قیمت 19,000 تومان
مبانی نظری سرمایه فکری
سرمایه فکری
فصل دوم: مبانی تحقیق ………………………………………………………………………………………………………………
2-1 مقدمه ……………………………………………………………………………………………………………………………….
2-2 تعریف سرمایه فکری ………………………………………………………………………………………………………….
2-3 تفاوت سرمایه های انسانی با سرمایه فکری …………………………………………………………………………..
2-3-1 بند اول ـ مقصود از سرمايهي انساني چيست؟ ……………………………………………………………………
2-3-2 بند دوم ـ سرمايهي فكري چيست؟ ………………………………………………………………………………….
2-4 اجزاي سرمایه فکری ……………………………………………………………………………………………………….
2-5 نظريههاي موجود در زمينهي اندازهگيري سرمایه فکری ………………………………………………………..
2- 6 روشهاي محاسبهي ارزش سرمايهي فكري …………………………………………………………………………
منابع
مقدمه سرمایه فکری
در این فصل به تفصیل به بررسی اجزای سرمایه فکری و شاخص های تشکیل دهنده توسعه انسانی، تعاریف و پیشینه تحقیق پرداخته می شود.
به دنبال توسعهي سريع فنآوري اطلاعات در دههي 1990، الگوي رشد اقتصادي دچار تغييرات اساسي شد و عامل دانش به عنوان مهمترين سرمايه، جايگزين سرمايههاي مالي و فيزيكي در اقتصاد جهاني گرديد. به بيان ديگر اقتصاد صنعتي با ويژگي تركيب بهينهي عوامل اصلي توليد و ثروت اقتصادي، يعني داراييهاي فيزيكي و مشهود مانند زمين، نيروي كار، پول و ماشينآلات، جاي خود را به اقتصاد دانشمحور[1] داد كه در آن دانش به عنوان كليديترين عامل ايجاد ارزش و قدرت، نقش مؤثري ايفا ميكند (سپهردوست، 1385).
يكي از ويژگيهاي متمايز اقتصاد مبتني بر دانش، جريان هنگفت سرمايهگذاري در سرمايهي انساني و تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات است. اقتصاد مبتني بر دانش جديد به گونهاي بالقوه منابع نامحدودي ارائه ميكند؛ زيرا ظرفيت انساني براي ايجاد دانش نامحدود است. داراييهاي نامشهود و سرمایه فکری [2] سريعاً مكمل داراييهاي فيزيكي ميشوند. سرمایه فکری يعني كل موجودي سرمايه يا حق مالكانهي مبتني بر دانش كه شركت مالك آن است. به بيان ديگر، منظور از سرمایه فکری، توسعه و بكارگيري منابع دانش در شركتها است (نمازي و ابراهيمي، 1388).
سرمایه فکری دربرگيرندهي همهي فرايندها و داراييهايي است كه به طور معمول و سنتي در ترازنامهي مالي شركتها منعكس نميشوند و از آن ميان فقط يك سري از داراييهاي نامشهود مانند علائم تجاري، حق امتيازها و مالكيت معنوي در روشهاي حسابداري مدرن مدنظر قرار ميگيرند. ارزش سرمایه فکری معمولاً بر حسب تفاوت ميان ارزش بازار و ارزش دفتري واحد تجاري بيان ميشود.
كارشناسان امور مالي و مديريتي به افزايش واگرايي ميان ارزش بازار[3] و ارزش دفتري[4] واحدهاي تجاري پي بردهاند. واگرايي ميان اين دو ارزش به صراحت بيانگر اين است كه در تهيهي صورتهاي مالي اساسي و از جمله ترازنامهي برخي از عوامل نامشهود مانند منابع انساني، تحقيق و توسعه و علائم تجاري مولد ارزش ناديده گرفته ميشوند (سپهردوست، 1385).
تعريف سرمایه فکری :
اولين و مهمترين مرحله در هر موضوع اندازهگيري، تعريف مفهومي است كه قرار است اندازهگيري شود. از اينرو، نخستين مسئله اين است كه سرمايهي فكري چيست و چگونه در ادبيات موضوع تعريف شده است.
تاكنون تعاريف ناسازگار و متفاوتي براي سرمايهي فكري ارائه شده است. در سالهاي اخير، بنا به ضرورت، بسياري از افراد و گروهها از رشتههاي مختلف تلاش كردهاند تا در مورد يك تعريف استاندارد براي سرمايهي فكري به توافق برسند (ادوينسون و مالون[5]، 1997). در واقع بررسي موضوع سرمایه فکری در رشتههاي مختلف، ديدگاههاي متفاوتي در اين زمينه به وجود آورده است؛
حسابداران علاقهمندند بدانند كه چگونه موضوع سرمایه فکری را در صورتها مالي بگنجانند؛ فنآوران اطلاعات ميخواهند آن را بر روي سيستمها پياده نمايند؛ جامعهشناسان ميخواهند كه از طريق آن به توازن قدرت در سازمانها برسند؛ روانشناسان در نظر دارند كه از طريق آن رشد ذهن را سرعت بخشند؛ مديران منابع انساني به وسيلهي آن بازده كاركنان را محاسبه مينمايند؛ و مديران تحقيق و توسعه ميخواهند كه از امكان توسعهي آن اطمينان يابند (بنتيس[6]، 1999).
اصطلاح «سرمایه فکری» اولين بار توسط جان كنز گالبريس[7] در سال 1969 به كار گرفته شد. وي بر اين باور بود كه سرمايهي فكري فراتر از «تفكر، به معني تفكر صرف» است و درجهاي از اقدام فكري را نيز شامل ميگردد.
در اين معنا، سرمایه فکری نه تنها به خودي خود يك دارايي نامشهود ايستا است، بلكه يك فرآيند ايدئولوژيكي است و وسيلهاي براي رسيدن به هدف محسوب ميگردد (بنتيس، 1998). با وجود تلاشهاي فراوان پژوهشگران، يك تعريف پذيرفتهشدهي عمومي از سرمايهي فكري وجود ندارد و كليهي تعاريف ارائه شده كموبيش به يكديگر شبيه هستند.
ادامه تعريف سرمایه فکری :
اين تعاريف و مفاهيم زيربنايي، اساس و پايهي مفيدي را براي درك سرمايهي فكري ارائه ميكنند، اما آنها فاقد ويژگيهاي لازم براي شناسايي، طبقهبندي و اندازهگيري هستند. لوثي[8] (1998) بر اين باور است كه طرحهاي طبقهبندي ارائه شده توسط محققان به درك اجزاي سرمايهي فكري كمك ميكند (نمازي و ابراهيمي، 1385).
هندي[9] (1990)، به اين نكته تأكيد ميكند كه هيچ مديري وجه نقد يا فضاي كارخانه را بيكار رها نميكند، اين در حالي است كه مديران فقط از 20 درصد دانش داخل سازمانهايشان استفاده ميكنند. در نتيجه آنها، نياز به ارزيابي، مديريت و ارتباط بيشتري براي ارزش موجود در 80 درصد باقيماندهي دانش كه هنوز تحت كنترل درنيامده است، دارند. در حقيقت، اختلاف بين ارزش دفتري و ارزش بازار شركتها بر طبق آمار شركت مشاورهاي اريكسون نيز تقريباً 80 درصد تخمين زده ميشود (مون و كيم[10]، 2006).
استوارت[11] (1991) استدلال ميكند كه سرمايهي فكري، دانش موجود در سازمان است كه ميتواند جهت ايجاد مزيت رقابتي مورد استفاده قرار گيرد. او عناصر سرمايهي فكري را شامل: اختراع ثبت شدهي سازمان، فرآيندها، مهارتهاي كاركنان، فنآوري، اطلاعات مربوط به مشتريان و تأمين كنندگان و تجربههاي شركت عنوان ميكند. او همچنين سرمايهي فكري را به عنوان دارايي فكري كه به طور مؤثر منجر به ايجاد ثروت از طريق توليد يك دارايي با ارزش بالاتر ميشود، تعريف ميكند.
علاوه بر آن، ادوينسون و ساليوان[12] (1996)، سرمایه فکری را به عنوان دانشي كه ميتواند به ارزش تبديل شود، تعريف كردهاند.
از ديدگاه روس و روس[13] (1997)، سرمايهي فكري شامل همهي فرايندها و داراييهايي است كه معمولاً در ترازنامه نشان داده نميشوند و همچنين شامل همهي داراييهاي ناملموسي است (مثل ماركهاي تجاري، حق ثبت و بهرهبرداري و نامهاي تجاري) كه در روشهاي حسابداري مدرن مورد توجه قرار داده ميشوند.
تفاوت سرمايههاي انساني[14] با سرمایه ی فکری [15]
پرداختن به مسائل انسان و سعي در بالا بردن كيفيت زندگي او مهمترين هدفي است كه اكنون متخصصان امر توسعه به دنبال دسترسي به آن هستند. طرح موضوع توسعهي پايدار كه با تكيه بر مفهوم سرمايهي انساني و جايگزين كردن آن با سرمايهي مادي نيز در همين راستا بوده است. در اين مبحث با تعريف سرمايهي انساني و فكري نقاط تفاوت و تشابه اين دو را نشان داده و به بررسي نقش سرمایه فکری در توسعهي پايدار انساني خواهيم پرداخت.
سرمایه فکری چيست؟
آيا سرمایه فکری همان سرمايهي انساني است؟ آيا ميتوان گفت كه سرمایه فکری مجموع داراييهاي فكري يك شخص حقيقي يا حقوقي است؟
به نظر ميرسد سرمایه فکری، توليدات فكري انساني است كه به طور مستقيم و غيرمستقيم قابل تقويم به پول است يا به منظور برآورده ساختن اهداف مالي انسان مورد استفاده واقع ميشوند. بنابراين سرمايهي فكري اخص از سرمايهي انساني است. يعني يكي از اقلام توليدي سرمايهي انساني توليدات فكري اوست كه امروزه اهميت بنياديني در توسعهي اقتصادي جوامع يافته است. از اين منظر سرمايهي فكري عبارت است از تمامي داراييهاي غيرملموسي كه مستقيماً نشأت گرفته از دانش و معرفت انساني هستند از قبيل ورقههاي اختراع، علايم تجاري، طرحهاي صنعتي، حقوق مالكيت ادبي و هنري و ساير موارد مشابه.
بنابراين سرمايهي انساني، انسان است با مجموع تواناييهاي جسمي و ذهني او كه ميتوانند در اختيار فرايند توليد قرار گيرند اما سرمایه فکری توليدات فكري انساني هستند كه با تكيه بر توليدات سابق ساير انسانها (دانش و معرفت پيشينيان) به فرآيند توليد كمك ميكنند. از اينرو، سرمايهي فكري يكي از اجزاي سرمايهي انساني است كه به بازتوليد خود كمك ميكند و در واقع ميتوان آن را همان مالكيت فكري ناميد كه امروزه از طريق موافقتنامههايي همچون پاريس، برن، تريپس و ساير كنوانسيونهاي دوجانبه و چند جانبه اداره و حمايت ميشود.
امروزه حجم داراييهاي فكري شركتهاي فرامليتي و كشورهاي دانش ـ محور به حدي وسيع است كه اين بازيگران فعال عرصهي بينالملل با ايجاد اهرمهاي فشار به حمايت از حقوق مالكيت فكري قوي در فضاي جهاني پرداخته و مي پردازند تا از اين طريق شكاف ميان خود و ساير جوامع را در راستاي منافع خود تقويت كنند. براي تبيين هر چه بهتر اهميت سرمایه فکری در تحولات حقوقي معاصر به نقش شركتهاي فرامليتي و همچنين ايالات متحده به عنوان بزرگترين هژموني اطلاعات و فنآوري، در تصويب و اجراي موافقتنامهي تريپس كه قويترين ابزار همه جانبهي فعلي از مالكيت فكري يا به عبارت بهتر سرمايهي فكري است را خاطرنشان ميسازيم. تريپس، تمام مسائلي را كه به موجب موافقتنامههاي موجود حمايت ميشدند، تحت پوشش قرار داد و حيات تازهاي به معاهدات ناموفق بخشيد. مهمتر از همه اينكه قواعد مفصلي را در خصوص ضمانت اجراي حقوق مالكيت فكري ارائه نمود (دانیل، 2005). موافقتنامهي تريپس چند موضوع مبنايي دارد:
اول از همه موجب ميشود بسياري از كشورها مالك اطلاعات شوند چيزي كه در گذشته نداشتند.
دوم اينكه تريپس موجب افزايش قيمت اطلاعات ميشود زيرا مدت حمايت از بعضي اموال فكري را افزايش ميدهد.
سوم از دولتها ميخواهد كه نقش عمدهتري را در اجراي امتيازات انحصاري ايفا كنند و ساختارهاي اداري و حقوقي متناسبي را براي تدارك ضمانت اجراي كيفري، مدني و اداري مالكيت فكري فراهم نمايند (دراون، 1999).
اجزاي سرمايهي فكری:
به طور كلي، محققان در زمينهي سرمایه فکری، اين مفهوم را به سه ساختار اصلي تقسيم نمودهاند. بنتيس، چائو و ريچاردسون[1] (2000)، بنتيس (1998، 1996 و 1999)، روس و همكاران[2] (1998)، استوارت (1991، 1997)، سيوبي (1997)، ادوينسون و مالون[3] (1996 و 1997) و همچنين سينت ـ اونگ[4] (1996) در بين همهي محققان،سرمایه فکری را متشكل از سرمايهي انساني، سرمايهي ساختاري و سرمايهي ارتباطي تعريف كردهاند.
بونتيس (1998) اجزاي سرمایه فکری را به سه دسته سرمايهي انساني، ساختاري و اجتماعي تقسيم كرد. از نظر بروكينگ[5] (1997) سرمايهي فكري تركيبي از داراييهاي نامشهود، دارايي انساني و زيرساختهايي است كه شركت را در انجام وظايفش توانمند ميسازد. بنابر عقيدهي او، سرمايهي انساني يك سازمان شامل مهارتها، تخصصها، توانايي حل مسئله و سبكهاي رهبري است. از نظر استوارت (1997) سرمایه فکری شامل دانش، اطلاعات، دارايي فكري و تجربه است كه ميتواند در ايجاد ثروت مفيد باشد.
از نظر روس و همكاران (1997) كاركنان، سرمایه فکری را از طريق شايستگيها، نگرشها، مهارتهاي فكري و تجربه خلق ميكنند. از نظر آنها، سرمايهي ساختاري همهي ذخاير غيرانساني و دانش موجود سازمان شامل پايگاهها و منابع دادهاي، نمودارهاي سازماني تشكيلات و روشها، دستورالعملها و مقررات، شكل و محتواي فرآيندها، راهبردهاي سازماني و برنامههاي سازماني و برنامههاي عملياتي است. چن[6] و همكارانش (2004) معتقدند سرمايهي ساختاري بخش پشتيباني سرمایه فکری براي بهبود عملكرد سازماني است.
بنابراين سرمايهي ساختاري تابعي از سرمايهي انساني است و اين دو در تعامل با يكديگر هستند و از نظر آنها سرمايهي رابطهاي (ارتباط با مشتريان) بيانگر قدرت بازاريابي، افزايش سهم بازار و وفاداري مشتريان است. از نظر اسميت[7] (1998) سرمايهي انساني مجموعهاي از دانش، توانايي و تجارب كاركنان يك شركت است كه به طور گذرا و كوتاهمدت در ساعات اداري در اختيار شركت است. اما سرمايهي ساختاري تواناييها و دانش موجود در شركت است كه در كنترل شركت بوده و بعد از خروج كاركنان از شركت در آنجا باقي ميماند. به سرمایه فکری در حسابداري داراييهاي نامشهود غيرقابل معامله گويند (اسميت، 1998).
[1] – Bontis, Keow and Richardson.
[2] – Roos et al.,
[3] – Malone.
[4] – Saint – Ong.
[5] – Broking.
[6] – Chen.
[7] – Smith.
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های حسابداری کلیک کنید
نمونه ای از منابع و ماخذ
- اسميت، آ. کاتوزیان، م. 1381، ثروت ملل، اميركبير، ص 17.
- اسوالدو، د. دكتر محمود عبداللهزاده، 1383، افسانهي توسعه، نشر اختران، ص 30.
- انوری رستمی، ع. رستمی، م. 1382، ارزیابی مدل ها و روش های سنجش و ارزش گذاری سرمایه های فکری شرکت ها، بررسی های حسابداری و حسابرسی، سال دهم، شماره 34، صص 51-57.
- انوری رستمی، ع. سراجی، ح. 1384 ، سنجش سرمایه فکری و بررسی رابطه میان سرمایه فکری و ارزش بازار سهام شرکت های بورس اوراق بهادار تهران، بررسی های حسابداری و حسابرسی، سال دوازدهم، شماره 39، بهار 1384، صص، 49 تا 62.
- انوری رستمی، ع. انوری رستمی، م. 1382، ارزیابی مدل ها و روش های سنجش و ارزشگذاری سرمایه های فکری شرکت ها، بررسی های حسابداری و حسابرسی، سال دهم، شماره 34، زمستان 1382، صص، 51 تا 57.
- بخشوده، م. 1385، روند توسعه انسانی در ایران، فصلنامه بهره وری، سال اول.
- جمعه پور، م، 1379، دست یابی به توسعه پایدار انسانی، مجموعه مقالات رویکرد فرهنگی به جغرافیا،. دانشگاه فردوسی مشهد،ص 82.
- چاوشانی، م. 1389، مطالعه تأثیر شاخص توسعه انسانی بر ویژگی کیفی قابلیت مقایسه اطلاعات حسابداری. مجله علمی پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی.
- حبیبا، س. طاهری مقدم، ا. 1388، سرمایه فکری یا سرمایه انسانی؟ نقش سرمایه ی فکری در فرآیند توسعه انسانی، مدیریت سرمایه انسانی.
- …
- …
رشته | حسابداری |
گرایش | حسابداری |
تعداد صفحات | 34 صفحه |
منبع فارسی | دارد |
منبع لاتین | دارد |
حجم | 60 kb |
فرمت فایل | ورد (Word) |
موارد استفاده | پایان نامه (جهت داشتن منبع معتبر داخلی و خارجی ) ، پروپوزال ، مقاله ، تحقیق |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.