قیمت 19,000 تومان
مبانی نظری مشارکت سیاسی
مشارکت سیاسی
فصل دوم: ادبيات تحقيق
2-1 مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………………..
2-2 تعريف مشارکت سیاسی………………………………………………………………………………………………………
2-2-1 مشاركت………………………………………………………………………………………………………………………..
2-2-2 سياست………………………………………………………………………………………………………………………….
2-3 مشارکت سیاسی …………………………………………………………………………………………………………………
2-4-1 نظريه هاي مشارکت سیاسی بر اساس سطح تحليل……………………………………………………………
2-4-1-1 نظريه هاي كلان ( مشارکت سیاسی ) ………………………………………………………………………..
2-4-1-2 نظريه طبقاتي – اقتصادي كارل ماركس ………………………………………………………………………
2-4-1-3 نظريه عوامل اجتماعي – اقتصادي مارتين ليپست ………………………………………………………..
2-4-2-1 نظريه هاي خرد ( مشارکت سیاسی ) …………………………………………………………………………..
2-4-2-2نظريه انگيزشي رابرت دال…………………………………………………………………………………………….
2-4-2-3 نظريه ويژگي هاي فردي دانيل لرنر………………………………………………………………………………
2-4-2-4 نظريه سطوح ارزشي رونالد اينگلهارت…………………………………………………………………………..
2-5 نظريه هاي تلفيقي خرد و كلان (مشارکت سیاسی) ……………………………………………………………….
2-5-1 نظريه نهادمندي سياسي و تحرك اجتماعي هانتينگتون ( و نلسون) ……………………………………
2-6 نظريه هاي مشارکت سیاسی بر اساس معيار هاي تحليل ………………………………………………………
2-6-1 نظريه هاي روانشناختي مشارکت سیاسی …………………………………………………………………………
2-6-1-1نظريه اثر بخشي سياسي ( دال ) …………………………………………………………………………………..
2-6-1-2 نظريه وظيفه شهروندي……………………………………………………………………………………………….
2-6-2 نظريه هاي اجتماعي- اقتصادي ……………………………………………………………………………………….
2-6-2-1 موقعيت اقتصادي و طبقاتي ………………………………………………………………………………………..
2-6-2-2 پايگاه و منزلت اجتماعي ……………………………………………………………………………………………..
2-6-2-3نظريه انسان سياسي رابرت دال …………………………………………………………………………………….
2-6-3نظريه هاي ساختاري و اجتماعي مشارکت سياسي ……………………………………………………………..
2-6-3-1 نظريه ساختار دولت ……………………………………………………………………………………………………
2-6-3-2 نظريه عوامل اجتماعي- اقتصادي مارتين ليپست ………………………………………………………….
2-7 نظريه ويليام ميلر……………………………………………………………………………………………………………….. .
2-8 نظريه رابرت پاتنام………………………………………………………………………………………………………………
2-9 نظريه كرافورد برو مك فرسون……………………………………………………………………………………………..
2-10 نظريه هربرت بلومر……………………………………………………………………………………………………………
2-11 ديدگاه وضعيتي………………………………………………………………………………………………………………..
2-12 وينسنت کاستلو………………………………………………………………………………………………………………..
2-13 يورگن هابرماس………………………………………………………………………………………………………………..
2-14 خلاصه و جمعبندي نظريات ارائه شده………………………………………………………………………………..
منابع
تعريف مشاركت سیاسی
قبل از تعريف مشاركت سیاسی لازم است مفاهيم مشاركت و سياست تعريف شوند و سپس بر اساس اين تعاريف، مفهوم مشاركت سياسي تعريف شود.
مشاركت [1]
بنياديترين انديشه زيرساز مشاركت فراگردي است كه از راه آن مردم به دگرگوني دست مييابند و دگرگوني را در خود پديد ميآورند. مشاركت در چنين مفهومي بر رشد شخصيت انساني تأكيد نموده و به عنوان راهبردي به شمار ميرود كه فرصتهاي نيكويي ميآفرينند تا مردم براي از ميان برداشتن دشواريها و گشودن مرزهاي بسته به راههاي تازه دست پيدا كنند (نيازي، 1381: 28).
فرنچ[2] جامعهشناس فرانسوي مشاركت را عبارت از درگير شدن ذهني و عاطفي يك فرد در يك وضعيت گروهي كه اين درگيري او را تشويق و برانگيخته ميكند تا به هدفهاي گروه كمك كند و خود را در مسئوليتهاي آن گروه نيز سهيم بداند و براي انجام رساندن مقصود گروه تلاش كند ميداند (انصاري، 1385).
مشاركت جريان پيچيدهاي است كه افراد و خانوادهها وگروههاي بزرگ و اجتماعات را در بر ميگيرد و براي مردان و زنان و افراد جوان و سالمند فرصتهاي يكساني در زمينه برخورداري از منافع موجود اجتماعي فراهم ميآورد. به عبارت ديگر مشاركت يكي از عناصر اساسي اعطاي قدرت به مردم است(فرخي راستابي، 1377: 13).
به نظر هال[3] تعارض بين ديدگاههاي عملگرايانه[4]و ديدگاههاي عمدتاً فلسفي از مشارکت سیاسی موجب شده كه مفهوم مشاركت تبديل به يك مفهوم چند وجهي و در طي زمان با معاني متفاوتي هويدا شود (ازكيا وغفاري، 1380: 12). مشاركت عبارت از دخالت مستقيم گروههاي حاشيهاي و كنار مانده در فرايند توسعه كه هدف آن توانا ساختن مردم است تا بتواند برمنابع، منافع و فرصتها دسترسي و كنترل يابند، كيفيت زندگي را بهبود بخشند و اعتماد به نفس پيدا كنند. ارنشتاين[5] مشاركت را نوعي توزيع مجدد قدرت قلمداد ميكند كه به سبب آن شهرونداني كه در حال حاضر در فرايند سياسي و اقتصادي كنار گذاشته شدهاند را قادر مي سازد تا بتدريج درآينده شركت داده شوند (نيازي، 1381: 30).
در خصوص زمينههاي فكري مشاركت ميدگلي معتقد است مشاركت اجتماعي ايده كاملاً ايدئولوژيكي است كه بازتاب اعتقادات ناشي از نظريههاي اجتماعي و سياسي در خصوص اينكه جوامع چگونه بايد سازماندهي شوند ميباشد و منطق آن مبتني بر واكنش در برابر تمركزگرايي، انعطافناپذيري و در دسترس نبودن دولت است (همان: 32).
از ديدگاه جامعهشناختي بايد بين مشاركت بعنوان حالت (امر مشاركت كردن) و مشاركت بعنوان عمل و تعهد(عمل مشاركت) تميز قايل شد. مشاركت در معناي اول از تعلق به گروهي خاصي و داشتن سهمي در هستي آن چيز خبر ميدهد و در معناي دوم شركتي فعال در گروه را ميرساند (بيرو، 1370: 257).
هرچند در اين پژوهش هر دو نوع مشاركت مورد نظر است ليكن مشاركت در معناي دوم آن بيشتر مورد نظر است، خصوصاً زماني كه مشاركت جنبه سياسي پيدا ميكند و افراد بايد با حضور آگاهانه و فعال در امور سياسي سرنوشت خويش را تعيين كنند.
سياست[6]
سياست والاترين فعاليتي است که ديگر فعاليتها را دربرميگيرد، زيرا ماهيتي عمومي مييابد و سازماندهي عالي حيات را در جامعه مطمح نظر دارد. از نظر بوردو، هر امر، هر و اطاعت، که در جهت تحقق غايتي مشترک پديد ميآيند، دلالت دارد (بيرو، 1380: 280).
فعل يا وضعي، در يک گروه انساني داراي خصلت سياسي است چون بر روابط مبتني بر اقتدار سياست در برداشت عملي آن با تصميمات و اقدامات يك دستگاه رسمي اعمال كننده قدرت رابطه مييابد و از همين رو با عامل زور و قدرت نيز به نوعي پيوند مييابد. بدين ترتيب سياست را ميتوان مشتمل بر كل آن ظرفيتها و توانائيهاي ذهني و عيني قلمداد كرد كه براي تضمين هدف مشخص در كوتاه مدت يا دراز مدت به كارگرفته شده است.
به همين سبب كار ويژه پيگيري اهداف و تحقق مقاصد و دستيابي به غايات در مدل تحليلي چهار وجهي تالكوت پارسونز برعهده خرده نظام سياست گذاشته شده است و همين خرده نظام است كه بايد بين منابع و اهداف نظام اجتماعي را در سطح كلي برآورده سازد (توسلي، 1376: 257 – 237).
جهت مشاهده و دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری مشارکت و مشارکت اجتماعی کلیک کنید .
مشاركت سیاسی [7]
ساموئل هانتينگتون و جان نلسون مشارکت سیاسی را عبارت از كوششهاي شهروندان غيردولتي براي تأثير بر سياست هاي عمومي ميدانند (مصفا، 1375: 20).
گيدنز در بحث از مشارکت سیاسی به مردم سالاري مشاركتي اشاره نموده و آن را نظامي ميداند كه در آن تصميمات به طور جمعي توسط كساني كه اين تصميمات بر زندگي شان تأثيرگذار است، گرفته ميشود (نيازي، 1381: 32). پس ميتوان مشاركت سياسي را جزئي از مشاركت اجتماعي به حساب آورد و در مفهومي محدودتر ميتوان مشاركت سیاسی را چنين تعريف كرد: وضعيتي كه به گزينش رهبران سياسي منجر ميشود و سياست عمومي را تعيين ميكند يا بر آن اثر ميگذارد (رضايي، 1375: 14). مايرون وينر در مقاله معروف خود درباره مشارکت سیاسی، اين تعريف را ارائه ميدهد: در مشارکت سیاسی هر عمل داوطلبانه، موفق يا ناموفق، سازمان يافته يا بدون سازمان، دورهاي يا مستمر شامل روشهاي مشروع يا نامشروع براي تأثير بر انتخاب رهبران و سياستها و اداره امور عمومي در هر سطحي ازحكومت محلي يا ملي است (مصفا، 1375: 20).
مشارکت سیاسی يعني مداخله در يک فعاليت سازمان يافته و عمدي که درصدد است تا خصلت، کارکرد، ساخت، سياستها، رفتار چندين نهاد و يا فرايند قدرت در اين حوزهها را تحت تأثير قرار دهد و آن را تغيير دهد. در اين راستا تلاش براي حذف موانع در مورد اين فعاليت و ايجاد کانالهاي جديد و در صورتهاي بديل قدرت در جايي که دسترسي به کانالهاي موجود نفي شده و ناکارا هستند را بايد به عنوان مشارکت سیاسی در نظر گرفت (زنجاني زاده، 1382: 32). در تعريف ديگري آورده است: هر عمل داوطلبانه موفق يا ناموفق، سازمان يافته يا بي سازمان مستمر يا دورهاي شامل روشهاي مشروع يا نامشروع براي تاييد بر انتخاب سياستهاي عمومي، اداره عمومي و انتخاب رهبران سياسي در هرسطحي از حكومت ملي يا محلي (همان، 1382).
و بالاخره در دايره المعارف علوم اجتماعي اين تعريف به چشم مي خورد:«مشارکت سیاسی عبارتست از آن فعاليت داوطلبانهاي كه اعضاي يك جامعه در انتخاب حكام به طور مستقيم يا غيرمستقيم و در شكلگيري سياستهاي عمومي انجام مي دهند» (McClosky, 1972 : 252).
در اين تحقيق، تعريف مايكل راش كه پس از نقد و بررسي ساير تعاريف توسط وي ارائه شده پذيرفته شده است:«مشارکت سیاسی، درگير شدن فرد در سطوح مختلف فعاليت در نظام سياسي از عدم درگيري تا داشتن مقام رسمي سياسي است» (راش، 1381: 123).
از آنجا كه مشارکت سیاسی موضوعي است بين رشته اي ميان علوم سياسي بطور اعم و جامعه شناسي سياسي بطور اخص، لذا در تتبع پيرامون اين موضوع ، با ديدگاههاي متنوع و بعضا متفاوتي مواجه مي شويم كه هر يك از اين نظريات از منظر و نگاه حوزه تخصصي صاحبنظر و يا بر اساس سطح تحليل فرايند، مشارکت سیاسی را مورد بررسي قرار داده اند. براي فهم بهتر و تبيين دقيق تر نظريه هاي پيرامون مشارکت سیاسی شيوه هاي متفاوتي وجود دارد. يكي از اين شيوه ها دسته بندي نظريه هاي در اين حوزه بر اساس سطح تحليل و يا معيار هاي تحليل است. بنا بر اين با مراجعه به هر يك از نظريه ها و تعيين روش شناسي آن مي توان آنها را در دو دسته بندي متفاوت تقسيم بندي كرد. نظريه هاي مشارکت سیاسی: الف : بر اساس سطح تحليل. ب : بر اساس معيار هاي تحليل.
[1]– Participation
[2]– French
[3]– Hall
[4]– Pragmatictic
[5]– Arnstein
[6]– Politics
[7]– Political Participation
جهت مشاهده و دانلود شورا و ادبیات و مبانی نظری شوراها کلیک کنید .
نظريه های مشارکت سیاسی بر اساس معيار های تحليل
دسته بندي دوم ، نظريه ها و ديدگاه هاي پيرامون مشارکت سیاسی كه براساس زمينه ها و مضاميني که پيرامون آن اين نظريه ها شکل گرفته اند و همچنين براساس معيارهاي سطح تحليل، دسته بندي كرد. در واقع اين دسته بندي صورت ديگري از همان دسته بندي قبلي ( يا همان سطح تحليل ) است . با اين تفاوت كه در اينجا معيار ها بيشتر مد نظر است. .در اينجا مي توان نظريه هاي ارائه شده را بر اساس سطح تحليل به سه دسته تقسيم كرد. 1- نظريه هاي روانشناختي 2- نظريه هاي اجتماعي – اقتصادي و 3- نظريه هاي ساختار گرايي.
نظريه هاي روانشناختی مشارکت سیاسی
در ديدگاه روان شناختي مشارکت، بر عوامل رواني و دروني افراد تأکيد دارد. از اين منظر، متغيرهاي دروني، همان تفاوت هاي منشي در سائقه ها و ظرفيت هايي است که سبب مي شوند افراد از حيث آمادگي براي عکس العمل هاي گوناگون در برابر محرک هاي سياسي – اجتماعي و يا ترغيب مشارکت در مسايل اجتماعي، متفاوت باشند. انديشمنداني که در بررسي عوامل مرتبط با فعاليت هاي مشارکتي افراد، عوامل دروني را ذکر کرده اند، ساخت سائقي و انگيزشي را تعيين کننده رفتار اجتماعي – اقتصادي و سياسي آن ها دانسته اند (معين فر، 1384: 45).
در ديدگاه روان شناختي مشارکت بر سه عامل انگيزه، سائقه و ويژگي هاي شخصيتي به عنوان عامل تعيين کننده نگرش ها و ايستارهاي فردي در مبادرت به فعاليت هاي اجتماعي، تأکيد مي شود. از اين نظر، در بررسي فعاليت هاي جمعي و مشارکتي افراد، بايد به ميزان احساس تعلق او به جامعه، اعتماد به نفس، خلاقيت، استعدادهاي فردي و انگيزه هاي مختلف توجه کرد. از جمله انگيزه هايي که در اين ديدگاه بر آن تأکيد شده است، انگيزه هاي مذهبي، انگيزه پيشرفت، انگيزه شايستگي، انگيزه قدرت، انگيزه کار و .. هستند (عرفاني، 1383: 45). دانشمندان روانشناس و يا روانشناس اجتماعي، براي تبيين مشارکت سیاسی نظريه هايي ارائه نموده اند. «در اين نظريات ويژگي هاي مختلف رواني افراد عامل تعيين کننده ميزان مشارکت افراد درفعاليت هاي سياسي تلقي مي شود.
بدين معني که افراد انساني ويژگي هاي شخصيتي و رواني مختلفي دارند که برخي از آنها، افراد را مستعد و علاقمند به مشارکت سیاسی مي کند و برخي ديگر آنها را از مشارکت سیاسی منفعل و منصرف مي گرداند. مثلاً در طبقه بندي يونگ افراد برون گرا يعني کساني که به بيرون از خود و مقبوليت عام اهميت مي دهند از افراد درونگرا يعني کساني که رو به سوي دنياي درون خود داشته و به بيرون و عقايد ديگران چندان توجهي نمي کنند بيشتر به مشارکت سیاسی علاقه دارند» (دوورژه، 1369: 217 به نقل از پناهي، 1386، : 26) در اين قسمت دو مورد از نظريه هاي مهم روانشناخي به طور خلاصه مورد بررسي قرار مي گيرند.
نظريه اثر بخشی سیاسی ( دال )
نظريه اثر بخشي سياسي يکي ازنظريات روانشناختي است. اثر بخشي سياسي نگرشي است که در اثر آن فرد احساس مي کند با مشارکت سیاسی خود بر فرآيندهاي سياسي اثر گذاشته و بر آنها کنترل و نظارت مي کند و مي تواند از اين طريق به ارضاي نيازهاي خود بپردازد. رابرت دال درباره اثر بخشي سياسي مي نويسد: افراد وقتي تصور کنند آن چه انجام مي دهند اثر قابل توجهي بر نتايج سياسي نخواهد گذاشت کمتر در امور سياسي درگير مي شوند.
به طوري که مي توان گفت، هر چه احساس اثر بخشي سياسي فردي کمتر باشد مشارکت سیاسی او کمتر خواهد بود. وي اين احساس را «اعتماد به نفس سياسي» نيز مي نامد و اظهار مي دارد که اين قضاوت درباره عدم کارآيي سياسي فرد، چه واقع بينانه باشد و چه نباشد، به شهروندان اين را القا مي کند که مسئولان توجهي به افرادي مانند آنها ندارند و آنها نمي توانند در فرايند سياسي اثر بگذارند.
به نظر رابرت دال احتمال مشارکت سیاسی افراد وقتي افزايش مي يابد که فرد ارزش زيادي به پاداش حاصله از مشارکت قائل باشد فرد تصور کند که مشارکت سیاسی نتيجه بخش تر از ساير فعاليت هاست فرد و مطمئن باشد که مي تواند در تصميمات سياسي اثر بگذارد فرد معتقد باشد که اگر او مشارکت نکند وضعيت چندان رضايت بخش نخواهد بود فرد تصور کند که دانش و مهارت کافي براي مشارکت در موضوع مربوط دارد و فرد موانع مهمي در پرداختن به فعاليت سياسي مورد نظر در پيش روي خود نبيند در غير اين صورت احساس بي تفاوتي سياسي کرده و از مشارکت سیاسی خودداري خواهد کرد.
نظريه هاي مشارکت سیاسی بر اساس معيار هاي تحليل
دسته بندي دوم ، نظريه ها و ديدگاه هاي پيرامون مشارکت سیاسی كه براساس زمينه ها و مضاميني که پيرامون آن اين نظريه ها شکل گرفته اند و همچنين براساس معيارهاي سطح تحليل، دسته بندي كرد. در واقع اين دسته بندي صورت ديگري از همان دسته بندي قبلي ( يا همان سطح تحليل ) است . با اين تفاوت كه در اينجا معيار ها بيشتر مد نظر است. .در اينجا مي توان نظريه هاي ارائه شده را بر اساس سطح تحليل به سه دسته تقسيم كرد. 1- نظريه هاي روانشناختي 2- نظريه هاي اجتماعي – اقتصادي و 3- نظريه هاي ساختار گرايي.
نظريه هاي روانشناختي مشارکت سیاسی
در ديدگاه روان شناختي مشارکت، بر عوامل رواني و دروني افراد تأکيد دارد. از اين منظر، متغيرهاي دروني، همان تفاوت هاي منشي در سائقه ها و ظرفيت هايي است که سبب مي شوند افراد از حيث آمادگي براي عکس العمل هاي گوناگون در برابر محرک هاي سياسي – اجتماعي و يا ترغيب مشارکت در مسايل اجتماعي، متفاوت باشند. انديشمنداني که در بررسي عوامل مرتبط با فعاليت هاي مشارکتي افراد، عوامل دروني را ذکر کرده اند، ساخت سائقي و انگيزشي را تعيين کننده رفتار اجتماعي – اقتصادي و سياسي آن ها دانسته اند (معين فر، 1384: 45).
در ديدگاه روان شناختي مشارکت بر سه عامل انگيزه، سائقه و ويژگي هاي شخصيتي به عنوان عامل تعيين کننده نگرش ها و ايستارهاي فردي در مبادرت به فعاليت هاي اجتماعي، تأکيد مي شود. از اين نظر، در بررسي فعاليت هاي جمعي و مشارکتي افراد، بايد به ميزان احساس تعلق او به جامعه، اعتماد به نفس، خلاقيت، استعدادهاي فردي و انگيزه هاي مختلف توجه کرد. از جمله انگيزه هايي که در اين ديدگاه بر آن تأکيد شده است، انگيزه هاي مذهبي، انگيزه پيشرفت، انگيزه شايستگي، انگيزه قدرت، انگيزه کار و .. هستند (عرفاني، 1383: 45).
دانشمندان روانشناس و يا روانشناس اجتماعي، براي تبيين مشارکت سياسي نظريه هايي ارائه نموده اند. «در اين نظريات ويژگي هاي مختلف رواني افراد عامل تعيين کننده ميزان مشارکت افراد درفعاليت هاي سياسي تلقي مي شود. بدين معني که افراد انساني ويژگي هاي شخصيتي و رواني مختلفي دارند که برخي از آنها، افراد را مستعد و علاقمند به مشارکت سياسي مي کند و برخي ديگر آنها را از مشارکت سياسي منفعل و منصرف مي گرداند.
مثلاً در طبقه بندي يونگ افراد برون گرا يعني کساني که به بيرون از خود و مقبوليت عام اهميت مي دهند از افراد درونگرا يعني کساني که رو به سوي دنياي درون خود داشته و به بيرون و عقايد ديگران چندان توجهي نمي کنند بيشتر به مشارکت سياسي علاقه دارند» (دوورژه، 1369: 217 به نقل از پناهي، 1386، : 26) در اين قسمت دو مورد از نظريه هاي مهم روانشناخي به طور خلاصه مورد بررسي قرار مي گيرند.
جهت مشاهده و دانلود همیاری – ادبیات و مبانی نظری همیاری و همیاری های اقتصادی کلیک کنید .
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های علوم اجتماعی کلیک کنید.
نمونه ای از منابع و مآخذ:
- – آبرکرامبي، استفن هيل واس.ترنر برايان (1367): فرهنگ جامعه شناسي،« ترجمه حسن پويان»، انتشارات چاپخش.
- – ازکيا، مصطفي و غلامرضا غفاري (1380): «بررسي رابطه بين اعتماد و مشارکت اجتماعي در نواحي روستايي کاشان»، نامه علوم اجتماعي، شماره 17: 31-3.
- – ازكيا، مصطفي و غلامرضا غفاري (1387): جامعه شناسي توسعه (با تجديد نظر، اصلاحات و اضافات كلي)، تهران، چاپ هفتم: كيهان.
- – ازکيا، مصطفي(1380): جامعهشناسي توسعه،تهران، نشر کلمه.
- – انصاري ، حميد (1385): جزوه نظريههاي مشاركت، تهران، دانشگاه تهران.
- – افشاني، سيدعليرضا (1385). تبيين جامعهشناختي گرايش به خرافات. پاياننامه دكتري، دانشكده ادبيات و علوم انساني، دانشگاه اصفهان.
- – اينگلهارت، رونالد (1373): تحول فرهنگي در جامعه پيشرفته صنعتي، «ترجمه مريم وتر» تهران، انتشارات کوير.
- – اينگهارت، رونالد و پل آر آبرامسون (1378): «امنيت اقتصادي و دگرگوني ارزشي «ترجمه شهناز شفيع خاني» ، نامه پژوهش،: 15 – 14: 105-59
- – اينگهارت، رونالد، رابرت دال و ديگران (1385): مراحل و عوامل و موانع رشد سياسي «ترجمه عزت الله فولادوند» تهران، نشر ماهي.
- – باتامور، تام(1380): جامعهشناسي سياسي«ترجمه محمد حريري اكبري»، تهران: قطره.
- – باقري، محمدرضا (1377): بررسي عوامل مؤثر برمشارکت سياسي جوانان شهر شيراز. پايان نامه کارشناسي ارشد جامعهشناسي، دانشگاه شيراز.
- -…
- -…
رشته | علوم اجتماعی |
گرایش | جامعه شناسی |
تعداد صفحات | 66 صفحه |
منبع فارسی | دارد |
منبع لاتین | دارد |
حجم | 170 kb |
فرمت فایل | ورد (Word) |
موارد استفاده | پایان نامه (جهت داشتن منبع معتبر داخلی و خارجی ) ، پروپوزال ، مقاله ، تحقیق |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.