قیمت 19,000 تومان

اشتراک 0دیدگاه 55 بازدید

ادبیات و مبانی نظری خودکنترلی در 56 صفحه همراه با منابع تقدیم شما میگردد.

۶-۱      تعاريف مفهومي وعملياتي تحقيق……………………………………………………………………………..

1-6-1  تعريف مفهومي خودکنترلی ……………………………………………………………………………………….

1-6-2  تعريف عملياتي خودکنترلی ………………………………………………………………………………………

1-6-3  تعريف مفهومي مولفه هاي خودکنترلی ……………………………………………………………………….

1-6-4  تعريف مفهومي مولفه ي شناختي………………………………………………………………………………

1-6-5  تعريف مفهومي مولفه ي عاطفي………………………………………………………………………………..

1-6-6  تعريف مفهومي مولفه ي رفتاري………………………………………………………………………………..

۷-۱       نوآوري در تحقيق خودکنترلی …………………………………………………………………………………………………

فصل دوم :مطالعات نظری خودکنترلی

۱-۲      مقدمه خودکنترلی………………………………………………………………………………………………………………….

۲-۲      واژه شناسی خود کنترلی ………………………………………………………………………………………..

۳-۲      واژگان مترادف و مرتبط با خودکنترلی ……………………………………………………………………..

۴-۲      مباني روانشناسي خودكنترلي…………………………………………………………………………………..

۵-۲      جايگاه خودكنترلي درعلم مديريت………………………………………………………………………….

۶-۲      اهميت خودکنترلی  ………………………………………………………………………………………………..

۱-۶-۲    پشتوانه هاي مطرح در افعال اخلاقی……………………………………………………………………..

۱-۱-۶-۲  منفعت طلبی……………………………………………………………………………………………………

۲-۱-۶-۲  عقل………………………………………………………………………………………………………………..

۳-۱-۶-۲  شخصیت…………………………………………………………………………………………………………

۴-۱-۶-۲  رضایت الهی…………………………………………………………………………………………………….

۷-۲      اصول تربیتی خودکنترلی  ………………………………………………………………………………………..

۱-۷-۲    اصل خدامحوری………………………………………………………………………………………………..

۲-۷-۲    اصل تعبد مداری………………………………………………………………………………………………..

۳-۷-۲    اصل عدم کناره گیری از زندگی……………………………………………………………………………

۴-۷-۲    اصل توجه به فرد……………………………………………………………………………………………….

۵-۷-۲    اصل عمل گرایی………………………………………………………………………………………………..

۶-۷-۲    اصل اخلاق مداری…………………………………………………………………………………………….

۷-۷-۲    اصل اعتدال گرایی……………………………………………………………………………………………..

۸-۷-۲    اصل نظارت مداری……………………………………………………………………………………………..

۹-۷-۲    اصل آخرت گرایی……………………………………………………………………………………………….

۱۰-۷-۲   اصل آرمان گرایی……………………………………………………………………………………………….

2-7-11   اصل خوف و رجا……………………………………………………………………………………………..

۸-۲         قلمرو خودكنترلي………………………………………………………………………………………………..

۹-۲          مباني اسلامي خودکنترلی …………………………………………………………………………………….

۱۰-۲        واژگان مرتبط با کنترل نفس در قرآن و روایات………………………………………………………

۱-۱۰-۲     كاربرد تقوی در قرآن و روایات……………………………………………………………………………

۱-۱-۱۰-۲  کاربرد قرآنی تقوی……………………………………………………………………………………………

۲-۱-۱۰-۲  کاربرد تقوی در روايات……………………………………………………………………………………..

۲-۱۰-۲      کاربرد صبر در قرآن و روایات……………………………………………………………………………

۱-۲-۱۰-۲  کاربرد قرآنی صبر………………………………………………………………………………………………

۲-۲-۱۰-۲  کاربرد صبر در روايات……………………………………………………………………………………….

۳-۲-۱۰-۲  پایه های روان شناختی و مولفه های کسب صبروشکیبایی………………………………………

۱۱-۲      موانع خودكنترلي…………………………………………………………………………………………………..

۱۲-۲      ويژگي هاي افراد خودكنترل……………………………………………………………………………………

۱۳-۲      نتايج خودکنترلی ……………………………………………………………………………………………………

۱۴-۲      پيشینه تحقیق خودکنترلی……………………………………………………………………………………………………….

۱-۱۴-۲    پيشينه داخلي……………………………………………………………………………………………………..

۲-۱۴-۲     پيشينه خارجي…………………………………………………………………………………………………..

مابع

 

تعریف مفهومی خودکنترلی

خود كنترلی حالتي است در درون فرد كه او را به انجام وظايفش متمايل مي سازد،بدون آن كه عامل خارجي او را تحت نظارت داشته باشد(الواني،۱۳۴:۱۳۸۲).همچنین خودکنترلی توانایی پیروی درخواست معقول،تعدیل رفتار مطابق با موقعیت،به تأخیر انداختن ارضای یک خواسته در چارچوب پذیرفته شده اجتماعی،بدون مداخله و هدایت مستقیم فردی دیگر تعریف شده است(جان بزرگی،۵۸:۱۳۸۷).

 

واژه شناسي خودکنترلی

تحليل  مفهومی واژه با روشن كردن حوزه معنایی آن باعث می شود که معنا بيش از پيش ادراك  شود و بحث درباره ي آن  توأم با آگاهي و بصيرت  بیشتری باشد.

خودکنترلی (ضبط النفس–self control)به معناي توانايي پيروي از درخواست معقول،تعديل رفتار مطابق با موقعيت،به تأخير انداختن ارضاي خواسته ها در چارچوب قابل قبول اجتماعي،بدون مداخله و هدايت مستقيم فردي ديگر است(جان بزرگي،‌۱۳۸۷:۵۸).

واژه ي”خود”يا”self”عبارت است از احساسات و ادراكاتي كه هر شخص از كل وجود خويشتن دارد و اين مفهوم موجب مي شود با وجود تغيير و تحولاتي كه در طول زمان براي آدمي اتفاق مي افتد،شخص پيوسته احساس دوام و استمرار كند(شرفي،۱۳۷۹:۱۸).

شناخت خويشتن از اهميت بسيار بالايي برخوردار است،آن چنان كه در روايات اسلامي همواره  به شناخت نفس توصيه فراوان شده و آن را سودمندترين معارف طريق خداشناسي،نشانه كمال عقل،بالاترين حكمت و نردبان صعود خوانده و جهل خويش را بدترين نوع جهل،خود فراموشي،گمراهي،تباهي و ناداني نسبت به همه چيز دانسته اند(مير آقاي محمدي،۱۳۸۵).

نفس در لغت به معنی همه حقیقت و ذات چیزی است(الطریحی، ۱۳۷۵،۴:۱۱۲)،و به معنای روح نیز آمده است(راغب اصفهانی،۱۴۱۲:۸۱۸).لذا براي نفس نام هاي گوناگوني چون روح،جان،دل،قلب،عقل،خرد و يا خود قائل شده اند.حال آن كه همه اين نام ها براي يك واقعيت از زواياي مختلف است؛نفس را از آن جهت كه انسان را به آن سوي خواهش هاي خويش تحريك مي كند،خود انساني مي گويند  و از آن نظر كه عامل حيات است،جان مي نامند و از آن لحاظ كه مركز احساس ها،عواطف و هيجانات است،‌قلب ،فؤاد و يا دل گويند،و در نهايت،نفس از آن نظر كه مركز ادراك،فهم و شعور است عقل خوانده مي شود(آقا تهراني،۱۳۸۶).

نفس انسان بر اساس حالات مختلفي که دارد به نفس ملهمه،اماره،لوامه و مطمئنه تقسیم می شود.

  • – نفس ملهمه قدرت الهام گيري از خداوند متعال را دارد.”سوگند به نفس و آن كسي كه آن را پديد آورده،سپس پليد كاري و پرهيزگاري اش را به آن الهام كرد”(شمس،‌۸–۷).
  • – نفس اماره،انسان را به بدي امر مي كند.”هر آينه نفس به بدي امر مي كند،مگر كسي را كه خدا به او رحم كند”(يوسف،۵۳).
  • – نفس لوامه،انسان را نسبت به گناه ملامت مي كند.
  • – نفس مطمئنه که نفسی داراي آرامش و اطمينان است.”اي نفس مطمئنه خشنود و خداپسند به سوي پروردگار باز آي  و در ميان بندگان من در آي و در بهشت داخل شو”(فجر،۳۰–۲۷).

حال با توجه به آن كه انسان موجودي مركب از جسم ونفس است و جسم همان بدن مركب از گوشت و پوست و استخوان و غیره  است كه از جنس مخلوقات عالم محسوس است و ‌ نفس كه به اعتبارات مختلف از آن به جان و روح و عقل و دل ياد مي شود،حقيقت انسان و آدمي است(نراقي،بي تا)،پس از بلوغ فكري  هر يك از اين دو بعد،مطالباتي دارند كه در بسياري از موارد بين آن مطالبات تعارض و تنازع به وجود مي آيد.چنان كه خواسته هاي بعد ملكوتي و روحاني نفس  او را به سوي جايگاه رفيع(احسن تقويم)مي كشاند و مطالبات نابجای بعد مادی نفس انسان را به سوي دنياي دني و مقام پست(اسفل السافلين)سوق مي دهد(اخلاقي اميري،۱۳۸۹).

كنترل واژه اي فرانسوي  به معناي تفتيش،وارسي و بازبيني است(دهخدا،۱۳۷۷)و در زبان انگليسي در معناي رام كردن و تسلط يافتن به كار رفته است،كه البته با نظارت كه واژه اي عربي و به معناي زيركي و فراست است و در زبان فارسي در معناي نظر كردن و نگريستن آمده(دانشور،‌۱۳۸۴).و نیز با ضبط كه در زبان عربي به معناي چيرگي و تسلط است،‌همپوشاني معنايي دارد.بنا بر اين مي توان به اين نتيجه رسيد كه كنترل فعاليتي است كه ضمن آن عمليات پيش‌بيني شده با عمليات انجام شده مقايسه مي‌شوند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بين آنچه”بايد”باشد و آنچه”هست”،نسبت به رفع و اصلاح آنها اقدام مي‌شود(صادقپور،۱۳۵۳:۱۵۹).

با التفات به معناي تك واژه هاي خودکنترلی و تعاريف متعدد انديشمندان از اين مهارت دروني،خود كنترلي،حالتي است در درون فرد كه او را به انجام وظايفش متمايل مي سازد،بدون آن كه عامل خارجي او را تحت نظارت داشته باشد(الواني،۱۳۸۲:۱۳۴).همچنین خودکنترلی توانایی پیروی درخواست معقول،تعدیل رفتار مطابق با موقعیت،به تأخیر انداختن ارضای یک خواسته در چارچوب پذیرفته شده اجتماعی،بدون مداخله و هدایت مستقیم فردی دیگر تعریف شده است(جان بزرگی، ۱۳۸۷:۵۸).

هر چند كه دو واژه ي  نظارت و كنترل معمولا به صورت مترادف و هم معني با هم به كار گرفته مي شوند،در عين حال كه كاملا به هم مربوط و وابسته اند،اما نظارت،مشاهده و بررسي وضع موجود و تعيين پيشرفت كارها در مقايسه با وضع مطلوب است و  در حقيقت،كنترل،جلوگيري از انحراف در تحقق اهداف پيش بيني شده است.بدين ترتيب اين دو واژه داراي معاني متفاوتي هستند(دانشور،۱۳۸۴).بنا بر آنچه گفته شد در كنترل،نظارت نيز نهفته است.

 

جايگاه خودکنترلی در علم مديريت

علم مديريت آغاز مشخصي نداشته و به طور طبيعي انتهايي هم نخواهد داشت.مديريت سابقه اي به قدمت تاريخ زندگي انسان دارد.از زماني كه انسان قدم بر اين كره خاكي نهاد،دانش و روش هاي مختلف مديريت آغاز شد و تا زماني كه زندگي مي كند نيز،به دانش و روش هاي مديريت همچنان نياز دارد(عباس نژاد،۱۳۸۲:۲۷۰).

مديريت،فرآيند به كار گيري مؤثر و كار آمد منابع مادي و انساني در برنامه ريزي،سازماندهي بسيج منابع و امكانات،هدايت و كنترل است كه براي دستيابي به اهداف سازماني و بر اساس نظام ارزشي مورد قبول صورت مي گيرد(رضائيان،۱۳۸۳:۷).

يكي از بزرگترين اهداف مديران،افزايش كارآيي سازمان است و كارآيي سازمان،هم به منابع غير انساني و هم به عوامل انساني وابسته است.اما مقياس و مركز همه چيز در هر سازمان،انسان است  و اگر هر دشواري را ژرف بشكافيم،سرانجام به انسان خواهيم رسيد.يكي از جنبه هاي خاص فكري و معنوي مديريت،كنترل است كه ضامن حركت سازمان در مسير اهداف تعيين شده و بقا و تعامل آن مي باشد(خدمتي و همكاران،۱۳۸۲:۱۶)،كه هم قدم ابتدايي و هم قدم نهايي مديريت تلقي مي شود،زيرا به دنبال آن ممكن است تغييرات يا اصلاحات در هدف ها،برنامه ها،ساخت و تشكيلات و خط مشي ها و رويه هاي سازمان صورت پذيرد(عباس نژاد ،‌۱۳۸۲:۱۰۸).

فراگردهاي كنترل در سازمان،تحت عناوين زير مطرح مي گردند :

الف- كنترل مقدماتي(پيشگيري)،كه با هدف جلوگيري از بروز انحرافات در گردش سازمان صورت مي گيرد.

ب- كنترل هنگام عمليات،كه جهت اطمينان از پيگيري اهداف و اجراي برنامه طبق موازين پيش بيني شده صورت مي پذيرد،كه ناظر به عمليات جاري سازمان است.

ج- كنترل نهايي(بازخوردي)،مبتني بر اطلاعات حاصل از نتايج نهايي كار و فعاليت سازماني است و هدف از آن،تشخيص و اصلاح انحرافات احتمالي پس از وقوع مي باشد(علاقه بند،۱۳۷۷ :۳۳).

بنابراين،آن چه مسلم است آن است كه براي مديريت موفق،به ايجاد و حفظ محيطي نياز است كه افراد براي دستيابي به اهداف مشترك با يكديگر همكاري كنند.

بنابر اين شغل مديريت،تشخيص نيازهاي كاركنان و فعال كردن اين نيازها در جهت انجام كار است.يكي از نيازهاي تعيين كننده رفتار انساني نياز به موفقيت است كه به عنوان يكي از جلوه هاي نياز به خوديابي شناخته شده است.اين نياز يكي از عمده ترين ابزاري است كه انگيزش را از برون به درون انسان مي كشاند و كنترل را به خود فرد منتقل مي سازد(اورعي يزداني،۱۳۷۳).

 

 اهميت خودکنترلی

رابطه ي اخلاق و عمل و نيز تأثير اخلاق بر عمل بر كسي پوشيده نيست،چرا كه اعمال انسان معمولا از صفات دروني او نشأت مي گيرد.به عنوان مثال راه رفتن،سخن گفتن و نشست و برخاست افراد متكبر همگي رنگ و بوي تكبر دارد و نشان مي دهد كه اين خوي ناپسند هيچ گاه صاحب خود را آرام نمي گذارد و به همين ترتيب اين حكم در تمام صفات اخلاقي خوب و بد جاري است.به همين علت برخي محققان اين گونه اعمال را اعمال اخلاقي(اعمال كه صرفا ناشي از اخلاق نيك و بد است)مي دانند و در مقابل اعمالي كه گاه از انسان سر مي زند بي آن كه ريشه ي اخلاقي داشته باشد(اعمالي كه تحت تأثير امر به معروف و نهي از منكر و ارشاد صورت گرفته است).

بنا بر اين مي توان نتيجه گرفت كه براي اصلاح فرد و جامعه بايد به اصلاح ريشه هاي اخلاقي پرداخت،كه غالب اعمال،متكي بر ريشه هاي اخلاقي است.و به همين دليل است كه بيشترين كوشش هاي انبياي الهي و مصلحان جوامع اسلامي  مبذول اين مهم شده است كه با تربيت صحيح،فضائل اخلاقي را در فرد فرد جامعه پرورش دهند و رذائل را به حداقل رسانند تا بدين ترتيب اعمال كه تراوش صفات اخلاقي است اصلاح گردد.از سويي ديگر،هر رفتاري كه از انسان سر مي زند خواه ناخواه اثري در روح او مي گذارد و تكرار آن،آن اثر را پر رنگ تر مي كند و به تدريج به عادت تبديل مي شود و با تكرار بيشتر از مرحله ي عادت مي گذرد و به حالت وملكه تبديل مي شود و يك ويژگي اخلاقي در انسان به وجود مي آورد.

به همين دليل دستور داده شده است كه هر گاه لغزش و گناهي از مؤمني سر زند،هر چه زودتر آن را با آب توبه بشويد و آثار منفي آن را از دل و جان بزدايد،تا به صورت يك حالت وملكه و صفت زشت دروني درنيايد.با توجه به آن چه گفته شد،براي رسيدن به انگيزه هاي رفتار بايد انگيزه ها و پشتوانه هاي اخلاق را شناسايي و مورد بررسي قرار داد.

خودکنترلی

جهت مشاهده نمونه های دیگر از فصل دوم رشته فقه و حقوق اسلامی کلیک کنید.

نمونه ای از منابع خودکنترلی

  • علمدارلو،قربان ،آقابابايي،حسين،مرادي،اعظم،رضايي،صديقه(۱۳۹۰).پيش  بيني ظرفيت خودمهارگري از طريق انواع جهت گيري هاي مذهبي و نقش آن در كاهش بزهكاري،پژوهشنامه حقوقي،شماره دوم،۳۶– ۱۹
  • – حيدر كوشا،غلام(۱۳۸۹).كنترل اجتماعي غير رسمي از منظر آيات و روايات،معرفت فرهنگي اجتماعي،شماره سوم،سال اول،۸۸-۶۹
  • – خداپناهی ،محمد كريم(۱۳۷۶).انگيزش و هيجان،چاپ اول،تهران،سمت
  • – دانشور،غلامرضا(۱۳۸۴).اصول نظارت و كنترل،دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي درماني تبريز
  • – دلشاد تهراني،مصطفي(۱۳۸۳).سيره نبوي  منطق عملي ،تهران،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي
  • – دهخدا،علي اكبر(۱۳۷۷).لغت نامه دهخدا،تهران،دانشگاه تهران
  • – رشاد،علي اكبر(۱۳۸۰).دانشنامه امام علي(ع)،تهران،پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي
  • – خدمتي،ابوطالب،آقا پيروز،علي(۱۳۸۲).مديريت علوي،پژوهشكده حوزه و دانشگاه
  • – رضاييان،علي( ۱۳۷۲).خود مديريتي،مجله دانش مديريت،شماره بیست و دوم
  • ——-(۱۳۸۳).اصول مديريت،تهران ،‌سمت

 

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خودکنترلی – ادبیات و مبانی نظری”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید