قیمت 19,000 تومان
ارتداد
مبحث اول: واژه شناسی…………………………………………………………………………………………………… 5
گفتار اول:ارتداد در لغت………………………………………………………………………………… 5
گفتار دوم : ارتداد در اصطلاح………………………………………………………………………………………………………6
بند اول : ارتداد در قرآن…………………………………………………………………………………. 6
بند دوم : ارتداد در روایات……………………………………………………………………………………. 11
بند سوم : ارتداد در کلام فقها…………………………………………………………………………………….. 13
مبحث دوم : ارتداد در صدر اسلام …………………………………………15
گفتار اول: ارتداد در عهد پیامبر(ص)…………………………………………………………………………………………. 16
گفتار دوم : جنگ های رده در عهد خلافت ابوبکر……………………………………………………………………….. 21
گفتار سوم : ارتداد تا پایان عهد خلفای راشدین………………………………………………………………………… 26
گفتار چهارم : ارتداد در عهد ائمه معصومین(ع)…………………………………………………………………………. 29
فصل اول: بررسی حقوقی ماهیت ارتداد…………………………………………..32
مبحث اول : ارتداد و اصل قانونی بودن جزایم و مجازات ها…………….33
گفتار اول : عقیده موافقین واستدلال آنها…………………………………………………………………………………..33
گفتار دوم : عقیده مخالفین واستدلال آنها…………………………………………………………………………………..35
گفتار سوم : ارزیابی نظرات…………………………………………………………………………….37
مبحث دوم : ماهیت کیفر ارتداد،………………………………………….39
گفتار اول: کیفر ارتداد به عنوان حکم حکومتی…………………………………………………………………………..39
گفتار دوم : بررسی ماهوی حکم مرتد ………………………………………………………………………………………… 44
بند اول : فضای صدور قتل مرتد………………………………………………………………………………………………. 45
بند دوم : قواعد کلی درباره مرتد…………………………………………………………………………………………….. 48
بند سوم : شرایط مختلف ارتداد……………………………………………………………………………………………… 54
مبحث سوم : ماهیت تعزیری حکم مرتد…………………………………………………… 59
گفتار اول : به كار نگرفتن تعبير «حدّ» در روايات………………………………………………………………………. 60
گفتار دوم : تعبيرات فقها در باره كيفر مرتد………………………………………………………………………………. 60
گفتار سوم : انعطافپذيرى كيفر مرتد در قرآن……………………………………………………………………………61
گفتار چهارم : انعطافپذيرى كيفر مرتد در روايات……………………………………………………………………..63
مبحث سوم : ارتداد و جرایم مشابه ……………………………………………..67
گفتاراول: بزه ارتداد………………………………………………………………………………………….. 67
بند اول: رکن قانونی………………………………………………………………………………………………..67
بند دوم : رکن مادی……………………………………………………………………………………………..71
بند سوم : رکن معنوی………………………………………………………………………………………………78
گفتار دوم : توهین به مقدسات در قانون تعزیرات ……………………………………………………………………….79
بند اول: رکن قانونی………………………………………………………………………………………. 79
بند دوم : رکن مادی ………………………………………………………………………………………… 79
بند سوم : رکن معنوی…………………………….. …………………………………………………………80
منابع
ارتداد در لغت
واژه ارتداد دارای ریشه قرآنی است که می فرماید:«و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم فی الدنیا و الآخره و اولئکاصحاب النار هم فیها خالدون»[1].«اگر کسی ازشما مرتد شود و از اسلام برگردد و در حال ارتداد و کفر بمیرد اعمال چنین کسانی در دنیا و آخرت تباه و باطل است و آنان گرفتار آتش و همیشه در آن اقامت خواهند داشت».
در معنی و مفهوم ارتداد اتفاق تقریباً ایفاق نظر وجود دارد کما اینکه ابن فارس در مقایس اللغة می گوید:«راء و دال»،ریشه یک واژه اندکه در قالب های مختلف ریخته می شوندو معنای رجوع و بازگشت می دهند[2].
«جوهری»در مصباح اللغة نیز گفته است:ارتداد همان رجوع است و اسم مصدر آن ردّه به کسر راء می باشد[3].درمصباح المنیر آمده است:«شخص مرتد شده یعنی به کفر گرویده و ردّه اسم ارتداد است[4].».
راغب اصفهانی در المفردات می نویسد:«ارتداد و ردّه بازگشت به راهی است که شخص از آن آمده است منتهی ردّه تنها در مورد کفر به کار می رود و ارتداد در مورد کفر و غیر آن است.»[5]
درلغتنامه دهخدا آمده است:«ردّه عبارت است از مذهب اسلام خارج شدن .ردّه اسم مصدر از ارتداد به کسر «را»است،ولی معمولا به فتح تلفظ می شود و ارتداد برگشتن از دین و جزء آن را گویند. در شرع نیز به کسی که بعد از قبول اسلام ترک مسلمانی کند واز اسلام برگشته باشد«مرتد»گویند.»[6]
.ابن فارس درمقیاس اللغة می گوید:«مرتد را ازآن روی مرتد می گویند که خود را به کفر خویش برمی گرداند.»[7] با عنایت به مراتب فوق ارتداد عبارت است از بازگشت و رجوع از اسلام،و رجوع کننده را «مرتد»گویند.
ارتداد در اصطلاح
ارتداد در قرآن
1-«ولا یزالون یقاتلونکم حتّی یردّوکم عن دینکم ان استطاعوا و من یرتدد منکم عن دینه فیمت و هو کافر فاولئک حبطت اعمالهم فی الدنیا و الآخرة و اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون»[8].کافران پیوسته با شمامسلمانان نبرد کنند تا آنکه اگر بتوانند شما را از دین خود برگردانند ،پس هر که ازشما از دین خود برگردد و در حال کفر باشد تا بمیرد ،اعمال چنین اشخاصی در دنیا و آخرت تباه و باطل گردد و آنان اهل جهنم اند در آن همیشه معذّب خواهند بود. در شأن نزول آیه مذکور گفته اند :«این آیه در مورد سریه عبدالله بن جحش نازل شده است[9].جریان چنین بود که :پیش از جنگ بدر، پیامبر اسلام عبدالله جحش را طلبید نامه ای به او داد و هشت نفر از مهاجران را همراه وی نمود، به او فرمان داد پس آن که دو روز راه را پیمود نامه را بگشاید و طبق آن عمل کند.
او پس از دو روز طی طریق نامه را گشود و چنین یافت: پس از آن که نامه را باز کردی تا نخله (زمینی بین مکه و طائف)پیش برو و در آنجا وضع قریش را زیر نظر بگیر و جریان را به ما گزارش بده .عبدلله جریان را به همراهانش نقل نمود و اضافه کرد : پیامبر مرا از مجبور ساختن شما در این راه منع کرده است. بنابرین هرکس آماده شهادت است با من بیایید و دیگران باز گردند. همه با او حرکت کردند.هنگامی که به «نخله» رسیدند به قافله ای از قریش برخورد کردند که«عمرو بن حضرمی»در آن بود. چون روز آخر رجب(یکی از ماهای حرام) بود،در مورد حمله با آنها به مشورت پرداختند.
بعضی از انها گفتند اگر امروز از آنها دست برداریم ،وارد محیط حرم خواهند شد و دیگر نمی توان متعرض آنان شد.سرانجام شجاعانه به آنان حمله کردند:«عمرو بن خضرمی » را کشتند و قافله را با دو نفر اسیر نزد پیامبر آوردند. پیامبر به آنان فرمود: من به شما دستور نداده بودم که در ماه های حرام نبرد کنید و دخالتی در غنائم و اسیران نکرد.مجاهدان ناراحت شدند و مسلمانان به سرزنش آنان پرداختند و مشرکان نیز زبان به طعنه گشودند که محمد(ص)جنگ و خونریزی را در ماه های حرام ،حلال شمرده. در این هنگام آیه فوق نازل شد. پس از اینکه این آیه نازل شد عبدالله بن جحش و همراهانش ابراز کردند که در این راه برای درک ثواب جهاد کوشش کرده اند و از پیامبر پرسیدند که آیا اجر مجاهدان را دارند یا نه؟ آیه دوم (انّ الّذین آمنو و الّذین هاجروا….)نازل گردید.»
همان طورکه در شأن نزول خواندیم آیه درصدد پاسخ گویی به سوألات مربوط به جهاد در ماه های حرام است اما در انتهای آیه مسلمانان را خطاب قرار می دهدکه مبادا تحت تأثیر تبلیغات سوء مشرکان قرار گیرید و به آنان بیدار باش می دهد که مشرکان دائما درصددند که شما را اگر بتوانند از اسلام برگردانند. سچس اعلام خطر می فرماید که هر کدام از مسلمانان از اسلام برگردد وهمچنان کافر بمیرد و این کفر تمام اعمال نیکش را در این جهان و آن جهان باطل و بی خاصیت می سازد و به همین دلیل همواره در عذاب الهی خواهد بود .
2.«یا قوم ادخلوا الارض المقدسه الّتی کتب الله لکم و لا ترتّدوا علی ادبارکم فتنقلبوا خاسرین»[10].ای قوم به سرزمین مقدسی که خدا در سرنوشت شما مقرر کرده داخل شوید و پشت به حکم خدا نکنید که زیانکار شوید.
این آیه مربوط به قوم موسی علیه السلام است و ارتباطی به بحث ارتداد فکری و عقیدتی ندارد زیرا وقتی حضرت موسی به آنان دستور داد تا وارد سرزمین مقدس شوند،آنان تمرّد کرده گفتند: « در آن سرزمین مقدس گروهی مقتدر و قاهر و ستمگر هستند و هرگز تا آنها از آنجا بیرون نروند ما داخل نخواهیم شد» که آیه آنان را از این که به دوران قبل از بعثت موسی و نجات از سلطه فرعون بازگردند بر حذر می دارد و در واقع به بحث لغوی ارتداد مربوط می شود.
3.«یا اّیها الّذین آمنوا من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتی الله بقوما یحبّهم و یحبّونه اذّلةٍ علی المومنین اعزّة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومة لائم ذالک فضل الله یأتیه من یشاء و الله واسع علیم[11]».ای اهل ایمان هر که از شما از دین خود مرتد شود به زودی خدا قومی را که دوست دارد و آنها نیز خدا را دوست دارند و نسبت به مؤمنان فروتن و به کافرا ن سر فراز و مقتدر اند، به نصرت اسلام بر می انگیزد که در راه خدا جهاد کنند و در راه دین از ملامت و نکوهش احدی باک ندارند. این است فضل خدا هر که را خواهد عطا کند و خدا را رحمت وسیع و نامنتهای است و بر احوال هر که استحقاق آن را دارد داناست.
4.«ودّ کثیر من اهل الکتاب لو یردّونکم من بعد ایمانکم کفارا حسدا من عند انسهم من بعد ما تبیّن لهم الحقّ فاعفوا واصفحوا حتّی یأتی الله بامره انّ الله علی کلّ شیٍ قدیر»[12]. بسیاری از اهل کتاب آرزو و میل آن دارند که شما را از ایمانتان به کفر برگردانند به سبب حسدی که بر ایمان شما برند، بعد از آنکه حق بر آنها آشکار گردید. پس اگر از آنها به شما مسلمین ستمی رسید درگذرید و مدارا کنید تا هنگامی که فرمان خدا« به جنگ یا صلح» برسد که البته خدا بر هر چیز قادر و تواناست.
5.«انّ الّذین ارتدّوا علی ادبارهم من بعد ما تبیّن لهم الهدی الشّیطان سّول لهم و املی لهم[13]» آنان که پس از بیان شدن راه هدایت بر آنها باز به دین پشت کرده و مرتدّ شدند، شیطان کفر را در نظرشان جلوه گر ساخت و به آمال و آرزو های دراز فریبشان داد.
(پاورقی)
ابن فارس،معجم مقیاس اللغة،ج2،ص386[2]
فیومی،المصباح المنیرفی غریب الشرح الکبیر للرافعی[4]
راغب،المفردات فی غریب القران[5]
ابن فارس،معجم،مقای اللغة،ج2،ص386[7]
مکارم شیرازی،ناصر،تفسیر نمونه،ج2،ص67[9]
ارتداد در کلمات فقها
حنیفه در تعریف مرتد می گوید :ارتداد عبارت است از کافر شدن مسلمانی که اسلام او با شهادتین و از روی اختیار و پس از آگاهی بر ارکان اسلام التزام به احکام آن باشد [1].سید مرتضی می گوید: انّ حقیقته الردةهی الکفر بعد الایمان .[2] میرزای قمی می گوید: ارتداد عبارت است از کافر شدن بعد از اسلام و آن حاصل می شود به اینکه اقرار کند که من از دین اسلام خارج شدم[3] .شیخ طوسی کفر را به قسم اصلی ،ارتداد و زندقه تقسیم کرده و می گوید: کافر اصلی کسی است که از پدر ومادر کافر به دنیا آمده و هیچ گونه سابقه اسلامی ندارد چنین کافری هر زمان شهادتین گفته مسلمان شود ،اسلامشان قبول است و در این امر اندیشمندان اسلامی اتفاق نظر دارند. ارتداد کفر بعد از ایمان است خواه در اصل مسلمان بوده سپس مرتد گشته و یا در اصل کافر بوده بهد ایمان آورده دباره از اسلام برگشته باشد.[4]
گرچه شیخ طوسی زندیق را در این کتاب معنی نکرده است ولی در کتاب خلاف می گوید: زندیق عبارت است از کسی که در واقع کافر بوده و به دروغ اظهار اسلام می کند. در کتاب العقوبه آمده است که « زندیق کسی است که کفر خود را پنهان می کند و به ظاهر خود را مومن جلوه می دهد و نشانه هایی که از اسلام بروز می دهد دروغ است[5]
ابوصلاح حلبی می گوید:ارتداد آشکار نمودن شعار کفر پس از ایمان را گویند به گونه ای که موجب انکار پیامبر اکرم یا امری از مسلمات دین او همانند نماز،زکات، حرمت زنا، شرب خمر و… گردد.اما کفر به امری از امور دین اگر با استدلال علمی همراه باشد همانند اعتقاد به جبر یا یا تشبیه یا انکار امامت و مانند اینها، در این صورت ارتداد در مورد او صادق نیست، هرچند چنین انکاری فی نفسه کفر است.[6]
از این تعریف دو نکته حایز اهمیت استنتاج می شود:1-ملاک ارتداد،ابراز واظهار شعار کفرآمیز است نه صرف اعتقاد یاعدم اعتقاد به چیزی.2-در مسائل نظری که به طور طبیعی از طریق بحث و استدلال،اعتقاد به مسئله ای پیدا می شود ارتداد صادق نیست گرچه انکار ضروری دین باشد.
صهر دشتی در تعریف ارتداد می نویسد: «ارتداد و هو ان یظهر الکفر بالله التعالی و برسوله الجحد بما نعم به فرضه و العلمه من دینه بعداظهار التصدیق[7]»ارتداد عبارت است از اظهار کفر آمیز به خدا و رسول و انکار چیزی که شخص انکار کننده آگاه است آن چیز، دین بوده و او نیز به زبان آن را تصدیق کرده است.
در این تعریف نیز دو نکته وجود دارد :1- ملاک ارتداد اظهار و اعلام کفر است2 – انکار باید جاحدانه باشد. «جحد»عبارت است از انکار از سر تجاهل و جاحد کسی است که خود را به نادانی زده و چیزی را که قلبا به آن معتقد است از روی عناد یا انگیزه دیگر آن را انکار کند .«ان الجحد هو الانکار مع العلم.قال فی القاموس:جحد حقه انکره مع علمه.»[8]
(پاورقی)
جزیری ،عبد الرحمان ،الفقه علی المذاهب الاربعه ،ج5،ص422[1]
سید مرتضی،علم الهدی،الانتصار،در السلسله الینابیع الفقهیه،ج23،ص22[2]
قمی،میرزا ابوالقاسم،جامع الشتات،ج2،ص7442[3]
طوسی،ابی جعفر ،المبسوط فی فقه الامامیهفدر السلسلة الینابیع الفقهیه،ج31،ص169[4]
حلبی،ابصلاح،الکافی فی الفقه،صص1،31[6]
صهرشتی،اصباح الشیعة لمصباح الشریعه،در السلسلة الینابیع الفقه،ج9،ص171[7]
بجنوردی،سید میرزاحسن،القواعد الفقهیه،ج5،ص313[8]
جهت مشاهده نمونه های دیگر از ادبیات ، پیشینه تحقیق و مبانی نظری پایان نامه های حقوق کلیک کنید.
نمونه ای فهرست منابع
- 1-قرآن
- 2-آرنت، هانا ، توتالیتریسم ، ترجمه محسن ثلاثی ، چاپ اول ، تهران ، جاویدان ،1366
- 3-پرادل ، ژان ، تاریخ اندیشه های کیفری ، ترجمه علی حسین نجفی ابرند آبادی ،تهران ، دانشگاه شهید بهشتی ،1386
- 4-پوپر، کارل ریموند ، جامعه باز و دشمنانش ، ترجمه علی اصغر مهاجر ، چاپ سوم، تهران، انتشار،1369
- 5-جعفری ، محمد تقی ، حقوق جهانی بشر ، تهران ، دفتر خدمات حقوقی بین الملل جمهوری اسلامی ایران ، 1370
- 6-جعفریان، رسول درآمدی بر تاریخ سیاسی اسلام ، وزارت فرهنک و ارشاد اسلامی ، 1379
- 7-حیاتی ، علی عباس ، نحوه نگارش پایان نامه ، چاپ اول ، نشر میزان ، زمستان 13878
- 8-داوید ، رنه ، نظام های بزرگ حقوقی معاصر ، ترجمه آقایان آشوری صفایی و عراقی ، مرکز نشر دانشگاه تهران ، چاپ 3 ، سال1375
- 9-دلماس مارتی ، مری ، نظام های بزرگ سیاست جنایی ، ترجمه علی حسین نجفی ابرند آبادی ، چاپ اول تهران ، 1381
- 10-دهخدا ، علی اکبر ، لغت نامه ، تهران ، انتشارات دانشگاه تهران ، 1373
- 11-روسو ، ژان ژاک ، قرارداد اجتماعی ، ترجمه غلامحسین زیرک زاده ، تهران ، ادیب ، 1368
- 12-صبری ، نور محمد ، درآمدی بر روش تحقیق در حقوق ، نشر میزان ، تهران ، 1382
- 13-صراحی ، سیف الله ، احکام مرتد از دیدگاه اسلام و حقوق بشر ، تهران ، مرکز تحقیقات استراتیژیک ریاست جمهوری1376
- 14-فاضل لنکرانی ، محمد ، سیری کامل در اصول فقه ، چاپ اول ،قم انتشارات حسینیه ، 1379
- 15-فاضل میبدی ، محمد تقی ، تساهل و تسامح تهران ، آفرینه ،1379
- 16-…
- 17-…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.