قیمت 19,000 تومان
حق آزادی بیان در دیدگاه اسلام
تعداد صفحات: 70 صفحه وورد
فصل اول- آزادی بیان در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر
گفتار اول- دیدگاه اسلام در خصوص آزادی بیان
بند اول- نظر قرآن در خصوص آزادی بیان
بند دوم- نظر معصومین در خصوص آزادی بیان
بند سوم- نظر اهل سنت در خصوص آزادی بیان
بند چهارم- نظر متفکرین و اندیشمندان اسلامی در خصوص آزادی بیان
گفتار دوم- آزادی بیان در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین
بند اول- دیدگاه فلسفی غرب در خصوص حق و آزادی
بند دوم- بررسی موادی از اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین
بند سوم- محدودیت حق آزادی بیان از منظر غربیان
فصل دوم- مقایسه حق آزادی بیان در اسلام و اعلامیه جهانی
گفتار اول- تشابه میان حق آزادی بیان در اسلام و اعلامیه جهانی
بند اول- تشابه در نحوه اجرای آزادی بیان
بند دوم- تشابه در فلسفه وجودی آزادی بیان
بند سوم- تشابه در پیش زمینههای تاریخی
گفتار دوم- تفاوت میان حق آزادی بیان در اسلام و اعلامیه جهانی
بند اول- مبحث ارتداد
بند دوم- جهانشمولی بودن احکام اسلامی
بند سوم- ساز و کار اجرایی
فصل سوم- نگاه انتقادی به حق آزادی بیان در اعلامیه جهانی حقوق بشر
گفتار اول- حقوق بشر از جمله حق آزادی بیان ابزار توسعه نظام سرمایه داری است
گفتار دوم- حقوق بشر جهانشمول افسانه است
گفتار سوم- حق قانون گذاری در انحصار خداوند است
گفتار چهارم – منطق تجدد و حقوق بشر تناقض درونی دارد
گفتار پنجم – نتیجه بحث
فصل پنجم–تلاشهایصورتگرفتهدرجهتتلفیق اصول اعلامیه حقوق بشر بااحکام اسلامی
گفتار اول- تلاشهای داخلی کشورها
بند اول- تاکید بر حقوق و آزادیهای سیاسی از جمله آزادی بیان در قوانین ایران
بند دوم-نهادهایحکومتیرسیدگیکنندهبهنقضحقوقبشرازجملهآزادی بیان در حقوق ایران
گفتار دوم- تلاشهای بین المللی
بند اول- ضرورت تدوین اعلامیه حقوق بشر اسلامی
بند دوم- تشریفات تدوین اعلامیه حقوق بشر اسلامی
بند سوم- محتوای اعلامیه حقوق بشر اسلامی
بند چهارم- ویژگیهای کلی اعلامیه حقوق بشر اسلامی
بند پنجم- ابتداعات و نوآوریهای اعلامیه حقوق بشر اسلامی
بند ششم – حق آزادی بیان در اعلامیه حقوق بشر اسلامی
بند هفتم – تضادهای واضح اعلامیه اسلامی با اعلامیه جهانی حقوق بشر
بند هشتم – دلایل مخالفان اعلامیه اسلامی
منابع
نظر قرآن در خصوص آزادی بیان
در آیات کلام الله از آزادی بیان به عنوان قانون الهی به شکلهای گوناگون و مختلفی تعبیر شده است:
در سوره مبارکه زمر/ آیات 17 – 18 این گونه میخوانیم: «آنان که از طاغوت دوری جستند تا مبادا او را بپرستند و به سوی خدا بازگشتند آنان را مژده باد پس به بندگان من که به سخن گوش فرا میدهند و بهترین آن را پیروی میکنند بشارت ده آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده و آنها خردمندانند»
در این آیه شریفه قرآن کریم برخورداری از هدایت را در گوش دادن به بیانهای گوناگون موافق و مخالف و برگزیدن و انتخاب نیکوترین آنها میداند و این مصداق بارز آزادی بیان میباشد.[1]
در آیه دیگری[2] خدای متعال از پیامبرش میخواهد که در برخورد با مخالفین ضمن دعوت آنان به حکمت و اندرز نیکو، زمینه را برای آزادی بیان و انتخاب آزادانه آنان فراهم آورد در این آیه شریفه نخستین گام برای دعوت به حق هدایت در راهنمایی مخالفین به سوی سعادت استفاده از منطق صحیح و استدلال حساب شده یعنی حکمت معرض شده است و دومین گام در طریق دعوت به حق پند و اندرز نیکو و سومین گام مجادله و مناظره بین افراد دانسته شده که لازمه آن آزادی بیان میباشد.
قرآن کریم در سوره آل عمران آیه 20 به پیامبرش دستور میدهد و میگوید «اگر با تو به گفتگو و مجادله برخیزند تو به آنان بگو که من و پیروانم در برابر خدا و فرمان او تسلیم شدهایم و به آنها که اهل کتاب هستند و بیسودان بگو آیا شما هم تسلیم شدهاید؟اگر در برابر فرمان و منطق حق تسلیم شوند هدایت مییابند و اگر سرپیچی کنند نگران نباش زیرا بر تو ابلاغ رسالت است و خدا نسبت به اعمال و عقاید بندگان بیناست.
از این آیه به خوبی استفاده میشود که روش پیامبر (ص) هرگز تحمیل فکر و عقیده و استبداد رای نبوده است بلکه کوشش و مجاهدت داشته است که حقایق بر مردم روشن شود و سپس آنها را به حال خود وامیگذاشته که خودشان تصمیم لازم را در پیروی از او بگیرند.[3]
قرآن کریم مجدداً در سوره آل عمران آیه 61 پیامبر (ص) را موظف میکند که در صورت اصرار مخالفان بر عدم پذیرش حق بعد از اطلاع و آگاهی نسبت به آن بدون هیچ گونه تهدید و ارعابی با آنان به مباهله برخیزد و این عمل بزرگترین سند و دلیل بر وجود آزادی بیان در جامعه اسلامی است.
سپس در اینکه آزادی بیان مورد پذیرش و تایید قرآن است به استناد به آیات فوق و بسیاری دیگر از آیات قرآن شکی باقی نمیماند اما مسأله سر حدود آزادی بیان است و این سئوال پیش میآید که آیا قرآن آزادی بیان را چون مکاتب غربی به شکل غیرمحدود پذیرفته یا آن را در حد و حصری قرار داده است؟
در جواب باید گفت: اگر آزادی بیان در حد و حصر قرار نگیرد چه بسا موجب ضلالت و گمراهی انسان میشود و این مسألهای است که قرآن کریم به آن توجه داشته است.
خطوط کلی که قرآن کریم برای آزادی بیان تعیین کرده است عبارت است از:
1- عدم مخالفت با حکم خدا و پیامبرش حتی در امور مربوط به خودشان لذا در قرآن کریم میخوانیم در هیچ مرد و زن با ایمان حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند اختیاری در برابر فرمان خدا داشته باشد و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند به گمراهی آشکاری گرفتار شده است.[4]
2- نیامیختن حق با باطل و عدم کتمان حقایق دینی «حق را با باطل نیامیزید و حقیقت را با اینکه میدانید کتمان نکنید»
3- عدم بدعت گزاری در این و اظهارنظر خلاف واقع «به خاطر دروغی که بر زبانتان جاری میشود نگویید این حلال است و آن حرام تا بر خدا افترا ببندید به یقین کسانی که بر خدا دروغ میبندند رستگار نخواهد شد.[5]» یعنی انسان نباید به بهانه آزادی بیان حقایق دینی را وارونه جلوه کند و با اعتقادات دین مردم بازی نماید.
4- پرهیز از اهانت به مقدسات افراد، اقوام و ملیتها «و آنهایی که مشرکان به جای خدا میخوانند (یعنی بتها) دشنام ندهید»[6] برخورد ملایم و مسالمت آمیز با اعتقادات افراد، اقوام و ملیتها خود زمینه ساز گرایش آنها بر حق و حقیقت است و برخورد تند و تحقیرآمیز خصومتها را بیشتر مینماید.
5- پرهیز از تمسخر، عیب جویی، به کار بردن القاب ناشایست، بدگویی، غیبت، تجسس «ای کسانی که ایمان آوردهاید نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند و نه زنان زنان دیگر را … یکدیگر را مورد طعن و عیب جویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید … هرگز در کار دیگران تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند…»[7]
6- گفتار نیکو با انسانها «با مردم به نیکی صحبت کنید»[8] یعنی مردم مکلفند در ضمن استفاده از حق آزادی بیان از گفتن سخت درشت و غیرملایم با دیگران خودداری نمایند.
7- پرهیز از گفتار مبتنی بر گمان و سوء ظن به دیگران – «کسانی که زنان پاکدامن را متهم میکنند و سپس چهار شاهد و گواه نمیآورند – هشتاد تازیانه به آنها بزنید و هرگز گواهی آنها را نپذیرید»[9]
8- ممنوعیت خرید و فروش سخنان و نوشتههای انحرافی – «برخی از مردم کسانیاند که سخنان بیهوده را میخرند تا مردم را گمراه سازند – برای آنان عذابی خوار کننده خواهد بود.»[10]
آیات مطرح شده از جمله مواردی است که حدود و قلمرو آزادی بیان را روشن و مشخص میکند و خطوط اصلی و کلی آن را نشان میدهد لذا افراد، اقوام و جوامعی که در محدوده و قلمرو تعیین شده حرکت کنند با خیال آسوده و راحت میتوانند اظهار نظر نموده و اعتقاداتشان را صادقانه بیان کنند ولی اگر به بهانه آزادی بیان راه گناه و معصیت را در پیش گیرند و دروغ و تهمت و شایعه پراکنی راه بیندازند، افکار، اعتقادات و ارزشها، دینی و مذهبی مردم را مضحکه قرار دهند و با اشاعه فساد و بیبند و باری و منکرات، ارزشهای اخلاقی و انسانی را متزلزل سازند از نظر قرآن و پیامبران الهی و ائمه این گونه اعمال و رفتار نه تنها سرزنش برانگیز مخل آزادی بیان میباشد بلکه جامعه را به سوی انحراف و سقوط میکشاند.
(پاورقی)
[1] – مراجعه شود به تفسیر نمونه جلد 11 ذیل آیه
[2] – قرآن کریم – سوره نحل – آیه 125
[3] – مراجعه شود به تفسیر نمونه جلد 2 – ذیل آیه
[4] – سوره احزاب – آیه 36
[5] – سوره نحل – آیه 116
[6] – سوره انعام – آیه 108
[7] – سوره حجرات – آیات 11 و 12
[8] – سوره بقره – آیه 83
[9] – سوره نور – آیه 4
[10] – سوره لقمان – آیه 6
نظر متفکران و اندیشمندان اسلامی در خصوص آزادی بیان
بسیاری از اندیشمندان اسلامی در لابلای متون فقهی و اندیشه های دینی، به تبیین ضوابط و محدوده آزادی بیان و اظهار عقیده پرداختهاند. در ادامه به بررسی دیدگاه برخی از متفکران معاصر پرداخت میشود:
نظر امام خمینی (ره) درباره آزادی بیان
در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)، آزادی بیان و اظهار عقیده برای کلیه افراد، گروهها و احزاب سیاسی مجاز است و اختصاصی به طرفداران نظام اسلامی ندارد.[1] در سخنی از ایشان، «در جمهوری اسلامی، اقلیتهای مذهبی و حتی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند»[2] آن چه که محدوده و قلمرو آزادی بیان را معین میکند همان «به خطر نیفتادن مصالح ملت» است.
امام در پاسخ به این سوال که: در مورد آزادی بیان و عقیده، شما چه حدودی را در نظر دارید؟ آیا فکر میکنید باید محدودیتهایی قائل شد یا نه؟ میفرماید: «اگر چنان چه مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است، چیزهایی آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد.»[3] و در پاسخ به این پرسش که آیا فکر میکنید که گروههای چپ و مارکسیست آزادی فعالیت خواهند داشت؟ میفرماید: «اگر مصر به جال ملت باشد جلوگیری میشود، اگر نباشد و فقط اظهار عقیده باشد مانعی ندارد همه مردم آزادند مگر حزبی که مخالف با مصلحت مملکت باشد.»[4]
از دیدگاه امام، مطبوعات میتوانند با طرح نظرات افراد و گروهها، به تقویب نظام همت گمارند، چرا که «امور سیاسی بی مباحثه به مقصد نمیرسد».[5] لسان مطبوعات باید لسان نصیحت[6] لسان انتقاد باشد. مرز آزادی مطبوعات تضعیف جمهوری اسلامی، توطئه علیه انقلاب و انتقام[7] است. توجه به اهمیت رعایت مصالح مسلمانان و نظام جمهوری اسلامی، در گفتار و نوشتار امام راحل، جلوهای خاص دارد، آنجا که در باب آزادی قلم و مطبوعات میفرماید:
«آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد. برخلاف انقلابی که مردم خون پایش دادهاند، بنویسد. همچو آزادی صحیح نیست، قلم آزاد است که مسائل را بنویسد لکن نه این که توطئه بر ضد انقلاب بکند … ما برای مطبوعاتی احترام قائل هستیم که بفهمد آزادی بیان و آزادی قلم یعنی چه.»[8] و همچنین: «آزادی بیان و قلم و عقیده برای همگان آزاد میباشد لکن مردم توطئه را هرگز اجازه نمیدهند»[9] رهبر کبیر انقلاب در جایی دیگر میفرماید: «روزنامهها باید با کسی صورت مخاصمه نداشته باشند. بلکه صورت ارشاد داشته باشند. مطالب را بگویند، انتقادها باید باشد زیرا جامعه تا انتقاد نشود اصلاح نمیشود.»[10]؛
«در مملکت ما آزادی اندیشه هست، آزادی قلم هست، آزادی بیان هست ولی آزاد فساد کاری و توطئه نیست»[11]، از منظر حضرت امام (ره)، مهمترین قیود آزادی بیان عبارت است از: 1. آزادی تا مرز فساد؛ یعنی، آنجا که از آزادی فساد خیزد، دایره آن محدود به حدی میشود که سلامت معنوی جامعه حفظ شود. 2. آزادی در چارچوب اسلام و قوانین کشوری و مصالح جامعه 3. آزادی تا مرز اضرار مردم؛ 4. آزادی تا مرزتوطئه بر ضد نظام اسلامی.[12]
نظر استاد مطهری درباره آزادی بیان
استا شهید مطهری ارزش و جایگاه ویژهای برای آزادی بیان قائل است تا آنجا که میفرماید: «من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنید راه حفظ معتقدات اسلامی جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است و از اسلام فقط با یک نیرو میشود پاسداری کرد و آن علم است و آزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه صریح و روشن با آنها».[13] انسان باید آزاد باشد تا به رشد و تکامل برسد و این رشد و تکامل به سه چیز نیاز دارد: تربیت، امنیت و آزادی.
از این روی، در بیان آزادی میگوید: آزادی نبود مانع است. انسانهای آزاد، انسانهایی هستند که با موانعی که در جلوی رشد و تکاملشان هست مبارزه میکنند. انسانهایی هستند که تن به وجود مانع نمیدهند بنابراین، کسی که به عنوان آزادی در راستای گسترش فساد و رذایل اخلاقی تلاش میورزد، مخالف آزادی است. کسی که در راه نابودی ارزشهای اجتماعی به تکاپو پردازد، گرچه آزادی را یدک بکشد، طرفدار آزادی نیست.
کسی که فحشا و زشتیها را گسترش دهد، با آزادی میانهای ندارد، چون این تلاشها در راستای رشد و تعالی و تکامل انسان نیست. از این منظر آزادی تکامل آفرین دارای ویژگیهایی نظیر: 1. آزادی انسان از اسارت طبیعت، 2. آزادی انسانیت انسان از جنبه حیوانیت، 3. آزاد بودن انسان از محکومیت انسانهای دیگر، میباشد.[14]
براین اساس استاد درباره محدوده آزادی بیان بر دو موضوع تاکید دارند:
الف. آزادی باید در مسیر تکامل باشد.
ب. آزادی بیان به معنای عام آن به دور از فریب و گمراهی باشد.
از منظر وی رای به آزادی فکر بدون رای به آزادی بیان، سخنی ناصواب و ناپخته است. به همین جهت ایشان پس از تبیین آزادی فکر به تبیین آزادی بیان نیز میانجامد. تجربههای گذشته مشخص مینماید: «اما مساله آزادی فکر به مسأله آزادی بیان نیز میانجامد. تجربههای گذشته نشان داده که هر وقت جامعه از آزادی فکری (ولو از روی سوء نیت) برخوردار بوده، در نهایت به سود اسلام تمام شده است.
اگر در جامعه ما، محیط آزاد برخورد آرا و نظریات پذید آید که صاحبان افکار مختلف بتوانند حرف خود را مطرح کنند و ما هم بتوانیم حرف خود را مطرح کنیم، تنها در چنین زمینه سالمی است که اسلام رشد میکند. من مکرر گرفتهام که هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی کنند و مقاله بنویسند، نه تنها متاثر نمیشوم که خوشحال هم میشوم؛ زیرا کار اینها باعث میشود چهره اسلام بیشتر نمایان شود.
در سالهای اخیر، کسروی، تودهایها و … علیه اسلام سخنانی گفتند و واقعاً به طور غیرمستقیم به اسلام خدمت کردند؛ زیرا مسائلی که سالها در اثر عدم اعتراض و تشکیک در پرده ابهام قرار گرفته بود، دوباره مطرح شد و علما به آشکار ساختن حقایق پرداختند. یک دین زنده هرگز از این حرفها بیمی ندارد…؛ البته باید توجه کرد که برخورد آرا و عقاید، غیر از اغفال و اغوا است. اغفال یعنی کاری توام با دروغ و تبلیغات نادرست.
بر همین مبنا است که خرید و فروش کتب ضلال در اسلام تحریم شده است؛ یعنی کتابهای ضد دین و ضد اسلام دو دستهاند: برخی بر یک منطق و تفکر خاص استوارند، یعنی واقعاً کسی طرز تفکر خود را عرضه میکند که در این جا محل آزادی بیان است و مبارزه با اینها باید در قالب ارشاد و هدایت و عرضه منطق صحیح میباشد؛
اما گاه مسأله دروغ و اغفال در میان است؛ مثلاً اگر کسی آیهای یا مطلبی تاریخی را به صورت تحریف شده در کتابش آورد تا نتایج دلخواهش را بگیرد، آیا ممانعت از نشر این کتاب، ممانعت از آزادی بیان است؟ آزادی ابراز نظر عقیده یعنی آن چه واقعاً بدان معتقد است، بگوید نه این که به این نام دروغگویی کند و مثلاً زیر پوشش اسلام، افکار مارکسیستی را تبلیغ و مردم را اغوا کند. من به دانشکده الهیات گفتهام که باید یک کرسی به مارکسیسم اختصاص دهید؛
اما نه این که استادی مسلمان آن را تدریس کند و با حقه بازی، مارکسیسم را نشأت گرفته از اسلام قلمداد نماید؛ بلکه استادی که خودش واقعاً مارکسیست است باید بیاید. ما هم منطق خودمان را عرضه میکنیم و هیچ کس هم مجبور نیست منطق ما را بپذیرد؛ اما این که به نام آزادی بیان، افکار ضد دین را در پوشش اسلام عرضه کنند، ممنوع است.»[15]
استاد در بحث از آزادی بیان و قلم، به حد و مرزهای آن اشاره میکند و از دو گونه کتاب و نوشته سخن به میان میآورد: «کتابهایی که با استدلال و منطق به موضوعی پرداخته و منطقی بحث کرده است. این کتابها، گاه با اسلام ناسازگاریهایی دارند و از آن جا که نویسندگان آنها، منطقی و اهل دلیل و استدلال و در کار خود صادق هستند. در راه برخورد با آنها ارشادی و در جهت راهنمایی است.
اما گروهی ممکن است به دروغ و اغفال دست بزنند. آمارهای غیرواقعی بدهند و هزاران دروغ به نام آزادی مطرح کنند و حتی به کسانی بهتان بزنند و سند علیه آنها بسازند و … اینجاست که مرزی روشن برای آزادی جلوه میکند و آزادی بیان محدود میگردد: حالا در این جا باید بگوییم چون کشور ما آزاد است، پس باید بگذاریم او حرفهای خودش را در میان مردم پخش کند و آیا اگر ما جلوی دروغ و اغفال را بگیریم، مرتکب سانسور شدهایم؟ حرف ما این است که دروغ و خیانت را باید سانسور کرد و نباید اجازه داد به نام آزادی فکر و عقیده آزادی دروغ در میان مردم رایج بشود.[16]
و البته این موضوع «منحصر در کتب نیست؛ بلکه همان طور که کتب ضلال هست، نطق و خطابه و فیلم ضلال هم هست که همگی مانند غذای مسموم میباشند و مقیاس ضلالتش از اثر و نتیجهای که عاید روح بشر میشود، معلوم میگردد و هم خود افراد موظفند غذای روح خود را کنترل کنند و هم مسئولین اجتماع از آن نظر که مدیر و مسئول جامعهاند، وظیفه دارند مراقب اغذیه روحی اجتماع باشند.»[17]
به عنوان آزادی نمیتوان بت فروشی، صلیب فروشی و گسترش عقائد خرافی را روا دانست و به عنوان آزادی از این گونه عقیدهها دفاع کرد؛ زیرا چنین اندیشههایی، سبب جمود و رکود اجتماعی میشود و انسان را از رشد و تکامل و ترقی بازمیدارد.[18]
براین اساس شهید مطهری (ره) ضمن تاکید بر ضرورت آزادی بیان در جامعه معتقد است:
- آزادی بیان باید در مسیر هدایت، رشد و تکامل فرد و جامعه باشد.
- ترویج فساد، فحشا، رذایل اخلاقی و نابودی ارزشهای اجتماعی مخالف آزادی بیان است.
- آزادی بیان و تضارب آرا و عقاید، غیر از اغفال، اغوا، تحریف، بهتان، خیانت و دروغ – که به گمراهی و ضلالت منتهی میشوند – است.
- بیان کننده باید در بیان مطالب خویش صداقت داشته باشد.
- طرح نظرات مخالفین در مراکز علمی و تخصصی در راستای آزادی بیان و تکامل جامعه میباشد.
- در مواجهه با سوء استفادههایی که از آزادی بیان میشود: هم افراد و هم مسئولین اجتماع موظف بوده و باید کنترل و مراقبت به عمل آورند.
(پاورقی)
[1] – صحیفه نور، جلد 3، ص 20
[2] – همان، جلد 3، ص 48
[3] – همان، جلد 4، ص 358
[4] – همان، جلد 4، ص 258
[5] – همان، جلد 17، صص 268 – 267
[6] – همان، جلد 20، ص 37
[7] – همان، جلد 19، ص 216
[8] – بیانات امام در جمع کارکنان روزنامه کیهان (26/2/58)
[9] – در جستجوی راه امام از کلام امام، نشر انتشارات امام خمینی، ص 211
[10] – صحیفه نور، ج 8، ص 444
[11] – صفحه نور جلد 5، ص 432
[12] – صفحه نور جلد 7، ص 232، صص 81 و 82
[13] – مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، 25
[14] – مرتضی مطهری، نقدی بر مارکسیسم، ص 781
[15] – مرتضی مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص 110
[16] – مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی ، ص 77
[17] – مرتضی مطهری، آزادی معنوی، صص 27 – 35
[18] – حد و مرز آزادی، روزنامه رسالت 13/6/85- نقل از علی اکبر رحمتی
نظر آیت الله خامنه ای درباره آزادی بیان
از دیدگاه مقام معظم رهبری یکی از اهداف و دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی است؛ «آزادی فکر و بیان هم یکی از ارزشهای انقلاب بود. مردم میخواستند آزادانه فکر کنند. آن روز، آزادی فکر، آزادی بیان و آزادی تصمیم گیری هم نبود. مردم این را نمیخواستند؛ میخواستند این آزادیها باشد.»[1] ؛ «آزادی باید به شکل منطقی و صحیح در جامعه تامین شود؛ همان آزادیای که انقلاب اسلامی و نظام اسلامی پرچمش را در دنیای اسلام بلند کرد؛ نه آزادی به شکل افراطی، تقلیدی و من درآوردی … ما به آزادی معتقدیم.
اعتقاد ما به آزادی و تأمین حقوق شهروندی در مسائل اجتماعی هم، ریشه دار و دارای مبنای دینی است».[2] مقام معظم رهبری در زمینه مرزهای آزادی میفرماید: «در اسلام مرزهای اخلاقی وجود دارد. در اسلام آزادی علاوه بر آن حدود مادی مرزهای معنوی هم دارد. البته بله کسی که علیه منافع کشور و علیه سود کشور اقدامی بکند آزادیاش محدود میشود این منطقی است اما مرزهای معنوی هم دارد.
اگر کسی عقیده گمراهی دارد، عیبی ندارد، وقتی میگوییم عیبی ندارد یعنی پیش خدا و پیش انسانهای مؤمن عیب دارد لیکن حکومت هیچ وظیفهای در قبال او ندارد در جامعه مسلمان، یهودی و مسیحی و بقیه ادیان گوناگون هستند الان در کشور ما هم هستند در زمان صدر اسلام هم بودند هیچ مانعی ندارد، اما اگر قرار باشد آن کسی که عقیده فاسد دارد به جان ذهن و دل افرادی که قدرت دفاع ندارند بیفتد و بخواهد آنها را هم گمراه کند این برای آدم یک مرز است این جا آزادی محدود میشود.
از نظر اسلام اینگونه است یا مثلا بخواهند اشاعه فساد کنند. بخواهند فساد سیاسی و فساد جنسی و فساد فکری به وجود بیاورند یا همین فیلسوف نماهایی که در گوشه و کنار هستند بخواهند درباره این که تحصیلات عالیه برای جوانان خوب نیست مقاله بنویسند بنا کنند عیوبش را ذکر کردن البته به احتمال قوی درصدی نود اثر نخواهد کرد اما ممکن است درصدی ده جوان تنبل اثر بکند نمیشود اجازه داد کسانی بنشینند با وسوسه و دروغ انسانها را از تحصیل بازدارند. آزادی دروغ گویی نیست، آزادی شایعه پراکنی نیست، آزادی ارجاف نیست.»[3]
در اسلامی مبانی و ارزشهای مسلم و ثابتی وجود دارد که ساختار آزادی را مشخص میکند. به تعبیر مقام معظم رهبری: «همین آزادی اجتماعی که این قدر در اسلام ارزش دارد، اگر در خدمت ضایع کردن فرآوردههای ارزشمند معنوی یا مادی یک ملت به کار گرفته بشود، مضر است… ارزشها و حقایق ثابت مسلم این آزادی را محدود میکند.»[4]
رهبری معظم انقلاب در پاسخ به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه میفرمایند: «… آنگاه که نخبگان ما نقطه تعادل میان «هرج و مرج» و «دیکتاتوری» راشناسائی و تثبیت کنند، دوران جدید آغاز شده است. آری، نباید از «آزادی» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی، تبدیل کرد چنانچه نباید بجای مناظره به «جدال و مرا»، گرفتار آمد و بجای آزادی، به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید.
آن روز که سهم «آزادی، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه یکجا و در کنار یکدیگر ادا شود. آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش «تولید نرم افزار علمی و دینی» در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است. بیشک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشمندان و برای بیان اندیشه توام با رعایت «ادب استفاده از آزادی»، یک مطالبه اسلامی است و «آزادی تفکر، قلم و بیان» نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است و من عمیقاً متاسفم که برخی میان مرداب «سکوت و جمود» با گرداب «هرزه گوئی و کفرگوئی» طریق سومی نمیشناسند و گمان میکنند که که برای پرهیز از هر یک از این دو، باید به دام دیگری افتاد.
حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود» و هم «فرهنگ آزادی بیمهار و خودخواهانه غربی» را نقد و اصلاح کند و فضائی بسازد که در آن، «آزادی بیان»، مقید به «منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران» و نه به هیچ چیز دیگری، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف، سکه رائج شود تا همه اندیشهها در همه حوزهها فعال و برانگیخته گردند و «زاد و ولد فرهنگی» که به تعبیر روایات پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت ایشان (علیهم السلام)، محصول «تضارب آرا و عقول» است، عادت ثانوی نخبگان و اندیشه وران گردد.
بویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدنهای دیگر، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه، ناممکن است. اما متاسفانه گروهی بدنبال سیاست زدائی، دائماً تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب گونه یا تلاطم گرداب وار، میخواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تاثیرگذار و جریان سازی باشند و سطح تفکر اجتماعی را پائین آورده و همه فرصت ملی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیریهای غلط و منحط قبیلهای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند.
در چنین فضائی، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعویها، تکراری و ثابت و سطحی و نازل میگردد، هیچ فکری تولید و حرف تازهای گفته نمیشود، عدهای مدام خود را تکرار میکنند و عدهای دیگر تنها غرب را ترجمه میکنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویشاند، دچار انفعال و عقبگرد میشوند. چنانچه در نامه خود توجه کردهاید، برای بیدار کردن عقل جمعی، چارهای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتگوی آزاد با «حمایت حکومت اسلامی» و «هدایت علما و صاحبنظران»، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه، تمدن سازی و جامعه پردازی، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود.
برای علاج بیماریها و هتاکیها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود.»[5] از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی، وجود اختلاف نظر و سلیقه در جامعه امری کاملاً طبیعی و مایه پیشرفت کشور است و طرح مطالبی که مختلف نظر مشهور باشد، اشکال ندارد. «به شرط آنکه نحوه مطرح کردن و پرداختن به آن علمی باشد».
به نظر ایشان، بررسی همه مسائل از جمله مسائل سیاسی در فضای «آرام و با دید علمی»، امری کاملاً ضروری است. «ضدیت با نظم و جهت گیری آنارشیستی، شایسته محیطهای دانشگاهی نیست و صد در صد مخالف لوازم و ضروریات محیطهای علمی است».[6] حضرت آیت الله خامنهای در تبیین لزوم خودداری از طرح کشمکشهای فکری در عرصههای عمومی میفرمایند: «اختلالات فکری ایرادی ندارد و بنده به معنای حقیقی و وسیع کلمه به آزادی بیان معتقدم اما اگر حرفها و مسائلی که محل طرح و استدلال و بحث درباره آنها مجامع تخصصی و کارشناس است بصورت اغواگرانه در مجامع عمومی مطرح شود نمیتوان این کار را آزادی بیان نامید»[7]
(پاورقی)
[1] – بیانات رهبری در خطبه نماز جمعه تهران، 23/2/79
[2] – بیانات رهبری در دیدار با مسئولین، 15/5/82
[3] – بیانات رهبری در جمع دانش آموختگان دانشکده تربیت مدرس، 14/6/77
[4] – همان
[5] – پاسخ رهبری به جمعی از محصلات حوزه علمیه مورخ 16/11/81
[6] – روزنامه کیهان، ص 2 مورخ 9/9/1381
[7] – دیدار مسئولین نظام با رهبری مورخ 8/8/84
برداشت عالم مسیحیت از حق و آزادی
تاثیر نظام فلسفی یونان بر مسیحیت را میتوان در تلاشهایی جست و جو کرد که به منظور هماهنگ سازی نظام معرفتی و کلامی این دو با هم صورت گرفت. مجادلات گسترده و طولانی که در نتیجه این تلاشها پدید آمد، بر ماهیت و مبانی نظام حقوقی نیز تاثیرگذار بود. در واقع، دو نظام حقوقی متفاوت یعنی نظام حقوق طبیعی یونانی و نظام حقوق الهی مسیحی رودروی یکدیگر قرار گرفتند که اختلافشان، ریشه در اختلاف ایمان و عقل یا دین و فلسفه داشت.
کارهای سنت اگوستین و توماس آکویینی، بیانگر تلاش آشتی جویانه برای تأویل حقوق الهی و حقوق طبیعی است که به موازات کوششهای معرفت شناختی در تفسیر نسبت عقل و ایمان صورت گرفته بود. «عقیده سنت آگوستین در توجیه این هماهنگی این است که خداوند علاوه بر ارادهاش که در کتب دینی بیان شده، در نظام دادن به امور از عقل خود که حاکم بر جهان هستی میباشد نیز استفاده کرده است.
وی در زمینه حقوق طبیعی، معتقد است که خداوند به انسان، عقل و دل و روحی عطا کرده است که میتواند به کمک آنها قانون طبیعی را کشف کند و اختلاف قوانین موجود در شرایط مختلف زمانی و مکانی را نیز از طریق تنوع شیوههای عقل بشری در استنتاج قانون الهی و قانونی طبیعی توجیه میکند … و سنت توماس نیز براساس تعالیم آلبرت، فلسفه ارسطو را در حوزههای مسیحیت وارد ساخت و روشی را که یونانیان برای استنباط قوانین عالم هستی به کار میبردند، مجاز دانست.
سنت توماس، موفق شد با استفاده از فلسفه، راه را برای حقوق غیرمسیحی در کشورهای مسیحی بگشاید و به این ترتیب، وسیله احیای حقوق روم و فلسفه یونان قدیم در اروپای قرن 14 به بعد را فراهم آورد.»[1]
تعالیم الهیاتی توماس آکویینی که مبتنی بر کلام طبیعی است، زمینه ساز تلاش گستردهای برای آشتی دادن میان عقل یونانی و ایمان مسیحی شد و دستاورد آن در حوزه حقوقی این بود که مطابق آموزههای کلامی تومیستی، حقوق طبیعی در راستای حقوق الهی قرار گرفت و بدین ترتیب، راه برای رفع تناقض آنها فراهم شد.
[1] – مصطفی دانش پژوه، همان، ص 48
تشابه در نحوه اجرای آزادی بیان
«در ماده 18 [اعلامیه] حق آزادی عقیده و بیان مطرح میشود. اگر اخلاق آزادی بیان کاملاً مطلق و بیقید و شرط تلقی شود و شامل آزادی در توهین، افترا، تهمت به دیگران، نشر دروغ و اکاذیب و توهین به دین و مقدسات گردد از نظر اسلام مردود است زیرا این گونه آزادیها در اسلام ممنوع و غیرمجاز است ولی منظور از آزادی بیان در این ماده آن چنان مقید و بیقید و شرط نیست و شامل این گونه موارد نمیشود زیرا در ماده 29 اعلامیه جلوی سوء استفاده از این نوع آزادیها را بسته و حقوق و آزادیهای مذکور در این اعلامیه [از جمله آزادی بیان] را تابع اخلاق، نظم عمومی، رفاه همگانی و محدودیتهای قانونی نموده است بنابراین آزادی بیان مذکور در این ماده مقید است و هیچ منافاتی با اسلام ندارد.»[1]
تشابه در فلسفه وجودی آزادی بیان
«اسلام به عنوان یک دین بیش از آنکه در پی اعطای آزادیهای فردی باشد در پی تعالی معنوی بشریت است. آزادیهای فردی در نگاه اسلام در جایگاه هدف قرار نمیگیرد بلکه به مثابه وسیلهای است برای دستیابی انسانها به اهداف بلندتر در سطح و تکامل معنوی او.»[2]
این رشد و تکامل معنوی انسان که هدف اسلام از اعطای آزادیهای فردی از جمله آزادی بیان میباشد ذاتی بوده و اکتسابی نمیباشد و ناشی از کرامت انسانی بوده و حق هر انسانی صرفنظر از دین، مذهب، رنگ، زبان، جنسیت و … میباشد.
اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز آزادیهای فردی و اجتماعی را حق هر انسان صرفنظر از دین، مذهب، رنگ، زبان، نژاد و جنسیت خاص میداند و این آزادیها را حقی ذاتی دانسته که به اعتبار تنها انسان بودن به افراد بشر تعلق میگیرد.
نگاه انتقادی به حق آزادی بیان در اعلامیه جهانی حقوق بشر
از آنجا که آزادی بیان خود جزئی از حقوق بشر در اعلامیه جهانی تلقی شده پس نگاه انتقادی به آن نمیتواند تنها منحصر به حق آزادی بیان گردد و سایر حقوق انسانی مندرج در اعلامیه را مدنظر دارد. در این فصل سعی میشود در قالب چهار منظر انتقادی اعلامیه جهانی حقوق بشر را مورد انتقاد قرار داده این چهار منظر انتقادی عبارتند از:
1- حقوق بشر (از جمله حق آزادی بیان) ابزار توسعه نظام سرمایه داری است.
2- حقوق بشر جهانشمول افسانه است.
3- حق قانونگذاری در انحصار خداوند میباشد.
4- منطق تجدد و حقوق بشر تناقض درونی دارد.
اینکه به این چهار منظر انتقادی در قالب چهار گفتار میپردازیم و نتیجه بحث را در گفتار پنجم به عرض میرسانیم:….
تاکید بر حقوق آزادیهای سیاسی از جمله آزادی بیان در قوانین ایران
«اصل نهم قانون اساسی میگوید: «در جمهوری اسلامی ایران آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند… و در ذیل اصل میگوید: … هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادیهای مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب کند.
و ماده 48 قانون تعزیرات مقرر میدارد: «هر یک از وزا و مقامات و مامورین دولتی که برخلاف قانون آزادی شخصی افراد ملت را سلب کند، یا افراد ملت را از حقوقی که قانون اساسی جمهوری اسلامی به آنها داده محروم نمایند از شغل خود منفصل و از سه تا پنج سال از مشاغل دولتی محروم خواهد شد».
بند 7 اصل سوم قانون اساسی از جمله وظایف اصلی دولت را: «تامین آزادیهای سیاسی و اجتماعی در حدود قانون» میداند.
طبق اصل 24 قانون اساسی: نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشد…»
ماده 3 قانون مطبوعات مصوب سال 1364 نیز میگوید: «مطبوعات نظرات، انتقادات سازنده پیشنهادها توضیحات مردم و مسئولین را با رعایت موازین اسلامی و مصالح جامعه درج و به اطلاع عموم برسانند.»
و ماده 6 همان قانون مقرر میدارد: «نشریات جز در موارد اخلال به مبانی و احکام اسلام و حقوق عمومی که در این فصل مشخص میشوند، آزادند …»
و به حکم ماده 4: «هیچ مقام دولتی و غیردولتی حق ندارد برای چاپ مطلب یا مقاله درصدد اعمال فشار بر مطبوعات برآید و یا به سانسور و کنترل نشریات مبادرت کند».
در جهت تامین آزادی مشروع مطبوعات، اصل 168 قانون اساسی تاکید بر علنی بودن حضور هیأت منصفه در محاکمه جرایم مطبوعاتی نیز مقرر میدارد: «رسیدگی به جرایم سیاسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هیأت منصفه در محاکم دادگستری صورت میگیرد…»
و ماده 34 قانون مطبوعات نیز مقرر میدارد: «به جرایم ارتکابی وسیله مطبوعات در دادگاه صالحه با حضور هیأت منصفه رسیدگی میشود.»[1]
«طبق اصل 27 قانون اساسی «تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.»
اصل 26 قانون اساسی در زمینه آزادی تشکیل احزاب میگوید، احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند.»
در تبصره 2 ماده 6 قانون فعالیت احزاب مصوب شهریور ماه سال 1360 نیز آمده است که: «برگزاری راهپیماییها با اطلاع وزارت کشور بدون حمل سلاح در صورتیکه به تشخیص کمیسیون ماده 10 مخل به مبانی اسلام نباشد و نیز تشکیل اجتماعات در میادین و پارکهای عمومی با کسب مجوز از وزارت کشور آزاد است.
محدود کردن آزادیهای مختلف به عدم اخلال به مبانی اسلام که در اصول مختلف قانون اساسی و مواد قانون عادی آمده، بدین جهت است که بنیان حکومت براساس مبانی اسلامی گذاشته شده و آراء ملت برای استقرار چنین حکومتی ابراز شده و نظم عمومی جامعه با ویژگیهایی که جامعه ما دارد، با استحکام مبانی اسلامی و مذهبی استقرار مییابد بنابراین طبیعی است مانند هر حکومتی که حق دارد برای اعمالی که براساس آن و نظم و اخلاق عمومی جامعهاش لطمه وارد میآورد محدودیتهایی قائل شود. دولت جمهوری اسلامی ایران هم در همان راستای مقررات میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مجاز است محدودیتهای قانونی در این رابطه برقرار نماید.»[2]
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های حقوق کلیک کنید.
نمونه ای از منابع
- 1- ابوسعیدی، مهدی، حقوق بشر و سیرتکامل آن در غرب، نشر آسیا، تهران، 1343
- 2- استوارت میل، جان، رساله درباره آزادی (ترجمه جواد شیخ الاسلامی) مراکز نشر علمی و فرهنگی تهران، 1363
- 3- باقری، علی، اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه حقوق بشر اسلامی تضادها و اشتراکات، پایان نامه کارشناسی ارشد حقوق بین الملل دانشگاه تهران
- 4- بسته نگار، محمد، حقوق بشر از منظر اندیشمندان، شرکت سهامی انتشار، تهران، 1380
- 5- ترینگ، راجر، فهم علم اجتماعی (مترجم شهنار مسمی پرست)، نشر نی، تهران 1384
- 6- جعفری، محمدتقی، تحقیق در نظام حقوق جهانی بشر، دفتر خدمات حقوق بین الملل، تهران – 1370
- 7- جعفری، محمدتقی، تحقیق در نظام حقوقی جهانی بشر از دیدگاه اسلام و غرب و تطبیق آن دو بریکدیگر، دفتر خدمات حقوقی بین الملل، تهران ، 1377
- 8- جوادی آملی، عبداله، فلسفه حقوق بشر، نشر اسراء چاپ دوم – 1371
- 9- دانش پژوه، مصطفیف فلسفه حقوق – چاپ دهم، مرکز انتشارات امام خمینی، تهران، 1385
- 10- درجستجوی راه امام از کلام امام – انتشارات امام خمینی – تهران، 1370
- 11- دوستی، مسلم، آزادی بیان در اسلام و بررسی تطبیقی آن با اسناد بین المللی حقوق بشر پایان نامه دوره کارشناسی ارشد – دانشگاه تهران
- 12- دو ورژه موریس، جامعه شناسی سیاسی (ترجمه ابوالفضل قاضی)، نشر دانشگاه تهران- 1368
- 13- رسایی، محمد، اصل آزادی بیان در مکتب قرآن، یادداشتهای استاد و عضو هیات علمی – مدرسه شهید مطهری، 1388
- 14- روسو، ژان ژاک، قرارداد اجتماعی، (ترجمه غلامحسین زیرک زاده)، چاپ ششم، نشر سپهر، تهران 1358
- 15- صحیفه نور، جلدهای 3، 5، 7، 4، 8، 19، 20 ناشر سازمان، اسناد و مدارک انقلاب اسلامی
- 16- طباطبایی موتمنی، منوچهر، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، انتشارات دانشگاه تهران، 1382
- 17- عالم، عبدالرحمن، تاریخ فلسفه سیاسی غرب، نشروزارت خارجه، تهران، 1379
- 18- فریدن، مایکل، مبانی حقوق بشر (مترجم فریدون مجلسی)، نشر وزارت خارجه، تهران، 1382
- 19- گروهی از نویسندگان، حقوق بشر از دیدگاه اسلام، انتشارات بین المللی هدی، تهران، 1380
- 20- روزنامه کیهان مورخ 9/9/1381
- …
- …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.