قیمت 9,900 تومان

اشتراک 0دیدگاه 21 بازدید

خطابه و تعریف آن…………………………………………………………………………………………………………………..

3-2-اجزاء خطابه…………………………………………………………………………………………………………………….

3-3-تاريخ خطابه در يونان …………………………………………………………………………………………………….

3-3-1- تفاوت خطابه و مجلس­گویی………………………………………………………………………………..

3-4-سخنوری در ایران پیش از اسلام……………………………………………………………………………………..

3-5-فن خطابه در عصر جاهلی……………………………………………………………………………………………….

3-5-1- ویژگی­های خطابه در عصر جاهلی……………………………………………………………………….

3-6-خطابه در صدر اسلام……………………………………………………………………………………………………….

3-6-1-خطبای صدر اسلام……………………………………………………………………………………………….

3-6-1-1- تفاوت خطبه و خطابه………………………………………………………………………………….

3-6-1-2- خطبه­های پیامبر اکرم (ص)………………………………………………………………………..

3-6-1-3- خطبه­های امام علی (ع)…………………………………………………………………………………………

3-7-زمينه‌هاي سياسي رواج خطابه در عصر اموي…………………………………………………………………..

3-7-1-ویژگی­های خطابة اموی………………………………………………………………………………………..

3-8-دولت عباسي و ادب آن عصر…………………………………………………………………………………………..

3-8-1-خطابه در عهد عباسی…………………………………………………………………………………………..

منابع

خطابه

خطابه و تعریف آن

خطابه و تعریف آن

هر چه بر عمق و وسعت زندگي اجتماعي افزوده شده سخن و فن ارتباط با افراد جامعه كه همان سخنوري است، جايگاه مهم­تري يافته است. به عقیدة بسیاری از صاحب­نظران در سير تكامل عقلانيت بشر، شعر پيش از نثر قرار مي‌گيرد؛ زیرا کارکرد شعر بیشتر بیان عواطف و احساسات است و نثر برای بیان اندیشه­ و نیز یافته­های علمی (رک. رستگار فسایی، 1380: 29) و اگر بپذیریم که نمود عواطف و هیجانات بشری پیش و بیش از محصولات فکری او بوده است این مطلب پذیرفتنی است که شعر بر نثر تقدم زمانی دارد.  بر همین اساس شاید بتوان گفت كه «سخنوري در ابتدا به صورت شعر بوده و هر چه قوة منطق و عقلانيت در كلام بشر پررنگ تر شده، سخنوري به سمت كلام منثور سوق يافته است» (فروغی، 1368: 17).

خطابه یکی از هنرهای پنج گانه در حوزة سخن و سخنوری است (فنون دیگر شامل برهان، جدل، شعر و سفسطه است). از نظر لغت، خطابه ايراد سخن در برابر فرد يا جمع است؛ بنابراين در معناي لغوي آن، فرد شنونده ضروري است (زمخشري، اساس البلاغه، 114، نقل از ضیائی، 1373: 3).

غالباً هدف و منظور از سخنوري را دو نتيجة کلی دانسته­اند؛ يكي آن­ كه شنونده، سخن گوينده را بپذيرد و ديگر اين­كه بر منظور او برانگيخته شود. «معنی اقناع و پذیرش در خطابه آن است که شنونده گفته را تعقّل و تصدیق کند هر چند آن تصدیق به وسیلة برهان نباشد». (فروغی، 1368: 6). نکتة مهم در خطابه صرف تاثیر سخن و اقناع مستمع است و نوع کلام و مقصود هر چه باشد تفاوتی نمی­کند.

در اینجا اشكالي به تعريف خطابه ارسطو و پيروان او چون ابن سينا و ابن رشد و خواجه نصيرالدين طوسي مطرح ‌شده كه چرا امور كلي از دايره بحث خطابه و به عبارت ديگر از موضوع خطابه خارج است و آيا اقناع جمهور در مسائلي كلي چون الهيّات، سياسيّات و خلقيّات خطابه ناميده نمي‌شود؟

پاسخ داده شده این است كه چون خطابه در صدد اقناع عامه مردم است و آنها معمولاً از درك وقايع علمي و مسائلي كه احتياج به تدبّر و به­كار بردن صغرا و كبرا دارد عاجزند و از معاني كلي و مفاهيم عقلي گريزان، موضوع خطابه بالذات در مسائل جزئي منحصر شده است؛ اما معنایش اين نيست كه خطيب نمي­تواند در الهيّات، طبيعیّات، خلقيّات و سياسيّات وارد شود، بلكه مي‌تواند با به­كار بردن اسلوب خطابي در هر يك از اين امور وارد شود و در سطحي كه قابل فهم و درك عوام باشد به اقناع آنان بپردازد. منظور از خطابه در اين­جا همان سخنوري يا ايراد سخنراني است، نه فن بلاغت و معاني و بيان، همچنان­كه فن ريطوريك در يونان و روم به سخنان مقنع اطلاق مي‌شده و با چنين خصوصيّتي وارد حوزه اسلامي گرديده است (همان، 6).

Rhetorike لفظي يوناني است كه در زبان رومي Rhetorica و در زبان فرانسوي Rethorique و در انگليسي Rethorik يا Rhetoric شده است. وقتي اين صناعت به حوزه فرهنگ اسلامي پا نهاد به «فن خطابه» معروف شد (همان، 6).

طبق نظر ابن سينا، علامه حلي، خواجه نصير و ابن رشد از جمله فوايد مهم خطابه اولاً سرعت بخشيدن به اقناع جمهور مردم است. دوم حفظ بقاي نوع انساني. سوم تشويق و ترغيب مردم به انجام اعمال فاضله و دوري از رذايل اخلاقي (رک. همان، 8).

در مطالعة خطابه نباید وجه غالب کارکردهای سیاسی آن را از نظر دور داشت. در واقع خطابه بیشتر به اقناع مخاطب عام از نظر سیاسی اهتمام دارد.

اجزاء خطابه

از یک دیدگاه هر خطابه شامل مقدمه، موضوع، عبارت و الفاظ است. مقدمات خطابه، خود شامل مشهورات، مقبولات و مظنونات است. در مقدمة خطابه است که خطیب افکار و اذهان شنونده را برای سخن آماده می­کند و این جزئی ضروری در خطابه است. اهمیت این بخش به حدی است که موفقیت و شکست در خطبه را موقوف پیروزی و یا شکست در مقدمة آن دانسته­اند. در عین حال نیاز به مقدمه با توجه به خطیب، شنونده و مکان آن متفاوت است. مثلا اگر خطیب در میان مریدان و یاران خود سخن می­گوید و نیازی به تأیید ایشان ندارد، مقدمه هم ضروری به نظر نمی­رسد. پس از مقدمه به موضوع خطابه می­رسیم که «اقسام خطابه نیز بر اساس آن تعیین می­گردد. و پس از موضوع، عبارات و الفاظ خطابه اهمیت می­یابد که ظهور و بروز همان معانی و عواطف خطیب است» (حاوی، بی­تا: 18-23).

شکل استدلال موجود در خطابه به دو صورت ممکن است برساخته شود: قیاس ضمیر (کوتاه) و تمثیل. قیاس کوتاه قیاسی است که در آن یکی از مقدمات (یا نتیجه) بر زبان نمی­آید و در ذهن مخاطب تکمیل می­شود. کلمات قصار نتیجة قیاس­های ضمیر یا خود کوتاه شدة قیاس­های ضمیرند (برای آگاهی بیشتر در این زمینه رک. گمپرتس 1375: 1672).

 

خطبه­ های امام علی (ع)

پس از خطبه‌هاي پيامبر اكرم (ص)، سخنان حضرت علي‌(ع) در مقام اهميت قرار دارد. خلفاي راشدين همه خطيب و خطبه­سرا بودند و به گواه بسیاری، فصيح‌ترين و خطيب‌ترين همة آنان حضرت علي (ع) است. جاحظ مي‌گويد: ابوبكر خطيب بود، عمر خطيب بود، عثمان نيز خطيب بود،‌ امّا علي (ع) خطيب‌ترين آنان بود (رک. ابن اثير، 1370:  ج 1، 234). مسعودي مي‌نويسد:‌ «آنچه مردم از خطبه‌هاي ایشان به ياد سپرده‌اند، چهار صد و هشتاد و چند خطبه است كه آن حضرت في­البديهه ياد مي­كرد و مردم آنها را به حفظ و ثبت از هم مي‌گرفتند» (مسعودي، 1349:  87).

خطبا و نويسندگان بعد از آن حضرت براي بهبود سخنان و نوشته‌هاي خود به حفظ خطبه­هاي وي مي‌پرداختند. «عبدالحميد بن يحيي كاتب مروان محمد كه وي را پايه‌گذار فن كتابت ناميده‌اند علت رسيدن خود به اين پايه را حفظ سخنان و خطبه­هاي آن حضرت مي‌داند» (ضیائی، 1373: 173).

خطبه­هاي ايشان شامل تمامي موضوعات ديني و دنيوي است. خطبه­های امام علی(ع) از نظر موضوعی شامل مباحث زیر هستند: خداشناسی و موضوعات مربوط به آن، نظم جهان و وظیفة انسان در این دنیا، پیامبر اکرم (ص) و رهبری ایشان، جهاد، سیمای خود امیر­المؤمنین (ع)، نقش قرآن در رهبری امت اسلام، حکومت، حق و عدالت، تقوی و پرهیزکاری و… . در اینجا به چند ویژگی بارز در خطبه­های ایشان اشاره می­کنیم:

کاربرد موعظه با توجه به آزادی فکر

امام(ع)، در نود و دو موضع از نهج­البلاغه موعظه و نصیحت می­کند (از خطبة 16 تا 239). موعظه در نهج­البلاغه همراه با چند ابزار متفاوت است که در کنار هم تأثیر مد نظر را در شنونده ایجاد می­کنند. «زبان نرم، استدلال و آزادی عمل از سوی شنونده که بهترین روش القای مطلب است» (مصطفوی، 1372: 100). و حضرت امیر(ع) در خطبه­ها و موعظه­ها از آن بهره می­گیرد. ایشان در نهج­البلاغه متجاوز از ده مورد چنین برخوردی دارد که چند نمونه از آن را می­آوریم. در خطبة شصت و دوم می­فرماید: و أنّ غائباً یحدوه الجدیدان: اللّیلُ و النّهارُ لحریٌّ بسرعه الأوبه. آن­چه غائب است  و او را شبانروز به سوی شما می­رانند (که مرگ است) سزاوار است بگوییم زود برمی­گردد.

اگرچه مرگ از نظر شما غائب است ولی از پشت سر یکسره و مرتب می­رانند، دائم و بدون وقفه در طول شبانه­روز حرکت می­دهند تا شما را ملاقات کند. و انّ قادماً یقدم بالفوزِ أو الشّقوه لَمُستحقٌّ لأفضل العدّه. کسی که نیکبختی یا بدبختی را می­آورد باید بهترین توشه را برایش برد. در این جا امام (ع) دو صورت زشت و زیبا و سعادت و شقاوت مرگ را به تصویر می­کشد و سپس با آزاد گذاشتن شنونده و با فرصت دادن به او، موعظه می­کند. کلام هم نرم و دلنشین است و هم دلیل قانع­کننده به همراه دارد. فتَزَوّدوا فی الدّنیا ما تحرزون به انفسکم غداً. پس از توشة دنیا در همین دنیا، برای آن دنیا بردارید و به یقین توشه­ای غیر از عمل صالح نیست (همان، 110-111 با تلخیص و تصرف).

 

جهت مشاهده نمونه های دیگر از فصل دوم فقه و حقوق کلیک کنید.

نمونه ای از منابع جهت مطالعه بیشتر

  1. ثعالبی، عبدالملک بن محمد. (1303ه.ق). یتیمه­الدهر فی شعراء اهل العصر. 4 ج، دمشق: مکتبه الحنفیه.
  2. ثقفی، میرزا محمد. (1398ه.ق). روان جاویدان در تفسیر قرآن. ج 1، تهران: انتشارات برهان.
  3. ثواقب، جهانبخش. (1376). تشبیهات و تمثیلات قرآن. تهران: نشر قو.
  4. جاحظ بصری، ابی عثمان عمر بن بحر. (1949). البیان و التبیین. تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهره: مکتبه­الجاحظ.
  5. (1381). المحاسن و الاضداد. بی­جا: انتشارات الشریف الرضی.
  6. جام نامقي، احمد. (1347). مفتاح النجات. تصحيح و مقدمه علي فاضل، تهران: انتشارات بنياد و فرهنگ ايران.
  7. (1372). روضه­المذنبین و جنه­المشتاقين. تصحيح علي فاضل، تهران: موسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي.
  8. (1350). انس التائبين و صراط‌الله المبين. تصحيح علي فاضل، تهران: انتشارات بنياد فرهنگ ايران.
  9. (1368). منتخب سراج‌السائرين. تصحيح و توضيح علي فاضل، مشهد: انتشارات آستان قدس.
  10. (1387). كنوز­الحكمه. تصحيح علي فاضل، تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.
  11. جامی، عبدالرحمن. (1370). نفحات­الانس من حضرات القدس. تصحیح محمود عابدی. تهران: انتشارات اطلاعات.
  12. جبرئیلی، محمد­صفر. (1389). سیر تطوّر کلام شیعه. تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
  13. جلالی نایینی، محمدرضا. (1343). شرح حال و آثار محمد بن عبدالکریم شهرستانی. تهران: چاپ تابان.
  14. الجنابی، قیس کاظم. (2007م). التصوف الاسلامی فی اتجاهاته الأدبیه. قاهره: مکتبه الثقافه الدینیّه.
  15. حاوی، ایلیا. (بی­تا). فنّ­الخطابه و تطّوره عندالعرب. بیروت: دارالثقافه.
  16. حسینی، صالح. (1375). واژه نامة ادبی. چاپ دوم، تهران: انتشارات نیلوفر.
  17. حکمت، علی اصغر. (1361). امثال قرآن. تهران: بنیاد قرآن.
  18. حلبي، علي­اصغر. (1372). تاريخ تمدن اسلام (بررسي‌هاي چندگانه در فرهنگ و علوم عقلي اسلامي). تهران: انتشارات اساطير.

 

نقد و بررسی‌ها

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “خطابه و تعریف آن”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا برای ارسال یا مشاهده تیکت به حساب خود وارد شوید