قیمت 19,000 تومان
فیض کاشانی و جلوههای عرفان در دیوان ایشان
فیض کاشانی و جلوههای عرفان در دیوان فیض
چکیده
پژوهش حاضر به منظور بررسی جلوههای عرفان در دیوان فیض کاشانی به انجام رسیده است. در عصر صفویه به علت تغییر اساسی که در مذهب و نوع گرایش به وجود آمد، عرفان شیعی جایگزین عرفان اهل سنت شد ؛ عارفان بزرگ غالباً از میان اهل علم و فقها بر خاستند. تفاوت عمدهی عرفان این عصر با اعصار پیشین در آن بود که به جنبههای اجتماعی بسیار تاکید شده است.
عارفان تلاش کردهاند با طرح مسائلی خاص زمینهی تحول و تکامل کل اجتماع را فراهم کنند. به علاوه این عرفان با مسائل اخلاقی به شدت آمیخته شده به گونهای که در بسیاری از مواقع تعیین مرز دقیق اخلاق و عرفان غیر ممکن است. فیض کاشانی در اشعار خود با گرایش عمیق به مبانی اعتقادی مذهب تشیع به صورت آگاهانه یا نا خودآگاه بسیاری از مسائل عرفانی را مطرح کرده است .
در این پژوهش که به شیوهی قیاسی – استقرایی است نگارنده، اطلاعات خود را جمع آوری کرده و با بهره گیری از فنون تحلیل محتوا از نوع کیفی نتایج خود را ارائه داده است، پس از استخراج اندیشههای عارفانه و طبقه بندی در دستههای مشخص نوع و شکل عرفان فیض تبیین شده است .اهمیت موضوع در آن است که نشان میدهد فقیه و مفسری بزرگ همچون فیض کاشانی به اندیشههای عرفانی اهتمام داشته است و با ظرافت خاص مهمترین مسائل عارفانه را با ریز بینی و احاطه بر جنبههای معنایی گوناگون آن مطرح کرده است و زمینهی همگامی عرفان و فقه را در عصر صفویه فراهم ساخته است .
واژههای کلیدی : فیض کاشانی ،دیوان اشعار ، مبانی عرفانی ، مقامات ، حالات عشق
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده 3
2-1- شرح زندگی فیض کاشانی .. 9
2-2- مشایخ و اساتید فیض کاشانی …. 10
2-3- آثار فیض کاشانی …. 11
2-4- ویژگیهای فکری فیض کاشانی …. 12
2-4-1- توجه به علم و عقل.. 12
2-4-2- مبارزه با نفاق، ریا و تظاهر گرایی.. 14
2-4-3- بیزاری از عیب جویی.. 15
2-4-4- بیزاری جستن از خودبینی و گمان بد. 17
2-4-5- تنفر از غرور و تکبر. 18
2-4-6- مبارزه با حسادت… 19
2-4-7- تنفر و انزجار از ریاست طلبی.. 20
2-4-8- بی ارزش شمردن دنیامداری.. 20
2-5- ویژگیهای شخصیتی فیض…. 21
فصل 1-. دیوان فیض کاشانی .. 23
3-1- مقامات عرفاني.. 23
3-1-1- توبه. 23
3-1-2- ورع. 25
3-1-4- فقر. 27
3-1-5- صبر. 28
3-1-6- توکل.. 30
3-1-7- رضا 31
3-2- حالات عرفاني.. 32
3-2-1- مراقبه. 32
3-2-2- محبت… 33
3-2-3- خوف.. 35
3-2-4- رجا 36
3-2-5- شوق.. 37
3-2-6- اُنس…. 39
3-2-7- اطمینان.. 40
3-2-8- مشاهده 41
3-2-9- یقین.. 42
3-3- سایر مفاهیم عرفانی.. 43
3-3-1- عشق از دیدگاه فیض…. 43
3-3-1-1- عشق حقیقی.. 45
3-3-1-2- عشق مجازی.. 45
3-3-1-3- عشق و عبادت… 46
3-3-2- پیر عشق.. 47
3-3-3- غیرت عشق.. 49
3-3-4- عقل و عشق.. 50
3-3-5- عشق، رنج و اندوه 52
3-3-6- عشق و حیات… 53
3-3-7- عشق و آتش…. 55
3-3-8- جرأت در عشق.. 59
3-3-9- عشق و ملامت… 61
3-3-10- ثبات قدم در عشق.. 61
3-3-11- شیرینی و حلاوت عشق.. 62
3-3-12- تقابل عقل و عشق.. 63
3-3-13- تفاوت زاهد و عاشق.. 65
3-3-14- عشق طبیب عاشق.. 66
3-3-15- اتحاد عشق و عاشق و معشوق.. 67
3-4- وصال.. 68
3-5- فراق.. 71
3-6- جان.. 73
3-7- دل.. 74
3-8- تجلی.. 75
3-9- شکر. 77
3-10- سیر صعودی.. 78
3-11- وحدت وجود. 80
نتیجه. 83
کتابنامه. 84
شرح زندگی فیض کاشانی
جهانگیر محمد ابن محمد ابن مرتضی ابن محمود کاشانی ملقب به محسن و متخلص به فیض است. او از نوابغ بلند آوازه عصر صفوی است. «محمد ابن مرتضی در سال 1007 در کاشان متولّد شد، خاندان فیض همگی از علمای دوران خود بودند شاه مرتضی، پدر فیض، از شاگردان مولا فتح الله کاشانی صاحب تفسیر منهاج الصادق و از علمای کاشان در عصر شاه طهماسب صفوی است. ملاّ محسن مانند پدرش، از علمای طراز اوّل زمان خود بود، فیض پس از مهاجرت از قم به شیراز در درس ماجد بحرانی حاضر شد و پس از بازگشت به قم نزد صدرالمتألّهین شیرازی شاگردی کرد و در نهایت داماد او شد» (شجری، 1387: 50).
فیض در کاشان، قم، اصفهان، شیراز به فراگیری علم پرداخته است. مقدمات و علومی همچون تفسیر، فقه، و اصول را تا بیست سالگی در کاشان و قم فرا گرفته و به قول خودش برای فراگیری علوم باطنی به اصفهان میرود. ولی حضور در اصفهان او را راضی نمیکند. آن گاه به قم سفر میکند و در آنجا هم به درک درس ملاّ صدرا نائل میشود و در نهایت با دختر استاد فلسفه خود ازدواج میکند. فیض مدّت هشت سال در قم مصاحب ملّا صدرا بوده سپس به همراه او به شیراز میرود و مدت دو سال در شیراز میماند. وی قبل از این سفر برای فراگیری علوم شرعی از محضر محدّث و فقیه نامی سید ماجد بحرانی به شیراز مسافرت داشته است.
فیض کاشانی از دانشمندان بزرگ شیعه است که به دلیل شخصیت جامعالاطراف خود آثار بسیاری در زمینههای گوناگون اسلامی به یادگار گذاشته است. در عین حال در هر دانشی به صورت جداگانه و بدون دخالت دادن علوم دیگر، قلم زده است. کمتر گوشهای از زندگی و آثار این عالم بزرگ را میتوان یافت که از نگاه تیزبین دانشوران عصرهای پس از او پنهان مانده باشد. با این همه، به ملاحظۀ گستردگی، فراوانی و تنوع چشمگیر و ژرف و دقتی که در آثار این نابغۀ پر تألیف وجود دارد، هنوز جای سخن و بحث و کاوش هست و بی گمان در آینده نیز خواهد بود.
ادامه شرح زندگی فیض کاشانی
او پس از مدّتی تأمّل در فلسفه، عرفان و تصوف، سرانجام در اواخر عمر خود به فقه و حدیث بر اساس مسلک اخباری دل بسته و از برخی مطالبی که در آثار خود آورده عذر خواسته و بر افکار قبلی خود خط بطلان کشیده است.
علما و دانشمندان بسیاری در آثار خود، او و مقام علمیاش را ستودهاند. شیخ حُر عاملی دربارۀ او میگوید: «کان فاضلاً، عالماً، حکیماً، متکلماً، محدثاً، فقیهاً، شاعراً، ادلباً، محققاً، حسن التّصنیف من المعاصرینِ و لَهُ کتب کثیره (عاملی، 1362: 35).
همچنین شیخ یوسف بحرانی در لؤلؤ البحرین او را این چنین معرفی میکند: «کان فاضلاً، محدثاً، اخباریّاً، صلباً و سلیماً». سپس مخالفت او را با مجتهدان زمانش ذکر میکند و ارادت او را به صوفیه و خط فکری محی الدّین عربی و وحدت وجود بیان میدارد ولی متذکر میشود که در اواخر عمر و حیات خود رسالهای بر رَدّ افکار صفویه نوشته است (بحرینی ، بی تا : 121).
با توجه به گوناگونی ابعاد شخصیت ملاّ محسن فیض کاشانی و جامعیت کم نظیر این دانشور نام آشنای اسلامی نامش در تذکرههای متعددی آمده است که عبارتند از : تذکره نصر آبادی ، تذکره ریاض العارفین ، تاریخ فیلسوفان فلاسفه الشیعه ، زندگی نامۀ عارفان ، صوفیان طرائق الحقایق ، تراجم رجال حدیث ، شرح احوال فقیهان و قصص العلما آمده است ( بحرانی، بیتا: 121).
جامعالاطراف بودن شخصیت فیض کاشانی موجب گردید که نّقاد بزرگی چون علامه امینی از وی این گونه یاد کند: «علم الفقه و رایه الحدیث و منار الفلسفه و معدن العرفان و طود الاخلاق و عباب العلوم و المعارف … . الفذ الذی قُل ماانتج شکل الدهر بمثله و عصمت الایام عن این یأتی بمشمه» .
صراحت و تهور شگفت انگیز او در بیان یافتههای نو در راستای پژوهشهای علمیاش موجب داوریهای سخت و ناهمگونی از سوی بزرگان و نزدیکان او شد و بعضاً به مقابلهی او انجامید. ملاّ محسن فیض پس از خلق آثاری ماندگار در سال 1091 قمری در کاشان وفات یافت و در همان شهر به خاک سپرده شد.
آثار فیض کاشانی
سید نعمت الله جزایری، از شاگردان فیض کاشانی در کتاب خود به نام زهرا الربیع میگوید: «از فیض کاشانی نزدیک به دویست کتاب و رساله به جا مانده است» این آثار در زمینههای مختلفی چون تفسیر، حدیث، فقه، اخلاق، کلام و عرفان است. با توجه به این که مبنای عرفانی فیض از چند آّبشخور سیراب شده است به معرفی آثار تفسیری ، اخلاقی ، کلامی ، عرفانی و دیوان فیض کاشانی میپردازیم.
تعدادی از آثار فیض کاشانی عبارتند از:
- تفسیر الصافی در موضوع قرآن کریم
- الاصفی در موضوع قرآن کریم
- الرسالة فی جواب من سأل عن تفسیر آیة الامانه در موضوع قرآن کریم
- النخبه در موضوع فقه و اخلاق
- علمالیقین د موضوع کلام
- عینالیقین در موضوع کلام
- الکلمات المکنونه در موضوع عرفان
- الکلمات المخذونه در موضوع عرفان
- المشواق در موضوع عرفان
- الانصاف در موضوع عرفان
- دیوان فیض
(شجری ، 1387 : 321)
ویژگیهای شخصیتی فیض
بی پروایی و تهور فیض از او شخصیتی خاص ساخته است بطوریکه از او عارفی پایبند به اصول عرفان نشان داده در حالی که آثاری چون علمالیقین با سبک و سیاق آثار متکلمان- البته با رویکردی سنّت محور- او را متکلمی جامع و پر احاطه معرفی میکند: اما خود در مقدمات وافی راه و شیوۀ متکلمان را زمینه ساز تیرگی دل میشمرد.
ملا محسن فیض کاشانی را میتوان با چند ویژگی شخصیتی و رفتاری در میان اقران خود متمایز دانست که عبارتند از :
- 1- روح پر التهاب و جستجوگر و بی امان؛
- 2- بی پروایی و کم شکیبایی در بیان نو یافتهها؛
- 3- بی اعتنایی به آنچه دیگران دربارۀ او میگویند و میاندیشند؛
- 4- بی قیدی نسبت به عناوین مرسوم؛
- 5- گریز از مطرح شدن و تمایل به عزلت؛
- 6- شجاعت از اندیشههای پیشین و اقرار به خوبی؛
- 7- تهور حیرت انگیز در رویارویی با شهرت؛
- 8- تیزی زبان در مقام مخالفت با دیگران.
البته روشن است که کسی با ویژگیهایی این چنین بالطبع، باید مانند استادش صدرالدین تاوان اندیشه و رفتار هنجارشکن خود را با دریافت مکرّر بی مهریهای- مخالفان بپردازد و چه بسا از سوی مقدس مآبان کج اندیش بعد از هر نماز یک دور تسبیح لعن و نفرین دریافت کند! (سلمانی تنکابنی، 1380: 74).
نمونه ای از جلوههای عرفان در دیوان فیض کاشانی
تنفر از غرور و تکبر
یکی دیگر از مهمترین آفات زندگی انسان است. علامۀ فیض کاشانی در دیوان اشعار خود از غرور به عنوان یکی از ویژگی شیطانی، که موجب دشمنی و عداوت در جامعه میگردد، یاد نموده است.
وی در اشعار زیر به بیان تهی بودن از نخوت و تکبر پرداخته است.
سری بینی پر از نخوت، تهی از مغز اهلیت گدایی را نمیشاید کند دعوی سلطانی
به دل مست غرور از بادۀ آمال بی حاصل به سر خالی و پر غوغا زِ باد کبر شیطانی
(فیض کاشانی، 1381: 1/413)
غرور و تکبر یکی دیگر از شاخص های فکری فیض است او در ابیات فوق انسان های متکبر را سرزنش می کند و سر آن ها را خالی از هر گونه اندیشه و هم گرایی می داند و می فرماید هیچ گدایی شایستگی ندارد که ادعای پادشاهی کند. در بازتاب های اجتماعی حکام امروز می بینیم که آن ها فقط در دل سرمست آرزو های بی حاصل هستند و سر آنها خالی از هر گونه اندیشه و تفکّر است و چیزی جز غور شیطانی نیست.
علامۀ فیض راه درمان ویژگی ناپسند غرور و تکبر را در مشورت و تواضع دانسته و در این رابطه میسراید:
کار بی مشورت مکن عاقل رفعت ار بایدت تواضع کن از کسی در دلت مدار غبار از حسد استعاذه کن به خدای عیب جویی مکن که جستن عیب |
رای خود راهبر نمیدارد متکبر کبر نمیدارد راحتی کینه ور نمیدارد که حسد جز ضرر نمیدارد آن کند کو هنر نمیدارد |
(فیض کاشانی ،1381: 1 / 281)
در فرهنگ دینی و اعتقادی ما مشورت از جایگاه بالایی بر خوردار است به طوری که در قرآن کریم سوره ی آل عمران آیه 159 انسان ها را توصیه می کند به مشورت در امور لذا فیض عقلا را توصیه می کند به مشورن زیرا انسان خود رای راه به جایی نمی برد.اگر انسان بخواهد به عزّت و سر بلندی دست پیدا کند باید متواضع باشد و از غرور و تکبر دوری نماید. همچنین تأکید می کند که کدورت را از دل پاک کن زیرا هیچ وقت انسان کینه جو آسایش و آرامش ندارد. او هشدار
می دهد از حسادت و بخل به خدا پناه ببر زیرا که حسد نیز جز ضرر برای انسان در بر نخواهد داشت و همچنین عیب جویی دیگران را نکن که این کار بی خردان و بی هنران است.
مبارزه با حسادت در دیوان فیض کاشانی
حسادت اساساً ناشی از وجود حقارت و عقدۀ کوچک بینی در شخصیت فرد از عناصر اصلی بیاعتمادی در روابط اجتماعی است. با وجود حسادت در فرد شخصیت فرد نه تنها نمیتواند بزرگی و پیروزی دیگران را ببیند، بلکه خود را در دام عقدۀ کوچک بینی گرفتار آمده و با رنجش خود در پیله و دام خودخواهی گرفتار میگردد. علامۀ فیض در جای جای دیوان ارزشمند خود به نقش منفی حسادت اشاره نموده است. وی در این ارتباط میفرماید:
از حسود و از منافق داغها آید به دل صحبت ناجنس را خود من چه گویم دم مزن
( فیض کاشانی ، 1381: 1/370)
او معتقد است تنها چیزی که روابط اجتماعی انسان را مخدوش می کند و دل آن ها را مکدر می کند مسأله ی حسادت و دورویی است. وی در مذّمت حسادت، که منشاء بسیاری از بدیها و گسست تار و پود روابط اجتماعی است میسراید:
گه تن مریض گردد، گه خلق میشود تنگ گه جور از سلاطین، گاه از جنود ما
گاهی ز قوم خویشان خاطر شود پریشان باشد به هر نعیمی چندین حسود ما را
(فیض کاشانی ، 1390: 229)
در روابط انسانی گاهی شخص مریض می شود و گاهی جامعه دچار این بیماری می شود. این بیماری ها و ستم هایی که عارض اجتماع می شود از ظلم و جور حکام است و گاهی هم از نیروهای خودی. گاهی انسان از اطرافیان خود آزرده خاطر می شود زیرا در قبال نعمت های متعددی که دارد به همان نسبت مورد حسادت قرار می گیرد.
از ماست آنچه بر ماست چون طینت است ممزوج سر میزند بدیها از تار و پود ما را
(فیض کاشانی :229)
آنچه تا کنون به عنوان آسیب های فردی و اجتماعی بر شمردیم متأسفانه نشأت گرفته از فطرت ماست زبرا که نفس ما ممزوجی از خوبی ها و بدی هاست و بدی ها از وجود ما سر می زند. علامۀ فیض، انسان حسود را به اندرز فرا خوانده است و با توجه به نتیجۀ نهایی حسادت، که جز زیان و ضرر نیست، وی را به توبه به درگاه خداوند دعوت میکند.
از حسادت استعاذه کن به خدای | که حسد جز ضرر نمیدارد |
(فیض کاشانی، 1381: 1/281)
مقامات عرفاني
عرفا تنها وسیلهی شناسایی حقیقت را شهود میدانند و معتقداند که عارف برای رسیدن به مقام شهود ، باید ریاضتهایی را متحمل شود و مراحلی را بپیماید. اما پیش از طی منازل و مراحل لازم است که خود را بشناسد مو به حقیقت روح و نفس آگاهی پیدا کند و آنگاه در راه حق گام بر دارد .
«مقامات در واقع درجاتی است که عارف با ریاضت بدان دست مییابد اکتسابی و ماندنی است و به طلب و جهد نیاز دارد» (انصاری ، 370 :37).
حال به تفاوتهای مقام و حال میپردازیم :
- مقام همان طورکه گفته شد اکتسابی است و با تلاش و مجاهدت بدست میآید.
- حال اکتسابی نیست و از بخششهای خدای متعال بر قلب سالک است بدون آنکه سالک در ایجاد آن تأثیر مستقیم داشته باشد .
- مقام از جملهی اعمال است و در اختیار و ارادهی سالک میباشد .
- حال از جملهی احساسات و انفعالات روحی است و از اختیار سالک بیرون است .
- مقام پایدار است .
- حال ناپایدار است و ناپدید میگردد .
توبه
«اول منزلی است از منزلهای این راه، و اول مقامی است از مقامهای جویندگان، و حقیقت توبه در لغت بازگشتن بود و توبه در شرع بازگشت از گناهان به چیزهای پسندیده است. ارکان توبه پنج چیز است: اول ادای فرایض، دوم پشیمانی از اعمال گذشته، سوم: طلب روزی حلال چهارم رد مظالم پنجم مجاهدت با نفس». (سجادی، 1389: 21) و امام جعفر صادق (ع) فرمودند: عبادت جز به توبه راست نباید که حق تعالی را توبه مقدم گردانید قال الله تعالی التائبونَ العابدون(توبه/112).
توبهها چند کنی و شکنی؟ | نکنی گر تو گناهان چه شود؟ |
( فیض کاشانی ، 1390: 201)
چقدر نافرمانی حضرت حق را میکنی و پیمان میشکنی اگر تو توبه کنی و دیگر گناه مرتکب نشوی چه میشود؟
گفتمش توبه نخواهم دگر این بار شکست گفت هی میشکنی، میشکنی، میشکنی
( فیض کاشانی :441 )
گاهی اوقات انسان بر حسب اینکه چندین بار به طور مکرّر توبه را میشکند باعث میشود لطف و عنایت حضرت حق از او برگردد زیرا توبه زمانی ارزش دارد که عهدی که با خدا بستی دیگر نشکنی.
یاد قیامت به روز، تا بتوانی بکن | اشک ندامت به شب تا بتوانی ببار |
(فیض کاشانی : 237)
انسان و عارف واقعی اگر همیشه به یاد روز قیامت باشد همیشه با در نظر داشتن دو چیز مراقب اعمال و رفتار خود است و توبه نمیشکند یکی موتوا قبل اَن تموتوا بمیرید قبل از اینکه شما را بمیرانند و دیگری حاسبوا قبل أن تحاسبوا محاسبه شوید قبل از اینکه شما را محاسبه کند در این صورت شبها به اعمال خود رسیدگی میکند و اشک ندامت میبارد.
خدایا از بدم بگذر، که از هر بد پشیمانم زمن کس نیست مجرمتر، ز من هم کس پشیمانتر
(فیض کاشانی: 231)
خدایا من گناهکارم و از کرده خود پشیمانم و از من مجرمتر و گناهکار تر کسی نیست عذرم را بپذیر و از گناهانم درگذر.
چند بر خرقۀ پرهیز زدن بخیۀی توبه آفرین باد تو را عشق، کز این خرقه رهیدیم
(فیض کاشانی، 1390: 338)
هر دم شوم نادم، دگر گیرم گناهان را زِسَر یا رَبَّ انتَ المستعان، استغفرالله العظیم
از بس زدم بر تُوبه سنگ، شد توبۀ من عار و ننگ از اصل جرم و جبر آن استغفرالله العظیم
(فیض کاشانی: 335)
هر لحظه پشیمان شدم و توبه کردم ولی باز گناهانم را مرتکب شدم ای خدا تو کمک کن؛ طلب مغفرت و آمرزش میکنم ای خدای بزرگ. و از بس که من به بدیهای نفسم سنگ زدم و باز من به آنها برگشتم توبۀ من هم بیارزش شد. ای خدای بزرگ. از اصل گناهانم در گذر.
بی حد گناهان کردهام، بس جور و طغیان کردهام زین جرمهای بیکران استغفرالله العظیم
(فیض کاشانی ، 1390: 334)
گناهان بی اندازه و بی شماری مرتکب شدهام و بسیار ظلم و ستم کردهام ای خدای بزرگ از گناهان بیپایان من در گذر و ای خدای بزرگ من را بیامرز.
توبه کردم، ز خود و نامهی اعمال دریدم نیک اگر کِشتم و گر بد همه را نیک درودم
( فیض کاشانی : 304 )
خدایا از این نامۀ اعمال و رفتارم پشیمانم خوبی یا بدی اگر کردم همه را خوب دِرو کردم.
توبه از زهد و ریا کردن و می نوشیدن در خرابات مغان جلوۀ ایمان دیدن
(فیض کاشانی: 396)
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های زبان و ادبیات فارسی کلیک کنید..
نمونه ای از فهرست منابع جهت مطالعه بیشتر
- قرآن کریم
- اصفهانی ، میرزا عبد الله ، ( 1401قمری)، ریاض العلماء ، قم
- انصاری، قاسم، (چاپ دوم، 1375) ،مبانی عرفان و تصوف، کتابخانه طهوری
- بحران ، یوسف ابن احمد ، ( بی تا ) ، لولو البحرین ، موسسۀ اهل بیت (ع) ، قم
- بختیاری، پژمان ، (چاپ نهم، 1362)، لسان الغیب خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی، انتشارات امیرکبیر ، تهران
- تنکابنی ، محمد ابن سلیمان ، ( 1380 ) ، قصص العلماء ،
- سجادی ، ضیاء الدین ، (چاپ شانزدهم، 1389) ، مقدمهای بر مبانی عرفان و تصوف ،سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها
- سجادی اصفهانی ، سید جعفر ، ( 1350 ) فرهنگ و اصطلاحات و تعبیرات عرفانی ، انتشارات پیروز تهران
- سلماسی زاده، جواد، (چاپ هشتم، 1389)، مثنوی مولوی ، انتشارات اقبال،تهران
- شجری ، رضا ،( 1387 ) ، «مجلهی کاشان شناخت » « ویژه نامهی کنگرهی بزرگداشت ملا محسن فیض کاشانی » ، سال چهارم ، 356 صفحه
- …
- …
فیض کاشانی
رشته | زبان و ادبیات فارسی |
گرایش | زبان و ادبیات فارسی |
تعداد صفحات | 88 صفحه |
منبع فارسی | دارد |
منبع لاتین | دارد |
حجم | 260 kb |
فرمت فایل | ورد (Word) |
موارد استفاده | پایان نامه (جهت داشتن منبع معتبر داخلی و خارجی ) ، پروپوزال ، مقاله ، تحقیق |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.