قیمت 19,000 تومان
پناهندگان و پناهندگی
تعداد صفحه: 95 صفحه
فهرست مطالب
عنوان | صفحه |
چکیده | 1 |
مقدمه | 2 |
ضرورت و هدف پژوهش | 5 |
سوالات پژوهش | 6 |
فرضیه های پژوهش | 6 |
روش تحقیق | 6 |
ساختار پژوهش | 7 |
بخش اول: کلیات | 8 |
فصل اول: تاریخچه پناهندگی | 9 |
مبحث اول: سنت پناهندگی و حمایت از پناهنده در اسلام | 9 |
گفتار اول: سنت پناهندگی در جزیره العرب | 10 |
گفتار دوم: سنت پناهندگی در دوران پیامبر(ص) | 11 |
گفتار سوم: سیره مسلمین بعد از رحلت پیامبر(ص) | 12 |
مبحث دوم: سنت پناهندگی و حمایت از پناهنده در حقوق بین الملل | 13 |
گفتار اول: پناهندگی و حمایت از پناهنده در دوران قبل از جامعه ملل | 13 |
گفتار دوم: نهادهای حمایتی پناهندگان در دوران جامعه ملل | 17 |
گفتار سوم: نهادهای حمایتی پناهندگان در دوران سازمان ملل متحد | 21 |
فصل دوم: تعریف و تبیین مفهوم پناهنده | 25 |
مبحث اول: مفهوم پناهندگی در اسلام | 25 |
گفتار اول: تعریف و تبیین | 26 |
گفتار دوم: عناصر اساسی پیدایش پناهندگي در اسلام | 29 |
مبحث دوم: مفهوم پناهندگي درحقوق بین الملل | 31 |
گفتار اول: مفهوم پناهنده و عناصر اساسی آن در کنوانسیون 1951 ژنو | 33 |
گفتار دوم: مفهوم و تعریف پناهنده در سایر اسناد بین المللی | 37 |
گفتار سوم: محدودیت های مصادیق پناهندگي | 39 |
گفتار چهارم: تفاوت مفهوم پناهنده با آواره و پناهجو | 41 |
بخش دوم: جایگاه پناهندگان در اسلام | 43 |
فصل اول: بررسی ماهیت، شرایط و ادله مشروعیت پناهندگی | 45 |
مبحث اول: ماهیت حقوقی پناهندگی | 45 |
مبحث دوم: شرایط قرارداد پناهندگي | 47 |
مبحث سوم: ادله مشروعیت پناهندگي | 48 |
گفتار اول: قرآن | 48 |
گفتار دوم: روایات | 49 |
گفتار سوم: سیره پیامبر اکرم (ص) | 51 |
گفتار چهارم: اجماع و نظر فقهاء مسلمانان | 52 |
فصل دوم: بررسی عناصر تشکیل دهنده و انواع قرارداد پناهندگي | 54 |
مبحث اول: عناصر تشکیل دهنده پناهندگي | 54 |
گفتار اول: عناصر اصلی | 54 |
گفتار دوم: عناصرفرعی | 59 |
مبحث دوم: انواع قرارداد پناهندگي و امان | 61 |
گفتار اول: به لحاظ موضوعی | 61 |
گفتار دوم: به لحاظ زمانی | 61 |
گفتار سوم: به لحاظ منشا | 62 |
گفتار چهارم: به لحاظ حکم تکلیفی | 62 |
گفتار پنجم: به لحاظ عرف و عادت | 62 |
فصل سوم: وضعیت حقوقی پناهندگان | 65 |
مبحث اول: حقوق و قواعد حمایتی پناهندگان | 65 |
گفتار اول: حقوق عمومی | 65 |
گفتار دوم: حقوق اقتصادی و اجتماعی | 74 |
گفتار سوم: امنیت قضایی | 78 |
مبحث دوم: معافیت ها و تکالیف پناهندگان | 80 |
گفتار اول: معافیت ها | 80 |
گفتار دوم: تکالیف | 81 |
فصل چهارم: اثبات و خاتمه پناهندگی | 85 |
مبحث اول: اثبات پناهندگی | 85 |
مبحث دوم: خاتمه پناهندگی | 86 |
گفتار اول: خاتمه پناهندگی همراه با تکلیف پناهنده به خروج | 87 |
گفتار دوم: خاتمه پناهندگی بدون تکلیف پناهنده به خروج | 88 |
گفتار سوم: آثار خاتمه پناهندگی | 89 |
فصل پنجم: دارالاسلام نوین و روابط بین الملل جهان اسلام | 90 |
مبحث اول: بررسی چگونگی تعدد کشورهای اسلامی | 90 |
مبحث دوم: اتحاد و همگرایی کشورهای اسلامی | 92 |
منابع و مآخذ | 95 |
پناهندگی در ایران
سنت اعطای پناهندگی و حمایت بشردوستانه، در ایران قبل از اسلام نیز وجود داشت[1] و آنچه در سالیان اخیر در پذیرش آوارگان عراقی و افغانی در ایران صورت گرفت، برداشتی است از ترکیب تعالیم ایرانی و اسلامی در حمایت از قشرهای محروم وضعیت در عرصه بین المللی در حقیقت آنچه در تاریخ بعد از اسلام در مورد نهاد پناهندگي وجود دارد، بی شک آمیخته ای از این نهاد در تاریخ ایران قبل از اسلام و دستورها و سنن اسلامی است.
ب: پناهندگی در آئین مسیح
با ظهور مسیحیت و پس از آن گرایش کنستانتین، امپراطور روم به این آئین از سال 313 میلادی، مسیحیت دین رسمی روم گشت. امپراطور که مسیحی متعصبی بود، کلیساها را به عنوان محل پناه به رسمیت شناخته و در فرمانی که به همین مناسبت صادر کرد، مقرر نمود که به احترام حریم این امکنه، مامورین اجرای عدالت و متفذین حق ندارند مجرم یا کسی را که به کلیسا پناه برده است، تعقیب نمایند[2].
در قرن هفدهم پناهنده شدن در کلیسا به عنوان یک اصل، چنان قوتی گرفت و مرسوم شد که بنا به عقیده «جنتیلی» استاد حقوق دانشگاه آکسفورد- اگر فردی به کلیسا پناه می آورد، مصونیت می یافت و حتی کسانی که خود این فرد را به آن محل آورده بودند نیز دیگر حق سلب مصونیت وی را نداشتند[3].
مصونیت کلیساها کم کم با گذشت زمان و ظهور دولت های ملی در اروپا رو به زوال نهاد و انگیزه های پناهندگی اشکال پیچیده تری به خود گرفت و دیگر به عنوان ابزاری با صرف هدف حفاظت از افراد در مقابل انتقام، قلمداد نمی گردید.
ج: پناهندگی در آئین یهود
شاید نخستین بار اصطلاح پناهنده به طور مکتوب در کتاب عهد عتیق (تورات) به کار رفته و به مفهوم پناه دادن به «بیگانه» اشاره شده است، در جایی که می گوید:
«اگر غریبی در میان شما واگزیند، مثل متوطن شما باشد و او را میازارید و او را مثل خود محبت کنید[4]».
یهودیان در عین تعصب دینی و خشونت در جنگ و گرایشهای ملی گرایانه، همچون بسیاری از ملل دیگر برای مساله پناهندگی اهمیت قائل بوده اند و مکان های خاصی را پناه گرفتن فراریان اختصاص داده بودند که اشخاص فراری اعم از اینکه جرمی مرتکب شده و یا بدون جرم مورد تعقیب قرار گرفته بودند هنگامی که وارد این مکان ها می شدند در امان بودند و کسی نمی توانست و یاحق نداشت آنان را بازداشت و یا مجازات نماید.
بر طبق احکام تورات شش شهر از چهل و هفت شهر سرزمین کنعان برای قبیله ای به نام لوی[5] بود که این شش شهر را «شهرهای پناه» می نامیدند. نام این شهرها را چنین آورده اند:
1- قادش در جلیل 2- شکیم در کوهستان اقراییم 3- جرون در یهودا و گذرگاه اردن 4- ناصر در دشت 5- رامود در جلعاد 6- جولان در باشان
غلامانی که به علت جور و ستمگری اربابان فرار می نمودند چنانچه در یکی از آن شهرها پناه می گرفتند از آنها در مقابل انتقام جویی صاحبانشان حمایت می شد. کسانی که مرتکب قتل غیرعمد می گشتند هرگاه به یکی از این شهرها می رسیدند از گزند قصاص در امان بوده و خویشاوندان مقتول حق نداشتند معترض آنها گردند[6].»
نهادهای حمایتی پناهندگان در دوران جامعه ملل
به طور کلی باید گفت که پیش از شکل گیری جامعه ملل، «پناهندگی» از تاسیس حقوقی مستقلی برخوردار نبوده و در خصوص حمایت بین المللی از پناهندگان و توجه جامعه بین الملی به آنان نیز تلاش چندانی صورت نگرفت. در آن دوران این موضوع صرفا به قوانین داخلی و عملکرد کشورها بستگی داشته و هیچ نوع همکاری بین المللی برای حمایت از پناهندگان وجود نداشت.
تا زمان تاسیس جامعه ملل مساله پناهندگان چه در سطح داخلی و چه در بعد بین المللی چندان با اهمیت نبوده است. در حقوق داخلی این مفهوم بیشتر زیر عناوینی مانند استرداد مجرمین، رفتار با بیگانگان و … مطرح می شده و در آثار کلاسی، تاسیس حقوقی مستقلی برای آن وجود نداشت[7].
در نوشته های کلاسیک حقوق بین الملل نیز مساله پناهندگی بیشتر در بحث حقوق جنگ و قواعد حاکم بر آن مطرح می شده است. «نویسندگان اولیه حقوق بین الملل حق «متقاضیان پناهندگی»؛ یعنی کسانی که سعی داشتند از طریق ورود به خاک کشور همسایه خود را از معرکه جنگ به دور دارند، به رسمیت شناخته بودند. برای مثال جنتلی معتقد بود که به دلایل انسانی و عقلی باید این افراد تا زمان حل و فصل اختلافات از صحنه درگیری برکنار بمانند[8]».
با این وجود می توان گفت که آغاز حمایت و کمک به پناهندگان و تلاش برای حل مسایل آنها به زمان تاسیس جامعه ملل برمی گردد[9].
مفهوم پناهندگی در اسلام
پناهندگی یا استیمان در اسلام دارای دو مفهوم عام و خاص است؛ مفهوم عام آن شامل هر نوع قرارداد دولت اسلامی با شخص بیگانه یا دولت متبوع او می شود و حتی گاهی عقد زمه (عقد جزیه) را نیز در برمی گیرد[1]. اما مفهوم خاص آن،تنها یک نوع قرارداد ویژه را حکایت می کند. در متون اسلامی و عبارات فقها و حقوقدانان مسلمان، از این قرارداد ویژه و در خواست انعقاد آن و طرف خارجی درخواست کننده بیشتر تحت عنوان «امان، اسیمان و مستامن[2]» یاد شده است، هرچند برخی از آن به «عهد یا معاهده نیز تعبیر کرده اند[3]، چنان که برخی دیگر، از عقد ذمه یا عقد جزیه با همین عنوان «عهد» یاد کرده اند[4] و بالاخره بسیاری هم با عبارت «ذمه یا ذمام» از آن نام برده اند[5]. به هرحال جدای از اختلاف در تعبیر، توضیح بیشتری نسبت به عقد امام و تبیین مفهوم آن لازم به نظر می رسد.
تعریف و تبیین
در این گفتار ابتدا به بررسی مفهوم پناهندگی در لغت و اصطلاح می گردازیم و در ادامه این مفهوم را با سایر قراردادهای مرتبط در اسلام مقایسه می کنیم.
الف: پناهندگی در لغت و اصطلاح
«استیمان» در لغت بمعنای «امان طلبیدن، پناه بردن و زنهار خواستن[6]» و امان دادن «کسی را که در کنف حمایت خود گرفتن[7]» معنی می شود.
راجع به معنای اصطلاحی امان و پناهندگی باید گفت که، اکثر فقیهان و حقوقدانان شاید به سبب روشن بودن مفهوم واژه های «استیمان، تامین و امان» خویشتن را از تعریف امان، فارغ دیده و تنها به تعریف «مستامن» اکتفا کرده اند و آورده اند که: «مستامن آن کس یا آن کافر حربی است[8] که با هر دین و تابعیتی با انگیزه ای مشروع برای مدتی موقت[9] و بدون قصد توطن و اقامت دائم بااجازه و تضمین دولت اسلامی با یکی از شهروندان آن وارد دارالاسلام گردد.»
در حالیکه برخی عقد امان را نیز مورد توجه قرار داده و در مقام تعریف نفس امان آن را چنین تعریف کرده اند: «امان یا ذمام در حقیقت یک نوع قرارداد و پیمانی است که بین فردی از مسلمانان و حربی منعقد می شود و برطبق آن شخص حربی اجازه رسمی برای ورود به دارالسلام را کسب می نماید، پیمان مزبور را می توان به منزله گذرنامه برای کنترل مرزها تلقی نمود[10]».
مفهوم پناهندگی در حقوق بین المل
«اصطلاح پناهنده[1]» از قرن ها پیش در مفهوم علوم اجتماعی آن کاربرد داشته است. در این مفهوم «پناهنده» به اشخاصی گفته می شود که در هر زمان و به هر دلیل مجبور به ترک خانه و وطن خود برای یافتن پناهگاهی در جای دیگر می شدند[2].» در معنی عمومی و رایج نیز پناهنده شامل تمام افرادی می شود که به خاطر اوضاع و احوال و شرایط غیرقابل تحمل برای آنها از وطن خود گریخته و در کشور دیگر پناه می جویند. دلایل فرار آنها نیز ممکن است متفاوت باشد؛ مانند ظلم و ستم، تهدید نسبت به حیات و آزادی، فشار و فقر، جنگ ها و نزاع های داخلی و بلایای طبیعی[3].
به دنبال تغییرات عمده سیاسی و اجتماعی در قرن بیستم، امواج پناهندگی گسترش بی سابقه ای یافت و این گسترش لزوم رسیگی به وضع پناهندگان در یک ارگان بین المللی را می طلبید. حمایت از پناهندگان و سامان دهی به رژیم حقوقی آنان، پیش از جنگ جهانی دوم و در زمان استقرار جامعه ملل، براساس موافقت نامه های بین المللی صورت می گرفت که از آن جمله می توان به موافقت نامه های 12 می 1926، 30ژوئن 1928، کنوانسیون 28 اکتبر 1933 و 10 فوریه، 1938، پروتکل 14 سپتامبر 1936 و اساسنامه سازمان بین المللی پناهندگان اشاره نمود.
تغییرات ژئوپولتیکی که در نتیجه جنگ جهانی دوم در سراسر جهان و بالاخص اروپا به وجود آمد لزوم وضع کنوانسیونی جدید را برای تعیین وضعیت حقوقی پناهندگان ناشی از آن نمایان ساخت.
علی الاصول تصمیم به وضع کنوانسیون 1951، در درجه اول، نتیجه تلاش اروپاییان برای سامان دادن به وضع پناهندگان اروپایی قلمداد می گردید و به همین دلیل برخی از آن به عنوان کنوانسیون اروپایی پناهندگان یاد می کنند. بهر رو در 14 دسامبر 1950 مجمع عمومی سازمان ملل متحد از طریق صدور یک قطعنامه بر لزوم روشن شدن وضعیت پناهندگان تاکید کرد و از دوم تا بیست و پنجم ژوئیه 1951، کنفرانس ملل متحد در مورد وضعیت پناهندگان و افراد بی تابعیت، در ژنور برگزار گردید.
دراین اجلاس کنوانسیون 1951 در مورد وضعیت پناهندگان وضع و از تاریخ 22 آوریل 1954، لازم الاتباع گردید. در مقدمه این کنوانسیون آمده است: «طرف های معظم متعاهد، نظر به اینکه منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر که در10 دسامبر 1948 به تصویب مجمع عمومی رسیده است، این اصل را مورد تاکید قرار داده اند که کلیه افراد بشر باید بدون تبعیض از حقوق بشری و آزادی های اساسی برخوردار گردند. نظر به اینکه مطلوب است موافقت نامه های بین المللی قبلی، مربوط به وضع پناهندگان، مورد تجدید نظر اساسی قرارگرفته و تدوین گردد و حدود شمول این اسناد و میزان حمایتی که طبق آنها از پناهندگان به عمل می آید، به وسیله موافقت نامه جدیدی بسط و توسعه یابد.»
در حال حاضر مهمترین تعریفی که از پناهنده ارائه شده، همان است که در ماده یک کنوانسیون 1951 ژنو در مورد وضعیت پناهندگان و پروتکل 1967 الحاقی به آن و اساسنامه کمیسریای عالی ملل متحد برای پناهندگان آمده است. البته در برخی از اسناد منطقه ای نیز تعریف متفاوتی از پناهنده ارائه شده که دراین قسمت ابتدا به تعریف پناهنده طبق کنوانسیون 1951 می پردازیم، سپس تعاریفی را که در دیگر اسناد آمده را به طور خلاصه بررسی و مرور می نماییم.
صیغه و لفظ قرارداد پناهندگی
باتوجه به آن که خاستگاه اصلی امان، میدان جهاد و پیکار است و با توجه به آن که اسلام حتی نسبت به کهترین مسلمان نیز اجازه اعطای امان به بیگانه را – آن هم بیگانه در حال جنگ و نبرد- داده است نگاه انسانی اسلام نسبت به بیگانگان و اهتمام این مکتب بر پیشگیری از خونریزی و تدوین حقوق بشردوستانه به خوبی معلوم و روشن می شود. همچنان که اعطای امان ابتدایی و یک جانبه، حتی بدون درخواست و تقاضای بیگانه نیز، نشان دیگر از این روح محبت آمیز قانون اسلام است.
افزون بر آنچه گفته شد نکته دیگری نیز وجود دارد که آن هم دلیل دیگری بر مدعای فوق است و آن تسهیلی است که نسبت به انعقاد قرارداد امان مقرر شده است. توضیح آن که اصولا عقود بر پایه توافق اراده و ایجاب و قبول استوار است و اخلال در هر یک از آنها مانع صحت عقد است، اما در عین حال نسبت به عقد امان، بنابر قول بسیاری از فقها چنین نیست و ایجاب طرف مسلمان، حتی بدون قبول بیگانه نیز برای او امان آفرین خواهد بود[1] و حداکثر آن است که مستامن و طرف قبول باید علم به اعطای امان داشته و پیام امان دهنده را شنیده باشد و آن را رد نکند. البته برخی قبول حربی[2] را، چه با اشاره و چه حتی با سکوت، لازم می دانند. برخی هم درخواست قبلی امان توسط بیگانه را، نوعی قبول مقدم تلقی کرده اند.
افزون بر آنچه گذشت و حتی با فرض لزوم و اعتبار ایجاب و قبول در عقد امان، باز تشریفاتی که در سایر عقود وجود دارد در عقد امان معتبر نیست وجود ایجاب و قبول با هر عبارت چه صریح و چه کتابی و چه شفاهی و چه کتبی و با هر زبان و حتی با هر حرکت و اشاره ای که حکایت از عقد امان بنماید، کافی است[3]، حتی اگر مستامن مفهوم عبارت را نفهمند، به شرطی که دلالت بر امان داشته باشد.
همچنین تفاوتی نمی کند که عقد به طور مستقیم منعقد شود یا آن که پیام امان به طور غیرمستقیم و توسط پیام آورنده ای، به طرفین ابلاغ گردد و بدین گونه مشاهده می شود که در امان زبان یا عبارتی خاص معتبر نیست، چنان که اشاره مفهمه به طور کلی حتی از کسی که قدرت بر سخن گفتن دارد کافی است[4]، اگرچه در سایر عقود معتبر بودن اشاره مخصوص کسانی است که توان سخن گفتن نداشته باشند.
حقوق و قواعد حمایتی پناهندگان
نگاه انسانی به غیرمسلمانان، آنچه مسلم است که جای هیچ گونه شک و تردیدی را باقی نمی گذارد، مستامن و بیگانه اگرچه برادر دینی مسلمانان بشمار نمی آیند اما از نظر انسانیت با آنان مشترک اند. کلام زیبای امیرمومنان خطاب به مالک اشتر بهترین نمونه این حقیقت متعالی است، آنجا که فرمود: «قلب خویش را کانون محبت مردم ساز، زیرا آنان یا برادران دینی تو هستند و یا همنوعان تو در آفرینش[1].»
مسلمانان و دولت های اسلامی در پرتو این آموزه ها، درخشان ترین صفحات تاریخ را در نوع رفتار با بیگانگان رقم زدند و این صفحات آنقدر درخشان است که هر محقق منصفی را، اگرچه غیرمسلمان وادار به اعتراف می کند. از جمله این محققان مارسل بوازر دانشمند سوئیسی است که در تحقیقات خود راجع به اسلام آورده: «از آغاز نزول وحی، اصل حمایت از غیرمسلمانان از نظر حقوقی شکل گرفت[2].»
با توجه به مطالب مذکور در این مبحث حقوق و قواعد حمایتی پناهندگان را از لحاظ حقوق عمومی، اقتصادی و قضایی، مورد بررسی قرار می دهیم.
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های حقوق کلیک کنید.
نمونه ای از منابع ومآخذ
- 1- آقایی، بهمن، فرهنگ حقوق بشر، چاپ اول، کتابخانه گنج دانش، تهران، 1376
- 2- آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، دانشگاه تهران
- 3- ابراهیمی، محمد اسلام و حقوق بین الملل عمومی، جلد2، چاپ اول، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران، 1377
- 4- اردبیلی، محمد بن احمد(مقدس اردبیلی)، مجمع الفائده و البرهان، ج7، چاپ اول، موسسه انتشارات اسلامی قم، 1409ق.
- 5- بوازر، مارسل، انسان دوستی دراسلام، ترجمه محمد حسن اردبیلی و غلامحسین یوسفی، طوس، تهران، 1362
- 6- تقی زاده، احمد، کتاب اروپا، گردآوری: موسسه مطالعات و تحقیقات ابرار معاصر ایران، ج1، چاپ اول، شریعت، تهران، 1382
- 7- جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، موسسه النشر الاسلامی، چاپ هشتم، تهران، 1376
- 8- حسینی روحانی، سید محمد صادق، فقه الصادق، ج13، چاپ دوم، دارالکتاب، قم، 1414ق.
- 9- حمیدالله، محمد، ترجمه و تحقیق سید مصطفی محقق داماد، سلوک بین المللی دولت اسلامی،چاپ اول، مرکز نشر علوم اسلامی، تهران، 1380
- 10- خدوری، مجید، ترجمه زین العابدین رهنما، حقوق در اسلام، شرکت حاج محمد حسین اقبال و شرکاء بی جا، 1336.
- 11- دانش پژوه، مصطفی و خشروشاهی قدرت الله، فلسفه حقوق، چاپ پنجم، موسسه پژوهشی امام خمینی، قم، 1380
- 12-…
- 13-…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.