قیمت 19,000 تومان
فرهنگ سازمانی
ادبيات و پيشينه تحقیق فرهنگ سازمانی
ادبيات و پيشينه تحقیق
مقدمه
2-1- بخش اول : فرهنگ سازمانی
2-1-1- واژه شناسی فرهنگ و کابرد آن:
2-1-2- تعریف فرهنگ
2-1-3- مفهوم فرهنگ:
2-1-4- ویــــژگیهای فـــــــرهنگ
2-1-5- تعــــریف سازمان
2-1-6- مفهــــوم فرهنگ سازمانی
2-1-7- تعریف فرهنگ سازمانی :
2-1-8- ویــــژگیهای فرهنگ سازمانی
2-1-9- عوامل و اجــــزاء فرهنگ سازمانی
2-1-10- چگونگــــی شكلگیری و تداوم فرهنگ سازمانی
2-1-11- اهمیت شناخت فرهنگ برای سازمان ها:
2-1-12- کارکردهای فرهنگ سازمانی :
2-1-13- ریشه های فرهنگ سازمانی
2-1-14- انواع فرهنگ سازمانی:
2-1-15- تفاوت فرهنگ سازمانی و جو سازمانی:
2-1-16- الگوها ومدل تبیین شناخت فرهنگ سازمانی :
2-1-16-1- مدل کویین و گارث
2-1-16-2- مدل استیفن رابینز
2-1-16-3- الگوی ویلیام اوچی:
2-1-16-4- الگوی پارسونز:
2-1-16-5- الگوی میلر
2-1-16-6- الگوی سیت وین و استرینگر:
2-1-16-7- الگوی پیترز و واترمن:
2-1-16-8- مدل هافستد:
2-1-16-9- مدل دنیسون:
2-1-16-9-1- درگیرشدن در کار (فرهنگ مشارکتی):
2-1-16-9-2- ثبات و یکپارچگی (فرهنگ بورکراتیک):
2-1-16-9-3- انطباق پذیری (فرهنگ کارآفرینانه):
2-1-16-9-4- رسالت (فرهنگ مأموریتی):
2-1-16-9-5- طیف های ثابت- منعطف و تمرکز داخلی- خارجی
2-3- بخش سوم: پیشینه تحقیق
2-3-1- پیشینه داخلی
2-3-1-1- فرهنگ سازمانی
2-3-2- پیشینه خارجی
2-3-2-1- فرهنگ سازمانی
منابع فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی
فرهنگ یک سازمان مینیاتوری از فرایندهای کلان فرهنگی محیط سازمان است و حدود و مرز چنین فرهنگی توسط این فرایندها تعیین می شود. هر سازمان جنبه هایی از فرهنگ های ملی، منطقه ای، صنعتی، شغلی و حرفه ای را که در آنها فعالیت می کند به نمایش می گدارد و تا حدی براساس فرایندهای فرهنگی تثبیت شده توسط تعدادی از بازبگران محیطی شکل می گیرد. فرهنگ کل پیچیده ای از جنبه های متمایز معنوی، مادی، فکری و روحی است که یک جامعه و یا گروه اجتماعی را توصیف می کند. فرهنگ نه تنها مشتمل بر هنر و مکتوبات، بلکه شامل شیوه های زندگی، حقوق اساسی انسانها، نظام ارزشی، سنت ها و اعتقادات است (صفایی،1387، 10).
در این عصر که با گسترش دانش جدید، نظریات نو و توسعه همه جانبه در سطح دنیا سرعت تغییرات نیز همان نسبت افزایش می یابند، ابتکارات جدید و ابداعات در ایجاد تغییرات نقش مهمی ایفا می کنند در نتیجه سازمانها و رهبران آنها باید در گی بنا نهادن چارچوبی باشند که در آن ابتکار عمل و نوگرایی به عنوان بناین اصللی در میان دیگر تغییرات در نظر گرفته شود. آنگونه که از شواهد موجود بر می آید فرهنگ سازمانی در سرعت گرفتن پیشرفت و دگرگونی یک سازمان نقش به سزایی دارد (نصیرزاده،1381).
واژه شناسی فرهنگ و کابرد آن:
صورت باستانی فرهنگ در متن بازمانده از اوستا و نوشته های فارسی باستان یافت نشده است. صورت پهلوی آن «فرهنگ[1]» است. گمان می رود از پیشوند «فر» به معنای پیش و ریشه باستانی «ثنگ[2]» به معنای کشیدن باشد. این واژه مرکب، از نظر واژگان به معنی بالا کشیدن، و بیرون کشیدن است. ولی هیچگاه در ادبیات فارسی به مفهومی که برخاسته از ریشه کلمه باشد نیامده است. کاربرد اصلی واژه فرهنگ در دو زمینه است در یک زمینه فرهنگ[3] در این معنی فرهنگ با تمدن و آموزش و پرورش و ادب برابر است.
در گستره ترین معنی می تواند به فراورده های تمدنی پیچیده اشاره داشته باشد که چنین معنایی به چیزهایی مانند ادبیات، هنر، دانش و فلسفه باز می گردد. در زمینه دیگر، فرهنگ[4] در این معنی فرهنگ با اندیشیدن و رفتار کردن گروهی برابر است. از سوی انسان شناسان و دیگر کسانی که انسان را بررسی می کنند به کار می رود که در این معنی به آفریده های اندیشه، عادات و اشیا مادی اشاره دارد (طوسی،1380، 205).
تعریف فرهنگ
فرهنگ مفهومی گسترده و میهم است. لذا به منظور درک صحیح از یک واژه می باست تعاریف گوناگون مورد کنکاش قرار گیرد:
تیلور (1871) نخستین تعریف روشن علمی این واژه را به دست داد. از نظر وی فرهنگ «کلیت در هم تافته ای است از دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسم و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی همچون عضوی از جامعه به دست می آورد».
هافستد فرهنگ را برنامه ریزی جمعی ذهنی که اعضای گروه یا طبقه ای را از اعضای گروه های دیگر متمایز می سازد، تعریف می کند (زارعی متین،1372، 53).
ادگار شاین فرهنگ را الگویی از مفروضات بنیادی می داندکه فراگرد تجربه رویایی با دشواریهای نهفته در سازگاری بیرونی و یکپارچگی درونی، از سوی گروهی مصون ساخته، کشف شده یا پدید آمده است (شاین،1383،53).
رابینز می گوید: فرهنگ می تواند توافق میان اعضای جامعه درباره ویژگی های مشترکی که بر فرد، گروه و سازمان و تعامل آنها در بک محیط باز تأثیر می گذارد، بیان گردد (رابینز،1384، 124).
اوچی فرهنگ را یک سلسه از نهادها، تشریفات و اسطوره هایی که منتقل کننده ارزش ها و بارورهای اساسی است، تعریف کرده است.
فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که شامل معارف، اعتقادات، هنرها، صنایع، فنون، اخلاق، قوانین، سنن، وبالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی که فرد به عنوان عضو جامعه خود فرامی گیرد. در برابر آن جامعه وظایف و تعهداتی را بر عهده دارد (روح الامینی،1372، 18).
فرهنگ عبارتست از سازه ای که معرف مجموعه ای کلی از باورها، رفتارها، دانش، جرایم، ارزشها و اهدافی است که زندگی یک فرد را می سازد.
[1] Far –hang
[2] Thang
[3] Education – civilization
[4] Culture
تعــــریف سازمان
این موضوع كه باید سازمان را بهعنوان نوعی فرهنگ به حساب آورد یعنی سیستمی كه اعضای آن استنباط مشتركی از سازمان دارند یك پدیدۀ نسبتاً تازه است. در گذشته تصور بر این بود كه سازمان یك وسیله یا ابزاری منطقی است كه میتوان با استفاده از آن یك گروه از افراد را كنترل و كارهای آنها را هماهنگ كرد. این سازمان دارای سطوح عمودی، دوایر، سلسله مراتب اختیارات و از این قبیل ویژگیها بودند. ولی واقعیت این است كه یك سازمان بیش از اینهاست و مانند یك فرد دارای شخصیت است.
هنگامیكه یك سازمان بهصورت یك نهاد درمیآید دارای نوعی حیات و زندگی میشود كه با زندگی اعضای آن متفاوت است و به خودی خود دارای ارزش میشود. از اینرو هنگامیكه سازمان بهصورت یك نهاد درمیآید الگوی خاصی از رفتار مورد قبول همۀ اعضای سازمان قرار خواهد گرفت كه در همه جای سازمان به چشم میخورد.
سازمان عبارت است از فرایندهای نظامیافته از روابط متقابل افراد برای دست یافتن به هدفهای معین. این تعریف از پنج عنصر تشكیل شده است:
1ـ سازمان همیشه از افراد تشكیل میشود.
2ـ این افراد به طریقی با یكدیگر ارتباط دارند و بین آنها روابط متقابل برقرار است.
3ـ این روابط متقابل را میتوان نظام بخشید.
4ـ كلیۀ افراد در سازمان دارای هدفهای مشخصی هستند و بعضی از این هدفها در عملكرد آنها اثر میگذارند. هر فرد انتظار دارد كه از طریق همكاری در سازمان به هدفهای شخصی خود نیز نایل شود.
5ـ این روابط متقابل همچنین نیل به هدفهای مشترك سازمان را میسر میكند و اعضای سازمانها برای دست یافتن به هدفهای فردی، حصول هدفهای مشترك سازمانی را دنبال میكنند. با توجه به تعریف فوق، سازمان چیزی جز روابط متقابل بین افراد نیست و ساختار سازمانی این روابط متقابل را كه شامل تعیین نقشها، روابط بین افراد، فعالیتها، سلسله مراتب هدفها و سایر ویژگیهای سازمان است، منعكس مینماید. اگر به مفهوم سازمان توجه كنیم رابطهای خاص میان دو مفهوم فرهنگ و سازمان مییابیم.
مفهــــوم فــــرهنگ ســـازمـــان
فرهنگ سازمانی موضوعی است كه بهتازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راه یافته است. فرهنگ از دیرباز برای شرح كیفیت زندگی جامعه انسانی به كار برده میشود. ولی دربارۀ فرهنگ سازمانی آنچه مربوط به كار و رفتار مردمان در سازمان است كمتر سخن گفته شده است.
از تركیب دو واژه فرهنگ و سازمان اندیشهای تازه پدید آمده است كه هیچیك از آن دو واژه این اندیشه را در بر ندارد. سازمان یك استعاره برای نظم و تربیت است درحالیكه عناصر فرهنگ نه منظم هستند و نه با نظم. فرهنگ كمك میكند تا دربارۀ چیزی جدای از مسائل فنی در سازمان سخن گفته شود و باعث میشود نوعی از روان همراه با نوعی رمز و راز پدید آید. بنابراین میتوان گفت فرهنگ در یك سازمان مانند شخصیت در یك انسان است.
فرهنگ سازمانی پدیدهای است كه در سازمان است و همۀ اعضاء اتفاق نظر دارند كه یك دست ناپیدا افراد را در جهت نوعی رفتار نامرئی هدایت میكند. شناخت و درك چیزی كه فرهنگ سازمان را میسازد، شیوۀ ایجاد و دوام آن به ما كمك میكند تا بهتر بتوانیم رفتار افراد در سازمان را توجیه كنیم.
تعریف فرهنگ سازمانی:
تعاریف متعددی از فرهنگ سازمانی به عمل آمده است که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
لوئیس می گوید: سازمان ها محیطی برخاسته از فرهنگ هستند یعنی واحدها اجتماعی بارزی هستند که دارای مجموعه ای ادراکات مشترک بر سازماندهی اقدامات، نظیر چه کاری در این گروه خاص با هم انجام می دهند، (شیوه های مناسب انجام کارها درون گروه ومیان اعضا) و زبان ها و دیگر ابزار نمادین برای ابراز ادراکات هستند.
- کارتر فرهنگ سازمانی را مجموعه ای از ارزش ها که به افراد یک سازمان در فهم اینکه چه کارهایی قابل قبول و چه کارهایی غیرقابل قبول است، بیان می کند (Carte,1986).
- دابسون[1] معتقد است که فرهنگ سازمان را مجموعه اعتقادات و ارزشهای مشترک و عمومی و الگوهای مشخص رفتار که در یک سازمان موجود است را شامل می گردد (زارعی متین،1384، 276).
- دفت نیز فرهنگ سازمان را مجموعه ای از ارزشها، باورها، درک و استباط و شیوه های تفکر و یا اندیشیدن که اعضای سازمان در آنها وجوه مشترک دارند وهمان چیزی است که به عنوان یک پدیده درست به اعضای تازه آموزش داده می شود، می داند (دفت،1377، 653).
- موریس می گوید: فرهنگ سازمانی ارزش های مشترک یا اداراکات عمومی است که به وسیله اعضای یک سازمان حفظ می شود (مقیمی،1385، 298).
- دانسون نیز معتقد است فرهنگ سازمانی عبارتست از یک سری ارزشها، باورهای راهنما، تفاهمات و روشهای تفکر که در بین اعضای سازمان مشترک بوده و توسط اعضای جدید به عنوان روشهای صحیح انجام کارها و تفکر جستجو می شود (زارعی متین،1384،276).
- فرهنگ سازمانی، سیستمی است متشکل از ارزشها (چه چیزی مهم است و چه چیزی مهم نیست) و عقاید (چطور افراد عمل می کنند و چطور عمل نمی کنند) که تعامل متقابل با نیروی انسانی، ساختار سازمانی و سیستم کنترل بوده و در نتیجه هنجارهای رفتاری را در سازمان بنا می نهد (میمی زاده،1373، 78).
- فرهنگ سازمانی برچسبی اجتماعی است که از راه ارزشهای مشترک، تدبیرهای نمادین و آرمانهای اجتماعی، اعضای سازمانها را به هم می پیوندد.
[1] Dabson
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های مدیریت کلیک کنید..
نمونه ای از منابع فارسی :
- ابزری،مهدی، دلوی،محمدرضا(1388)، «نيل به تعالي(سرآمدي) از طريق تقويت فرهنگ سازماني»، جامعه شناسي كاربردي، شماره 1، صص:171-196.
- آذر، عادل و مومنی، منصور، (1387)، «آمار و کاربرد آن در مدیریت»، جلد اول، چاپ 15، تهران، انتشارات سمت.
- ایمانی، ایرج و شیرازی، فرهاد و جیلانی الرحمه، عبدالمجید، (1387)، «مروری بر تعامل فرهنگ و پذیرش نوآوری در سازمان»، مجموعه مقالات اولین کنفرانس ملی خلاقیت شناسی و نوآوری در ایران
- برزنولی، محمدعلی، (1379)، «معنویت؛ نیاز پایای انسان و رمز ماندگاری جوامع انسانی»، معنویت در مکتب امیرالمومنین، مجموعه مصاحبه ها، سخنرانی ها و مقالات، تهران، مرکز آموزش و پژوهش علوم اسلامی، حوزه نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه امام حسین (ع)
- بختایی، امیر و منوریان، عباس، (1385)، «شناخت فرهنگ سازمانی براساس مدل دنیسون»، چهارمین کنفرانس بین المللی مدیریت
- حبیب پور، کرم و صفری، رضا(1388)، «راهنمای جامع کاربرد SPSS در تحقیقات پیمایشی(تحلیل داده های کمی)»، تهران، انتشارات متفکران.
- حقیقی، محمد علی، (1385)، «مدیریت رفتار سازمانی»، انتشارات ترمه
- خاکي، غلامرضا، (1379)، «روش تحقيق، مرکز تحقيقات علمي كشور»، تهران
- خاکي، غلامرضا، (1387)، «روش تحقيق با رویکردی به پایان نامه نویسی»، تهران، انتشارات بازتاب
- خليلي شوريني،سهراب، 1376، «تئوري هاي رهبري سازماني و كاربرد آنها در نظام مديريت ايران»، چاپ اول ،تهران،نشر قائم، ص 19
- …
- …
منابع لاتین
- Ashmos, D.P. and Duchon, D. (2000).“Spiriuality at wirk: a conceptualization and measure”. Journal of management lnquiry, Vol.9, No. 2 , pp.130-145
- Bradley Jaqui and Kauanui Sandra K. (2003), “Comparing Spritiruality on three Southern California Coolege Campuses”, Journal of Organizational Change Management, Vol. 16, No. 4, pp. 448-462.
- Cavanagh, G.F. (1999). “Spirituality for managers: context and critique. Journal of Organizational Change Management” .vol.12, No.3, pp.186-199.
- daniel 2000. “Organizational cultuer : can it be akey lever for driving organizational chang?“Internatinal Institute for management
- Fawcett, s.e., Brau, j.c., Rhoads, g.k., Whitlark, d. (2008), “Spirituality and Organizational Culture: Cultivating the ABCs of an Inspiring Workplace“, Intl Journal of Public Administration, 31: 420–438.
- Freshman, B., (1999). “An exploratory analysis of definitions and applications of Spirituality in the workplace“. Journal of Organizational Change Management, vol.12, No.4, pp. 318-327.
- Gibbons, P (2001),“spirituality at work: A pre-Theoritical, overview“, MSC. Thesis-Birnbeck College, university of Iondon, Aug.
- Herskowitx, M. J. (1984). “Man and His works? The science of cultural anthropology“. New York: Alfred A. Knopf
- Hinnells, R.John, (1995), “a New DiCtonary of Religion, Blackwell“.
- V.M. and Skrypnek, B.J. (2004) “Defining spirit at work: finding common”
- Kinjerski,V.and skrypnek,B.J,(2006) “ Creating organizational conditions that foster employee spirit at work” , journal af leadership and organization , 27,No.4,pp.280-295.
- …
- …
رشته | مدیریت |
گرایش | مدیریت بازرگانی گرایش : مدیریت تحول |
تعداد صفحات | 37 صفحه |
منبع فارسی | دارد |
منبع لاتین | دارد |
حجم | 280 kb |
فرمت فایل | ورد (Word) |
موارد استفاده | پایان نامه (جهت داشتن منبع معتبر داخلی و خارجی ) ، پروپوزال ، مقاله ، تحقیق |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.