قیمت 9,900 تومان

اشتراک 0دیدگاه 8 بازدید

 

6-2 فن‌بازار
1-6-2 ضرورت وجود فن بازار
2-6-2 مفهوم فن بازار
3-6-2 وظايف و کارکردهاي فن بازار
4-6-2 انواع فن بازار
5-6-2 تفاوت فن بازار با ساير بازارها
6-6-2 فن‌بازار، نظام نوآوري و نقش دولت
7-6-2 گستره خدمات فن بازار
8-6-2 مطالعات تطبیقی فن بازار در جهان
9-6-2 مطالعات تطبیقی فن‏بازار دفاعی در جهان
10-6-2 تجربه فن‏بازار دفاعی در جهان
11-6-2 دلایل موفقیت فن‏بازار در کشورهای غربی
12-6-2 مدل‌هاي پياده‌سازي فن بازار
13-6-2 عوامل مؤثر بر موفقيت فن‏بازار
14-6-2 چارچوب تحلیلی برای ارتقای فن‏بازار
15-6-2 ذي‏نفعان فن بازار
7-2 فن بازار در ايران
1-7-2 اسناد بالادستي
1-1-7-2 سند چشم‏انداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404
2-1-7-2 ابلاغیه مقام معظم رهبری راجع‏به سیاست‏های کلی برنامه پنجم توسعه
3-1-7-2 قانون برنامه پنجم توسعه کشور
4-1-7-2 رهنمودهای مقام معظم رهبری برای نقشه جامع علمی کشور
5-1-7-2 نقشه جامع علمی کشور
6-1-7-2 سیاست‏های کلی علم و فناوری کشور
2-7-2 وضعيت کشور در زمينه‏ي فن بازار
1-2-7-2 فن‏بازار دفاعی؛ تجربه فن‏بازار در وزارت دفاع و پش ن م
2-2-7-2 ویژگی‏های فن بازار دفاعی
3-2-7-2 ضرورت تمرکز بیشتر بر جایگاه سکوهای فناوری در شکل‏گیری فن‏بازار
4-2-7-2 نقش موسسه در مبادلات فناوری ودجا
5-2-7-2 نهادهای میانجی و واسطه‏ای نظام نوآوری ودجا
6-2-7-2 وضعیت فن‏بازار دفاعی در کشور از نگاه نهادی
7-2-7-2 پشتوانه‏های قانونی برای معاملات فناوری
8-2-7-2 سابقه فن‏بازار در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
9-2-7-2 فن‏بازار منطقه‏ایی؛ تجربه فن‏بازار در پارک‏های علم و فناوری
10-2-7-2 کریدور نانو
11-2-7-2 تجربه فن‏بازار در سازمان پژوهش‏های علمی و صنعتی
12-2-7-2 فن‏بازار پارک فناوری پردیس
3-7-2 محدوديت‏هاي فعاليت فن‏بازارها در ايران
1-3-7-2 محدوديت‏هاي فرهنگی
2-3-7-2 محدوديت‏هاي اقتصادی
3-3-7-2 محدوديت‏هاي قانونی
4-3-7-2 محدودیت‏های نیروی انسانی
5-3-7-2 محدودیت‏های دولتی و سیاست‏گذاری

منابع

فن‌ بازار

فن بازار – ادبیات و مبانی نظری فن‌بازار

در بررسي ادبيات فن‌بازار دو نکته را بايد مدنظر داشت: اول اينکه، فن‌بازار موضوع و مفهوم نسبتاً جديدي در ادبيات مديريت فناوری به شمار مي‌رود و دوم اينکه اين مفهوم بيشتر از طريق کشورهاي خاور دور معرفي شده و توسعه‌یافته است. به همين دلايل ادبيات مفصلي در اين باره شکل نگرفته است. به هرحال، با توجه به هدف تحقيق، مرور ادبيات در چند بخش شامل ضرورت وجودی، مفهوم، وظايف، کارکردها و انواع فن بازار انجام می‌شود و سپس بحث‌های پیرامون ‌‌‌‌‌‌فن بازار در جهان و فن‌بازار در ايران ارائه مي‌گردد.

 ضرورت وجود فن‌ بازار

فناوري به‌عنوان روش و فوت‌وفن انجام کارها و جنبه عملي علم انسان، با گذشت روزگار، پيچيده‏تر، گسترده‌تر و عميق‌تر گشته و حتي به‌صورت وسيلۀ برتري و تفوق ملتي بر ديگر ملل تغيير شکل يافته است. امروزه کشورهاي پيشرفته و پيشتاز، از فناور‌ي‌هاي نيرومندتر و پيچيده‌تري برخوردار هستند. گروهي از کشورهاي تازه صنعتي شده نيز با استفاده از راه‌کارهاي مختلف و متناسب با فرهنگ خويش، درصدد ارتقاء و توسعه سطح فناوري کشور خود برآمده‌اند  (Khabiri et al., 2012).

شوراي ملي علوم و فناوری آمريکا پيشرفت فناوری را مهم‌ترين عامل تعيين‌کننده رشد پايدار اقتصاد کشور مي‌داند. طبق اين گزارش حدود نيمي از رشد اقتصادي درازمدت ۵۰ سال گذشته ناشي از فناوری بوده است. طي سال‌هاي آتي، فناوری ارتباطات، اينترنت، مهندسي ژنتيک و شبيه‌سازي انسان، کنترل اقلام ورودي و خروجي، نانوفناوری و بسياري از فناوري‌هاي ديگر تأثیر بيشتري بر زندگي انسان خواهند گذاشت (Mowery 1992) .

کشورهاي اروپايي و آمريکايي با داشتن سابقۀ طولاني در ايجاد و انتشار فناوري، بسترهاي جلب ايده‌ها و خلاقيت‌هاي نو را فراهم آورده، به‌طوري که آمريکا بيشترين آمار اختراعات را در خود گنجانده است در اين کشورها سازمان‌ها و افراد بسياري مترصد يافتن فناوري سودآور هستند. در کشورهاي شرقي نيز دولت‌ها اغلب زيرساخت‌هاي تعامل و ارتباط نزديک دارندگان و خواهندگان فناوري را فراهم مي‌آورند. روشن است که پاسخ به تقاضاي فناوري و پوياکردن دانشگاه‌ها و متخصصين، در گرو ارتباط نزديک و تنگاتنگ ايشان با کاربران فناوري است. يکي از ارکان توسعۀ  فناوري در کشور، تبادلات و تعاملات فناوري و رفع نياز هر يک از طرفين مبادله است. در ايران مبادلات و انتقال فناوري از نظام و ساختار منسجم و هدفمندي برخوردار نيست. همين مسئله باعث بروز مشکلات بسياري براي عرضه‌کنندگان فناوري (شامل نخبگان، دانشگاه‌ها، مراکز تحقيق و توسعه و…) و متقاضيان فناوري (مانند دولت، صنايع مختلف به ويژه صنايع کوچک و متوسط، سرمايه‌گذاران و …) شده است (حسيني و سهرابي، 1389).

کشورهاي مختلف در سراسر دنيا با توجه به عوامل و واقعيات مختلفي که با آن روبرو هستند، ابزارها و روش‏هاي مختلفي را براي حرکت به سمت اقتصاد مبتني بر دانش مورد استفاده قرار داده‌اند. سابقۀ تاريخي، زمينه‌‌‌هاي فرهنگي، شاخص‌‌‌هاي اقتصادي و به‌طورکلي، ميزان توسعه‌یافتگی، تعیین‌کنندۀ آن است که چه کشوري در کدام برهه از زمان، جهت نيل به اولويت‌ها و برنامه‌‌‌هاي مذکور بايد از چه روش و سازوکاري استفاده نمايد. (Gibson & Smilor, 1991)

يکي از سازوکار‏هايي که استفاده از آن با هدف تسهيل در امر پیاده‌سازی سياست‌‌‌هاي فوق، نزديک به سه دهه قدمت دارد، به‌کارگیری” فن‏بازار‏” است به‌عنوان سامانه‏اي براي هدايت و نظارت بر مبادلات فناوري است. در سال‌هاي اخير، استفاده از سازوکار مذکور به‌خصوص در کشورهاي در حال توسعه با استقبال مواجه شده است (موحدي و طباطبايي، 1389).

فن بازار به‌عنوان بازار تخصصی مبادلات فناوری، نظامی برای سامان‏دهی، هدایت و رونق بخشی به معاملات انتقال فناوری چه در سطح ملی و چه در سطح بین‌المللی است. به‌عبارت‌دیگر، فن بازار یک بازار است که در آن عرضه‌کنندگان و متقاضیان فناوری و خدمات مرتبط با آن در سطوح ملی، سازمانی و شرکتی به‌منظور تأمین نیازهای فناورانه خود فعالیت دارند (صمدی،کلاهدوزان و حسینی، 1385).

فن بازار در واقع سازوکاری برای مبادلۀ فناوری است که نقش آن کاهش موانع موجود بر سر راه معاملات فناوری و نیز گردآوری و توزیع اطلاعات واقع بینانه و بی طرفانه پیرامون قیمت از طریق معاملات تجارت آزاد است. در جوامع مختلف، صنعت به‌عنوان زیرسیستم تولید، و دانشگاه به‌عنوان زیرسیستم تحصیل و آموزش و دست‌کم به‌عنوان بخشی از زیرسیستم علم و فناوری پذیرفته‌شده است. از سوی دیگر ارتقای نوآوری فناورانه و به‌طورکلی خلق، توسعه، تجاری‌سازی و اشاعۀ فناوری در جامعه به کارکرد و رابطۀ این زیرسیستم‏ها بستگی دارد. بنابراین جهت ارتقای نوآوری فناورانه باید عملکرد صنعت به عنوان نهاد تولید و عملکرد دانشگاه به عنوان نهاد علم و فناوری از یک طرف، و ارتباط این دو نهاد از طرف دیگر بهبود یابد. دقیقاً در همین جا‏ست که نقش فن‏بازاربه عنوان یک نهاد واسط آشکار می‏شود. به عبارت دیگر، فن‏بازارمحل تلاقی این دو نهاد است. البته باید توجه داشت که ایجاد فن‏بازاربه معنای بهبود قطعی ارتباط صنعت با دانشگاه نیست و این ارتباط تحت تأثیر عوامل دیگری همچون فضای رقابتی حاکم بر صنعت نیز قرار دارد (Sung, 2009).

توسعه فن بازار ها به کشورهاي شرق آسيا برمي‌گردد. کشورهايي چون “ژاپن”، “چين” و”هنگ‌کنگ” که خود توليدکننده فناوری نبودند و بيشتر از استراتژي انتقال فناوری استفاده مي‌کردند، براي سامان‌دهي به جريان انتقال فناوری در کشورشان دست به ايجاد ساختارهايي زدند که بعداً به نامTechnomarket  يا Technomart معروف شدند. نمونه‌اي از مهم‌ترين فن بازار هادر حال حاضر عبارت‌اند از :

  • فن‌ بازار آسيا و اقيانوسيه [1]APCTT؛ مستقر در دهلي‌نو
  • فن‌ بازار Yet2؛ در آمريکا
  • فن‌ بازار هنگ‌کنگ.

به‌عنوان آخرین نکته در مورد ضرورت فن بازارمی‌توان گفت که ظرايف موجود در انتقال فناوری لزوم ايجاد سیستم اطلاع‌رساني صحيح، مشاوره و استانداردسازي مبادلات را بوجود آورده که اين نقش توسط فن‌بازارها ايفا مي‌شود. در اصل فن‌بازار در نقش يک واسطه حرفه‌اي در سطوح مختلف در کنار عرضه‌کنندگان (دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و واحدهاي تحقيق و توسعه صنايع) و متقاضيان فناوری (صنايع بزرگ، بنگاه‌هاي اقتصادي کوچک و متوسط، سرمايه‌گذاران و حتي دانشگاه‌ها) است. با اين تعريف مي‌توان گفت فن بازار در اصل يک بنگاه تخصصي معاملات فناوری است (Kokko, 1994).

مفهوم فن ‏بازار

نتايج تحقيقات زيادي نشان‌دهنده ميزان اهميت بازار فناوري است. در اکثر موارد، در نظر گرفتن بازار فناوري کم اهميت‏تر از خود فناوري نيست. به عبارت ديگر، بايد فناوري را با بازار آن در نظر بگيريم. براي فناوري دو جريان تجاري و غير تجاري تعريف کرده‏اند:

الف) جريان غيرتجاري فناوري:

قسمت اصلي جريان فناوری، خارج از بازار انتقال فناوری رخ مي‌دهد. به عبارت ديگر، دانش فني به‌صورت بين‏المللي از طريق شکل‌‌‌هاي غيرتجاري گسترش مي‌يابد و ممکن است حتي بدون هيچ هزينه‌‌اي منتقل شود. برخي از شيوه‌‌‌هاي جريان غيرتجاري فناوری عبارتند از:

  • افرادي که دروس مهندسي و علمي در دانشگاه‌‌‌هاي خارج کشور خوانده‌اند و به وطنشان برمی‌گردند؛
  • رقيباني که از مهندسي مجدد استفاده مي‌کنند؛
  • شعبه‌‌‌هاي شرکت‌‌‌هاي چندملیتی.

ب) جريان تجاري فناوري:

بخش ديگر جريان فناوري، بخش تجاري آن مي‌باشد. در اين حالت، مبادله بين دو طرف به‌صورت مشهود انجام شده و نتايج مبادله در اسناد منعکس مي‏گردد. شايد بيشتر جريان فناوري به‌صورت غيرتجاري باشد، اما سهم تجاري آن‌هم قابل‌توجه بوده است. بنابراين سیاست‌گذاران براي حمايت از عرضه‌کنندگان فناوري و تلاش توسعه اقتصادي بايستي زمينۀ لازم جهت حرکت افراد و سازمان‌ها در راستاي تجارت فناوري را فراهم آورند.

به‌عنوان مثال، در ۲۰ سال گذشته، درآمد ناشي از فروش فناوري (فقط در حيطۀ  فروش ، حق امتياز و مجوز) در آمريکا روند رو به رشدي را داشته است. این کشور در سال ۲۰۰۰ بيش از ۱۰۰ ميليارد دلار از فروش فناوري، حق امتياز و مجوز کسب کرده است.

در اين بازار، فروشندگان فناوری فرصت مي‌يابند تا ايده‌ها و فناوری‌هاي خود را به معرض نمايش گذاشته و براي آن‌ها اقدام به بازاريابي نمايند. از طرفي اين امکان نيز وجود دارد که متقاضيان فناوری نيز تقاضاهاي خود را مطرح نموده و به اين صورت قدرت انتخاب بالاتري در بين گزينه‌ها داشته باشد.

فن بازار در واقع سازمان و سازوكاري براي مبادله فناوري است كه نقش آن كاهش موانع موجود بر سر راه معاملات فناوري و نيز گردآوري و توزيع اطلاعات واقع‌بينانه و بي‌طرفانه پيرامون قيمت از طريق معاملات تجارت آزاد است (سالاري و همکاران، 1382).

‌‌‌فن بازار به معناي بازار فناوري و مرکزي براي انجام مبادلات فناوري است. همان‌طور که بازار مسکن محل مبادله مسکن است و بنگاه‌‌‌هاي معاملات مسکن واسطه‌‌‌هاي اطلاعاتي و حقوقي معاملۀ مسکن هستند، در بازار فناوري نيز ‌‌‌فن‌بازارها نقش واسطه‌‌اي براي رساندن اطلاعات فناوري به سرمایه‌گذاران و کارآفرينان ، متقاضيان، عرضه‌کنندگان را دارند. در ضمن ‌‌‌فن‌بازارها در دنيا معمولاً به ارائۀ مشاوره در خصوص مراحل انتقال فناوري نيز مي‌پردازند. فن بازار عبارت است از سيستم انتقال فناوري جامع و يکپارچه که مبادله فناوري بين تأمین‌کننده و متقاضي فناوري را به صورت سيستماتيک و از طريق تمامي فرآيندهاي مبادلات داخلي وخارجي تسهيل مي‌کند. در اين نمونه، سيستم کامل شده انتقال فناوري دو نوع سيستم بازار دارد. سيستم فيزيکي بازار که مکان فيزيکي به همراه تسهيلات عيني در آن وجود دارد و ديگري بازار مجازي که از اينترنت و اينترانت استفاده مي‌نمايد. به عبارت ديگر ‌‌‌فن‌بازار عبارت است از بازار نظام‏مند معاملات فناوري که خدمات تخصصي و فني نظير مشاوره فناوري، خدمات اطلاعات، کمک به پروژه‌ها با حمايت دولت، کمک در مطالعات امکان‌سنجی از فناوري‌ها و محصولات، ارزيابي بازارسازان،R&D  توسعه قابليت فناوري و … را ارائه مي‌نمايد. (Philips, 2002)

وظايف و کارکردهاي فن‏ بازار

در صورتي که از منظر انتقال فناوري به موضوع نگاه کنيم، فن‏ بازار ها چهار کارکرد اصلي دارند. اين کارکردها عبارتند از (صمدي و همکاران، 1385):

  1. گردآوري و توزيع مجموعه‏اي از اطلاعات پيرامون فناوري
  2. پيمايش و پژوهش در زمينه اطلاعات فناوري
  3. اشاعه تفسيرهاي اطلاعات فناوري
  4. برگزاري همايش‏ها و ارائه مشاوره در حوزه فناوري

فعاليت‌هاي فن بازار شامل دو نوع فعاليت كلي است (ملکي فر، 1382):

  1. فعاليت‌هاي اصلي (مربوط به مبادلات فناوري)؛ و
  2. فعاليت‌هاي پشتيبان (تهيه اطلاعات و خدمات گسترش مبادلات).

مبادله، واسطه‌گري، مشاوره فناوري، و ارزيابي فناوري و همچنين خدمات تجاري‌سازي فناوري‌هاي قابل تجارت (بازاريابي و خدمات فروش)، بخش‌هاي مختلف فعاليت‌هاي اصلي فن‌بازار محسوب مي‌شوند. فعاليت‌هاي نوع دوم يعني فعاليت‌هاي پشتيباني به چهار دسته تقسيم مي‌شوند: زيرساخت، مديريت منابع انساني، مديريت فناوري و خريد و تملك. فن‌بازار مي‌تواند به‌وسيله اين فعاليت‌ها چند وظيفه مهم را به انجام رساند. اول اينكه بهره‌برداري از فناوري‌ها و پتنت‌هاي استفاده نشده را محقق سازد. دوم اينكه، يك سري خدمات مشاوره‌اي، خدمات واسطه‌گري و مبادلاتي را از طريق شبكه‌هاي تخصصي فناوري ارائه ‌دهد. سومين وظيفه، ارائۀ اطلاعات مرتبط با فناوري، پتنت و شيوه‌هاي تجارت به سازمان‌هاي خطرپذير و اعضا است. وظيفۀ چهارم فن بازار، ارائۀ خدمات پشتيباني مانند جستجوي “تأمین‌کننده” و “متقاضي” فناوري، ارزيابي و مشاوره دربارۀ  فناوري‌هاي قابل تجارت، بررسي بازار براي کسب‌وکارهای خطرپذير، خدمات تأمين  مالي، و خدمات تأسيس كارخانه به اعضا است (سالاري  و همکاران، 1382).

با توجه به فعاليت‌ها و وظايفي كه براي فن بازار برشمرديم مي‌توان نتيجه گرفت كه فن‌بازار به محلي براي معاملات فناوري خلاصه نمي‌شود و نقش‌ها و كاركردهاي آن شامل ترغيب طرف‌هاي عرضه و تقاضا و تسهيل تصميم‌گيري‌هاي طرفين و ارتباط آن‌ها نيز مي‌باشد (ملکي فر، 1382).

چنانکه اشاره شد، فعاليت‌‌‌هاي ‌‌‌فن بازار متشکل از فعاليت‌‌‌هاي اصلي مرتبط با مبادلات فناوري و فعاليت‏هاي پشتيباني جهت ارائۀ اطلاعات و خدمات کامل براي گسترش مبادلات مي‌باشد. اين فعاليت‏ها بر اساس مدل مفهوم زنجيره ارزش پورتر در جدول زير خلاصه شده‌اند (موحدي و طباطبايي، 1389).

 

انواع فن ‏بازار

‌‌‌فن بازار عبارتست از سامانه‏اي که با استفاده از سياست‌ها و راهکارهاي مختلف، موانع موجود سر راه معاملات فناوري را از ميان برداشته و بازاري شفاف و باز از تراکنش‌‌‌هاي فناورانه را بوجود آورد. در این صورت، مي‌توان به شبکه عرضه‌کنندگان، متقاضيان و مراکز ارائه‌دهنده خدمات فناوري و نيز مجموعه سياست‌ها و روال‌‌‌هاي مديريت اين شبکه، را اطلاق کرد.

‌‌‌فن بازار ها بر اساس شاخص‌‌‌هاي مختلف به صورت‌‌‌هاي متفاوتي دسته‌بندی مي‌شوند. ‌‌‌فن‌بازارها بر اساس وظيفه اصلي، به سه دسته زير تقسيم مي‌شوند:

۱.  ‌‌‌فن‌ بازار اطلاعات فناوري؛

۲.  ‌‌‌فن‌ بازار مبادلات و انتقال فناوري؛

۳.  نوع ترکيبي آن‌ها.

‌‌‌فن‌ بازار اطلاعات فناوري، سيستم جامع گسترش اطلاعات مي‌باشد. اين سيستم با جمع‏آوري و توليد اطلاعاتي درباره مبادلات انتقال فناوري، آن‌ها را براي استفاده‌کنندگان فناوري منتشر مي‌کند. متقاضي با توجه به دسترسي آسان و سريع به اطلاعات از طريق شبکۀ پخش اطلاعات انتقال مي‌يابد به جستجوي فناوري مناسب و شريک فناوري خود مي‌پردازد. براي نمونه بازار فناوري در اروپا را مي‌توان اشاره نمود.

‌‌‌فن‌بازار مبادلات فناوري موسوم به بازار معاملات فناوري، سيستم تجارت فناوري‌‌‌هاي شناخته شده است. اين سيستم از طريق معرفي مستقيم آن‌ها بين خريدار و فروشنده، برگزاري نمايشگاه‌‌‌هاي نمونه‌‌‌هاي محصول فناوري به صورت منظم و نامنظم و … (بازار فيزيکي) عمل مي‌نمايد. فعاليت‌هاي مبادلات فناوري جامع و يا مورد به مورد برحسب زمينه، محصول زمينه و هدف فرق مي‌کند. سمينارهاي انتقال فناوري و ارائه آن همراه با مبادلات فناوري و به صورت همزمان برگزار مي‌گردد. اين بازارها مي‌توانند در سطح منطقه، بخش، ناحيه يا ترکيبي از هر کدام ايجاد شوند. نمونه‌هاي موردي از آن عبارتند از مرکز اطلاعات بازار فناوري شرکت‌هاي کوچک و متوسط ژاپن و فن‏بازار دائوجون در کره. نمونه‏ي ترکيبي دو مورد فوق، فن‏بازاري است که مشاوره‏ها، واسطه‌ها و مبادلات فناوري را ارائه مي‌نمايد. اين ‌‌‌فن بازار اطلاعات مرتبط با انتقال فناوري را تأمين و فرايند کامل تحقيقات فناوري تا سرمایه‌گذاری تجاري را پشتيباني مي‌کند. يک نمونه از نوع ترکيبي، ‌‌‌فن بازار يونيدو در حيطۀ آسيا و اقيانوسيه و ‌‌‌فن‌بازار شوراي بهره‏وري هنگ‏کنگ مي‌باشد (APCTT, 2013).

فن‏بازار هاي ترکيبي براي پوشش مشکلات زيرساخت‌هاي سنتي انتقال فناوري بايستي سه بخش زير را با هم داشته باشند:

بخش اول بازار فيزيکي است که در آن صاحبان و منابع فناوري به همراه نيروي انساني ماهر در قالب نمايشگاه‌هاي تجاري و فناوري به معامله مي‌پردازند؛

بخش دوم بازار مجازي است که به‌وسیلۀ آن همکاري‌هاي فناوري از طريق شبکه اطلاعات منسجم بر روي اينترنت شکل مي‌گيرد؛

[1]APCTT: Asia and Pacific Center for Transfer of Technology

 

فن‌بازار، نظام نوآوري و نقش دولت

نظام نوآوري در برگيرندۀ نهادها و زيرسيستم‌هاي دخيل در نوآوري است. در جوامع مختلف، صنعت به‌عنوان زيرسيستم توليد، و دانشگاه به‌عنوان زيرسيستم تحصيل و آموزش و دست‌كم به‌عنوان بخشي از زيرسيستم علم و فناوري[1]  پذيرفته شده است(بوشهري و طبائيان، 1385).

از سوي ديگر، مجدداً بر اساس آنچه در قسمت‌هاي قبلي مرور شد، ارتقاي نوآوري فناورانه و به‌طوركلي خلق، توسعه، تجاري‌سازي و اشاعۀ فناوري در جامعه به كاركرد و رابطۀ اين زيرسيستم‌ها بستگي دارد. بنابراين، براي آنكه وضعيت نوآوري فناورانه در كشور ارتقا يابد بايد عملكرد صنعت به‌عنوان نهاد[2] توليد و عملكرد دانشگاه به‌عنوان نهاد علم و فناوري از يك طرف، و ارتباط اين دو نهاد از طرف ديگر، بهبود يابد. دقيقاً در همين جاست كه نقش فن‌بازار به‌عنوان يك نهاد واسط آشكار مي‌شود. به‌عبارت ديگر، فن‌بازار محل تلاقي اين دو نهاد است. البته بايد توجه داشت كه ايجاد فن‌بازار به‌معناي بهبود قطعي ارتباط صنعت با دانشگاه نيست و اين ارتباط تحت تأثیر عوامل ديگري همچون فضاي رقابتي حاكم بر صنعت نيز قرار دارد (نظري‌زاده و طبائيان، 1383).

از زاويه سياست‌هاي فناوري نيز مي‌توان به اين موضوع نگريست. چنانكه اشاره شد، سياست‌هاي فناوري را مي‌توان به سياست‌هاي عرضه، تقاضا، و رقابت تقسيم كرد. هدف اين سياست‌ها در واقع ارتقاي سيستم ملي نوآوري است و فن‌بازار با نقشي كه در اين سياست‌ها ايفا مي‌كند، موجبات ارتقاي سيستم را فراهم مي‌سازد. اما نقش فن‌بازار در اين سياست‌ها چيست؟ سه پاسخ براي اين سؤال وجود دارد. اولاً، فن‌بازار عرضۀ  فناوري را ترغيب مي‌كند؛ ثانياً، موجب تقاضاي فناوري مي‌شود؛ و ثالثاً، بستري براي اشاعۀ فناوري مهيا مي‌كند. توضيح اينكه دانشگاه‌ها به‌عنوان يك نهاد علم و فناوري در رويارويي با فن بازار ، آن را به شكل محلي براي عرضۀ  دستاوردهاي علمي و فناورانۀ خود مي‌بينند كه مي‌توانند راه‌حل‌هاي علمي و فناوري‌هاي توسعۀ یافته خود را ـ كه ممكن است در مراحل مختلفي از توسعه همچون نمونه آزمايشگاهي، پايلوت پلنت و غيره قرار داشته باشند ـ در آن به نمايش بگذارند و عرضه كنند. از سوي ديگر، صنعت و به عبارت بهتر، بنگاه‌هاي صنعتي نيز از يك طرف فن‌بازار را به‌صورت محلي براي يافتن فناوري‌هاي نو و پيدا كردن پاسخي نو براي تقاضاهاي فناورانۀ خود مي‌يابند (تقاضا از دانشگاه‌ها و مراكز تحقيقاتي) و از طرف ديگر آن را مكاني براي مبادلۀ  فناوري‌هاي بالغ و حتي منسوخ (عرضه و تقاضاي فناوري بين بنگاه‌ها) مي‌بينند.

به اين ترتيب، نقش فن بازار در نظام ملي نوآوري را مي‌توان تسهيل و تقويت ارتباط بين برخي از اجزاي نظام، يعني نهادهاي علم و فناوري و نهادهاي توليدي عنوان كرد كه يكي از پيامدهاي آن بهبود ارتباط صنعت با دانشگاه است.

فن بازار مي‌تواند با فراهم آوردن سازوكارهاي حمايتي همچون حمايت از عرضه‌كنندگان (در قالب تأمين منابع مالي، كمك به ثبت اختراع، ثبت حقوق مالكيت فكري، بازاريابي فناوري، ارائه مشاوره و …) و نيز حمايت از متقاضيان فناوري (به‌صورت تأمين سرمايه مخاطره‌پذير، ارزيابي فناوري، بازاريابي تجاري و …) باعث شود عرضه و تقاضاي بيشتر و مؤثرتري شكل گيرد (نظري‌زاده، 1382).

در اين راستا دولت مي‌تواند صاحبان فناوري همچون دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها و مراكز تحقيقاتي را تشويق كند تا به‌منظور مشاركت در توسعه ملي به شكلي فعال در اين عرصه وارد شوند و از منافع آن برخوردار گردند. حمايت دولت از شكل‌گيري فن‌بازارها، انگيزۀ توليد فناوري‌هاي بومي و تقاضا براي بهره‌برداري از آن‌ها را افزايش خواهد داد.

دلايل گوناگوني براي ايجاد و توسعه فن بازار ها توسط دولت وجود دارد كه برخي از آن‌ها عبارتند از (ملکي فر، 1382):

  • فن‌بازار مي‌تواند از انباشت بدون استفاده فناوري در دانشگاه‌ها، مؤسسات تحقيقاتي و سازمان‌ها و بنگاه‌هاي صنعتي جلوگيري كند.
  • با تزريق فناوري‌هاي نو به بنگاه‌هاي بومي، توان فناورانه و قوۀ رقابت‌پذيري آن‌ها را تقويت كند.
  • با كمك به فروش مكرر فناوري، هزينه توسعه آن‌ها را براي توسعه‌دهندگان و هزينه خريد آن‌ها را براي صاحبان فناوري جبران كند.
  • با در دسترس قرار‏دادن فناوري، از دوباره‌كاري و موازي‌كاري‌هاي تحقيقاتي يا انتقال فناوري چندباره جلوگيري كند.

از جمله اهداف ايجاد فن بازار نيز مي‏توان به موارد زير اشاره کرد (صمدي و همکاران، 1385):

  • کاهش موانع موجود بر سر راه معاملات انتقال فناوري؛
  • گردآوري و توزيع اطلاعات واقع‏بينانه؛
  • استفاده بهينه از قابليت‏هاي فناورانه منطقه؛
  • رونق‏بخشي به فعاليت مراکز توليد فناوري يا تجاري‏سازي نتايج فعاليت آن‌ها؛
  • ايجاد فرصت‏هاي نوين کسب‌وکار؛
  • گسترش مشارکت‏ها و همکاري‏هاي رسمي و غيررسمي در زمينه فناوري.

به اين ترتيب، ايجاد و توسعه فن‌بازارها به‌عنوان يك مقولۀ سياستي در دستور كار دولت قرار مي‌گيرد. در اين راستا سياست‌هاي زير به‌عنوان پیشران‌های فن بازار پيشنهاد مي‌شوند:

  1. فرهنگ‌سازي پيرامون اهميت فن‌بازارها و تأثیر آن‌ها بر توان رقابتي صنايع داخلي؛
  2. تشويق بخش خصوصي به تأسيس فن‌بازار؛
  3. تربيت نيروي انساني متخصص در زمينه‌هايي از قبيل قيمت‌گذاري، ارزيابي و بازاريابي فناوري براي فن‌بازارها؛ و
  4. حمايت از قراردادهايي كه از طريق فن‌بازار منعقد مي‌شوند.

عوامل مؤثر بر موفقيت فن‏ بازار

بنياد فن‏بازار ژاپن (JTM)[1] در سال 1985 تأسيس شده و تا سال 2000، 15000 درخواست به اين بنياد ارسال شد که 600 مورد از آن‌ها منجر به موارد موفق انتقال فناوري شدند. به عبارت ديگر، نرخ موفقيت اين فن‏بازار 4% بود که نرخ پاييني است. يکي از دلايل ذکر شده براي اين موفقيت کم، «فقدان متخصصان اعطاي ليسانس» مي‏باشد. (Albors & Sweeney, 2005  )

يکي از يافته‏هاي کليدي «مميزي موقعيتي اطلاعات بلااستفاده پتنت در سال 1995[2]»، کمياب بودن «هماهنگ‏کننده‏ها» براي از بين بردن شکاف بين مالکان و کاربران فناوري بود. اين يافته منجر به ايجاد شبکه‏اي از «مشاوران توزيع پتنت» و توسعه «پايگاه داده توزيع پتنت» شد (Japan Technomart Foundation, 1996)

بخشی از فعاليت طراحي و بازاريابي فناوري، عبارت است از غلبه بر شکاف بين نوآوران و پذيرندگان اوليه و شکاف بين پذیرندگان بعدي و اقليت (پذيرندگان) اوليه که نياز به مهارت‏هاي ارتباطي دارد.

البرز و اسويني به BTG اشاره مي‏کنند که يک شرکت انتقال فناوري است که مانند يک سرمايه‏گذار خطرپذير عمل مي‏کند. کارکنان اين شرکت داراي مهارت‏هاي تخصصي -علمي، تجاري، قانوني، حقوق مالکيت معنوي، بازاریابی و …- بوده و روي فناوري‏هاي خاص تمرکز مي‏کنند. اين شرکت هزينه و ريسک حقوق مالکيت معنوي و بهره‏برداري از آن را متحمل مي‏شود. شرکت، در صورت موفقيت‏آميز بودن انتقال فناوري، در منافع حاصل از آن شريک مي‏شود. از جمله عوامل و دلايل موفقيت اين شرکت عبارتند از: 1). داشتن يک سبد گسترده، 2). کاهش ريسک از طريق بررسي دقيق و ظريف (فناوري‏ها)، 3). تمرکز روي بخش‏هاي هدف که شرکت از تخصص فناوري و بازار آن‌ها برخوردار مي‏باشد و 4). پيش‏فعال بودن در جستجو، يافتن و انجام معامله.

البرز و اسويني معتقدند پايگاه‏هاي داده اينترنتي/ برخط، شبکه‏هاي غيرفعالي هستند که در اصل به‌عنوان «مجراي فروش» عمل کرده، در افزايش آگاهي از تقاضا و عرضه فناوري مفيد بوده و فاقد خدمات عيني مناسب براي انتقال عملي فناوري هستند (Albors & Sweeney, 2006) .

اندازه و شکل سازماني ايده‏آلي براي شبکه‏هاي انتقال فناوري وجود ندارد. اما شبکه‏هاي کوچک‏تر، به دليل ارتباطات ساده‏تر و قابل کنترل بودن پويايي گروهي، کارآمدتر هستند. اما شبکه‏هاي بزرگ‏تر نيز به منابع قابل توجهي دسترسي داشته و سبد گسترده‏تري از فناوري‏ها و مهارت‏هاي مشتريان دارند.

از نظر ساختار، يکي از شبکه‏هاي انتقال فناوري عبارت است از نوع «ستاره‏اي» که ساده‏ترين شکل بوده و معمولاً در آن‌ها يک شريک مجرب وجود دارد که نقش هماهنگ‏کننده و برقرارکننده ارتباط را ايفا مي‏کند. نوع بعدي، «خاص و تک‏منظوره» است که ساختار رسمي نداشته و براي شبکه‏هايي مناسب است که شرکا يکديگر را مي‏شناسند و ارتباط قبلي بين شرکا وجود دارد. نوع سوم، «شبکه ارتباط گره‏اي» است که در ارتباطات موجود در آن هيچ يک از اعضا نسبت به سايرين برتري ندارد و براي شبکه‏هاي سازمان‌هاي پژوهشي مناسب است. نهايتاً، «شبکه‏هايي از شبکه‏هاي منطقه‏اي»، نوع پيچيده‏اي از شبکه‏ها هستند که داراي يک ساختار چند رده‌ای بوده و شبکه‏هاي محلي را با يک ساختار هماهنگ‏کننده بين‏المللي، مرتبط مي‏کنند. براي اينکه شبکه‏هاي انتقال فناوري بتوانند با اثربخشي کامل به تسهيل معامله فناوري بپردازند، بايد از مهارت‏هاي خاصي -از جمله مهارت‏هاي مربوط به حقوق مالکيت معنوي و درک روش سازمان‏دهي و انجام معامله- برخوردار باشند.

ارزيابي شبکه مراکز واسطه نوآوري (IRC) در 8 کشور اروپايي نشان داد که IRCهاي کشورهاي شمال اروپا موفق‏تر بوده و فعاليت بيشتري انجام مي‏دهند. دليل اين موفقيت اقدام متمرکزتر، تيم‏هاي ميزبان قوي‏تر و پشتيباني قوي سياست‏هاي منطقه‏اي است.

تحليل‏هاي این محققان نشان مي‏دهند که استفاده از مدل تقاضامحور نسبت به مدل فشار فناوري، نتايج بيشتري در پي دارد.

کولودني و همکاران (Kolodny et al, 2001)، نيازمندي‏هاي ضروري براي عملکرد مناسب واسطه‏هاي نوآوري که شرکت‏های کوچک و متوسط ([3]SME) را هدف قرار داده‏اند، بدين شرح بيان مي‏کنند:1). در دسترس بودن شرکت‏های کوچک و متوسط؛ 2). قابل اعتماد بودن براي شرکت‏های کوچک و متوسط؛ 3). دسترسي به منابع مناسب دانش و اطلاعات مرتبط با فرايند نوآوري؛ 4). اعتبار سازمان ميانجي؛ 5).پاسخ سريع به درخواست‏هاي شرکت‏های کوچک و متوسط؛ و 6). مکمل بودن براي رفع نقاط ضعف شرکت‏های کوچک و متوسط.

از يک طرف حضور بازيگران دولتي و خصوصي در زيرساخت دانشي، از طريق پشتيباني از راه‏اندازي يک ميانجي نوآوري، منجر به بهينه‏سازي کارکرد سيستم نوآوري مي‏شود و از سوي ديگر، منافع، انتظارات و سياست‏هاي واگراي اين بازيگران تأثیر منفي بر عملکرد واسط خواهد داشت (Klerkx & Leeuwis, 2008)

بنديس و همکاران (Bendis, et al, 2008) معتقدند که نهادهاي ميانجي براي تسريع نوآوري بايد دانش علمي، آگاهي از بازار، دانش فني کسب‌وکار و برنامه‏هاي سرمايه‏گذاري مکمل را تحت يک چتر واحد با هم ترکيب کنند.

بنديس (Bendis, 2006) اصول راهنماي راه‏اندازي و عمليات موفق يک نهاد ميانجي براي توسعه مدل نوآوري رقابتي در قرن 21 را به شرح زير بيان مي‏کند:

  • مالکيت مشارکتي
  • مشارکت گسترده و تنوع منافع
  • قهرمانان و حاميان
  • اصول عملياتي
  • رسميت بخشيدن به مشارکت
  • تصميم‏گيري مبتني بر شايستگي‏ها
  • انعطاف‏پذيري
  • تسهيم هزينه‏ها
  • دسترسي به سرمايه
  • ارزيابي و
  • تعهد و پايداري بلندمدت

آرورا، فسفوري و همکاران (Arora, Fosfuri et al, 2001)، دلايل ناکارآمدي بازارهاي فناوري را شناسايي کرده‏اند. مشکلات اصلي عبارتند از مسئله ارزش‏گذاري دارايي‏هاي ناملموس بدون حضور بازار و بدون وجود رويکردهاي استاندارد ارزش‏گذاري، وابستگي فناوري‏ها به بافتار، چسبندگي اطلاعات و رفتار فرصت‏طلبانه بازيگران بازار. در نتيجه اين مشکلات، هزينه‏هاي معامله براي فروش فناوري‏ها بالا بوده و در نتيجه فرصت‏هاي کسب سود براي شرکت‏هايي که مايل به بهره‏برداري از فناوري بيروني (ETE)[4] هستند، کاهش مي‏يابد(Tietze, 2008).

تانگ و مت، به بررسي مراکز ملي انتقال فناوری (NTTC)[5] دانشگاه‏ها پرداخته‏اند. آن‌ها با بررسي نمونه‏اي شامل 7 دانشگاه، اندازه و توانمندي کارکنان این مراکز را به‌عنوان مهم‏ترين عوامل موفقيت آن‌ها شناسايي کرده‏اند. علاوه بر اين عوامل، هزينه پژوهش و توسعه دانشگاه، افزايش آگاهي از مديريت حقوق مالکيت معنوي، تأمين  مالي مراکز، ارتباط صنعت و دانشگاه و نحوه عملکرد مراکز (داشتن يا نداشتن يک شرکت) نيز بر کارايي مراکز ملي انتقال فناوری تأثیر دارند. دو عامل اول، تأثیر مثبت و قوي بر افزايش پتنت‏هاي دانشگاه دارند و سه عامل بعدي، بهره‏وري این مراکز در تجاري‏سازي دستاوردهاي پژوهشي را تحت تأثیر قرار مي‏دهند(Tang & Matt, 2009)

پایان نامه روانشناسی

نمونه ای از منابع لاتین

  1. EPO, OECD, et al. (2006). Patents: realising and securing value – Executive summary, London, Cited in Tietze & Herstatt (2009).
  2. Escher, J.-P. (2005). Technology Marketing in Technology-based Enterprises: The Process and Organization Structure of External Technology Deployment. Zurich, Swiss Federal Institute of Technology Zurich. Cited in Tietze & Herstatt, (2009).
  3. Eto, H. (2005). Obstacles to the emergence of high/new technology parks, ventures and clusters in Japan. Technological Forecasting and Social Change, 72, 359–373.
  4. Etzkowitz, H., Klofsten, M., (2005), The innovating region: toward a theory of knowledge-based regional development. R&D Management 35 (3),243
  5. Etzkowitz, H., Leydesdorff, L., (2000). The dynamics of innovation: From national systems and ‘‘Mode 2’’ to a triple helix of university–industry– government relations. Research Policy 29 (2), 109
  6. Federal Bossiness Opportunity or fedbizopps, Retrieved from: https://www.fbo.gov
  7. Gad, Content Analysis : A Methodology for Structuring and Analyzing Written Material , United States General Accounting Office , Sep. 1996
  8. Gambardella, A. (2002). “Successes and failures in the markets for ” Oxford Review of Economic Policy 18(1): 52-62.
  9. Gay, L.R. and Diehl, L.P., (1992), Research Methods for Business and Management, Maxwell Macmillan International Editions
  10. Gerstlberger, W. (2004). Regional innovation systems and sustainability, selected example of international discussion. Technovation, 24, 749–758.
  11. Gibson, D and Smilor, R., (1991), “Key variables in technology transfer: A field-study based empirical analysis” Journal of Engineering and Technology Management, 8, 287-312
  12. Glas, M., Hisrich, R., Vahcic, A., & Antoncic, B. (1999). The internationalisation of SMEs in transition economies: Evidence from Slovenia. Global Focus, 11(4), 107–124.
  13. Granstrand, O. (2004). “The economics and management of technology trade: towards a pro-licensing era?” International Journal of Technology Management 27(2,3): 209.
  14. Granstrand, O., E. Bohlin, et al. (1992). “External Technology Acquisition in large multi-technology corporations.” R&D Management 22(2).
  15. Hannona, M. J., Skeaa, J., Rhodes, A., (2014). Facilitating and coordinating UK energy innovation through systemic innovation intermediaries, 5th International Conference on Sustainability Transitions, Utrecht, the Netherlands.
  16. Howells, J., (2006), Intermediation and the Role of Intermediaries in Innovation, Res. Policy 35 (5) 715–728.
  17. Institute for Manufacturing, (2010), University of Cambridge, Open Innovation Workshop Report. United Kingdom: Institute for Manufacturing, University of Cambridge.
  18. Izushi, H. (2003). Impact of the length of relationships upon the use of research institutes by Research Policy, 32, 771–788.
  19. Janis,F.T. (1998). An Evaluation of the Techmart Process for the International Transfer of Technology Between SME’s. Innovation: Management, Policy & Practice: Vol. 1, No. 4, pp. 10-16.
  20. JAPAN TECHNOMART FOUNDATION, 1996, “1995 Unused Patent Information Situational Survey” (Cited in Albors & Sweeney)
  21. Johnson, W.H.A., (2008), Roles, Resources And Benefits Of Intermediate Organizations Supporting Triple Helix Collaborative R&D: The Case Of Precarn, Technovation 28 (8) 495–505.
  22. Kaya, I., (2003), Critical Success Factors in R&D Project Management in Military System Acquisition and a Suggested R&D Project Selection Methodology for Turkish Armed Forces, Yeditepe University.

 

 

 

 

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “فن بازار – ادبیات و مبانی نظری فن‌بازار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید