قیمت 19,000 تومان
اندیشه سیاسی فارابی
مروری بر اندیشه سیاسی فارابی
بخش اول: آشنایی با شخصیت و دوران فارابی
مقدمه اندیشه سیاسی فارابی
زندگی نامه فارابی
برجستگی علمی فارابی
اوضاع و احوال دوران فارابی
بخش دوم: مبانی اندیشه سیاسی فارابی
الف) فلسفه سیاسی
ب) علم سیاست
ج) سیاست
د) علم مدنی
ه) سیاست مدنی
بخش سوم: نظام سیاسی در اندیشه فارابی – اندیشه سیاسی فارابی
خاستگاه حكومت
ب) ساختار نظام سیاسی
1.رهبری
نوع اول رهبرى: رئيس اول
نوع دوم رهبرى: رياست تابعه مماثل
نوع سوم رهبرى: رياست سنت (ولايت فقيه)
2.نهادهای حکومتی
3.گروه های مخالف
اول)گروه های ده گانه نوابت:
دوم)گروه های غیرمدنی(بهیمیون):
ج) انواع نظام سیاسی
بخش چهارم: نوآوری های اندیشه سیاسی فارابی
الف) بازسازی رابطه دین و فلسفه
ب) منطق صوری
ج) ممکن الوجود و واجب الوجود
د) علت فاعلی
ه) نظریه تطور عقول
و) نظام رهبری
بخش پنجم: دیانت و اندیشه سیاسی فارابی
بخش ششم: مقایسه اندیشه سیاسی فارابی با دیگران
منابع اندیشه سیاسی فارابی
مبانی اندیشه سیاسی فارابی
الف) فلسفه سیاسی
فارابی از اولین فيلسوفان مسلمان است كه به فلسفه سياسي پرداخته اند. در واقع فارابي پرآوازه ترين شخصيت فلسفي سده چهارم هجري، بنيان گذار بناي فاخري است كه در جهان اسلام به «فلسفه سياسي» شهره يافته است. يكي از شاخه هاي انديشه سياسي در حوزه تمدن اسلامي، فلسفه سياسي است كه ارجمندترين نماينده آن حكيم بزرگ ايران، ابونصر محمد فارابي است. وي نخستين انديشمند بزرگ دوره اسلام است كه با اقتدا به فيلسوفان يوناني و خاص افلاطون، به تأملي ژرف در سرشت مدينه و ارتباط انسان با آن پرداخته است.
در سراسر تاريخ فلسفه در جهان اسلام، شايد هيچ كس به ژرفا و پهناي انديشه او به انديشه ورزي در باب سياست نپرداخته است. تأثير او در فيلسوفان و دانشمندان بعد از خود بي مانند بوده، متفكران و انديشمندان سياسي بعد از او، هر يك چهره اي كم فروغ تر از سلف خويش دارند. فلسفه سياسي در جهان اسلام، به دست فارابي آفاقي بس گشاده تر يافت. از اين رو اين حكيم در اين زمينه مرجع همه حكمائي است كه پس از او آمدند؛ به گونه اي كه فارابي با طرح و تدوين منظومه فلسفه سياسي خود، در جهان اسلام مكتب جديدي را به وجود آورد كه همواره بر آراء و انديشه سياسي متفكران بعدي مؤثر بوده است.
در واقع بنيانگذار حقيقي علم سياست در تمدن اسلام فارابي بوده و تأثير گسترده اي بر فلسفه سياسي مسلمانان نهاده است در ميان نامدارترين فلاسفه اي كه از فارابي تأثير پذيرفتند مي توان از ابن سينا(درگذشت 428)- در شرق ايران، ابن باجه(درگذشت 595)، ابن طفيل(درگذشت 581) و ابن رشد(درگذشت 595)- همگي در اسپانياي اسلامي- نام برد.
معمولاً براي فهم افكار يك نظريه پرداز سياسي اولين سؤال اين است: «مشكل او كدام است؟» به نظر او چه چيزي خطرناك، فاسد و مخرب است؟ چه چيزي او را برانگيخته تا تعمق و تفكر ذهني را به صورت نظريه سياسي منسجم و اساسي به رشته تحرير درآود. هدفش كدام است؟ چه نارسايي و بي نظمي مشخص را مي خواهد درمان كند؟ به طور حتم يك فيلسوف براي درمان مسأله اي ضروري و كاملاً مشخص كه جامعه اش با آن درگير است، به وادي انديشه ورزي قدم مي گذارد.
بنابراين اوضاع سياسي زمانه فارابي در شكل گيري فلسفه سياسي او بي تأثير نبوده است. بدين معني كه وي در عصر ناتواني و زوال خلافت عباسيان و ظهور فرمانروايان خودكامه و پيدايي جنبش هاي استقلال طلبانه در سرزمين هاي تابعه بغداد و به ويژه در ايران به انديشه ورزي سياسي پرداخته است. به نظر مي رسد كه فارابي در زمان خود با دو پرسش اساسي مواجه بوده است: يكي اينكه اساساً چه نسبتي ميان «دين» و «فلسفه» و «عقل» و «وحي» وجود دارد. ديگري مسأله بحران خلافت و تبديل آن به پادشاهي تقلّب بوده است؛
يعني اينكه نظام سياسي خلافت در نتيجه فساد سياسي، اقتصادي و فرهنگي راه زوال را در پيش گرفته و به سلطنت مطلقه سوق پيدا كرده بود. چنان كه ابن خلدون مي گويد: به تدريج خلافت به عنوان اولين الگوي نظام سياسي در اسلام به سلطنت و پادشاهي گرايش پيدا كرده بود[1].
ب) علم سیاست
از اين اصطلاح، در آثار فارابى، تنها در رساله «السياسه» ياد شده است و در آنجا نيز تعريف خاصى از آن ارائه نميدهد و با بيان دستور العملهاى كلى و قوانين سياسى عام المنفعه ميفرمايد: «سودمندترين روشى كه در طلب علم سياست ميتوان به كار بست، مطالعه در اعمال و رفتار و احوال ظاهرى و باطنى انسانها است.»[5]
ج) سیاست
فارابى در «فصول المدني» با بيان اين كه سياست، داراى اصناف مختلفى از فاضله و غير فاضله است، ميگويد: سياست جنس كلى براى انواع آن نيست تا بشود با يك مفهوم واحد، همه انواع سياست را تعريف كرد، بلكه هر نوع آن با نوع ديگر «تختلف فى ذواتها و طبائعها»، ذات و طبيعتش متفاوت است. بنابراين، سياست همانند اسم مشترك براى انواع آن است. كاربرد سياست در آثار فارابى گاهى به معناى اخص است و آن سياستى است كه ناشى از قدرت سياسى و حرفه زمامدارى است: «السياسة هى فعل هذه المهنة» و آن، ايجاد افعال و ملكات و فضايل در مدينه و نگهدارى از آنها است. اين سياست خاص، از دو راه دانش و تجربه سياستمداران به دست ميآيد. گاهى نيز سياست به معناى اعم به كار رفته است و شامل همه انواع سياست ميشود[6]. فارابى در رساله «السياسه» آن را به سه بخش تقسيم ميكند:
- سياست انسان در مورد زير دستان.
2.سياست انسان در قبال رئيسان.
- سياست انسان در قبال طبقه هم سطح خود.
و در برخى از آثار خود، «سياسة النفس» را نيز در اين بخش آورده است. البته فارابى در همه مواردى كه از «سياست» بحث ميكند، آن را متأخر از علم مدنى تلقى كرده است.
نظام سیاسی در اندیشه فارابی – اندیشه سیاسی فارابی
فارابى به دو نوع اجتماع قائل است: ابتدا اجتماع ناقص كه شامل اجتماعات پيش از تشكيل اجتماع مدينه ميشود. او گاهى از اين اجتماع ناقص، به «اجتماع غير مدني» هم تعبير ميكند. نوع ديگر، اجتماع كامل است كه آن را «اجتماع مدني» هم ناميده است. اولين سطح از اجتماع مدنى اجتماعى است كه داراى انسجام و انتظام و كمال است و ميتواند انسان را به خير افضل و كمال قصوى برساند. اجتماع مدينه است.
«الخير الافضل و الكمال الاقصى انما ينال اولاً بالمدينة لا باجتماع الذى هو انقص منها»؛ يعنى خير برتر و كمال نهايى، همانا ابتدا به وسيله مدينه تحصيل ميشود نه با اجتماعى كه كمتر از آن است. در حقيقت، اولين مرتبه اجتماع مدنى، كه ميتوان بر آن، اطلاق دولت و حكومت كرد، از «مدينه» آغاز ميگردد و اجتماعات قبل از آن، اجزاى تشكيل دهنده آن هستند. فارابى بعد از مدينه، به اجتماع بزرگترى كه دست كم از سه مدينه تشكيل ميشود، به نام «اجتماع امت» اعتقاد دارد و از آن به «اجتماع ميانه» ياد ميكند و در سطح سوم، به اجتماع بسيار بزرگى، كه دست كم از سه امت يا نُه مدينه تشكيل شده و همه انسانها و اجتماعات روى زمين را در بر ميگيرد، اعتقاد دارد و از آن با عنوان «معموره ارض» يا «امم فاضله» ياد ميكند[1]. بنابراين، فارابى به سه سطح نظام سياسى به اصطلاح معاصر، ملى، منطقهاى و جهانى معتقد است:
- نظام سياسى مدينه (حكومت ملي) .
- نظام سياسى امت (حكومت منطقهاي) .
- نظام سياسى معموره ارض (حكومت جهاني) .
او بر اساس ايده تقابل ارزشى، هر كدام از اين نظامها را به «فاضله» و «غير فاضله» تقسيم ميكند، و در مورد تحقق خارجى آنها، فارابى بر اين باور است كه اين نظامها به صورت ترتبى هستند؛ يعنى از مدينه آغاز ميشود، به امت ميرسد و از مجموع چند امت، دولت جهانى تشكيل ميشود. به همين دليل است كه نظام سياسى فارابى، با نام اولين سطح آن، يعنى «مدينه فاضله» مشهور شده است. دولت جهانى و معموره فاضله فارابى، بدون تحقق دو نظام قبلى، هيچگاه به وجود نميآيد؛ همانطور كه امت فاضله، بدون مدينه فاضله تشكيل نميشود؛ ولى در سير تصاعدى، ممكن است «مدينه فاضله» تشكيل شود، ولى امتى موجود نباشد و يا نظام امت تشكيل شود بدون اين كه نظام سياسى معموره فاضله موجود باشد.
اندیشه سیاسی فارابی
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های علوم سیاسی کلیک کنید.
نمونه ای از منابع و مآخذ اندیشه سیاسی فارابی :
الف) منابع فارسی:
- ابو الحسنی، سید رحیم(1386)، ثبات و تحول در جامعه شناسی سیاسی فارابی، فصلنامه سیاست، دوره 38، شماره 2.
- اخلاق، سید حسن(1388)، فارابی و ماکیاولی، فصلنامه آینه معرفت، سال هفتم، شماره نوزدهم.
- آژند، یعقوب(1362)، تاریخ تمدن، تهران، نشر مولی.
- آینی، عبدالمحمد(1373)، تاریخ فلسفه در جهان اسلام، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
- باروتی، مریم(1389)، مثل از دیدگاه فارابی، فصلنامه اندیشه دینی، شماره 34.
- بحرانی، مرتضی(1387)، بررسی زبانی نسبت دوستی و ریاست در اندیشه سیاسی فارابی، فصلنامه تحقیقات فرهنگی، سال اول، شماره4.
- تقی زاده، محمود(1388)، بررسی اشتراکات و افتراقات افلاطون و فارابی، فصلنامه دانشگاه قم ، سال هفتم، شماره سوم.
- حبیبی، حسن(1356)، نظریات اقتصادی ابو نصر محمد فارابی، تهران، انتشارات قسط.
- حبیبی، لیلا(1391)، نظریات فارابی و کاربرد آن در باب مشارکت شهروندی، نشریه باغ نظر، سال نهم، شماره21.
- حلبی، علی اصغر(1357)، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، انتشارات صبا.
- داوری، رضا(1374)، فارابی؛ موسس فلسفه اسلامی، تهران، انتشارات طرح نو.
- رادفر، نجمه السادات(1390)، فلسفه وحی از دیدگاه ابونصر فارابی، فصلنامه آینه معرفت،سال نهم، شماره29.
- …
- …
اندیشه سیاسی فارابی
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.