قیمت 19,000 تومان

اشتراک 0دیدگاه 520 بازدید

جایگاه دستور زبان در ویرایش متون

دستور زبان در ویرایش متون

 

فصل چهارم: دستور زبان در ویرایش متون

مقدمه  دستور زبان در ویرایش متون

………………………………………………….

1. بخش صرف  …………………………………………………….

1ـ 1. فعل …………………………………………………………………………..

1ـ 1ـ 1. استفادۀ مناسب از فعل وصفی یا وجه وصفی  ……………………………………………………..
2ـ 1ـ 1. به کار رفتن فعل معلوم به جای مجهول  ……………………………………………………………
3ـ 1ـ 1. آمدن همکرد مناسب به همراه فعل مرکب  …………………………………………………………
4ـ 1ـ 1. رعایت مطابقت فعل و فاعل  …………………………………………………………………………………
5ـ 1ـ 1. تتابع فعل  …………………………………………………………..
6ـ 1ـ 1. تکرار فعل  ……………………………………………………………
7ـ 1 ـ1. کاربرد صحیح افعال  ……………………………………………………………………………………………..
8ـ 1ـ 1. کاربرد فعل در معنی اصلی خود  ………………………………………………………………………….
9ـ 1ـ 1. فعل­های بازدارنده  ………………………………………………………………………………………………..

2ـ 1. اسم  …………………………………………………………………

1ـ 2ـ 1. نکات ویرایشی پیرامون نشانه­های لفظی اسم  …………………………………………………….
2ـ 2ـ 1. اقسام اسم و نکات ویرایشی آن  ……………………………………………………………………………
3ـ 2ـ 1. عربی در فارسی  ………………………………………….
4ـ 2ـ 1. جمع بستن اسامی  ………………………………………….
5ـ 2ـ 1. کاربرد کلمه­­های تنوین­دار فارسی  ……………………………………………………………………….
6ـ 2ـ 1. استعمال همزه در کلمه­های مختوم به الف  …………………………………………………………
7ـ 2ـ 1. تتابع اضافات  ……………………………………………………
8ـ 2ـ 1. تکرار واژه و پی در پی آوردن کلمات هم­معنی در جمله  ……………………………………
3ـ 1. صفت  …………………………………………………………………………………….
4ـ1. حروف  ………………………………………………………………………..
1ـ 4ـ1. حروف اضافه  ………………………………………………………
2ـ 4ـ1.  حروف ربط  ………………………………….
3ـ 4ـ1. حروف نشانه  …………………………………………….

2. بخش نحو و اهمیت آن در ویرایش …………………………………………….

1ـ 2. اقسام جمله از لحاظ ارکان و اجزا  ……………………………………….
2ـ 2. درازنویسی  ……………………………………………………………………….
3ـ 2. ابهام  …………………………………………………………………………………….
4ـ 2. خطای منطقی  …………………………………………………………

منابع

جایگاه دستور زبان در ویرایش متون

ویرایش متون

مقدمه

زبان از جمله دستگاه­های ارتباطات بشری است که جزء ابزارهای مهم انتقال سریع و آسان اندیشه محسوب می­شود. این دستگاه مانند هر دستگاه دیگری مکانیسم خاصی دارد که باید فرا گرفته شود و به درستی به کار رود؛ از این رو آموختن قاعده­های زبان به منظور به کارگیری درست و صحیح آن ضرورتی انکارناپذیر است. امروزه، توصیف قاعده­های نوشتن که یکی از توانایی­ها و مهارت­های زبان است، در فنّ ویرایش مطرح می­­شود که «شامل کلیۀ فعالیت­هایی است که با سه هدف درستی، رسایی و زیبایی گونۀ نوشتاری زبان انجام می­گیرد» (واشقانی فراهانی، 1390: 25).

آیین ویرایش برای تأمین قواعد و احکامش از چندین دانش استفاده می­کند که از مهم­ترین آن­ها دستور زبان است. به گفتۀ وحیدیان کامیار، آموختن دستور هر زبان، آگاهی علمی به آن زبان است که این آگاهی منشأ بسیاری از عملکردهای درست زبانی است؛ عملکردهایی از قبیل استفاده مناسب و منطقی از زبان، به عنوان ابزار سازمان­دهندۀ فکر و ذهن، آموزش درست زبان­های بیگانه و توفیق در برقراری ارتباط گفتاری و نوشتاری و مسلماً آن که زبان را بهتر می­شناسد، بهتر می­تواند از آن استفاده کند (کامیار، 1385: 1 و 2).

در یک تقسیم­بندی، دستور زبان از دو بخش صرف و نحو تشکیل می­شود که رعایت قواعد آن در حوزۀ زبان ملاک درستی و نادرستی جمله است. در دستور زبان بخش صرف به انواع کلمه می­پردازد که شامل فعل، اسم، حرف، قید، صوت، صفت و ضمیر می­شود و بخش نحو به مسائل ساخت جمله و روابط اجزای آن توجه دارد.

هر کدام از این بخش­ها در ویرایش زبانی مطرح می­شود که اصول و قواعد خاصی دارد و لازم است مؤلفان و ویراستاران به آن توجه داشته باشند. به این ترتیب، هر یک از مقوله­های دستور زبان فارسی را در ویرایش زبانی بررسی می­شود.

 

بخش صرف

  فعل

یکی از ارکان مهم جمله فعل است که سرنوشت جمله را مشخص می­کند و جمله بی آن مفهوم ندارد. توجه به این رکن مهم در بیان صورت صحیح جمله اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که هرگونه خطایی در کاربرد آن، «علاوه بر آن که ممکن است موجب تغییر معنای جمله یا ابهام آن شود، بر ساختمان نحوی جمله تأثیر منفی می­گذارد» (ذوالفقاری، 1390: 233 و 234). افزون بر این، «فعل از حیث ارزش و ایفای نقش در جمله بر همۀ انواع دیگر کلمه برتری دارد و نقش کلمه­ها و اجزای دیگر جمله نیز به طور مستقیم و غیر مستقیم به آن مربوط می­شود؛ چنانکه مثلاً نقش فاعل، مفعول، متمم و قید در ارتباط مستقیم با فعل مشخص می­شود؛ ولی نقش صفت و مضاف­الیه به طور غیر مستقیم با فعل ارتباط می­یابد» (احمدی گیوی، 1378: 105). بنابراین، توجه به این رکن از جمله، اهمیت بسیاری دارد.

متأسفانه، خطاهای بسیاری در شیوۀ به کاربردن فعل وجود دارد که لازم است مؤلفان و ویراستاران به آن دقت کنند و آن را به شکل صحیح به کار ببرند.

 

اسم

اسم کلمه­ای است که برای تعیین کردن و نامیدن امور به کار می­رود؛ این کلمه نقش­های متعددی از جمله، مسندالیه، مفعول، متمم و منادا را در جمله بر عهده می­گیرد که اقسام گوناگونی نیز دارد. توجه به این مقوله در ویرایش زبانی اهمیت بسیاری دارد؛ چرا که شناخت هر یک از اجزای جمله به منظور به کار بردن صحیح آن حائز اهمیت است. اسم ویژگی­های خاصی دارد و افزون بر پذیرفتن نقش­های مختلف، می­توان آن را جمع بست، به آن یای وحدت افزود و آن را مصغر کرد.

همچنین، می­توان پسوندهایی چون پسوند جمع و نکره به آن افزود. این ویژگی­ها و خصوصیات صوری از دیگر نشانه­های لفظی اسم است که استعمال هر کدام باید مطابق قواعد دستور زبان فارسی باشد. گاهی خطاهایی در کاربرد این مقولۀ مهم؛ یعنی اسم دیده می­شود که مؤلفان و ویراستاران باید به آن دقت کنند.

 

صفت

صفت کلمه­ای است که حالت و چگونگی اسم را وصف می­کند و به طور کلی بر 2 گونه است: صفت پیشین و صفت پسین.

صفات پیشین، شامل صفات شمارشی، اشاره، پرسشی، تعجبی و مبهم؛ و صفات پسین شامل صفت بیانی، فاعلی، مفعولی، نسبی و لیاقت است.

هر کدام از صفات مذکور، ویژگی­های خاص خود را دارند که به کارگیری آن­ها مستلزم توجه به قواعد دستوری و ویرایشی در زبان فارسی است؛ چراکه یکی از موارد خروج از قواعد دستوری زبان فارسی، تبعیت از دستور زبان عربی در مطابقت صفت و موصوف است. به عبارتی، «در زبان عربی، صفت با موصوف خود مطابقه می­کند، بدین صورت که هرگاه موصوف، مؤنث یا جمع غیرجاندار باشد، صفت آن «تا»ی تأنیث می­گیرد. در دورۀ متأخّر، در فارسی نیز، به تقلید از عربی صفت مؤنث را در بسیاری از موارد به کار می­برند، مانند «قوانین مدوّنه»، «والدۀ محترمه» و جز این­ها، و گاهی نیز استعمال صفت مؤنث برخلاف قاعدۀ عربی است، مانند قانون مصوّبه. از استعمال چنین ترکیب­هایی باید پرهیز کرد و به جای آن­ها گفت: «قوانین مدوّن»، «والدۀ محترم»، «قانون مصوّب»؛ زیرا در فارسی نه مؤنث و مذکر هست و نه صفت با موصوف تطبیق می­کند» (نجفی، 1391: 253).

 نحو و اهمیت آن در ویرایش

«دستور زبان فارسی سطحی از مطالعۀ نظام زبان است که در آن فقط نشانه­های زبان و قواعد ترکیب آن­ها برای ساختن کلمات و عبارات و جمله­های زبان بررسی می­شود» (شاهری لنگرودی، 1382: 60). این سطح از دو بخش صرف و نحو تشکیل می­شود: «صرف به بحث از تغییرات صوری، ادوات دستوری (مانند نشانه­های مفرد و جمع و مذکر مؤنث و تغییرات پایانی اسماء و افعال و جز این­ها) و نحو به مسائل مربوط به ساخت جمله و روابط اجزای جمله با یکدیگر یا به طور کلی قواعد جمله­بندی می­پردازد» (پورجوادی، 1375: 7).

با توجه به این­که جمله مهم­ترین ابزار ارتباط و انتقال پیام و به عبارتی مبدأ ارتباط زبانی است؛ لذا شناخت آن به منزلۀ کوچک­ترین واحد ارتباط بشری اهمیت بسیاری دارد. واشقانی فراهانی بر این عقیده است که توسعۀ ارتباط با افزودن به شمار جمله امکان­پذیر می­شود و بزرگ­ترین متن­های معنی­دار چیزی نیستند، جز زنجیره­ای از جمله­ها که پی­درپی میان نویسنده و گیرندۀ ارتباط مبادله می­شود (واشقانی فراهانی، 1390: 166). بنابراین، ما برای ایجاد متن­های معنی­دار نیازمند الگو و قواعدی هستیم که در زبان فارسی تحت عنوان دستور زبان مطرح می­شود.

اما متأسفانه، امروزه ساختمان جمله برخلاف قواعد دستور زبان فارسی به دلایل مختلف، «چون شمّ زبانی فارسی­زبانان، پایین آمدن سواد عمومی و مطالعه­نکردن نثرهای معیار و بی­عیب از سوی فارسی زبانان، رواج ترجمه و تأثیر منفی ترجمه بر الگوهای جمله­سازی و عوامل دیگر، سادگی، کوتاهی و شیرینی ذاتی زبان فارسی را به شدّت تحت تأثیر قرار داده است» (ذوالفقاری، 1390: 215 و 216). توجه به این مسئله؛ یعنی ساختار جمله و رفع خطاهای دستوری مربوط به نحو و بافت جمله در ویرایش زبانی مطرح می­شود؛ چراکه مهم­ترین مبحث دستوری ویرایش زبانی ـ ساختاری رفع خطاهای دستوری، ساختاری و جمله­بندی است.

به طور کلی، می­توان گفت، یکی از حوزه­های مهم خطاهای دستوری رایج در زبان فارسی، خطاهای کاربرد نادرست جمله است که مهم­ترین آن­­ها عبارتند از: درازنویسی، ابهام و خطای منطقی.

پیش از بررسی مهم­ترین خطاهای جمله، لازم است ارکان و اجزای جمله و همچنین جای قرار گرفتن هر یک را در جمله بررسی کنیم. «ارکان جمله آن­هایند که اگر حذف گردند، ساختمان جمله فرو می­ریزد و اجزای جمله آن­هایند که حذفشان به ساختمان جمله آسیبی نمی­رساند» (حسینی، 1380: 64) که هر کدام از این ارکان و اجزا جای خاصی را در جمله اشغال می­کنند و بر اساس قاعدۀ مشخصی در جمله قرار می­گیرند. این قاعده بسته به نوع متن متفاوت است؛ یعنی ساختار و جمله­بندی در انواع نثر، مانند نثر داستانی، نثر اداری، نثر معیار و … به شکل­های متفاوتی است.

 

جهت مشاهده و دانلود مباحث دستور زبان فارسی کلیک کنید.

 

  اقسام جمله از لحاظ ارکان و اجزا

1) جمله با فعل تام لازم یا فعل تام متعدّی مجهول = نهاد + فعل

ـ افسر بلند شد.

ـ کتاب ربوده شد.

2) جمله با فعل تام متعدّی معلوم = نهاد + مفعول + فعل

ـ زهرا غذا را خورد.

3) جمله با فعل ربطی = نهاد + مسند + فعل

ـ هوا گرم است.

به گفتۀ حسینی، هر یک از این سه دسته، اجزایی می­پذیرند از قبیل متمم، بدل و مضاف­الیه که اگر جمله این اجزا را داشته باشد، ترتیب معمولی ارکان و اجزای جمله از این قرار است:

نهاد و وابسته­هایش + مفعول و وابسته­هایش + متمم و وابسته­هایش + وابسته­های فعل + فعل (حسینی، 1380: 65).

ادامه  اقسام جمله از لحاظ ارکان و اجزا

این ارکان و اجزا در حالت طبیعی و در نثر معیار با این ترتیب در کنار هم قرار می­گیرند؛ ولی گاهی ممکن است به دلایل مختلف جای ارکان و اجزا در جمله جابه­جا شود که اگر این جابه­جایی مطابق هنجار و قواعد دستور زبان باشد، ایرادی ندارد. ارژنگ نیز معتقد است که «در روال طبیعی کلام، هر یک از بخش­های جمله برای خود، جای مشخصّی دارد که رعایت آن لازم است و اگر رعایت نشود جمله به صورت نابه­سامان در می­آید. به نظر ایشان، معمولاً در جملۀ به­سامان نهاد که آن را مسندالیه نیز می­گویند، در آغاز جمله می­آید.

مفعول صریح یا مفعول رایی معمولاً بلافاصله بعد از نهاد و پیش از بخش­های دیگر جمله می­آید.

مفعول باواسطه، یعنی متمم اجباری، بعد از مفعول صریح می­آید.

متمم بعد از مفعول، با کمک یکی از حروف اضافه می­آید.

* من این کتاب را برای مطالعۀ خودم به قیمت گزافی خریده­ام.

سرانجام بعد از متمم فعل، قید فعل می­آید که فعل را توصیف می­کند.

* من پیشامد امروز را برای او خوب توضیح دادم» (ارژنگ، 1390: 121).

این نکته را نیز باید توجه داشت که برخی قیدها که کل جمله را مقید می­کند، باید در ابتدای جمله قرار بگیرد. برای مثال، امروز هوای تهران آفتابی است.

اما گاهی این ترتیب به دلایل مختلف به هم می­ریزد؛ زیرا گاهی کلام اقتضا می­کند که روی یکی از اجزای جمله بیشتر تکیه شود، در اینصورت بخش مورد نظر را در آغاز جمله می­آوریم. برای مثال، خدا را، آن­هایی که او را خوب می­شناسند، هرگز فراموش نمی­کنند (همان: 122).

دستور زبان در ویرایش متون

جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های زبان و ادبیات فارسی کلیک کنید..

نمونه ای از منابع و مآخذ جهت مطالعه بیشتر

  1. ادیب سلطانی، میر شمس­الدین، راهنمای آماده­سازی کتاب، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1365.
  2. احمدی گیوی، حسن، ادب و نگارش، نشر قطره، چاپ هشتم، 1378.
  3. ــــــــــــــ، از فنّ نگارش تا هنر نویسندگی، تهران، انتشارات سخن، چاپ دوم، 1376.
  4. آذرنگ، عبدالحسین، آشنایی با چاپ و نشر، چاپ پنجم، 1384.
  5. ارژنگ، غلامرضا، دستور زبان فارسی امروز، نشر قطره، چاپ پنجم، 1387.
  6. ارژنگ، غلامرضا، ویرایش زبانی بر زبان نوشتاری امروز، نشر قطره، چاپ اول، 1390.
  7. انوری، حسن و احمدی گیوی، حسن، دستور زبان فارسی 2، انتشارات فاطمی، چاپ چهارم، 1387.
  8. انوری، حسن و عالی عباس­آباد، یوسف، فرهنگ درست نویسی سخن، چاپ دوم، 1390.
  9. امامی، کریم، تجربه­های ویرایش، مسائل نثر فارسی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، 1363.
  10. بابایی، رضا، بهتر بنویسیم، خودآموز درست­نویسی، نشر ادیان، چاپ اول، 1390.

دستور زبان در ویرایش متون

 

مشخصات اصلی
رشته زبان و ادبیات فارسی
گرایش زبان و ادبیات فارسی
تعداد صفحات 62 صفحه
منبع فارسی دارد
منبع لاتین دارد
حجم 75 kb
فرمت فایل ورد (Word)
موارد استفاده پایان نامه (جهت داشتن منبع معتبر داخلی و خارجی ) ، پروپوزال ، مقاله ، تحقیق

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “جایگاه دستور زبان در ویرایش متون”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید