قیمت 19,000 تومان
تدلیس
عناصر و احکام تدلیس و انواع آن …………………………………………………………………………………………
2-1 –قلمرو تدلیس ………………………………………………………………………………………………………………………………………
2-2-عملیات فریبنده مدلِّس………………………………………………………………………………………………………………………….
2-2-1- عناصر تدلیس …………………………………………………………………………………………………………………………………
2-2-2-عنصر مادی تدليس …………………………………………………………………………………………………………………………..
2-2-3-عنصر روانی تدليس ………………………………………………………………………………………………………………………….
2-3-انواع تدلیس ………………………………………………………………………………………………………………………………………….
2-3-1-تدليس قولی (گفتار کاذبانه) ……………………………………………………………………………………………………………
2-3-2-تدليس فعلی(اعمال متقلبانه) …………………………………………………………………………………………………………..
2-3-3-تدليس سلبی(سکوت عمدی) ………………………………………………………………………………………………………….
2-3-4-تدليس ثالث………………………………………………………………………………………………………………………………………
2-3-5- ترغیب به معامله یا تبلیغ…………………………………………………………………………………………………………………
2-3-6-بررسی تدليس در نکاح……………………………………………………………………………………………………………………..
2-3-6-1-شرایط تأثیر تدليس در نکاح ……………………………………………………………………………………………………….
2-3-7 تدليس در معاملات دولتی…………………………………………………………………………………………………………………
2-4- تدليس و نهادهای مشابه-حیله و تقلب نسبت به قانون و تدليس ………………………………………………………
2-4-1- تدلیس و نظریه اشتباه…………………………………………………………………………………………………………………….
2-4-2-اکراه و تدليس ……………………………………………………………………………………………………………………………………
2-4-2-1 – تعریف اکراه و مفهوم آن …………………………………………………………………………………………………………
2-4-2-2-اثر حقوقی اکراه ……………………………………………………………………………………………………………………………
2-4-3-تدليس و قاعده غرور ………………………………………………………………………………………………………………………..
2-4-4-تدليس و عیب ………………………………………………………………………………………………………………………………….
2-4-5-تدليس و غبن …………………………………………………………………………………………………………………………………
2-4-6- تدليس و تخلف از شرط صفت ………………………………………………………………………………………………………
2-5-حیله و تقلب نسبت به قانون و تدليس ………………………………………………………………………………………………..
2-5-1- تقلب نسبت به قانون………………………………………………………………………………………………………………………..
2-5-2-مقایسه تدليس و تقلب نسبت به قانون ………………………………………………………………………………………..
منابع
مفهوم تدلیس
مفهوم لغوی تدلیس
تدلیس لغتی است که از فقه و زبان عرب وارد زبان حقوقی ما شده است و در کتاب های لغت عربی به معنای پوشاندن و پنهان ساختن عیوب می باشد. (ابن منظور، 1405: 86).
ریشه این لغت کلمه «دلسه» به معنای تاریکی و ظلمت است (همان ) تدليس در بیع و سایر معاملات به کتمان و پوشاندن عیب کالا از مشتری معنا شده است.
مفهوم اصطلاحی تدلیس
در هر تدلیس، نوعی تقلب و ریا و جود دارد. و نیرنگ باز بی اعتنا به شرافت شغلی و درستکاری متعارف ، از اعتماد طرف معامله برای گول زدن او استفاده می کند. به همین جهت تدليس در قرارداد با کلاهبرداری قرابت دارد (کاتوزیان،1371: 397و398 )
فقهای اسلامی ، از تدلیس ماشطه در نکاح و تصریه در حیوان سخن گفته اند و اکثر فقها به استقلال از تدليس نمی پردازند و خیار تدلیس را از فروع خیار عیب یا خیار غبن می دانند . شهید ثانی در کتاب «مسالـک الافهـام» در خصوص تصریه بیـان می دارد : در این جـا فروشنده صفت کمـالی را در حیـوان می نمایاند و می رساند که حیوان بیش از آن چه هست بازده دارد در حالی که این امر حقیقت ندارد. این عمل سبب تدليس و حرام است (شهید ثانی،1414،ج1: 194)
دکتر لنگرودی تدلیس را منحصر به موردی می داند که صفت کمالی را برای معامله اظهار کنند که موضوع فاقد آن است، امّا اخفاء عیب را از موارد اعمال خیار می دانند نه خیار تدليس (جعفری لنگرودی، 1387: 144و145).
در «مصباح الفقاهه» مرحوم آیت الله خویی آمده: تدلیس از لحاظ لغوی عبارت است از مشتبه ساختن حقیقت امر به دیگری یا مخفی ساختن عیب کالا از مشتری و پنهان ساختن آن با اظهار نمودن کمالاتی که در کالا نمی باشد و از لحاظ فقهی نیز همین معنا را دارد و نتیجه گرفته که صرف ایجاد کردن رغبت و انگیزه در مشتری تدلیس محسوب نمی شود و گر نه باید می گفتیم که هر نوع تزیین کالایی حرام است. زیرا هر تزئینی باعث تمایل و رغبت مشتری خواهد شد و این سخنی است که هیچ فقیهی به آن ملتزم نمی شود. (خویی، 1417 :205 و 206)
در حقوق ایران برخلاف فقه اسلامی، تعریفی کلی از تدلیس ارائه شده است. بنا به ماده 438 قانون مدنی «تدليس عبارت از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله می شود» با این که در این تعریف روشن نیست که منظور از «عملیات» و ضابطه تحقق «فریب » چه می باشد اما اجمالاً می توان دریافت که :
1 ـ عملیاتی باید انجام شود (عنصر مادی تدليس ).
2 ـ این عملیات موجب فریب طرف معامله گردد (عنصر روانی تدليس ).
منابع فقهی مربوط به تدلیس
قرآن مجید:
کلمه تدلیس در قرآن کریم بکار نرفته است ولی با توجه به اینکه یکی از معانی لغوی تدلیس حیله، فریب ، کید، خدعه و نیرنگ است .کلمه کید و کلمه خدعه به دفعات در قرآن مجید بکار رفته است.آیاتی که در آن واژه خدعه به کار رفته است به شرح زیر می باشد :
1)سوره بقره آیه 9: «یخدِعون الله والذین آمنوا و ما یخدعونَ الّا انفسهم و ما یشعرون»
آنها می خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند (اما) نمی فهمند. خدعه نوعی مکر و نیرنگ است چون خداوند بر اعمال آنها و باطنشان اطلاع دارد ولی آنها اشعار به این مطلب ندارند و این را درک نمی کنند.
2) سوره نساء آیه 142 :«انّ المنافقین یُخدعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا الی الصلوه قاموا کسالی یراءون الناس ولایذکرون الله الا قلیلا»
منافقین می خواهند خدا را فریب دهند در حالی که او آنها را فریب می دهد و هنگامی که به نماز برمی خیزند با کسالت برمی خیزند و در برابر مردم ریا می کنند و خدا را جز اندک یاد نمی کند.
3) سوره انفال آیه 62 :«و ان یریدوا ان یخدعوک فَاِنَّ حسبک الله هوالذی ایّدک بِنَصرِهِ و بالمومنین »
و اگر بخواهند تو را فریب دهند خدا برای تو کافی است او همان کسی است که تو را با یاری خود و مؤمنان تقویت کرد.
مفسران در توضیح ایـن جمله از آیـه گفته اند که در همان لحظاتی که تفکر پلید خـدعه در مغز منافقـان می گذرد . خود در نوعی خدعه و نیرنگ واقع شده اند زیرا برای به دست آوردن سرمایه های ناچیزی ، سرمایه بزرگ وجود یعنی ایمان خود را از دست می دهند این درست شبیه داستانی است که از بزرگی نقل شده که به جمعی از کسبه و پیشه وران می گفت: از این بترسید که مسافران غریب برسر شما کلاه بگذارند . کسی گفت : اتفاقاً آنها افراد بی خبر و ساده ای هستند و ما می توانیم سر آنها کلاه بگذاریم .
آن بزرگ گفت :منظور من هم همان است . شما سرمایه ناچیزی از این راه فراهم می کنید و سرمایه بزرگ ایمان را از دست می دهید . در روایتی نقل شده که شخصی از رسول خدا(ص) پرسید :نجات از عذاب فردای قیامت در چیست ؟حضرت فرمودند: نجات در این است که با خدا نیرنگ نکنید که او با شما نیرنگ می کند چون هر کس با خدا نیرنگ کند او نیز با وی نیرنگ می کند و ایمان را از دل او میبرد . کسی که با خدا نیرنگ می کند در حقیقت با خودش نیرنگ می کند ولی نمی فهمد.
قلمرو تدلیس
نمونه بارز تدلیس موردی است که فروشنده، عیب کالای عرضه شده را پنهان کند یا وجود وصفی را که مورد توجه طرف عقد است در آن وانمود سازد و مبیع را مرغوب تر از آن چه هست جلوه دهد.
بهای کالا به طور معمول با پول پرداخت می شود، ولی بعضاً نیز معامله ای به صورت کالا در برابر کالا است یا معاوضه انجام می شود. در این فرض نیز احتمال دارد در ثمن یا عوض، تدليس صورت گیرد تا رغبت فروشنده را بر انگیزد.
بر مبنای همین تحلیل ماده 439 ق. م مقرر می دارد: «اگر بایع تدليس نموده باشد مشتری حق فسخ بیع را خواهد داشت و همچنین است بایع نسبت به ثمن شخصی در صورت تدليس مشتری».
از این ماده سه حکم گوناگون استنباط می شود:
- 1 ـ اثر اصلی و مهم تدلیس یکی از دو طرف قرارداد، ایجاد خیار فسخ برای دیگری است.
- 2 ـ خیار فسخ در نتیجه تدلیس طرف قرارداد ایجاد می شود.
- 3 ـ خیار تدلیس مخصوص قراردادی است که موضوع آن عین معین باشد یا به بیان بهتر، در مصداق موضوع تراضی صورت گیرد.
همه نیرنگها را نمی توان برشمرد نیازی هم به انجام چنین کاری نیست ولی مثال های متعددی وجود دارد که تدلیس در عقود دیگری غیر از بیع در مسایل پراکنده صورت می گیرد. مانند اینکه ضامنی با ارائه کارت های مجعول اعتباری، خود را ثروتمند و معتبر وانمود می کند و طلبکار براساس این فریب، ضمانت او را می پذیرد. بیمه گذار اطلاعی نادرست را اختیار بیمه گر قرار می دهد تا خطر را ناچیز جلوه دهد. خواستگاری خود را صاحب عنوان و مقام تعریف می کند یا با استفاده از اسناد و هویت دیگری خود را هنرمند نامداری تعریف می کند. کارمندی در امتحان ورودی تقلب می کند تا استخدام شود و مانند اینها (کاتوزیان، 1392، ج5 :298 و 299 و300)
شرایط تأثیر تدلیس در نکاح :
تدلیس در صورتی از موجبات فسخ نکاح است که دارای این دو شرط باشد:1-موجب فریب طرف عقد شود:یعنی مسلّم باشد که اگر تدلیس انجام نمی شد طرف عقد نیز حاضر به تراضی نمی گشت . پس اگر مردی خواستار زناشویی با دختری باشد و او برای اینکه مرد را در تصمیم خود استوارتر سازد به دروغ صفت کمالی را به خود نسبت دهد تدلیس محقق نشده چرا که مرد پیش از آن دواطلب ازدواج با زن بوده و در نتیجه فریب واقع نشده است . 2-تدلیس کننده طرف عقد باشد.. در مواردی که تدلیس سبب ایجاد اشتباه در عقد می شود، در هر حال موجب بطلان عقد است . زیرا اگر سبب بطلان عقد عیب اراده باشد تفاوتی نمی کند که این عیب در اثر فریب طرف معامله حادث شود یا ثالث.
قانون مدنی نیز همین نظر را در مورد اکراه پذیرفته است و در ماده 203 می گوید: «اکراه موجب عدم موجب عدم نفوذ معامله است اگر چه از طرف شخص خارجی غیر از متعاملین واقع شود.» ولی تدلیس به معنایی که در قانون مدنی در شمار خیارات آمده است از عیوب اراده نیست جرمی است که قانونگذار مجازات آن را دادن حق فسخ به طرف عقد معین کرده است و بدین وسیله خواسته زیانهای ناشی از آنرا جبران کند . پس کسی باید ضرر را جبران کند که خود باعث آن شده است .
در صورتی که شخص ثالث مرتکب تدلیس شود به استناد خطایی که او مرتکب شده و زیانی که وارد کرده است نمی توان طرف عقد را به وسیله انحلال عقد محکوم کرد .ظاهر ماده 439 قانون مدنی نیز با این نظر موافق است زیرا مقرر داشته :«اگر باید تدلیس نموده باشد مشتری حق فسخ بیع را خواهد داشت و همچنین است بایع نسبت به ثمن شخصی در صورت تدلیس مشتری» قانونگذار برای جلوگیری از تدلیس در نکاح، ضمانت اجرای کیفری نیز مقرر کرده است . مطابق ماده 783 قانون جدید مجازات اسلامی:«چنان چه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی ،تمکن مالی، موقعیت اجتماعی ، شغل و سمت خاص ، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود ، مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال محکوم می گردد .»
تدلیس و نظریه اشتباه
در حقوق موضوعه ما (ماده 199ق.م.)«اشتباه» از جمله عیوب اراده به شمار آمده است و گاه نیز مانع از تراضی می شود . به همین جهت نیز، نفوذ حقوقی و اعتبار عقد را از بین می برد و آن را باطل و غیرفافذ می کند.
ماده 199 ق.م:رضای حاصل در نتیجه اشتباه یا اکراه موجب نفوذ معامله نیست .
اشتباه یک پدیده روانی است که به دلیل برهم زدن مبانی رضا و قصد، اراده را بی اثر می سازد. پس تفاوتی نمی کند که منشأ تصور نادرست مشتبه، کاهلی خود او یا رویدادهای خارجی و طبیعی یا فریب کاری طرف معامله باشد . آن چه اهمیت دارد اثر این عوامل بر اراده است.
در قانون مدنی ما تدلیس در زمره خیارات آمده است و فقط به زیان دیده از آن (فریب خورده) حق فسخ عقد را می دهد. یعنی عقدی که در اثر تدلیس منعقد شده صحیح و نافذ است و تا زمانی که شخص فریب خورده به اشتباه ناشی از تدلیس پی نبرد و در مهلت متعارفی از حق خود مبنی بر فسخ عقد استفاده ننماید ، عقد دارای تمام آثار حقوقی می باشد و در صورتی هم که وی تصمیم به فسخ عقد بگیرد آثار عقد از لحظه فسخ به بعد از بین خواهد رفت و لطمه ای به آثار قبل از فسخ وارد نمی آید .
معنی این گونه تدوین و به خصوص ضمانت اجرای مقرر در قانون مدنی این است که تدلیس از جمله عیوب اراده به شمار نمی رود. به بیان دیگر، تصور نادرستی که در نتیجه حیله و فریب کاری طرف معامله در ذهن دیگری به وجود می آید، در نفوذ عقد اثری ندارد. قراردادی که بسته می شود معتبر و نافذ است جز این که برای جبران ضرر ناروای فریب خورده (یا مجازات فریبکار) به او حق داده می شود که عقد را فسخ کند و اثر اقدام او نیز تنها ناظر به آینده است.(امین،1391: 29و30)
برخی از حقوقدانان مانند دکتر شایگان در کتاب حقوق مدنی تدلیس را در زمره عیوب رضا آورده و بیان می دارد از آن جا که ضمانت اجرا در مورد عیوب رضا، عدم نفوذ است بناچار قابلیت فسخ را مرادف با عدم نفوذ به حساب آورده است. برخی دیگر از حقوقدانان مانند دکتر لنگرودی در دایره المعارف حقوق مدنی و تجاری و دکتر امیری قائم مقامی در کتاب حقوق تعهدات ،خیارات از جمله تدلیس را در شمار عیوب رضا و از مصداق های اشتباه قلمداد کرده اند(همان: 30)
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های حقوق کلیک کنید.
نمونه ای از منابع فارسی
- 1-امامی ،دکترسیدحسن، حقوق مدنی ، ج1، انتشارات اسلامیه، چاپ چهاردهم، 1373
- 2-امامی، دکتر سید حسن، حقوق مدنی، ج4، انتشارات اسلامیه، چاپ دهم،1373
- 3- امامی، دکتر سیدحسن، حقوق مدنی، ج2، انتشارات اسلامیه، چاپ 1390
- 4-امیری قائم مقامی، دکتر عبدالمجید، حقوق تعهدات، ج2، تهران، نشر میزان ، چاپ اول، پائیز 1378
- 5- امین، سیدامیرمهدی، تدلیس در حقوق ایران و انگلیس و فقه امامیه، سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی ، چاپ اول، 1391
- 6-انصاری، علی، تئوری حسن نیت در قراردادها ،انتشارات جنگل، چاپ اول ،سال 1388
- 7-بروجردی عبده، محمد، حقوق مدنی، کتابفروشی علمی، مهر 1329
- 8-بهروم، مهدعلی، سوءعرضه در حقوق انگلیس و تدلیس در حقوق اسلام ، ترجمه دکتر جلیل قنواتی (دکتر ابراهیم عبدی پور ) قم، بوستان کتاب، چاپ اول، 1380
- 9- جعفری لنگرودی، دکتر محمدجعفر، حقوق خانواده، تهران، گنج دانش، چاپ دوم، 1376
- 10- جعفری لنگرودی، دکتر محمدجعفر ، تأثیر اراده در حقوق مدنی ، انتشارات گنج دانش، چاپ سوم 1392
- 11-…
- 12-…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.