قیمت 19,000 تومان
فهرست مطالب
جایگاه گریه در قرآن و روایات
2-1- گریه هم مایه رحمت و هم مایه نجات است………………………………………………………………
2-2- خدا می خنداند و می گریاند……………………………………………………………………………………..
2-3- مطلوبیت گریه…………………………………………………………………………………………………………..
2-4- توصیه به گریستن……………………………………………………………………………………………………..
2-5- دعای معصومین در حق گریه کنندگان خود……………………………………………………………..
2-6- تاکید بر تباکی…………………………………………………………………………………………………………..
2-7- زمینه های گریه………………………………………………………………………………………………………..
2-7-1- شناخت و دانش……………………………………………………………………………………………..
2-7-2- ایمان……………………………………………………………………………………………………………….
2-7-3- توجه به عظمت خداوند…………………………………………………………………………………..
2-7-3-1- خوف از خداوند………………………………………………………………………………………
2-7-3-2- خوف از فراق خداوند………………………………………………………………………………
2-7-4- برخورداری از نعمتهای ویژه الهی(برگزیدگی)………………………………………………….
2-7-5- تلاوت قرآن…………………………………………………………………………………………………….
2-7- 6- کثرت گناهان………………………………………………………………………………………………..
2-7-7- محرومیت……………………………………………………………………………………………………….
2-7-8- فقدان عزیزان…………………………………………………………………………………………………
2-7-8-1- گریه بر اموات………………………………………………………………………………………
2-7-9- همدردی با ائمه(ع)…………………………………………………………………………………………..
2-7-9-1- گریه بر سیدالشهداء………………………………………………………………………………
2-7-9-1-1- مطلوبيت ذاتي گريه بر امام حسين(ع)………………………………………….
2-8- شماری از کسانی که اهل گریه بودند………………………………………………………………………..
2-9- اقسام گریه………………………………………………………………………………………………………………..
2-10- شادی در اسلام……………………………………………………………………………………………………….
2-10-1- شادی از نگاه دین و روان شناسی غربی……………………………………………………….
فهرست منابع و مآخذ…………………………………………………………………………………………………………..
گریه در قرآن
مطلوبيت گريه
بنابراین قرآن کریم نه تنها گریه را امری مطلوب و پسندیده می داند بلکه آن را نشانه خشوع و فروتنی در برابر حق می داند. از این رو مشرکان و کافران را به دلیل خودداری از گریه کردن در برابر حقایق مورد توبیخ و سرزنش قرار می دهد و آن را پیامد روحیه استکباری و داشتن عداوت می داند . خدای تعالی می فرماید : « لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قالُوا إِنَّا نَصارى ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ * وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِين»،(مائده/82و83)،«بطور مسلم يهود و مشركان را دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت، ولی آنها را كه مىگويند مسيحى هستيم نزديكترين دوستان به مؤمنان مىيابى، اين به خاطر آن است كه در ميان آنها افرادى دانشمند و تارك دنيا هستند و آنها (در برابر حق) تكبر نمىورزند.و هر زمان آياتى را كه بر پيامبر نازل شده بشنوند چشمهاى آنها را مىبينى كه(از شوق) اشك مىريزد بخاطر حقيقتى را كه دريافتهاند».
توصيه به گريستن
در برخی آموزه های اسلام،توصيه بر گريستن و گرياندن به طرق مختلف شده است.بديهي است آنچه كه خداوند از باب فضل و كرم خويش به بندگانش عطا نموده است عاري از حكمت و فلسفه نمي باشد. انبياء و اولياي الهي كه از راز خلقت بشر و هدف او به خوبي اطلاع داشته اند و نيازهاي فطري و معنوي خويش را بيش از هر دانشمند و عالمي مي شناختند، بدين مهم واقف بودند و از كمي و كاستي آن به خدا پناه مي بردند.
از آيات قرآن كريم و احاديث اهل بيت(ع) به روشني پيداست كه گريه و اشك از خوف خداوند و از ترس جهنم و ترحم بر ضعفاء و آنچه انسان از بديها به خود روا داشته، و بر حشر و حساب ممدوح و پسنديده و از صفات نيكان و متقين و مشفقين است.(نیشابوری،1380،20).
خدای تعالی کسانی را که در این دنیا پیوسته در غفلت و بی خبری و لهو و سرگرمی گناه آلود به سر می برند، امر به گریستن می کند و حتی برای آنها در صورت اجتناب از گریه، مجازات نیز در نظر می گیرد. قرآن کریم می فرماید:«أَ فَمِنْ هذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ *وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُونَ »،(نجم/59و60)،«آيا از اين سخن تعجب مىكنيد؟و مىخنديد و نمىگرييد؟». در جایی دیگر می فرماید:«فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلاً وَ لْيَبْكُوا كَثِيراً جَزاءً بِما كانُوا يَكْسِبُون»،(توبه/82)،«آنها بايد كمتر بخندند و بسيار بگريند، اين جزاى كارهايى است كه انجام مىدادند».
پاسخ به سوالي درباره گریه و عزاداری بر امام حسین(ع)
1-آيا احاديث وارد شده از پيامبر(ص)وائمه(ع) درباره فضيلت گريه بر امام حسين(ع)يا سفينه النجاه بودن ايشان موثق هست يا خير؟اگر هست چرا عده اي براي گريه بر امام(ع) بر ما خرده مي گيرند؟
پاسخ:احاديثي كه پيرامون گريه بر امام(ع) وارد شده به حد تواتر يا تضافر رسيده است. پس از جهت ارزش سندي اعتبار اينگونه روايات به مراتب از يك حديث موثق بالاتر است علاوه اينكه كتابهاي اهل سنت چنين رواياتي را معتبر دانسته اند و آن را نقل كرده اند كه در ذيل به پاره اي از آنها اشاره مي شود:
در روایتی از عایشه آمده که«قالت:دخل الحسین بن علی(ع)علی رسول الله(ص)و هو یوحی إلیه، فنزل علی رسول الله(ص) – و هو منکب – و لعب علی ظهره، فقال جبریل لرسول الله(ص):أتحبه یا محمد؟ قال:یا جبریل و ما لی لا أحب ابنی؟قال:فإن امتک ستقتله من بعدک، فمد جبرئیل یده ، فأتاه بتربة بیضاء ، فقال : فی هذه الأرض یقتل إبنک هذا – یا محمد – و اسمها: الطف. فلما ذهب جبریل من عند رسول الله(ص) – و التربة فی یده یبکی – فقال: یا عایشه إن جبریل أخبرنی أن الحسین ابنی مقتول فی أرض الطف، و ان أمتی ستفتتن بعدی.
ثم خرج إلی أصحابه، فیهم علی(ع) و أبوبکر و عمر و حذیفة و عمار و أبوذر … و هو یبکی، فقالوا: ما یبکیک یا رسول الله؟ فقال: أخبرنی جبریل: إن ابنی الحسین یقتل بعدی بأرض الطف، و جاءنی بهذه التربة، و أخبرنی أن فیها مضجعه»: «عایشه گفت: حسین بن علی(ع) نزد پیامبر آمد در حالی که وحی بر آن حضرت نازل می شد، او بر پشت پیامبر(ص) قرار گرفت … جبریل عرض کرد: ای محمد، آیا او را دوست داری؟ فرمود: ای جبریل برای چه فرزندم را دوست نداشته باشم؟ جبریل گفت: پس از تو امتت او را به قتل خواهند رسانید، سپس جبریل دستش را دراز کرد و قدری خاک سفید نزد پیامبر(ص) آورد و گفت: در این سرزمین فرزندت کشته شود که نامش “طف” است.
جبریل رفت و پیامبر ( ص ) تربت را در دست گرفته و می گریست و قضیه را برای من (عایشه) تعریف کرد. سپس در حالی که گریه می کرد نزد صحابه رفت، علی ( ع )، ابوبکر، عمر،حذیفه،عمار،ابوذر و … آنها عرض کردند: یا رسول الله چرا گریه می کنی؟ پس گفت: جبریل به من خبر داد که فرزندم حسین بعد از من در سرزمین “طف” کشته می شود و این خاک را به من داد».(الهیثمی،1967،ج9، 188و189). در کنزالعمال نیزاز پیامبر نقل شده است که فرمود:«أخبرنی جبریل أن حسینا یقتل بشاطئ الفرات»:«جبریل به من خبر داد که حسین در سرزمین فرات کشته می شود».(ابن حسام، 1405،ج12، 122). هم چنین از ایشان نقل شده است که«أخبرنی جبریل أن ابنی الحسین یقتل بعدی بأرض الطف و جاءنی بهذه التربة و أخبرنی أن فیها مضجعه»(همان،123).
هم چنین در کتبی دیگر چون: مستدرك علي الصحيحين(ج3 ،ص 176،ج4،ص46)، مقتل خوارزمي (ج1،ص 88،159، 162 ،167)، ذخاير العقبي(ص119) در این باره سخن به میان آمده است.
اينكه عده اي خرده مي گيرند بخاطر شبهاتي است كه در ذهن آنها وجود دارد كه به چند مورد از اين موارد اشاره مي كنيم. (گرفته شده از حوزه نت www. Hawzah . net/).
پاسخ به چند شبهه در رابطه با گریه و عزاداری
1– دليلي از متن دين اين عزاداريها را تاييد نمي كند و اين نوعي بدعت است، علاوه گاهي در عزاداريها كارهاي خلاف شرع انجام مي شود مثل اضرار به نفس، پريشان نمودن مو، بلند گريه كردن و … كه در روايات از آن منع شده است.
پاسخ: اين شبهه نوعا از ناحيه وهابيت ترويج مي شود و به نحوي از افكار ابن تيميه نشات مي گيرد. آنچه اسلام بر آن مهر جواز زده است و از بدعت محسوب نمي شود، دو گونه است: پاره اي به شخصه نص دارند مثل مراسم عيد ضحي و فطر و پاره اي ديگر بر وجه كلي، منتهي اسلوب و روشهاي تحقق آن به شرايط و ظروف واگذار شده است.
اگر چه عزاداري و گريه به خصوصه در قرآن نيامده است اما كليت آن در قرآن آمده است. همين طور اقامه جشن و عزا در اعياد و وفيات پيامبر(ص) و ائمه(ع)و بزرگان.
در قرآن آيات زيادي امر به تكريم پيامبر (ص) نموده است و از اين جهت بين مرده و زنده او فرق نگذاشته است. هم چنين آياتي ديگر فرياد عليه ظلم و ستم را تجويز مي كنند و آياتي تحكيم ولايت را هدف قرار داده اند که به چند مورد اشاره می کنیم: قرآن کریم می فرماید:
« قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ – قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ »،(آل عمران/31 – 32). «بگو اگر خدا را دوست مىداريد (كه بايد هم بداريد) بايد مرا پيروى كنيد تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهانتان بيامرزد كه خدا آمرزگار و مهربان است – بگو خدا و رسول را اطاعت كنيد اگر قبول نكردند بدانند كه خدا كافران را دوست نمىدارد». «قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشِيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ»،(توبه/24)،«بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و خويش شما و اموالى كه بدست آوردهايد و تجارتى كه از كساد آن مىهراسيد و مسكنهايى كه بدان علاقمنديد در نظر شما محبوبتر است از خدا و رسول او و جهاد در راه او، پس منتظر باشيد تا خدا فرمان خود را بياورد، و خدا مردم تبهكار را هدايت نمى کند».
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً»،(نساء/59)،«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيامبر خدا و صاحبان امر را، و هر گاه در چيزى نزاع كرديد آن را به خدا و پيامبر ارجاع دهيد اگر ايمان به خدا و روز رستاخيز داريد، اين براى شما بهتر و عاقبت و پايانش نيكوتر است».
2– عزاداري كردن مخالفت با قضا وقدر الهي امت وبه اين معناست كه ما تسليم قضا و قدر الهي نگشته ايم.
پاسخ: صرف برپايي مراسم عزا و گريه، تا وقتيكه در آن معصيت خدا صورت نگيرد، دليل بر عدم رضايتمندي از قضا و قدر الهي نمي باشد. و آنچه در تاريخ آمده است اينكه امام حسين ( ع ) خواهرش زينب را به صبر و خويشتنداري سفارش مي كند. در روايات نيز آمده است كه پيامبر(ص) در مرگ فرزندش گريه كرد اما سخني نگفت كه مخالف با قضا و قدر الهي باشد.
3– چه لزومي دارد كه براي افرادي عزاداري كنيم كه قرنها پيش شهيد شده اند و به مقام والايي رسيده اند.
پاسخ: درپرتوعزاداري و گريه براي چنين شهيدي است كه راه چگونه زيستن و چگونه مردن براي انسانها گشوده خواهد شد. شهيد مطهري مي فرمايد: «اسلام با اينكه به گريه بر ميت روي خوشي نشان نداده است اما ميل دارد مردم بر شهيد گريه كنند. چون شهيد حماسه آفريده است و گريه بر شهيد، شركت در حماسه او و هماهنگي با روح او و موافقت با نشاط او و حركت در موج اوست و چون امام حسين ( ع ) سيد الشهداء مي باشد، گريه بر آن امام سمبل گريه بر شهيد محسوب مي شود».
4– عزاداري و ازدياد اين مراسم در كل سال باعث دوري جامعه از شادي و نشاط و افزايش افسردگي مي گردد.
پاسخ: ابتدا لازم است به يك تقسيم بندي از افسردگي به طور مختصر پرداخته شود. اختلال افسردگي عمده، اختلال افسردگي خويي، اختلال افسردگي موردي. نوع اول بسيار شديد است و نوع سوم در موارد خاص پيش مي آيد و نوع دوم هو از علائمي برخوردار است چون: دو يا چند مورد از نشانه هاي كم اشتهايي يا پر اشتهايي، بي خوابي يا خواب زدگي، كمبود انرزي يا احساس خستگي، داشتن عزت نفس پايين و احساس درماندگي در فرد.
جهت مشاهده نمونه های دیگر از فصل دوم فقه و حقوق اسلامی کلیک کنید.
نمونه ای از منابع
- 53-صدری،غلامحسین(1373).فرهنگ فارسی امروز.چاپ اول.تهران:نشر کلمه.
- 54-صدری،مهدی(1390).عزاداری رمز محبت.چاپ اول.قم:دلیل ما.
- 55-طباطبایی،محمدحسین (1417).المیزان فی تفسیرالقرآن.قم:اسلامی.
- 56-طبسی،نجم الدین(1381).چرایی گریه و سوگواری.چاپ دوم.قم:دلیل ما.
- 57-طبرسی،فضل بن حسن (1372).مجمع البیان فی تفسیرالقرآن.تهران:ناصرخسرو.
- 58-طریحی،فخرالدین (1375).مجمع البحرین.تهران:مرتضوی.
- 59-عطارنژاد،محمد تقی(1363).نسخه عطار.چاپ هفتم.بی جا:افتخاری.
- 60-علوی تراکمه ای،سیدمجتبی(1388).شرح خطبه متقین در نهج البلاغه.چاپ دوم.قم:هجرت.
- 61-عوضی،مجید(1389).أین البکائون.چاپ سوم.تهران:آرام دل.
- 62-غفاری،مجید(1386).آیین نیایش.چاپ هفتم.مشهد:اسلامی.
- 62-فراهیدی،خلیل بن احمد (1409).العین.الطبعه الثانیه.قم:دارالهجره.
- 63-قرائتی،محسن (1383).تفسیر نور.تهران:مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.
- 64-قرشی،سیدعلی اکبر(1378).قاموس قرآن.چاپ هشتم.تهران:دارالکتب الاسلامیه.
- 65-قمی،شیخ عباس(1387).کلیات مفاتیح الجنان:ترجمه موسوی دامغانی.چاپ بیست و سوم.تهران:قدیانی.
- …
- …
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.