
قیمت 19,000 تومان
اسلام
فصل اول: سیر تاریخی اندیشه های اقتصادی اسلام……………………………………..
1-1)اندیشه اقتصادی اسلام از اوایل ظهور تا اواخر قرن19 ……………………………………..
2-1)آيات و روايات با جهتگيري اقتصادي………………………………………………………..
3-1)موضوعات اقتصادی در متون فقهي و فلسفي…………………………………………………..
4-1)اندیشه اقتصادی اسلام در قرن20 ……………………………………………………………
فصل دوم : مبانی و ماهیت اقتصاد اسلامی………………………………………………..
1-2) مبانی اقتصادی اسلام…………………………………………………………………………….
1-1-2)مالكيت در اقتصاد اسلامي………………………………………………………………………..
1-1-1-2) نظر اسلام درباره مال و ثروت…………………………………………………………….
2-1-1-2) مفهوم و اهميت مالكيت خدا و جانشيني انسان در قرآن…………………………………….
1-2-1-1-2) حق و تكليف در مالكيت ………………………………………………………………………………………
2-2-1-1-2) ديدگاههاي مشترك صاحبنظران اقتصاد اسلامي در مورد مالكيت ………………………………………..
3-2-1-2) اختلاف نظر در مورد قلمروهاي مالكیت در اسلام…………………………………………………………….
2-1-2) كار در اقتصاد اسلامي ……………………………………………………………………….
1-2-1-2) اهميت و نقش كار در اسلام…………………………………………………………………………………..
2-2-1-2) رابطه ميان كار و مالكيت در اسلام……………………………………………………………………………
3-2-1-2) هدف از كار……………………………………………………………………………………………………
4-2-1-2) كار و استراحت ………………………………………………………………………………………………..
3-1-2) عدالت در اقتصاد اسلامي …………………………………………………………………
1-3-1-2) تعريف عدالت و قسط …………………………………………………………………………………………..
2-3-1-2) انواع عدالت……………………………………………………………………………………………………….
3-3-1-2) عدالت اقتصادي …………………………………………………………………………………………………
4-3-1-2)نظريه توزيع در اقتصاد اسلامي ……………………………………………………………………………….
5-3-1-2) نظريات توزيع قبل و بعد از توليد ……………………………………………………………………………..
4-1-2) نقش دولت و بازار در اقتصاد اسلامي ……………………………………………………..
1-4-1-2) مالية عمومي در اقتصاد اسلامي……………………………………………………………………………….
2-4-1-2) جايگاه بازار و اخلاقيات بازار در اقتصاد اسلامي …………………………………………………………..
3-4-1-2) تأمين نظام مالي در اقتصاد اسلامي…………………………………………………………………………….
4-4-1-2) محدودة دخالت دولت در اقتصاد اسلامي ………………………………………………………………………
5-4-1-2) ماهيت دولت و ساختار بازار در اقتصاد اسلامي……………………………………………………………..
2-2) ماهیت اقتصاد اسلامی…………………………………………. ……………………………
1-2-2) نظر گروهي از صاحبنظران اقتصادي مسلمان در مورد عدم وجود اقتصاد اسلامي و عدم نياز به آن……………………………………………
2-2-2) نظريات پژوهشگران مختلف در مورد وجود اقتصاد اسلامي…………………………….
منابع
مبانی اقتصاد اسلامی
مالكیت در اقتصاد اسلامی
مالكیت یكی از اصول اساسی نظامهای اقتصادی مختلف را تشكیل میدهد. به طوری كه نقش این اصل به قدری است كه مبانی برای تفكیك و جداسازی نظامهای اقتصادی مختلف شده است.
ماهیت و چشم انداز مالكیت یكی از موضوعاتی است كه در متون مربوط به اقتصاد اسلامی بیش از سایر موضوعات مورد بحث قرار گرفته است و حتی آثاری وجود دارد كه تنها به این موضوع پرداخته است همه نویسندگان مهم درباره این موضوع بحث كردهاند و رویكردهای مختلف در خصوص سازماندهی مجدد اقتصاد جدید به شكل اسلامی در چگونگی برخورد با حقوق مالكیت در اسلام نمود مییابند.[1]
نظر اسلام درباره مال و ثروت
در اسلام تولید، مبادله و مصرف مال و ثروت هیچگاه تحقیر نشده است، بلكه بر آنها تأكید و توصیه شده است و برای آنها شرایط و موازینی مقرر شده است. از نظر اسلام نه تنها ثروت دور افكندنی نیست؛ بلكه دور افكندن ثروت از طریق اسراف، تبذیر، تصحیح مال حرام قطعی است. اسلام با هدف قرار دادن ثروت و این كه انسان پول را برای پول و برای اندوختن بخواهد مبارزه كرده است. [2] چنان كه در آیه 34 سوره توبه میخوانیم: «و كسانی كه طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) میسازند و در راه خدا انفاق نمیكنند به مجازات دردناكی بشارت ده».
اسلام مال و ثروت را مایهی قوام و برپایی زندگی و جامعه میداند؛ چنان كه در سورهی نساء آیهی 5 آمده است:« اموال خود را كه خداوند وسیلهی قوام زندگی شما قرار داده به دست سفیهان نسپارید». همچنین مال و ثروت در قرآن كریم خیر نامیده شده است: [3]« هنگامی كه مرگ یكی از شما فرا رسد. اگر چیز خوبی (مالی) از خود به جای گذارده برای پدر و مادر و نزدیكان به طور شایسته وصیت كند». (بقره/372). كسب مال و ثروت ازراه درست نیز تشویق شده است؛ چنان كه در حدیثی از پیامبر (ص) آمده است كه« خوشا به حال آن كسی از مؤمنان كه بدون معصیت مالی كسب كند و آن را در غیر معصیت به مصرف برساند»[4] و نیز در حدیثی از امام صادق(ع) [5] وارد شده است كه« غنایی كه تو را از ستم كردن باز دارد، بهتر از فقری است كه به گناهت بكشاند[6]». بنابراین در اسلام اموال و مالكیت نه تنها مذموم نیستند، بلكه به شرط استفادهی درست و در راستای اهداف و اصول كلی به عنوان امور خیر و به طور كلی مثبت قلمداد شدهاند. [7]
از یك سو اسلام، استفادهی نامناسب از اموال و داراییها یا دلبستگی شدید به آنها و تلقی آنها به صورت هدف را مشكل ساز و منفی می داند؛ مانند آیات6و 7 از سورهی علق كه میفرماید: «به یقین انسان طغیان می كند از این كه خود را بینیاز ببیند.» كه نقش پول را در فاسد كردن شخصیت انسانی بیان میكند[8] و از سوی دیگر ثروت را موجب رشد فضایل معنوی و اخلاقی در انسان می داند؛ رسول اكرم (ص) فرمودند[9]: «استغنای مادی فرصت خوبی برای تقوی است».[10]
حكیمی در الحیات متعقداست كه« برحسب آنچه از مجموع تعالیم قرآنی- حدیثی بهدست میآید، دارایی از لحاظ كمی بر دو قسم و از لحاظ كیفی نیز بر دو نوع است ؛ دو قسمت كمی عبارتند از: 1- دارایی معتدل 2- دارایی مفرط و دو نوع كیفی عبارتند از: 1- دارایی متعهدانه 2- دارایی نامتعهدانه»؛[11] لذا هر دارایی و ثروتی كه از لحاظ كمیت و تملك مطابق با موازین اعتدال باشد و از لحاظ كیفیت و مصرف به خیر ، فضیلت ، احسان و حق بازگردد، ستوده و مطلوب است و آن چه از نظر تملك و كمیت از این میزانها تجاوز كند و از نظر كیفیت و مصرف به اسراف ، اتراف ، فخر فروشی ، تعدی ، تكاثر ، غصب حقوق دیگران و بهرهكشی از مردم بازگردد، نكوهیده و مردود است؛ [12]بنابراین به ثروت و دارایی گاه همچون وسیله نظر میشود و حدودی برای آن در نظر گرفته می شود که در این صورت مطلوب است و گاه در زندگی به شكل هدف درمی آید که این نوع دارایی مذموم است و به پرستش دینار و درهم و بت قرار دادن مال می انجامد[13].
(پاورقی)
[1] صديقي، نجات الله ،« ویژگی های نظام اقتصادی اسلامي » ، ص 263.
[2] – مطهري، مرتضي، نظري به نظام اقتصادي اسلام ،صص 17-18
[3] – همان، ص 20
[4] – الحراني ،علي بن الحسين بن شعبه، تحف القول عن آل الرسول. ص 30
[5] – الكليني الراوي محيط بن يعقوب بن اساق. الفروع من الكافي الجره الخامس ، ص 72
[6] – حكيمي، محمدرضا ،گزارشی درباره الحیات ،ج5 صص 34-33
[7] . Sidiqi,M.N,economic.An Islamic Approach.Lahore,Institue of policy studies&the Islamic Foundation,1998.
[8] – مطهري، مرتضي، نظري به نظام اقتصادي اسلام ،ص 19
[9] – الحر العالمي، محمدبن الحسن ،وسائل الشيعه طبع الكتبة الاسلاميه طهران، في 20 مجله الطبعه السلامه سنه 1403، ص 49
[10] – صدر ،محمدباقر ،اقتصاد ما ،ترجمه عبدالعلي اسپهدي ج 2 ص 290.
[11] – حكيمي، محمدرضا، الحيات،ترجمه احمد آرام ،ج 5ص 30.
[12] – همان، ص 31
[13] – همان.
ماهیت اقتصاد اسلامی
یكی از مباحث مهم در ارتباط با اقتصاد اسلامی، ماهیت آن است. البته این بحث به این منوط است كه اصل وجود اقتصاد اسلامی و نیاز به آن مورد پذیرش قرار گرفته باشد. در این قسمت ابتدا به برخی از نظرات در مورد عدم وجود یا عدم نیاز به اقتصاد اسلامی اشاره میكنیم. سپس تصورات مختلف از اقتصاد اسلامی را با فرض پذیرش نیاز به آن و وجود بحثی یا عنوان اقتصاد اسلامی مطرح میكنیم. در پایان نظر چند تن از صاحبنظران اقتصادی مسلمان را درباره مكتب اقتصادی اسلام، نظام اقتصاد اسلامی و علم اقتصاد اسلامی ارائه میدهیم.
نظر گروهی از صاحبنظران اقتصادی مسلمان در مورد عدم وجود اقتصاد اسلامی و عدم نیاز به آن
برخی از صاحبنظران عقیده دارند اصولاً اقتصاد علمی همگانی مانند فیزیك و شیمی است و لذا اسلامی و غیراسلامی ندارد. همانطور كه علم فیزیك برای مسلمان و غیرمسلمان كاربرد دارد، علم اقتصاد نیز برای مسیحی، یهودی ، مسلمان و … بهطور یكسان به كار میرود؛ عدهای مانند دیدگاه سرمایه داری به طوركلی منكر وجود چنین مقولهای میشوند و عقیده دارند امور اقتصادی جنبهی صرف غیردینی (سكولار) دارد و اصولاً جایی برای دین و اسلام در طرح نظام اقتصادی ودیگر عناصر مربوط به آن وجود ندارد. برخی دیگر ادعا میكنند كه امكان سازگاری كافی بین دو عنوان «اقتصاد» و «اسلام» وجود ندارد.
اینها عقیده دارند كه اسلام دین است و عناصر دینی ثابت ویقینی هستند، اما اقتصاد چارچوب متغیر و متحول است؛ لذا این دو اصولاً ناسازگار هستند. نقدهای دیگری نیز بر اقتصاد اسلامی به عنوان رشتهی علمی مستقل وارد شده است كه برای جلوگیری از طولانی شدن بحث از اشاره به آنها خودداری میكنیم.
نظریات پژوهشگران مختلف در مورد وجود اقتصاد اسلامی
در مورد اقتصاد اسلامی صاحبنظران چند نظریه مطرح كردهاند: [1]
الف) از یك دیدگاه، اقتصاد اسلامی تنها همان اندیشه كلی اسلام در مورد اقتصاد است كه شامل مجموعه نقطهنظرهای پراكندهی اسلام در امور مالی و اقتصادی است و به صورت بحثی مدون و نظام یافته نیست.
ب) نگرش دوم این است كه اقتصاد اسلامی دارای چارچوب منظم است و تنها مجموعهای از احكام مالی غیرمنسجم نیست. طرفداران این نگرش به چند دسته تقسیم میشوند:
دسته نخست ، پژوهشگرانی هستند كه اقتصاد اسلامی را تنها در حد یك مكتب میپذیرند.
دستهی دوم، تلاش میكنند تا اقتصاد اسلامی را به صورت یك نظام طراحی كنند.
دستهی سوم، پژوهشگرانی هستند كه به اقتصاد اسلامی به عنوان یك علم نگاه میكنند.
در مورد هر دسته به بیان نظر تعدادی از صاحبنظران اقتصادی مسلمان اكتفا میكنیم. محمّد باقر صدر با در نظر گرفتن تعریف خاصی از علم و مكتب معتقد است كه اقتصاد اسلامی یك مكتب است و علم نیست. وی علم اقتصاد را به این صورت تعریف میكند: «علم اقتصاد علمی است كه به تفسیر زندگی اقتصادی و پدیدهها و مظاهر آن میپردازد و ارتباط آن پدیدهها و مظاهر را با علل و عوامل كلی حاكم برآن توضیح میدهد».[2] به عقیدهی وی منظور از مکتب اقتصادی ایجاد روشی برای تنظیم زندگی اقتصادی است كه متكی به عدالت باشد؛ بنابراین مكتب اقتصادی عهدهدار ایجاد روشی برای تنظیم عادلانهی زندگی است، ولی علم اقتصاد روشی را كه در جوامع پیاده شده است را در نظر میگیرد و به بررسی نتایج و آثار آن میپردازد[3].
او معتقد است اسلام دینی است كه مسئولیت دارد برای زندگی اقتصادی نظم ایجاد کند ، همین طور جنبههای دیگر زندگانی را درمان كند؛ به عبارت دیگر اسلام، انقلابی برای دگرگون كردن وضعیت فاسد و تحول آن به وضعیت سالم است ؛ بنابراین اقتصاد اسلامی علم نیست، بلكه مكتب است. [4]
محمّد باقر صدر برای تحقق علم اقتصاد در اسلام، شرایطی را ضروری میداند. او در مورد شرط علمی بودن اقتصاد اسلامی میگوید: «انجام تفسیر علمی به این صورت است كه ابتدا باید اطلاعات از روی دادههای واقعی جمعآوری و سپس بر پایه مطالعه علمی به آنها نظم داده شود و در پایان قوانین مربوطه كشف گردد. این تفسیر علمی وابسته به این امر است كه مكتب اقتصادی اسلام در جامعه به طور كامل پیاده شود تا پس از آن، محقق اقتصادی بتواند واقعیات جامعه را ثبت كند. سپس پدیدهها و قوانین عمومی آنها را استخراج نماید.
اما در جوامع اسلامی چنین وضعی وجود ندارد؛ زیرا اصولاً اقتصاد اسلامی در صحنهی واقعی زندگی نقشی نداشته و در نتیجه اقتصاددانان مسلمان دارای آزمونهای واقعی از اقتصاد اسلامی نیستند». [5] او شرط دوم برای علمی بودن اقتصاد اسلامی را استفاده از روش قیاس میداند: به این صورت كه پژوهش علمی لازم است از مسلمات معینی كه فرض شدهاند آغاز شود سپس در پرتو آن مسلمات است كه جهت اقتصادی و سیر رویدادها بهدست میآید[6]. محمّد باقر صدر به دو دلیل روش قیاس را بیفایده میداند:
نخست این كه در قیاس باید مفروضاتی را تنظیم كرد، در حالی كه اختلاف نظر در تنظیم فرضها، فراوان است.
دوم این كه در اقتصاد اسلامی عناصر روحی نیز مطرح هستند و اینها دارای شكل خاصی نیستند كه بتوان بر مبنای فرضها مربوط به آن، نظریاتی را استخراج كرد.
(پاورقی)
[1] – دادگر، يدالله و نجفي ، محمدباقر مباني فقهي پيشرفته اقتصاد اسلامي، صص 54-53.
[2] – دادگر، يدالله ،«تحليلي بر علمي نبودن اقتصاد اسلامي از نظر آيت الله صدر»، ص 55.
[3] – صدر، محمدباقر، اسلام و مكتبهاي اقتصادي ، صص 129-128.
[4] – صدر، محمدباقر، اقتصاد ما ج 1، صص 403-402
[5] – دادگر، يدالله و نجفي، محمدباقر، مباني فقهي پيشرفته اقتصاد اسلامي، صص 60-59.
[6] – صدر، محمدباقر، اسلام و مكتبهاي اقتصادي ،ترجمه محم،د نبی زاده، ص 405.
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات و مبانی نظری فقه و حقوق کلیک کنید.
نمونه ای از منابع لاتین
- Sidiqi, M.N, Beyond Islamicfinance: Premises and promises of Islamic Economics, Lahore, Institue of policy studies&the Islamic Foundation,1999.
- Samuelson, K, religion and economic action, Toronto, Toronto university press, 1993.
- Stackhouse, Max L., Public Theology and Political Economy: Christian Stewardship in Modern Society, Wm B. Eerdmans Publishing, Grand Rapids, 1987.
- Stivers, Robert L., (editor), Reformed Faith and Economics, University Press of America, Lanham, New York and London, 1989.
- Smith, A, an inquiry into the nature and causes of the wealth of nations, NY, modrn library, 1965.
- Taylor, Michael, Good for the Poor: Christian Ethics and World Development, Mowbray, London, 1990.
- The oxford Declaration on Christian Faith and Economics’, Transformation‘ (April I June 1990).
- Tiemstra, John p. Christianity and Economics: A Review of the Recent Literature’ Christian Scholars Review, 22(3),
- Wilson, Rodney. Economic, Ethic, and Religion: Jewish, Christian and Muslim Economic Thought, Macmillan, London, and I997.
- Wilson, Rodney,” comparative Religion Thought on Economic Behavior and Financial Transactions”, ACE Journal.NO.23. 1996.
- Wogman,J.Philip,Economy;intheclark,paulbarryandLinzey,Andrew; DictionaryofEthics,Theologyand Socity;Routledge;vol.1.1996.
- O.Henderson, the Rise of German Industrial Power, 1834-1914, Temple Smith, London, 1975.
- Worland, Stephen Theodore, Scholasticism and Welfare Economics, University of Notre Dame Press, 1967.
- ….
- ….
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.