیری بر حقوق بينالمللي، ترجمه مهراب دارابپور، ج 2 و 3، انتشارات کتابخانه گنج دانش، 1374.
- …
- …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.