قیمت 19,000 تومان
کارآفرینی
مبانی نظری و ادبیات کارآفرینی
2-6) مفهوم کارآفرینی …………………………………………………………………………………. |
2-7)مفهوم کارآفرین……………………………………………………………………………………. |
2-8) اهمیت کارآفرینی ………………………………………………………………………………… |
2-9)انواع کارآفرینی ……………………………………………………………………………………. |
2-10)سیر تاریخی مفهوم کارآفرینی ……………………………………………………………….. |
2-10-1) دوره اول: ( قرن 15 و 16 میلادی، صاحبان پروژه های بزرگ……. |
2-10-2) دوره دوم: قرن 17 میلادی، مخاطره پذیری)…………………………. |
2-10-3) دوره سوم: (قرون 18 و 19 میلادی و اوایل قرن بیستم متمایز کارآفرینان از دیگر بازرگان صحکه اقتصاد……………………………………………. |
2-10-4) دوره چهارم: (دهه های میانی قرن بیستم میلادی- نوآوری…………. |
2-10-5) دوره پنجم:دوران معاصر( از 1980 تا کنون) رویکرد چند جانبه…. |
2-11)نظریه های کارآفرینی ………………………………………………………………………….. |
2-11-1) نظریه های اقتصادی …………………………………………………………… |
2-11-2)نظریه های اجتماعی و روان شناسی……………………………………….. |
2-11-3) نظریه های مدیریت…………………………………………………………….. |
2-12) ویژگی های کارآفرینان………………………………………………………………………. |
2-13)ویژگی های روانشناختی………………………………………………………………………. |
2-13-1) خلاقيت…………………………………………………………………………….. |
2-13-2) انگیزه پیشرفت ………………………………………………………………….. |
2-13-3) ریسک پذیری…………………………………………………………………….. |
2-13-4) کنترل درونی……………………………………………………………………… |
2-13-5) استقلال طلبی……………………………………………………………………. |
2-14) عوامل موثر در ايجاد روحيه کارآفرینی در سازمان ها…………………………….. |
2-15)موانع کارآفرینی در سازمان ها……………………………………………………………… |
2-15-1) ماهیت سازمان های بزرگ……………………………………………………. |
2-15-2) فقدان استعداد کارآفرینانه……………………………………………………… |
2-15-3) شیوه های نادرست پاداش…………………………………………………… |
منابع
مفهوم کارآفرینی
نخستین گام جهت شناخت و تبیین درست هر مفهوم یا پدیده ارایه تعریف روشن و صریح از آن است. “کارآفرینی مانند سایر مفاهیم مطرح در علوم انسانی زمانی قابل تحلیل و بررسی است که تعریف یا تعاریف روشن و مشخص از آن ارایه گردد اما کارآفرینی از جمله واژه هایی است که تعریف واحد یکسانی از آن ارایه نشده است. بر این اساس دیدگاه ها و نظریه های مختلفی از طرف نظریه پردازان علوم مختلف در مورد آن مطرح شده است” (نیازی و کارکنان، 1389: 76). از منظر تاریخی واژه کارآفرینی در قرن شانزدهم میلادی از واژه فرانسوی Enterprender(کارآفرینی) برسر زبانها افتاد. در واقع این واژه “اولین بار برای افرادی به کار برده شد که در ماموریت های نظامی،[1] خود را به خطر می انداختند” (احمدپور، 1379: 4).
“در فرهنگ وبستر کارآفرین به عنوان کسی که سازمان می دهد، اداره می کند و مخاطرات بعدی یک سرمایه گذاری یا یک طرح را می پذیرد” (نیازی و کارکنان، 1389: 76) تعریف شده است. در زبان فارسی واژه کارآفرینی به طور دقیق معادل یابی نشده است. به طوری که نمی توان از معنای متداول کارآفرینی به معنای دقیق آن دست یافت، مثلا در فرهنگ پنج جلدی انگلیسی به فارسی آریان پور کاشانی برابر واژه مذکور و واژهEntreprenant معنای« متهور، اقدام به کارهای مهم، جسور، بی باک، دل به دریا زدن و پیش قدم در تاسیس شرکت و… » قید گردیده که تا حدودی معنی کارآفرینی به معنی خاص کلمه را به ذهن خواننده القاء می کند (مقیمی، 1384).
احمدپور معتقد است ” این واژه در ادبیات فارسی ابتدا به معنی کار فردا و سپس کارآفرینی ترجمه شد. البته این ترجمه جامع، مانع، مفید و به معنای دقیق واژه نیست، در واقع اگر این واژه «ارزش آفرین» ترجمه می شد، به نظر رساتر بود. گر چه معنای واژه ارزش در ادبیات اقتصاد غرب با معنای آن در ادبیات دینی ما متفاوت است” (احمدپور، 1383: 10). ”
بر اساس تأیید برخی از صاحب نظران اصطلاح کارآفرینی (Enterpreneur) در معنا و مفهوم فعلی را اولین بار ژوزف شومپیتر[2] به کار برد. این اقتصاددان اتریشی الاصل ساکن امریکا که او را پدر علم کارآفرینی می نامند، بر این باور بود که رشد و توسعه اقتصادی در یک نظام زمانی میسر خواهد بود که افرادی در بین سایر احاد جامعه با خطر پذیری، اقدام به نوآوری کرده و با این کار روش ها و راه حل های جدید جاگزین راهکارهای ناکارآمد قبلی شود” (سعیدی کیا، 1382: 17).
از دیدگاه این صاحب نظر، کارآفرینی به عنوان ویژگی مطرح است که فراتر از قواعد و قوانین موجود، رویداد ها و نتایج بلند مدت را پیش بینی و موقعیت های مختلف اقتصادی و اجتماعی را تغییر می دهد. مضافاً تصمیمات فردی و الگوهای رفتاری و کیفیت نسبی نیروها، عوامل اصلی و تعیین کننده فعالیت های کـــــارآفرینانه هستند. شومپیتر کارآفرینی را نیروی برهم زننده
اقتصاد به کار برده و آن را با عنوان « تخریب خلاق[3] » نام می برد (فو[4]، 2000). هیسریچ و پیترز[5] (2002، به نقل از احمدی پور، 1388) کارآفرینی را عبارت از فرآیند خلق چیزی با ارزش و متفاوت، از طریق اختصاص زمان و تلاش کافی همراه با ریسک مالی، روانی و اجتماعی، هم چنین دریافت پاداش های مالی و رضایت شخصی از نتایج حاصله می دانند.
ادامه مفهوم کارآفرینی
لیو و دابینسکی[6] (2000) نیز کارآفرینی را عبارت از یک مفهوم چند بعدی یا یک فرایند ریسک پذیری، نوآوری و پیش دستی در ایجاد یا کنترل وقایع می دانند. ” کارآفرینی را میتوان یک فرآیند پویا نامید که شامل آرمان، تحول، دگرگونی و خلاقیت می شود. این فرآیند به کاربرد و استفاده نیرو و انگیزه افراد در جهت خلق و اجرای ایده های نو و همچنین راه حل های کاربردی احتیاج دارد. اجزای اصلی این فرآیند عبارتند از:
- میل به خطر پذیری حساب شده بر اساس زمان
- ارزش خالص یا فرصت شغلی
- توانایی تشکیل يک تیم در ارتباط با انجام یک کار پر خطر
- داشتن مهارت خلاق در نظم بخشیدن به منابع مورد نیاز
- داشتن چشم اندازی برای یافتن فرصتهایی که دیگران نمی توانند در یک موقعیت به هم ریخته پر آشوب در یابند ” (کوراتکو و هاجتس[7]، 2004، به نقل از علي ميري، 1387: 30).
در کارآفرینی ، همه متفق القول هستند که بحث بر سر نوعی رفتار است که شامل ارائه راهکار، سازماندهی یا تغییر ساز وکارهای اقتصادی برای تبدیل شرایط و منابع و دست مایه های عملی و نیز پذیرش ریسک شکست، می شود (شاه حسینی، 1388). ” رونشتات[8]، پس از بازبینی تکامل کارآفرینی و بررسی تعاریف گوناگون آن، شرحی خلاصه را ارائه داد:
کارآفرینی فرایند پویایی برای ایجاد ارزش افزوده است، این ارزش را افرادی ایجاد می کنند که ریسک های بزرگی را در زمینه سرمایه، زمان و یا تعهد کاری برای فراهم آوردن ارزشی جهت یک محصول یا سرویس به جان می خرند. خود محصول یا سرویس ممکن است جدید باشد یا نباشد یا ممکن است مختصر به فرد باشد یا نباشد، ولی ارزش باید به نحوی توسط کارآفرین با امنیت بخشیدن و اختصاص دادن منابع و مهارت های لازم القاء گردد” (شاه حسینی، 1388: 2).
هم چنین می توان گفت ” کارآفرینی فرايند پويايي از تغيير بينش و بصيرت است”) عبدالملكي و همكاران، 1387: 105) و یا ” كارآفريني به عنوان يك فرآيند افزايش ثروت از طريق نوآوري و كشف فرصتهاست” (ناسوشن[9] و همکاران، 2011: 337). علاوه بر این، “كارآفريني به فرايند ايجاد ارزش با فراهم آوردن تركيب منحصر به فردي از منابع براي بهره گيري از يك فرصت اشاره دارد. اين فرايند نيازمند يك عمل كارآفرينانه و يك عامل كارآفرينانه است. عمل كارآفرينانه به مفهوم سازي يا پياده سازي يك ايده، فرايند ،محصول، خدمت يا يك كسب وكار جديد دلالت دارد. عامل كارآفرينانه نيز فرد يا گروهي مي باشد كه مسئوليت شكوفاسازي و به بار نشستن عمل كارآفرينانه را برعهده مي گيرد” ( حق شناس و همكاران، 1386: 37).
کارآفرینی نيروي محركي است كه نقش آن يافتن فرصتهاي استفاده نشده در بازار بوده و به دنبال ايجاد تعادل جديدي در بازار ميباشد (النورم[10] و همکاران، 2007). گارول و استان[11] (2006) نیز كارآفريني را موتور محرك توسعه و پيشرفت اقتصادي و ايجاد شغل و اصلاح اجتماع مي دانند.
از نظر كيركوود[12] (2007) کارآفرینی هسته مركزي فعاليت هاي اقتصادي بازار و كارآفرينان، افراد، گروه ها و يا مردمي هستند كه كسب وكار جديدي را تأسيس و اداره مي كنند به گونهاي كه حداقل براي بيش از يك نفر ايجاد اشتغال کنند. کارآفرینی از نظر حسینیخواه و همکاران (1386) نیز عبارت است از فرایندی که اشخاص و گروه ها از طریق آن، فرصت های پیرامون خود را که برای دیگران به صورت آشفتگی[13]، تناقض[14] و اغتشاش[15] است به دام انداخته و به واسطه گردآوری بی نظیر مجموعه ای از منابع، به ایجاد برون دادهای جدید (محصول، خدمات، فرآیند) پرداخته و سپس با ایجاد کسب و کار، این برون دادهای جدید را به بازار می رسانند.
“واندرورف و براش[16] (1989) هنگام بررسی 25 تعریف کارآفرینی خاطر نشان ساختند که کارآفرینی به عنوان یک فعالیت تجاری، مشتمل بر اشتراک رفتارهای زیر است : 1- ایجاد[17] : تأسیس یک واحد تجاری جدید 2- مدیریت عمومی[18] : جهتگیری مدیریتی یک فعالیت تجاری یا تخصیص به آن 3- نوآوری[19] : بهره برداری تجاری کالا، فرایند، بازار، مواد اولیه یا سازمان جدید 4- مخاطره پذیری[20] : قبول مخاطره ناشی از زیان یا شکست بالقوه یک واحد تجاری که به طور متعارف زیاد باشد 5- نیت عملکرد[21] : نیت و قصد و دستیابی به سطوح بالای رشد و سود در یک واحد تجاری” ( احمدپور و احمدی، بی تا :15)
با توجه به مجموع مطالب فوق می توان گفت کارآفرینی فرایندی است که در آن با بهره گیری از منابع و کشف فرصت ها در جهت ایجاد کسب و کارهای جدید همراه با شرایط ریسک پذیری بالا اقدام به فعالیت های نوآورانه و مبتکرانه می شود.
مفهوم کارآفرین
در مورد فرد کارآفرین و مجموعه ویژگی های چنین فردی، تبیین های متفاوتی ارائه شده است. از یک منظر می توان گفت که ” کارآفرین فردی است که دارای ایده نو و جدید است و از طریق فرآیند تأسیس و ایجاد یک کسب و کار (شرکت) و قبول مخاطره، محصول یا خدمات جدید را به جامعه معرفی می کند” (احمدپور، 1379: 129). تراپ مان و مورنینگ استار[22] (1989، به نقل از خنیفر، 1385) معتقدند که کارآفرین یعنی ترکیب متفکر با مجری. کارآفرین فردی است که فرصت ارائه یک محصول، خدمات، روش و سیاست جدید یا راه تفکری جدید برای یک مشکل قدیمی را می یابد، کارآفرین فردی است که می خواهد تأثیر اندیشه، محصول یا خدمات خود را بر نظام مشاهده کند.
اصطلاح کارآفرین توسط کانتیلون[23] (1730) به مفهوم خوداشتغالی به کار برده می شد که تا فرا رسیدن وضعیت خوب اقتصادی محتمل، تحمل و رویایی با ریسک را می پذیرفت (جزنی، 1386). کارآفرین مبتکر و سازمان دهنده چند ساز و کار اجتماعی و اقتصادی است و ریسک ورشکستگی را می پذیرد (آلبرت شاپیرو[24]، 1975، نقل از احمدی، 1387). کارآفرین کسی است که خوداشتغالي و ديگر اشتغالي ايجاد کند، ارزش افزوده ايجاد کند، خلاقيت و نوآوري کاربردي داشته باشد، فرصتها را به دستاوردها تبديل کند، منابع و امکانات را به سوي هدف هدايت کند و ايد هاي خلاق را به ثروت تبديل کند( جعفری نژاد، 1388).
از دیدگاه» جان باتیست سی[25]« كارآفرین سازمان دهنده بنگاه اقتصادی می باشد و در عملكرد تولید و توزیع آن نقش محوری دارد. در واقع وی تنها بر اهمیت کارآفرینی در كسب وكار تأكید دارد و كارآفرین را در ارتباط با نوآوری یا ایجاد سرمایه مورد بحث قرار نمی دهد. رابرت لمب نیز مهم ترین ویژگی كارآفرین را تصمیم گیری می داند. از نظر او كارآفرینی یك نوع تصمیم گیری اجتماعی است كه توسط نوآوران اقتصادی انجام می شود و نقش عمده كارآفرین را اجرای فرایند گسترده ایجاد جوامع محلی، ملی و بین المللی و یا دگرگون ساختن شعار های اجتماعی و اقتصادی می دانست ( پالمر، 1987، به نقل از نیازی و کهتری،1389). “جفری تیمونز[26] كارآفرین را ایجاد كننده یك چیز ارزشمند از هیچ می داند” (سعیدی کیا، 1382: 18).
[1] – Military
[2] – Schumpeter
[3] – Creative-destructive
[4] – fu
[5] – Hisrich & Peters
[6] – liu & Dubinsky
[7] – Kuratko & Hodgetts
[8] – Roneshtat
[9] -Nasution
[10]– Elenurm
[11] -Gurol & Astan
[12]– Kirkwood
[13]– Chaos
[14]– contradiction
[15]– confusion
[16]– Wanderwerf & Brush
[17]– creation
[18]– general management
[19]– innovation
[20]– risk bearing
[21]– performance intention
[22]– Tropman & Morningstar
[23]– Cantillon
[25]– Jean Batiste Say
[26]– Jeffry Timmons
انواع کارآفرینی :
صاحب نظران تا کنون تقسیم بندی های مختلفی از کارآفرینی ارائه داده اند. در یک تقسیم بندی کلی دو شکل کارآفرینی فردي[1]، شامل كارآفريني آزاد يا مستقل و كارآفريني درون سازماني[2] و کارآفرینی گروهي، شامل كارآفريني سازماني[3] قابل طرح و تبیین است (صمدآقایی، 1377).
کارآفرینی فردی بر طبق دیدگاه بای گریو[4] (1994، به نقل از همتی، 1388) حالتی است که طی آن فردی کسب وکار مستقلی را ایجاد می کند یا نمایندگی آن را از طریق شناسایی فرصت و بسیج منابع و امکانات لازم به دست می آورد و تمرکز او بر نوآوری، توسعه فرایند، ایجاد محصولات یا خدمات جدید است که فرآیند کارآفرینی شامل کلیه فعالیت ها، وظایف و اقدامات مرتبط با درک فرصت ها و ایجاد سازمان ها برای تعقیب فرصت هاست. ” کارآفرینی مستقل فرایندی است که کارآفرین از ایده تا ارائه محصول خود به جامعه، کلیه فعالیت کارآفرینانه را با ایجاد یک بنگاه اقتصادی جدید به طور مستقل طی می کند” (سعیدی کیا، 1382: 200). پوستیگو (2002) نیز معتقد است كارآفريني مستقل، از برخورد ويژگي هاي فردي كارآفرينان با محيطي كه در آن نشو و نمو يافته اند، به وجود مي آيد.
کارآفرینی درون سازمانی فرایندی است که کارآفرین برای انجام فعالیت کارآفرینانه در سازمانی که معمولأ سنتی و بوروکراتیک است، طی می کند (جزنی، 1386). بنابراين كارآفرين درون سازمانی به فردي اطلاق مي شود كه در سازمان ها بدون حمايت سازمان خود به فعاليت های كارآفريني مشغول است. به عبارت ديگر، کارآفريني درون سازماني فرآيندي است که در آن محصولات يا فرآيندهاي نو آوري شده از طريق ابقا و ايجاد فرهنگ کار آفرينانه در يک سازمان از قبل تأسيس شده به ظهور ميرسند (کرباسي و همكاران، 1381).
تاكنون از كارآفريني سازماني در مقايسه با كارآفريني فردی تعاريف زيادي ارائه نشده است، اما هر چه پاردايم كارآفريني گستردهتر ميشود، بيشتر تأكيد مي شود كه سازمان في نفسه مي تواند رفتار كارآفرينانه داشته باشد.
کارآفرینی سازمانی فرایندی است که طی آن محصولات یا فرایند های مبتکرانه از طریق ایجاد و بسط روحیه، ارزش ها و فرهنگ کارآفرینانه در یک سازمان به منصه بروز و ظهور می رسد. زاهرا[5] (1993) كارآفريني سازماني را فرايند ايجاد تجارب جديد مي داند كه از سوي سازمانهايي كه سود، وضعيت رقابتي و راهبرد تجارب فعلي را بهبود ميبخشند، توليد ميشود. از طريق كارآفريني سازماني، سازمان ها متوجه فرصت ها مي شوند و عوامل توليد را به طرز خلاقه اي براي ايجاد ارزش جديد سر و سامان مي دهند (ليو، دابينسكي، 2000).
در واقع ” کارآفرینی سازماني به معناي اجراي فرايند کارآفريني در داخل سازمان و با استفاده از خصوصياتي همچون روحيه پشتکار، ريسک پذيري، خلاقيت و نوآوري ميباشد که طي آن گروهي از افراد درون سازمان تبديل به موتور توسعه آن ميگردند. به عبارت ديگر، کارآفريني شرکتي به مفهوم تعهد يک سازمان به ايجاد و مصرف محصولات جديد، فرآيندهاي تازه و نظام سازماني نوين است” (کرباسي و همكاران،1381 : 31). مهم ترین ویژگی های این کارآفرینان عبارت است از:
– گرایش به ترک سازمان به خاطر پیگیری و اجرای یک ایده .
– کارآفرینان تحقیقات بازارشان را خود انجام می دهند.
– کارآفرینان حتی در شرایطی که اطلاعات کافی وجود نداشته باشد، تصمیم گیران خوبی هستند و ترسی از تصمیم گیری ندارند.
– گرایش به ارتباط غیر رسمی و مخالف سلسله مراتب سازمانی دارند.
– از آن جا که کارآفرینان حلال مشکلات هستند، نمی توانند به راحتی مسائل و مشکلاتی که می بینند را نادیده انگارند.
– ارتباط کارآفرینان با افرادی که خوب کار می کنند، بسیارخوب و نزدیک است.
– کارآفرینان به منابع، تکنولوژی افراد و دانش سازمان ها به منظور توسعه محصول و… احتیاج دارند، همین طور به اعتماد و حمایت آن ها برای ادامه و سعی بیشتر.
– پیوند کارآفرینان با سازمان به ندرت اتفاق می افتد (حتی درسازمان های کارآفرین) چون آن ها با ایده ها به کارشان و آرمانشان پیوند می خورند ” (محمدی، 1388).
ادامه انواع کارآفرینی :
کالینز و مور[6] در سال 1970 اولین محققینی بودند که در مطالعات خود بین کارآفرینان مستقل و سازمانی تمایز قائل شدند و این گونه عنوان نمودند که کارآفرینان مستقل سازمان های جدیدی را به طور مستقل به منصه ظهور می رسانند در حالی که کارآفرینان اداری سازمان های جدیدی را در درون یا در کنار ساختارهای شرکتی موجود ایجاد می نمایند (افصحی،1382). به عبارت دیگر از جمله تفاوت های اساسي کارآفرينان سازماني با کارآفرينان مستقل در اين است که ” کارآفرينان سازماني کمتر ميتوانند از ابتداي فرآيند نوآوري (خلق ايده) تا انتهاي آن (بخش تجاري) بر امور نظارت داشته يا مجري آن باشند. هم چنين کارآفرينان مستقل وقت و سرمايه خود را در معرض خطر قرار ميدهند ولي در کارآفرينی سازماني غالباً سرمايه اعتبار و سهم بازار شرکت و موقعيت کارآفرينان سازماني در معرض خطر قرار ميگيرد (مدهوشي و بخشي، 1382: 165).
عابدی (1381) نیز تقسیم بندی کارآفرینی را به صورت کارآفرینی اجتماعی و اقتصادی ارائه می دهد:
کارآفرینی اجتماعی: کارآفرینان اجتماعی، نگرشهای خلاقانه ای برای حل مسائل اجتماعی و ایجاد ارزش اجتماعی به کار می برند و دارای ویژگی های خاص خود، یعنی عاملان تغییر در بخش اجتماعی، پذیرش ماموریت برای ایجاد و بقای ارزش اجتماعی، شناسایی و ترغیب فرصت های جدید، به کارگیری فرایند مستمر نوآوری و اقدام جدی به وسیله منابع در دسترس که در نهایت به ارزش سازی اجتماعی و بقای موسسه اجتماعی منجر می گردد، می باشند.
كارآفريني اقتصادي: اكثر مطالعات و پژوهش ها در زمينه کارآفرینی به مفهوم اقتصادي آن است. كارآفرينان اقتصادي، جستجوگر فرصت ها و هماهنگ كننده خلاق منابع براي رسيدن به سود هستند. آن ها عامل اصلي ايجاد ثروت، توليد كالا ها و خدمات در يك دوره معين و ايجاد اشتغال براي خود و جامعه به شمار مي روند.
مجدم (1379) در مجله برنامه و بودجه، كارآفريني را به مولد و غير مولد تقسيم کرده است. كارآفريني مولد به معناي ارائه دانش جديد يا تركيب جديد از دانش قديمي به شيوه اي كاملاً بديع به منظور بهبود عملكرد اقتصادي و كارآفريني غير مولد، به اين معنا كه گاهي افراد يا واحدها با استفاده از اطلاعات نامتقارن، ايجاد موانع قانوني براي ورود رقيبان يا تقويت يك موقعيت انحصاري از طريق محدوديت هاي سياسي، مالي يا ديگر محدوديت هاي سازماني در مقابل ورود رقيبان بالقوه، دست به فعاليت سود جويانه ميزنند. (رانت جويي)
هم چنين در تقسيم بندي شركت هاي خود مختار تحت پوشش، از شركت هاي خود مختار تجديد ساختاري و شركت هاي خود مختار كارآفرينانه نام برده شده است. در حقيقت شركت هايي را خود مختار تجديد ساختاري مي گويند كه از تجديد ساختار سازماني مادر به وجود مي آيند، هم چنين شركت هايي را خود مختار كارآفرينانه ناميده اند كه كاركنان خلاق و كارآفرين (فردي يا گروهي) در يك سازمان مادر به قصد به كارانداختن و بهره برداري از تجارب استفاده نشده و ايده هاي جديدشان تأسيس مي كنند. لذا بر عكس شركت هاي خودمختار تجديد ساختاري فرايند تشكيل آن ها فرايندي از پايين به بالا دارد (مجدم، 1380).
[1]– Individual
[2]– Intrapreneurship
[3]– Organizational
[4]– Bygrave
[5]– Zahra
[6] – Collins & Moore
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های مدیریت کلیک کنید..
نمونه ای از فهرست منابع جهت مطالعه بیشتر
- آزما، فریدون. آقایی، جواد (1388). رابطه بین ساختار سازمانی و کارآفرینی سازمانی در سازمان جهاد کشاورزی استان خراسان شمالی، پژوهشنامه تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد. شماره 21.
- آقاجانی، حسنعلی. علیزاده، رمضان (1383). بررسی ارگانیکی یا مکانیکی بودن ساختار سازمانی موجود دانشگاه آزاد اسلامی واحد نوشهر و چالوس و تعیین ساختار ارجح از دیدگاه کارکنان. پژوهشنامه مدیریت اجرایی. دوره 4.1، شماره 12.
- اتکینسون و همکاران (1369) زمینه روان شناسی (جلد اول)، ترجمه محمد تقی براهنی و همکاران،
- احمدپور داریانی، محمود (1379). کارآفرینی: تعاریف، نظریات، الگوها، تهران: شرکت پردیس 57.
- احمدپور داریانی، محمود (1382). آيا كارآفريني استراتژي دانشگاه ها را تغيير ميدهد؟، رهيافت، شماره 29.
- احمدپور داریانی، محمود (1383). کارآفرین یک دقیقه ای در هزار نکته کارآفرینی، تهران: محراب قلم.
- احمدپور داریانی، محمود. احمدی، سیدروح ا… (بی تا). جزوه درس تئوری های کارآفرینی برای دانشجویان دوره مجازی، دانشگاه تهران، دانشکده کارآفرینی.
- احمدپور داریانی، محمود. صاحی، مریم. خسروی، زهره (1388). بررسی تطبیقی انگیزه پیشرفت در کارآفرینان با غیر کارآفرینان در صنایع شهر تهران، توسعه کارآفرینی، دوره دوم، شماره 6.
- احمدی، سیدروح ا… (1387). تبیین ویژگی های شخصیتی کارآفرینان اینترنتی در شهر تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، دانشکده مدیریت.
- احمدیپور، لقمان (1388). بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای کارافرینی، ماهنامه کار و جامعه، شماره 108
- ارکوآرت براون، سوزان (1388). کارآفرین تصادفی، ترجمه محمد عقیقی، کاشان: شاسوسا.
- اسکندانی، حمید (1379). ویژگی های کار آفرین و کارآفرینان ایرانی ، ماهنامه صنعت و مطبوعات ، شماره 30.
- …
- …
نمونه ای از منابع لاتین
- Arnold, Hugh J. and Daniel C. Feldman. )1986(. Organization Behavior. New York: McGraw- Hill.
- Baligh, Helmy H. and Others. )1992(. “Organizational consultant: Creating a useable theory for organization Design”. Management Science. Vol.42, No.12.
- Barney, Jay B. And Ricky W. Griffin. )1992(. The Management of Organization. Boston: Houghton Mifflin company.
- Blackburn, Richards. )1982(. “Dimension of Structure: A Review and Reappraisal”. Academy of Management Review. Vol 2, No.l.
- Caliendo, Marco. Fossen, Frank. Kritikos, Alexander (2011). “Personality Characteristics and the Decision to Become and Stay Self-Employed”, SOEPpapers on Multidisciplinary Panel Data Research at DIW Berlin. Available at http://www.diw.de/soeppapers
- Caruana, A. H; Morris,M. J. and vella ,A.(1998).The Effect of Centralization and Formalization On Entrepreneurship in Export Firms,Journal Of Small Business management,36,1,ABI/INFORM Global,p 16-28.
- Chandon, J.S. )1987(. Management theory and practice. New Delhi: vikas publishing House. PVT. LTD.
- Clark, B.R. (2004).The entrepreneurship University demand and response: Theory and Practice. Tertiavy Education Management. Vol.22.Spring.
- Daft, Richard L. )1991(. Organization Theory and Design: Third Edition: West publishing company.
- Daft, Richard L. )1998(. Organization Theory and Design. 6 Edition. Ohio: South western college publishing.
- Damanpour, fariborz. )1996(. “Organizational complexity and innovation.” Management science. Vol.42, No.5.
- Desler, Gary. )1998(. Management. Englewood Cliff Prentice-Hall.
- Dubrin, Andrew and Duane Ircland and J.Clifton Williams. )1989(. Management and organization. Ohio: South-western publishing co.
رشته | مدیریت |
گرایش | مدیریت منابع انسانی |
تعداد صفحات | 48 صفحه |
منبع فارسی | دارد |
منبع لاتین | دارد |
حجم | 80 kb |
فرمت فایل | ورد (Word) |
موارد استفاده | پایان نامه (جهت داشتن منبع معتبر داخلی و خارجی ) ، پروپوزال ، مقاله ، تحقیق |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.