قیمت 19,000 تومان
حقوق مادران
تعداد صفحات: 68 صفحه
فصل اول: نگرش نظام حقوقی ایران به حقوق مادران
گفتار اول: مبانی فکری
مبحث اول: حدود قلمرو حقوق زن و مرد
مبحث دوم: حقوق و تکالیف زن و مرد
گفتار دوم: مقایسه زن و مرد از منظر احساسی
فصل دوم: مفهوم حقوق مادران در ایران
گفتار اول: سابقه تاریخی
گفتار دوم: احصاء حقوق مادران
فصل سوم:
نگرش قانون اساسی به حقوق مادران
فصل اول: اصول قانون اساسی و مادران
گفتار اول: مقدمه قانون اساسی
گفتار دوم: اصل بیستم
گفتار سوم: اصل بیست و یکم
فصل دوم: اجرای اصول قانون اساسی
گفتار اول: قوانین اجرایی
گفتار دوم: وظایف دولت
. فصل چهارم: حقوق مادران از منظر کنوانسیون های بین المللی
فصل اول: اسناد مربوط به حقوق زنان
گفتار اول: منشور ملل متحد
گفتار دوم: اعلامیه جهانی حقوق بشر
گفتار سوم: میثاقهای بین المللی
گفتار چهارم: سایر اسناد مربوطه
گفتار پنجم: اعلامیه جهانی رفع تبعیض از زن
گفتار ششم: کنوانسیون رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان
گفتار هفتم: اجلاسیه پکن+5
گفتار هشتم: کمیسیون مقام زن
فصل دوم: حقوق مادران در سطح بین المللی
گفتار اول: حضانت در کنوانسیون های بین المللی
مبحث اول: معناي ولايت ابويني در کنوانسیون های بین المللی
بند اول: کنوانسون حمایت از حقوق کودکان
بند دوم: كنوانسيون رفع كليه اشكال تبعيض عليه زنان
مبحث دوم: ولايت در حضانت طفل و ولايت بر نگهداري اموال او
مبحث سوم: ماهیت حضانت از منظر کنوانسیونهای بین المللی
بند اول: حقوق فرزند و تکالیف والدین
بند دوم: اعراض از حق حضانت
بند سوم: موانع يا موارد سقوط حق حضانت
گفتار دوم: سلامت مادران
مبحث اول:حقوق مادران راجع به سلامت مادران
مبحث دوم: تعهدات دولت ها در قبال معاهدات بین المللی حقوق بشر
فهرست منابع و مآخذ حقوق مادران
نگرش نظام حقوقی ایران به حقوق مادران
مبانی فکری حقوق مادران
موضوع مهمی که حقوق مادران را مرکز توجه قرار می دهد، امعان نظر به موقعیت فردی و اجتماعی زنان است، شاید غالب اختلافات موجود در این موضوع به مبانی و تفکرات فلسفی و انسان شناسی باز گردد. به همین جهت در راستای تنویر تمایز نگرش اسلام به زن و تفکرغرب نسبت به زن، مبحث کوتاهی ضروری به نظر می رسد.
پروسه تاریخی غرب به سه دوره قابل تقسیم است؛ نخست دوران باستان، قرون وسطی و سپس دوران جدید. بدیهی است که منظور از نگرش و طرز تفکر غرب، درواقع فرهنگ و فسلفه حاکم بر دوران جدید است. روندی که با جنبشی فرهنگی اجتماعی تحت عنوان رنسانس در سده شانزده میلادی شروع شد و به تدریج به حیطه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی سرایت نمود تا امیدی بربازگشت به حقوق انسانی شود و آرمان هایی نظیر برابری، آزادی و رفاه در سرلوحه اصلاحات اجتماعی قرار گیرد (فرخ منش، 1390).
بدیهی است که رنسانس در اصل نتیجه واکنش طبقه متوسط علیه سیستم فئودالی است و با توجه به اینکه کلیسا در طول قرون وسطی با سیستم فئودالیته هم پیمان شده و ارزشهای دینی و فئودالی با یکدیگر امتزاج نموده بودند، نزاع طبقه متوسط و فئودالها به شکلدرگیری میان دین و دنیای جدید جلوه گر شد.
اما آنچه حائز اهمیت می نماید این است که متون دینی مسیحیت تنها به جنبه های اخلاقی تاکید داشته اند و به جنیه های فلسفی، اجتماعی و حقوقی دین توجهی نداشته اند و حتی در مباحث اخلاقی نیز از طرح الگویی همه جانبه عاجز بود (کریمی، 1388).
اولین نتیجه دگر اندیشی، تفکر انسان محوری و یا اومانیسم بود. اومانیسم در حقیقت جریانی افراطی بود که در برابر تفریط مذهبی در قرون وسطی ظهورنمود. اومانیست بر ضد اخلاق مسیحی شورش نمود تا بهره گیری از اشکال گوناگون لذات و مادیات را تجربه نماید و آمال را در غرایز حیوانی بیابد و این گونه بود تمایل به لذت به عنوان بخش لاینفک دیدگاه اومانیستی واقع شد.
تفکر اومانیستی بدوا با رواج عشق زمینی و فرهنگ برهنگی در هنر و مجسمه سازی بروز نمود، به تدریج تمام زوایای علمی و عملی اروپای غربی را درنوردید و معرف یکی از ارکان اساسی ادبیات و فرهنگ جدید غرب شد. به عبارتی اومانیسم انسان را به عنوان موجودی مادی، تنها موضوع قابل بحث برای شناخت و تفکر می شناسد (حسن زاده، 1391).
در زمره نتایج اومانیسم، سکولاریسم یا تمایل به تطهیر جامعه و فضای زندگی از قید و بند و تمایلات مذهبی بود، چرا که اومانیست ها اهدافی را جست و جو می کردند که با ماوراء و الوهیت رابطه ای نداشته باشد.از دیگر سو اومانیست بیانگر این مساله بود که روش رهایی و دست یابی به حقیقت انسان، خودِ انسان است، در این نگرش که از آن به نسبیت گرایی تعبیر می شود، شخص خود باید ارزشهای خویش را انتخاب نماید و اخلاقیات تخصیصی خود را بنیان نهد.
خوبی یا بدی، نشات گرفته از داوری اخلاقی شخص است و در کل ارزش و هدف اشتراکی بین تمامی انسانها موجود نیست. اصلی ترین پیامد این نگرش این بود که انسان را از تمامی قید و بند های اخلاقی و ارزشهای انسانی رها نمود و طغیان در برابر اوامر اخلاقی و دینی را مجاز قلمداد نمود که این نگرش نهایتا غرب را به نیهیلیسم سوق داد. (بیرو، 1380)
با وجود تمام این تفاسیر، در طی قرون هفدهم تا نوزدهم، هرگز نامی از زنان به عنوان انسانی واجد حق و در کل فرد و شهروند مطرح نشده است. در طول این دوران هر زمان از شخص و آزادی شخصی و ارزشهای اخلاقی کلامی مطرح شده، آشکارا و پنهان مردان مطمح نظر بوده اند و زن در غباری از نسیان و غفلت، در ورای فشارهای مستولی بر تقدیر، به حیات سایه گونه خود ادامه می دهد و تنها زمانی که سیستم سرمایه داری به نیروی کار زنان محتاج می شود؛ ناگزیر از اعتراف به حقوق زنان می شود (رمضانی، 1387).
ویل دورانت اشعار می دارد که انقلاب صنعتی در درجه اول موجب شدکه زن نیز صنعتی شود…. زنان، کارگران ارزان تری بودند و کارفرمایان آنان را بر مردان سرکش و سنگین قیمت ترجیح می دادند (دورانت، 1391)
موضوعی که پاسداری از حقوق زن نامیده می شود در واقع تلاشی است بر اینکه تمامی رفتارهای اجتماعی و خصوصیاتی که مختص زنان شمرده می شود، اجتماعی محسوب شود؛ بدین مفهوم که برآیند وجود سنن، آداب اجتماعی و مهم تر از همه تعلیم و تربیتی که درخانواده نهادینه شده، می باشد. به عبارتی انسان مونث، زن زائیده نمی شد بلکه در طولدوره تکامل از کودکی به بلوغ مبدل به زن می شد.
از دیگر مواردی که در ثبوت ضعف موقعیت سیاسی و اجتماعی زنانموثر است، عدم استقلال اقتصادی و مالکیت ابزارتولید و سرمایه است. تمامی این موارد به تصویری تلقینی منجر می شد کهبر اساس آن زن به نوعی جنس دوم محسوب می شد و بدتر از همه آن که زنان این خفت را قبول داشتند و زندگی شان را با این تصویر تلقینی مطابقت می دادند؛ هرچند که در واقع این گونه نبوده و نیستند. (ارجمند، 1388)
مفهوم حقوق مادران در ایران
خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی، ناگزیر از بهره گیری از نظم است. اساس این واحد کوچک را محبت وعشق تشکیل می دهد . بدیهی است که با این وصف در رابطه با مسائل خانوادگی رجحان با تصمیم اعضای خانواده است و در مورد مسائلی که اختلاف بروز نماید، تصمیم نهایی بر عهده مرد است.
در ایران پس از اسلام، با توجه به تعالیم مذهبی و تاسی عوام به نظرات متشرعین، همواره طرز تفکر آنان در مورد زنان بر جامعه غالب بوده است، طرز تفکری که نشات گرفته از تفکر اعراب پیش از اسلام بوده که حتی تعالیم سراسر خیر و برکت قرآن کریم نیز نتوانست تغییری در منش و رفتار و طرز تفکر آنان ایجاد کند؛ و این گونه بود که تفکر رجحان مردان بر زنان به دلایل جسمانی و عقلانی در ایران نهادینه شد؛ تا جایی که جواز ورود به قوانین ساری و جاری کشور را گرفت و به عنوان فرامینی مالایطاق، قابلیت اجرایی یافت؛ و مردان نه به دلیل مقتضیات روحی شان، بلکه به دلیل مقتضیات جسمی و پرداخت نفقه “برتر” (و نه حامی) شناخته می شوند.
در دورانی که به مقتضای پیشرفت جامعه از یک سو و پیچیدگی روابط و مناسبات اجتماعی و زندگی بشری از سوی دیگر، نقش زنان در تامین مخارج خانواده قابل اغماض نیست و همچنین سطح تحصیلات و حضور در اجتماع، از غالب آنان موجوداتی فهیم و حازم ساخته است، چگونه می توان به دلایل سنتی مدیریت مردان بر خانواده تأسی جست؟
اصل نوزدهم قانون اساسی ایران با وجود اشعار بر برابری تمام افراد از اشعار بر برابری جنسی امتناع نموده است و در بسیاری از امور اجتماعی و سیاسی نیز مردان ذی حق محسوب شده اند و زنان فاقد حق.
از سوی دیگر قانون اساسی ایران، سعی در تعریف حداقلی از حقوق برای مادران داشته است و تلاش کرده است که دولت جمهوری اسلامی را موظف به حمایت از بنیاد خانواده ها و زنان فاقد حامی نماید؛ تلاشی که هرچند مفید می نماید اما این سئوال را در اذهان روشن نگه می دارد که مگر موقعیت مردان در خانواده و حقوق و تکالیفشان، به پدر بودن آنها وابسته است که حقوق زنان ، تنها در صورت مادر بودن شناخته شده است؟ و اینکه آیا دولت موظف به حفظ حقوق مادرانی که به دلایل ذکر نشده در قوانین، نمی توانند وظایف مادری خود را ایفا نمایند، نیست؟ این چنین است که نه تنها قانون اساسی به عنوان مرجع و قانون مادر، بلکه سایر قوانین نیز نتوانسته اند حقوق مادران را، آن گونه که شایسته مادران است تامین نمایند.
احصاء حقوق مادران
قانون اساسی ایران به عنوان قانون مادر، توجهاتی را به حقوق مادران و کمک به آنان در راستای اجرای وظایفشان مبذول داشته است و دوات ها را موظف نموده است که شرایط را برای حضانت مادران از فرزندانشان تسهیل نمایند. سایر قوانین نیز هم راستا با قنون اساسی سعی در ایجاد و شناخت شرایط مساعد برای کمک به مادران بوده اند و در این جهت حقوقی از قبیل حضانت و برخورداری از مزایای تامین اجتماعی و مرخصی های زایمان را مفروض داشته اند و شرایط خاصی را نیز برای سرپرستی مادران از فرزندانشان بیان نموده اند.
منشور ملل متحد
منشور ملل متحد، نخستین اجماع بین المللی الزام آور است که بر تساوی زن و مرد تاکید نموده است. هیچ گاه در طول تاریخ، سندی حقوقی، بدین گونه، برابری همه انسانها را به رسمیت نشناخته بود. در مقدمه منشور، به تساوی حقوق بین زن و مرد و تشریک مساعی، پرداخته شده و در این راستا، صراحتا بر تمایز از جهت نژاد، زبان و مذهب تکیه شده است؛ همچنین در بند ب ماد ه 13 و بند ج ماده 55 نیز این مساله مورد تاکید قرار گرفته است: ترویج همکاری بین المللی در زمینه های اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی، آموزشی و بهداشتی و کمک به تحقق حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همه، بدون تبعیض از حیث نژاد، جنس، زبان و مذهب و احترام جهانی و مؤثر حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همه بدون تبعیض از حیث نژاد – جنس و زبان یا مذهب.
در بین اهداف اساسی، نظام قیمومیت وفق مقاصد ملل متحد تشویق احترام به حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همه بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان یا مذهب . . . و تامین رفتار یکسان در امور اجتماعی، اقتصادی و تجاری برای همه اعضای ملل متحد و اتباع آن ها و نیز رفتار یکسان در اجرای عدالت برای اتباع قرار دارد (کریم پور، 1384) .
حقوق مادران
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های حقوق کلیک کنید.
نمونه ای از فهرست منابع و مآخذ حقوق مادران
- قرآن کریم
- ابوالفتوح رازی، 1391، تفسیر رازی، ترجمه حمید شمشیری، چاپ 1، تهران: نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 650 صفحه.
- اسدی، م، 1389، مفهوم حق شرط در کنواسیون های بین المللی، چاپ 1، تهران، نشر قلم، 180 صفحه.
- امامی، ا، 1387، مطالعه تطبیقی نسب در حقوق ایران و فرانسه، چاپ 17، تهران : نشر دانشگاه تهران، 416 صفحه.
- امیر ارجمند، ا، 1381، مجموعه اسناد بین المللی حقوق بشر، تهران: نشر دانشگاه شهید بهشتی، 860 صفحه.
- امیرارجمند، م، 1388، نقش زنان در تاریخ، چاپ 1، تهران: نشر علم، 390 صفحه.
- برزگر، م، 1383، رسالت، چاپ 2، تهران: نشر واژه، 420 صفحه.
- بیرو،آ، 1380، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، چاپ 3، تهران: نشر خانه کتاب، 540 صفحه.
- بهرامی،ن، 1389، نقش زنان در اجتماع، چاپ 2، تهران: نشر روشنی، 230 صفحه.
- پریخانیان،آ، 1388، مادگان هزار دادستان، چاپ 2، تهران: نشر فروهر، 862 صفحه.
- …
- …
حقوق مادران
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.